اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

ولادت حضرت علی اکبر ( ع) مبارک


ولادت حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان مبارک باد

یا رب این صوت محمّد یا صدای اکبر است
روی ماه احمد است یا لقای اکبر است

چون شبیه حضرت طه است خلق و خوی او
زین جهت مدح پیمبر خود ثنای اکبر است

خوی احمد را خدا فرمود اگر خلق عظیم
وصف این آئینه احمد نمای اکبر است


برتر از بیت الحرام است این حریم کربلا
چون گلشن آغشته با خون خدای اکبر است

داد قربانی بسی در کربلا ذات حسین
لیک حال او دگرگون در منای اکبر است

شد صفاو مروه اش ، سعی و تکاپوی حسین
زینبش لبیک گویان بر ندای اکبر است

داد جان خود حسین آن گه که اکبر شد جدا
گر نفس آید هنوزش ، از صدای اکبر است

از لب عطشان اکبر ، خشک شد کام حسین
عقل حیران از حدیث کربلای اکبر است

نور یزدان است اگر چه نور چشم فاطمه
تیره چشمانش و لیکن در عزای اکبر است

گفت بعد از تو علی جان گردد این دنیا خراب
قصه لولاک مصداقش فنای اکبر است

در حریم قرب حق ساقی علی مرتضی است
احمد اندر کربلا ساقی برای اکبر است

شد به زیر پای ثارالله جسمش تکیه گاه
عالم هستی حسان در زیر پای اکبر است

شعر انتظار ......


http://up.antilucifer.ir/view/128769/imam-zaman_antilucifer.ir_%D8%B9%DA%A9%D8%B3%20%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86.jpg

موعودِ خدا

اگر خورشید علیَ الظاهر چراغِ روشنی دارد
میانِ سینه اش امّا غمِ ناگفتنی دارد

اگر هر موجِ دریا سر به پای صخره می کوبد
اگر باد از دلِ دنیا غباری را نمی روبد

اگر دست از سرِ عالم، زمستان برنمی دارد
اگر باران به روی صورتِ خلقت نمی بارد

اگر بوی بهار از هفت سین بیرون نمی آید
اگر اخبار فتح از شاخه زیتون نمی آید

اگر چرخِ فلک دیگر به نفع ما نمی چرخد
اساساً چرخِ خوشبختی در این دنیا نمی چرخد

اگر زور و زر و تزویر جایی دست و پا کرده
اگر تبعیض، مردم را چنین از هم جدا کرده

زمین خواری اگر عادت شده در بینِ نا اهلان
اگر مخفی شده گرگی میانِ خرقه ایمان

دلیل این تناقض ها و صدها نابسامانی
همین که منجیِ عالم تو پیدایی و پنهانی

تو جانانِ رسول الله و موعودِ خداوندی
که زخمِ کهنه دل را به یک لبخند می بندی

عدالتخواهی از نسلِ امیرالمؤمنینی تو
عدالت گسترِ هفت آسمان ها و زمینی تو

امیدِ آخرِ مستضعفان و سائلان هستی
تو پشتیبانِ گرمِ مردمانِ بی زبان هستی

زمانی که انا المَهدی به لب آهسته می آیی
شبیه نیمه ماهی که خو کرده به زیبایی

بیا تَر کن لب خشکیده امواج دریا را
بیا پُر کن دو دستِ خالی و محتاج دنیا را

بیا و با نفس هایت دو عالم را بهاری کن
بیا و جای اجداد غریبت شهریاری کن

بیا آقا ببین دلشوره های عاشقانت را
دخیل زائران در جای جایِ جمکرانت را

بیا از بامِ کعبه خطبه کن شرح قیام ات را
بیا که مادرت در بینِ کوچه برده نامت را

بیا که عمه جانت از صمیمِ دل دعا کرده
تو را مضطر میانِ خیلِ نامحرم صدا کرده

بیا ای منتقم، خون حسینت بر زمین مانده
بیا که سر به روی نیزه و پیکر زمین مانده

میلاد فریدنیا

امداد غیبی به گمشده در راه جمرات (حکایت اهل راز)


پیاز گل لاله هلندی f1 + آموزش کاشت - کهکشان بذر | فروش انواع بذر گل و گیاه

در سال 1370 هجری شمسی که برای نخستین بار به عنوان نمایندۀ رهبری و سرپرست حجاج ایرانی به حج مشرف شدم، پس از انجام مناسک مِنا، آگاهی یافتم که شخصی در بازگشت از رمی جمرات، مورد عنایت الهی قرار گرفته است.

در تاریخ 1370/4/7 مطابق چهاردهم ذی حجۀ 1411 ترتیب ملاقات با وی در دفتر بِعثه داده شد تا آنچه رخ داده را از زبان خودش بشنوم. او پیرمردی بود به نام حاج عباس قاسمی اهل نیشابور. ماجرای خود را به تفصیل گفت و سخنانش ضبط شد که خلاصۀ آن چنین است:

روز دهم ذی حجه پس از رمی جمرۀ عقبه، همراهانم را ندیدم. به جمرۀ دوم رفتم، آنجا هم نبودند یا من ندیدم. به جمرۀ سوم رفتم، در آنجا هم آنان را نیافتم. پیرامون جمره از جمعیت، خالی و خلوت بود. از بالای پل رد می‌شدم که در آن حال، صدای اذان عصر را شنیدم. به خود گفتم: عباس! نماز نخوانده‌ای! نمازم را خواندم و از مسجد، دور شدم. کنار جاده ماشین قرمز رنگی ایستاده بود؛ سه عرب یک طرف ماشین، دو خانم هم در طرف دیگر بودند و میوه می‌خوردند. از آنجا که حدود هفت سال در نجف کار می‌کردم و تا حدّی به زبان عربی آشنایی دارم، گفتم: حاجی! سوار شوم؟

گفتند: سوار شو.

وقتی خواستم بنشینم، گفتم: یا الله، یا محمّد، یا علی!

تا این جملات را گفتم، یکی از آنها که پیرمردی بود، چشمانش را سرخ کرد و به عربی گفت: محمد نیست، علی نیست. آنان مرده‌اند!

با خود گفتم: خدایا! چرا چنین گفتم؟ پس از لحظاتی گفتم: حاجی! عیبی ندارد. کمی آب به من بدهید. تشنه‌ام.

گفت: بلند شو برو، آب نیست!

و پرسید: تو شیعه هستی؟

گفتم: بله.

دیدم چهره‌اش بیشتر به سرخی گرایید. پسر کوچکش که در کنارش بود گفت: برو بیرون ماشین بِایست برایت آب بیاورم تا پدرم مرا نزند.

آن سوی ماشین ایستادم. آب آورد، خوردم. گفت: برو... رفتم.

قلبم شکست و شروع کردم به‌گریه کردن.

گفتم: خدایا! کجا افتاده‌ام؟ چادری نمی‌بینم!

رفتم و رفتم تا اینکه به دو راهی رسیدم. گفتم: خدایا! به امید تو، از دست راست می‌روم. به راهم ادامه دادم. ناگاه به پشت سرم نگاه کردم. دیدم هیچ چیز معلوم نیست و آفتاب سر کوه است.

به خود گفتم: عباسِ دیوانه! کجا می‌روی؟!...‌ای خدا!‌ای امام زمان، مرا دریاب! خدایا! من در برابر تو از یک پشه کوچک‌ترم. خودت می‌دانی کار من کشاورزی بوده، نه مال کسی را دزدیده‌ام، نه سینما

رفته‌ام و....

