اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

در محضر امام خمینی(ره)


دنیای زیبا..طبیعت زیبای جهان...پیج جهان تفریح عکس خیالانگیز اینستاگرام  طبیعت گردی ایران دنیا زمی :: ایجیگا

 


می‌خواستم خودتان بفهمید
کیفیت خرج خانه و خرید به عهدۀ من بود. لیست چیزهایی را که‏‎ ‎‏می‌خواستیم، می‌نوشتم و آن را خدمت امام می‌بردم و پول می‌گرفتم و برای‏‎ ‎‏خرید به بازار می‌رفتم. هرچه باقی می‌ماند، به‌عنوان تنخواه نگه می‌داشتم.‏
یک روز خدمت ایشان رسیدم و گفتم: این چیزها را می‌خواهیم و‏‎ ‎‏جمعش اینقدر می‌شود. مبلغ را که گفتم امام فرمودند: در جمع اشتباه کردی.‏‎ ‎‏من دوباره شروع کردم به جمع زدن و گفتم: جمعش درست است. ایشان‏‎ ‎‏سکوت کردند و فقط پول را دادند.

من به بازار رفتم و خرید کردم. دست آخر‏‎ ‎‏دیدم پول زیاد آوردم. فهمیدم که در جمع کردن 9 فرانک را 90 فرانک حساب‏‎ ‎‏کرده‌ام. خدمت‌شان رسیدم و گفتم: حاج آقا! من اشتباه کردم و پول زیاد آوردم.‏‎ ‎‏فرمودند: من همان صبح فهمیدم، می‌خواستم خودتان بفهمید.

این نکتۀ ریز‏‎ ‎‏و لطیفی است. اگر ایشان همان صبح روی حرف خودشان پافشاری‏‎ ‎‏می‌کردند، من احساس می‌کردم که در این خانه به من اطمینان ندارند و دلسرد‏‎ ‎‏می‌شدم. اما وقتی که ایشان به من اعتماد کردند، چقدر ارتباط خالصانه شد.‏


* خانم مرضیه حدیده چی (دباغ )- کتاب آینه حسن
ص 85- خاطره 91.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد