هنر مردان خدا!
دخـتر ته تغاری یک خانواده مذهبی که از نوجوانی حجاب چادر را انتخاب و به محـیط مسجد رفـت و آمد میکند. اما اتفاقی چون فوت برادرش، زندگی این خانواده را تحت تأثیر قرار میدهد. مریم به درون خویش فرو میرود و به ناگاه در اولین سفر کربلایش، در حرم حضرت عباس(علیهالسلام) دعا میکند همسری برایش قسمت شود که دائم او را به کربلا ببرد.
کمی بعد با آمدن خواهر مهدی نوروزی به خواستگاریاش، دعای او مستجاب میشود. (مهدی) همیشه میگفت: «تنها جایی که دوریات را میتوانم تحمل کنم، سفر کربلاست. اگر دیدی یک روز نیستم، بدان که رفتهام کربلا.» وصلت مریم عظیمی و مهدی نوروزی در 28 خرداد سال 91 رخ میدهد. مهدی اصالتاً اهل کرمانشاه است، اما به دلایل شغلی چند سالی میشود که در تهران ساکن است و عروس خانم هم که زاده و بزرگ شده کرج است. این دو آنچنان زندگی عاشقانهای را با هم آغاز میکنند که برای یک لحظه هم طاقت دوری یکدیگر را ندارند.... اما هنر مردان خدا دل کندن از تعلقات است.
هنر همسران و همراهانشان هم همینطور. مریم عظیمی و مهدی نوروزی با وجود همه عشق و تعلقاتی که به یکدیگر داشتند، عاقبت در مسیر دفاع از حریم اهل بیت(ع) پا روی همه این تعلقات میگذارند. آن هم در حالی که پسرشان محمدهادی تازه متولد شده بود. شهید مهدی نوروزی از مدافعان حریم اهل بیت بود که در بیستم دی ماه 1393 در سامرای عراق به شهادت رسید، اما شهرت آقا مهدی به قبل از شهادتش برمیگردد. به زمانی که حضور پررنگی در فرونشاندن فتنه سال 88 داشت و ضد انقلاب عکس او را در فضای مجازی با نام «حسین منیف اشمر» منتشر کرده بودند تا این شهید بزرگوار را از اتباع لبنانی دخیل در فرونشاندن فتنه معرفی کنند.
کیهان