در آن حال خستگی و تحیّر، در حالی که با خدا و امام زمان سخن می‌گفتم، ناگهان صدایی از پشت سر شنیدم که گفت: حاج عباس قاسمی! کجا می‌روی؟

عقل از سرم پرید. از ترس آن عرب، به او هم سلام کردم. دستمال سفیدی روی سرش بود و پیراهنش دکمه نداشت.

فرمود: تو در دو کیلومتری عرفاتی.

گفتم: حاج آقا! من نمی‌دانم. سواد ندارم. مرا ببخشید.

پرسید: رئیس ‌قافله‌ات کیست؟

گفتم: رئیس‌ قافلۀ ما حاج آقای خزاعی است.

گفت: میل داری به قافله برسی؟

گفتم: دنبال همان می‌گردم.

از من خواست دستش را بگیرم. دستش را گرفته، بوسیدم.

بوی خوشی داشت و بسیار معطّر بود. در دلم گفتم: عباس! تو تنگی نفس سختی داری و عطر برایت مضر است.

این سخن که از دلم گذشت. نگاهی به سینه‌ام کرد؛ اما چیزی نگفت.

در این حال از فاصلۀ دور، به شُرطه‌ای اشاره کرد و پرسید:

او را می‌بینی؟

گفتم: آری.

اشاره به «بالون قرمزی» که بالای خیمه‌های ایرانی‌ها بود کرد و فرمود: آن را می‌بینی؟ گفتم: آری.

فرمود: آنجا چادرهای شماست. دست مرا رها کن و برو.

دستش را رها کردم. فرمود: حالا دوباره نگاه کن!

ناگهان متوجه شدم که در کنار خیمۀ خودمان هستم؛ اما دیگر او را ندیدم. چندین بار بر سرم کوفتم که چه نعمت بزرگی را از دست دادم. چرا نامش را نپرسیدم؟....

آقای حاج عباس قاسمی افزود: پس از این واقعه، دیگر دارو برای سینه‌ام مصرف نکرده‌ام و ناراحتی ندارم.

* کتاب: خاطره‌های آموزنده، نوشته آیت‌الله محمدی ری‌شهری

انتشارات دار الحدیث قم


جوانان و پذیرش سریع‌تر خیرات


عکس گل لاله سفید

اسماعیل ابن عبدالخالف نقل کرده که من شنیدم حضرت صادق(ع) از ابوجعفر احول می‌پرسید: به بصره رفتی؟ گفت: بلی فرمود: اقبال مردم را به امامت و ورود آنان را به این مرام چگونه یافتی؟

گفت: به خدا سوگند که شیعیان اندک‌اند و تلاش‌هایی کرده‌اند اما آن هم اندک است. آن‌گاه امام صادق(ع) به او فرمود: «علیک بالاحداث فانهم اسرع الی کل خیر» بر تو باد به جوانان(و به دنبال آنها رفتن) که آنان در (پذیرش) هر نیکی و خیری باشتاب‌ترند.(1)

____________

1- کافی، ج 8، ص 93، ح 66


پذیرش هر نوع تربیت در قلب نوجوان


گالری عکس گل لاله؛ ۴۱ عکس زیبا برای پروفایل و بک‌گراند گوشی | ستاره

قال الامام علی‌للحسن(ع):

«انما قلب الحدث کالارض الخالیه، ماالقی فیها من شیئی قبلته،

فبادرتک بالادب قبل ان یقسو قلبک و یشتغل لبک».

امام علی(ع) به امام حسن(ع) فرمود:

دل نوجوان همچون زمین خالی است، که هر چه در آن افکنده شود می‌پذیرد.

از این رو من پیش از آنکه دلت سخت و فکرت مشغول شود، به تادیب

و تربیت تو پرداختم. (1)

____________

1- نهج‌البلاغه- نامه 31

گوهر صـبر و شـکر


عکس گل لاله صورتی خاص و زیبا برای پروفایل با کیفیت بالا

ما بندگان خدا معمولا از حکمت بلایا خبر نداریم؛ اما بر اساس کلام خدا و معصومین‌(ع)، بلا هم ابتلا و امتحان است و هم، نتیجه کرده‌ها و ناکرده‌ها. گاهی مجازات است، گاهی نهیب و هشدار و زنهار است و گاه، اسباب اعتلای اولیای صبور و شکور الهی.

