اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

خواص اسماء الحسنی ( 4 ) :

صمد :


این اسم شریف یک بار در قرآن مجید آمده است .یعنی تمام مخلوقات همگی به او

محتاج و نیازمند هستند و او حوائج آن ها را برآورده می کند ، در حالی که او به

هیچ کس محتاج نیست .

 

خواص :

 

1-هر کس بر گرسنگی طاقت نداشته نماید  و " 134 " بار براین اسم شریف

مداومت نماید ، خداوند درهای رزق را در صورت ومعنی به روی او می گشاید .

2- در هنگام نزول بلا و احتیاج و بر هم آشفتگی کارها خواندن آن مجرب است .

3- مداومت بر آن موجب غنی می شود  و در حوائج ، مردم به او رجوع می کنند .

4- نقش کردن این اسم را بر صفحه رصاص و همراه خود نگاهداشتن آن موجب

ایمنی از احتلام  است .

5- هر کس به صداع ( سر درد ) مبتلا شود " 90 " صاد این اسم را بنویسد و با

دستمالی بر سر ببندد فورا عافیت یابد .

6- هر کس این اسم را بسیار بگوید از هیچ کس نترسد .

7 - هر کس در سحرگاه وضو گرفته و صورتش را بر زمین گذارد . " 111 " بار

این اسم را بخواند از اهل یقین گردد .

8- جهت رفع گرفتاری در هر روز  " 124 " بار " یاصمد " خوانده شود .

9- برای دهان دشمن ذکر " الصمد " خوانده شود .

" طنز جبهه ( 4 ) " :

از عملیات برگشته بودیم .

در این فاصله که نبودیم ، گردان امام حسین رفته بودند تو چادرهای ما مستقر شده بود .

اولین نفری که رفت تو چادر داد زد :

بچه های امام حسین تو چادر ما هستند . 

بچه ها گفتند مواظب باش نروند ما هم بیایم زیارت !

       " شادی روح شهدای گردان امام حسین صلوات "

" شاه کلید ورود به حریم خصوصی شما ! " :

 

آیا شما به راحتی کلید خانه تان را در اختیار افراد ناشناس قرار می دهید؟

پس چرا به راحتی اطلاعات خصوصی تان را در اختیار سایت های ناشناس قرار می دهید ؟


" خبرگزاری مهر "

" اماما اماما قلب ما باند فردوگاه توست " :

کسی که  ماه  شب تار   بی قراران  شد                انیس جان  و  شفابخش قلب یاران شد

نفوذ چشم و کلامش به جان اثر می کرد                همان  که  دلبر و  دلدار رهسپاران  شد

نه قلب پیر و جوان پر شد  از محبت او                     صمیم   قلب   مصفای   نو نهالان   شد

به سردی دی و بهمن که  ناله یخ میزد                     صفای  آمدنش   گرمی   بهـاران   شد

وجود مردم  ایران  ز  دوریش  غمناک                        حبیب اهل دل  و  پیر  این جماران شد

در آن زمان که ستم  پرده سیاهی بود                       امید  بخش    قلوب   امید واران   شد

چنان که روز ورودش بهشت زهرا رفت                   گل  همیشه  بهاری  به  لاله زاران  شد

خوشا صفای زمانی که  ماه  بهمن  بود                      تو  آمدی   و  دل  انقلاب  خندان  شد  

                               

 «حمید»  اگر چه نبودی به دیدنت لایق                 ولی به  غمزه چشمت ز جان نثاران شد

 

شعر: حمیدرضا فاطمی - 12 بهمن

" طنز/ هفت راه مشهور شدن " :