بلایا هر چه هست، آزمون صبر است و شکر و و توجه و انابه. ابتلا، گاه به محرومیت و مصیبت است و گاه به بهره‌مندی بی‌اندازه، چنان‌که جایی برای تذکر و توجه و توبه و انابه بنده سرکش باقی نمی‌گذارد. خلاصه اینکه انواع ابتلائات خداوندی و انتظاری که پروردگار در هر دو حال بهره‌مندی و محرومیت (فراغت و سلامت و امنیت، یا مصیبت) از بندگان خود دارد، ماجرای پیچیده و تو در تویی است.

زلزله اخیر خوی، مانند بسیاری از بلایای طبیعی مشابه، یک نهیب بود برای همه دیگرانی که مبتلای این بلا نشدند. به فاصله چند روز، زلزله بزرگ‌تری، جنوب غرب ترکیه و شمال سوریه را درنوردید که تاکنون، هزاران کشته و مصدوم برجای گذاشته است.

سعدی در گلستان، حکایتی درس آموز دارد با این مضمون:

«هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده؛ مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم. به جامع کوفه در آمدم دلتنگ. یکی را دیدم که پای نداشت. شکر نعمت حق تعالی به جای آوردم و بر بی‌کفشی صبر کردم.

مرغ بریان به چشم مردمِ سیر

کمتر از برگ تره بر خوان است

وآن که را دستگاه و قوت نیست

شلغم پخته، مرغ بریان است.

جایگاه و اهمیت «دورهمی» خانوادگی در اسلام


اینم گل لاله - عکس ویسگون

امام علی(ع) در جمعی فرمودند: پناه می‌برم به خداوند از گناهانی که موجب زود رسیدن هلاکت می‌شود! «عبدالله ابن کواء» پرسید: آیا گناهانی که موجب زود رسیدن هلاکت می‌شود وجود دارد؟

حضرت پاسخ دادند: آری و آن گناه قطع رحم و قهر کردن افراد خانواده است که موجب هلاکت زودرس می‌شود. چه بسا خانواده‌ای هستند با اینکه از حق دورند، ولی بر اثر همکاری و خدمت به همدیگر، دور هم جمع می‌شوند و همین کار موجب می‌شود که خداوند به آنها روزی می‌رساند و چه بسا افراد پرهیزکاری که تفرقه و درگیری در میان آنها، موجب می‌شود خداوند آنها را از رزق و روزی و رحمتش محروم سازد! (1)

____________

1- اصول کافی، ج 2، ص 347


میلاد امام سجاد ( ع ) مبارک ...... 2


پروفایل ولادت امام سجاد (ع) | متن تبریک میلاد امام سجاد


نسیـم آورَد بـوی عطــر بهــاران
فضـا گشتـه خـرّم چو روی نگاران

سمــا ســرخ‌تر از رخ لالــه‌رویان
زمیـن سبزتــر از خــط گلعـذاران

ملـک مشـک افشانـد از عطر گیسو
فلک بر زمین بارد اختـر چـو بـاران

ندا مـی‌دهد مـرغ شـب لحظه‌لحظه
که روشن شده چشمِ شب‌زنده‌داران

جمـال خــدا را بــه بیـت ولایت
بیاییــد یــاران ببینیــد یــاران!

عروس محمّد علی زاد امشب
ولیِ خـدا را ولـی زاد امشب

الا ای همـه خلق عالم خدا را
خدا خوانده امشب شما را شما را

برآییــد از پــردۀ تیرگــی‌ها
ببینیـد بـی‌پرده روی خـدا را

در آغوش فُلک نجات دو عالم
ببینیـد روشـن چـراغ هدا را

ببینیـد در لیلــۀ پنجِ شعبان
رخِ چارمیـن حجّتِ کبریــا را

لطیفیان و سازگار

میلاد امام سجاد ( ع ) مبارک ...... 1


عکس پروفایل ولادت امام سجاد | عکس و متن تبریک میلاد امام زین العابدین (ع)


چون زد ایزد خیمه هفت آسمان را

آفرید اقلیم پیدا و نهان را

آفرید آن شاهد یکتاى عالم

عالمى آیینه، حسن جاودان را

با نظام علم ربّانى رقم زد

از عنایت خوشترین نظم کیان را

ناز پنهان خواست حُسْنَش را و لیکن

عشق پیدا ساخت آن حسن نهان را

عشق چون از طلعت سلطان عالم

برگرفت آیینه روشن روان را

در ازل شاهنشه ملک ابد خواند

آیت حق، آن امام انس و جان را

سید سجّاد و سلطان صفا را

شاه ایمان کشور کَوْن و مکان را

قبله اهل سجود و رکن ایمان

آن که سبقت برد پاکان جهان را

برد گوى سبقت از خوبان عالم

آدم و نوح و خلیل پاک جان را

در روانش صد فروغ از نور سبحان

در جمالش صد نشان آن بى‏نشان را

طاعت و زهد و ثناى صبح و شامش

کرد حیران قدسى عرش آشیان را

الهی قمشه ای

میلاد علمدار کربلا حضرت ابوالضل العباس ( ع ) مبارک ...... 2


عکس نوشته تبریک میلاد حضرت ابوالفضل العباس (ع) و روز جانباز برای پروفایل

تو آمدی برسی به مقام سرداری
که خون سرخ خدا با شما شود یاری


تو آمدی که به اذن خدا به دست تو
خدا گره بگشاید زکار بسیاری


تو آمدی که به اذن خدا کرم بکنی
بشر رها شود از بند هر گرفتاری


تو آمدی که بشر از شما بیاموزد
برادری و ادب ورزی و وفاداری


شما که اید که یعقوب در تمام عمر
ندیده است شما را به هیچ بازاری


شباهتی است میان تو و پدر آقا
که یک دم از دو دم ذوالفقار کراری


بدون بودن تو این جهان کسی کم داشت
تو آمدی که به معنا رسد علمداری


ستاره ها همه انگشت در دهان گفتند
که ماه روی زمین پانهاده انگاری


فرات قطره ای از آب مشک تو بوده است
و علقمه که به عشق شما شده جاری


خدا رسانده تو را به مقام سرداری

که خون سرخ خدا را شما کنی یاری

میلاد علمدار کربلا حضرت ابوالضل العباس ( ع ) مبارک ...... 1


عکس پروفایل ولادت حضرت ابوالفضل | عکس پروفایل تولد حضرت عباس

مژده ای حزب خدا یار حسین آمد
سید و سالار انصار حسین آمد

عید میلاد علمدار حسین آمد
صدق و صفا آمد، عشق و وفا آمد

ای ماه خیرالناس خوش آمدی عباس


نور باران خانه حیدر شده امشب

فاطمه ام البنین مادر شده امشب
غرق شادی ساقی کوثر شده امشب

فخر عرب آمد، روح ادب آمد
ای ماه خیرالناس، خوش آمدی عباس


درد بی درمان عالم را دوا آمد
قهرمان سقای دشت نی نوا آمد

بر حسین فرمانده کل قوا آمد
آرام جان آمد جان، جهان آمد

ای ماه خیرالناس، خوش آمدی عباس


آمد آن ماهی که دارد چشم دریایی

میلاد سرور آزادگان جهان امام حسین ( ع ) مبارک ...... 3


کارت پستال ولادت امام حسین (ع)