«ما امروز هفت راه شهرت را آموزش می‌دهیم. هرگونه شباهت با شخصیت‌های
حقیقی کاملا از عمد است و اگر شما یاد کسی نیفتادید، تقصیر ماست که
درست اشاره نکردیم.»
به گزارش اعتدال، روزنامه شرق در ستون طنز خود پس از مقدمه بالا آورده است:
«راه اول- آدم‌های موفق را خراب کنید تا مشهور شوید. (البته شهرت شما این‌ طوری خواهد بود که می‌گویند فلانی خراب کرد. اگر درباره آدم بزرگسال بگویند معنیش این است که فلانی یکی را خراب کرده تا خودش را آباد کند. خلاصه انتخاب با خودتان است.)
راه دوم- یک صفحه فیس‌بوکی راه بیندازید و توش به هر کسی که یک عمر کار کرده، بگویید تو مثلا چی‌کار کردی عمو؟
راه سوم- یک صفحه دیگر راه بیندازید و هر آدم شناخته‌شده‌ای هر کاری کرده، بگویید دزدی است. بعد طرف به شما نامه می‌نویسد که من دزدی نکرده‌ام و شما نامه را سریع بگذارید در صفحه‌تان و بگویید فلانی فقط به من پاسخ داده چون من خیلی چیزم.
راه چهارم- نزدیک انتخابات که می‌شود در مجالس ترحیم حضور عارفانه به‌ هم برسانید تا یکهو مشهور شوید و رأی بیاورید.
راه پنجم- روزنامه دربیاورید و هی خودتان را تیتریک کنید.
راه ششم- ظهرها توی تلویزیون برنامه مثلنی انتقادی (فکر کن توی تلویزیون و برنامه انتقادی؟ حالا شما فکر کن!) اجرا کنید. عصرها هم توی فرهنگسرا برنامه اجرا کنید. شب‌ها هم داوری آثار دیگران را کنید اما صبح‌ها توی روزنامه‌های اصلاح‌طلب ستون بنویسید و بگویید از همه تندتر و دلسوزتر هستید. برای این که این را هم ثابت کنید با تراکتور از روی آدم‌های ناتوان که دیگر دستشان به جایی بند نیست، به صورت افتخاری رد شوید تا معلوم شود شما خیلی قوی هستید و قلبتان برای مردم می‌تپد.
راه هفتم- شهردار شوید. حُسن شهردار این است که نیاز به فیس‌بوک ندارد و استاتوس‌ها و پیام‌هاش را روی بیلبوردها و پل‌های عابر می‌نویسد. تا شما این هفت راه را انتخاب می‌کنید تا بسیار مشهور شوید ما هم می‌رویم در افق گم می‌شویم و خلاص.»
" پایگاه خبری تحلیلی اعتدال "

" عبادت خالصانه ی خدا " :

 

 

در حکایت کهن فارسی آمده است که عابدی شبانه روز مشغول دعا ونیایش

به درگاه پروردگار بود و به ندرت از عبادتگاه بیرون می آمد .

یک روز که برای حاجتی ازآن جا خارج شد ، شیطان داخل عبادتگاه رفت و

 در را به روی او بست . وقتی که عابد بازگشت و در را بسته دید تعجب کرد

 و در زد .

شیطان پرسید :  " کیست ؟ "

عابد جواب داد : " من ."

شیطان دوباره پرسید : " کیست ؟ "

و عابد باز گفت : " من . "

در آخر شیطان در باز کرد و به او گفت : من عمری مشغول نیایش و ستایش

و ستایشش بودم ولی یک بار گفتم :  " من " و برای همیشه ازدرگاهش

رانده شدم !

تو چطور می توانی این کلمه را چند بار بر زبان بیاوری ؟ !

" برداشت شما چیست ؟ " :

بدون شرح!

" خبرگزاری مهر "                                                                                                                                                                            

طنز جبهه ( 3 ) :

 رشته ریاضی خوانده بود .

 بدنش پرتکش شده بود .

خواستم روحیه بهش بدم گفتم

می خوای رشته تحصیلی ات رو ادامه بدی ؟! 

لبخندی زد وگفت : "  نه دیگه باید برم مهندسی معدن !  آهن از بدنم استخراج کنم ! "

 " شادی روح شهدای دانشجو صلوات "

اسماء الحسنی ( 3 ) :

 احد :

 

او خدایی بی همتا و بی چون مثال است .

خواص :

1-خواندن این اسم مبارک " 13 " بار در همه وقت برای تخلیص و تجرد

 فایده ی عظیم دارد.

2-هر کس در خلوت بعد از ریاضت " 1000 " بار بگوید ، ملائکه را در

 اطراف خود مشاهده می کند .

3-صاحب خواص السماء می گوید : مداومت بر این اسم برای انقطاع از

 خلق ( دوری از مردم ) و رهایی از کثرت مجرب است .

4-بعضی اسم اعظم را در " الواحد الاحد " تعیین نموده و گفته که

مداومت بر این دو اسم موجب کشف اسرار الهیه و حقایق توحید است .

5-هر کس در هنگام خوابیدن دست راست بر گونه ی راست گذارد و سه

مرتبه بگوید :  " لا اله  الا الله احدا صمدا و لا قوة الا بالله "از عذاب قبر

 ایمن گردد و از صراط به آسانی بگذرد .

6- جهت مغلوب نشدن در تمام مراتب و مراحل زندگی در یک مجلس 

  "1001 " مرتبه " یا احد " خوانده شود .

 

 

" زیر باران باید رفت............. " :

 

 



هر کجا هستم ، باشم،



آسمان مال من است.



پنجره، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است.



چه اهمیت دارد



گاه اگر می رویند



قارچهای غربت؟





من نمی دانم



که چرا می گویند: اسب حیوان نجیبی است ، کبوتر زیباست.



و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست.



گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد.



چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید.



واژه ها را باید شست .



واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد.





چترها را باید بست.



زیر باران باید رفت.



فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد.



با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت.



دوست را، زیر باران باید دید.



عشق را، زیر باران باید جست.



زیر باران باید بازی کرد.



زیر باید باید چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت



زندگی تر شدن پی در پی ،



زندگی آب تنی کردن در حوضچه "اکنون"است.







آب در یک قدمی است.

 

سهراب سپهری