امشب به بیت فاطمه رضوان گل افشانی کند
روح القدس مدحت گری،حورا غزل خوانی کند

گیتی به تن پیراهن از انوار ربانی کند
شادی و غم با دل صفا پیدا و پنهانی کند

در سینه های سوخته آتش گلستانی کند
زیبد جهان هستی خود، یکباره قربانی کند

ریحانه ی ختم رسل فرزند زهرا آمده
آری حسین بن علی امشب بدنیا آمده

امشب به روی دست خود، قرآن گرفته فاطمه
امشب ز باغ آرزو،ریحان گرفته فاطمه

امشب ز دریای ولا،مرجان گرفته فاطمه
امشب ز داور گوهر ایمان گرفته فاطمه

امشب برای اهل دل،جانان گرفته فاطمه
امشب حسینش را به بر چون جان گرفته فاطمه

امشب در عاشورائیان بر پا شده شوری دگر
از خانه زهرا رود بر آسمان نوری دگر

میلاد سرور آزادگان جهان امام حسین ( ع ) مبارک ...... 2


پوستر تبریک ولادت امام حسین (ع) | خبرنامه دانشجویان ایران

امشب همه عالم پر از شور حسین است
چشم ملایک روشن از نور حسین است

سینای دل یک شعله از طور حسین است
قلب رسول الله مسرور حسین است

خورشید ثاراللّهیان امشب درخشید
چشم همه آزادگان را نور بخشید
--
امشب عجب شوری دل دیوانه دارد
امشب یم رحمت به کف دُردانه دارد

امشب محمّد (ص) در بغل ریحانه دارد
امشب علی قرآن به روی شانه دارد

امشب ز هم واشد گل لبخند زهرا
آمد به دنیا نازنین فرزند زهرا
-
این مشرق الانوار ربّ المشرقین است
این جان عالم این امام العالمین است

این عین حق یعنی علی را نور عین است
این شمع جمع آل پیغمبر حسین است

دیدار روی خالق سرمد مبارک
قرآن به روی سینه ی احمد مبارک

میلاد سرور آزادگان جهان امام حسین ( ع ) مبارک ...... 1


عکس پروفایل ولادت امام حسین (ع) + متن و اشعار زیبای تبریک تولد امام حسین

چشم ملائک روشن از نور حسین است

سینای دل یک شعله از طور حسین است

خورشید ثارالهیان امشب در خشید
چشم همه آزادگان را نور بخشید

امشب عجب شوری دل دیوانه دارد
امشب یم رحمت به کف دردانه دارد

امشب محمّد در بغل ریحانه دارد
امشب علی قرآن بروی شانه دارد

امشب به هم واشد گل لبخند زهرا
آمد بدنیا نازنین فرزند زهرا

این مشرق الانوار رب المشرقین است
این جان عالم این امام العالمین است

این عین حق یعنی علی را نور عین است
این شمع جمع آل پیغمبر حسین است

دیدار روی خالق سرمد مبارک
قرآن بروی سینه احمد مبارک

این است مصباح الهدی فلک نجات است
شوینده لوح تمام سیّأ ت است

شعر انتظار ......


یا امام زمان عج

این خبر را برسانید

یوسف، ای گمشده در بی سر و سامانی ها!
این غزل خوانی ها، معرکه گردانی ها

سر بازار شلوغ است، تو تنها ماندی
همه جمع اند، چه شهری، چه بیابانی ها

چیزی از سوره یوسف به عزیزی نرسید
بس که در حق تو کردند مسلمانی ها

همه در دست، ترنجی و از این می رنجی
که به نام تو گرفتند چه مهمانی ها

«این چه شمعی ست که عالم همه پروانه اوست؟»
این چه پروانه که کرده ست پرافشانی ها؟

یوسف گمشده! دنباله این قصه کجاست؟
بشنو از نی که غریب اند نیستانی ها

بوی پیراهن خونین کسی می آید
این خبر را برسانید به کنعانی ها

مهدی جهاندار