آن گاه که زمین و آسمان از شوق آمدن این روز زیبا ، که روز بانوی خوبی ها حضرت فاطمه
زهرا ( س ) است را گلباران می کنند . در روز تولد بانوی خوبی ها ، مردم ، زمین و
آسمان دست به دست هم داده اند تا این روز زیبا را جشن بگیرند .
این بانوی مقاوم ، الگوی همه زنان عالم است ، با خدای خود در ناراحتی ها راز و
نیاز می کرد .
با خدایی که یغفر الذّنوب است راز و نیاز می کردند حتی شب ها در حین عبادت و صحبت
باخدایش گریه می کردند و اشک های زیبایی ، مرواریدیشان را بروی گونه هایشان
می ریختند ، بانوی خوبی ها حضرت فاطمه زهرا ( س ) بانوی شیعیان واقعی هستند .
درجه خوبی در میان ما مردم دارند و ما سعی می کنیم در این روز زیباکه تولد ایشان است
مراسمی در شان و منزلت این بانوی عزیز ، اجرا کنیم وبه نمایش بگذاریم .
نیلوفر اسپید - دهم علوم انسانی - دبیرستان شیخ الاسلام
فرا تر از همه ی جذبه های زیبایی
تو آمدی که جهان را به خود بیارایی
تو آمدی که نخشکد صدای نوزادان
به گورهای نفسگیر جهل آبایی
سلام ام ابیها سلام منشاء ماه
تو کوثر همه ی سوره های "طاهایی"
شنیده ام که دلت شور می زند گاهی
به ناله ای عطشی تاولی تماشایی
شنیده ام که هر از چند گاهی از غربت
به قتلگاه جگرگوشه هات می آیی …
…. که ضجه می زنی و خاک می کنی بر سر
که دست بر کف گودال قتل می سایی
تو را به ریشه ی هر بغض نسبتی دادند
تو مادر همه ی ابرهای دنیایی
مهدیه دمی - دهم علوم انسانی - دبیرستان شیخ الاسلام
استاد فاطمی نیا :
ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ:
ﭘﻴﺮﺯﻧﻰ ﺁﻣﺪ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﺭﺟﺐ ﻋﻠﻰ ﺧﻴﺎﻁ ﺗﻬﺮﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻫﻞ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﭘﺴﺮﻡ ﺟﻮﺍﻥ
ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﻳﺾ ﺷﺪﻩ ﻫﺮﭼﻪ ﺣﻜﻴﻢ ﻭ ﺩﻭﺍ ﻛﺮﺩﻩﺍﻡ ﺑﻰ ﻓﺎﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻃﺒﺄ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ؛ ﻳﻚ
ﻓﻜﺮﻯ بکنید.
ﺷﻴﺦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻟﺤﻈﺎﺗﻰ ﺗﺎﻣﻞ ﻛﺮﺩ، ﺑﻌﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﺴﺮﺕ ﺳﻠﺎّﺥ ﺍﺳﺖ؟
ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ.
ﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﻮﺏ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ!
پیرزن ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺨﺎﻃﺮﺍﻳﻨﻜﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻛﺸﺘﻪ.
ﻭ ﭘﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ،
ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺁﻧﻬﻢ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻩ ﻛﺸﻴﺪﻩ.
پیرزن ﮔﻔﺖ: ﺁﺷﻴﺦ ﻳﻚ ﻛﺎﺭ ﺑﻜﻦ ﭘﺴﺮﻡ ﻧﻤﻴﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩ.
ﺁﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﻛﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ.
ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﻩ ﺁﻥ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ .
چند روز بعد ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻣﺮﺩ.
ﺍﻳﻦ آدم ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍن ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧدﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﻭﺍﻯ ﺑﺤﺎﻝ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ
ﺟﻮﺍﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭼطور می دهید؟
شخصی از امام صادق (ع) پرسید:
مرگ برای انسان کافر خوب است یا بد؟
حضرت فرمودند: مرگ هم برای مؤمن خوب است و هم برای کافر پرسید: چطورچنین
چیزی ممکن است؟
برای مؤمن از آن جهت خوب است که چون آنچه خداوند در نزد خود برای نیکان
آماده کرده است بهتر از آن چیزی است که در دنیا از آن بهرهمند هستند.
اما برای کفار بهتر است؛ زیرا فرصت بیشتر در دنیا به ضرر آنهاست؛
چون خداوند در قرآن میفرماید: کافران گمان نکنند، اینکه ما به آنها فرصت دادهایم
به نفع آنان است، به درستی که ما به آنها فرصت دادیم که بر گناهانشان بیافزایند. و
برای آنان عذاب دردناکی است.(آل عمران آیه 178)
تفسیر العیّاشی، ج 1، ص 206
با توجه به آیات قرآن، جهنمیان در جهنم، جایگاه بهشتیان را میبینند و با آنها از
راه دور صحبت میکنند،
خدا در آیات 50 و 51 سوره اعراف میفرماید:
اهل جهنم، بهشتیان را صدا میزنند که:
مقداری آب، یا از آنچه خدا به شما روزی کرده، به ما ببخشید.
آنها در پاسخ میگویند: خداوند اینها را بر کافران حرام کرده است.
زیرا کافران در دنیا، دین خدا را به شوخی و بازیچه گرفتند و زندگی دنیا آنان را
مغرور ساخت،
امروز ما آنها را فراموش میکنیم، همانگونه که آنها ملاقات با خدا در روز قیامت
را فراموش کردند و آیات ما را انکار نمودند.
با توجه به اینکه از منظر قرآنی، دنیا تنها مکان دستیابی آسان و سریع انسان به کمالات بایسته و شایسته است و او در این دنیا است که با چهار عمل اصلی ایمان و عمل صالح و سفارش دیگران به حق و صبر در چارچوب امر به معروف و نهی از منکر میتواند خلافت الهی خویش را اظهار کند، بیگمان از منظر معصومان (ع) اهتمام به زندگی دنیوی باید در راستای صیرورت و تحولی باشد که انسان را خدایی سازد و در مقام مظهریت ربوبیت و پروردگاری قرار دهد. از این رو معصومان(ع) چیزهایی از دنیا را محبوب خود قرار داده و بیشترین همت عالی خویش را بدان مبذول میداشتند.
به عنوان نمونه پیامبر اکرم(ص) میفرماید: حُبِّبَ إلیَ من دنیاکم ثلاث: النساء و الطیب، و جُعلت قرهًْ عینی فی الصلاهًْ؛ از دنیای شما سه چیز محبوبم قرار داده شده است: زنان، عطر و نور چشم من در نماز است.(احیاء العلوم ، غزالی، ج 4، ص 255؛ بحارالانوار، ج 76، ص 141، روایتهای 8 و 9، باب 19)
حضرت علی(ع) نیز میفرماید: انی احبّ عن دنیاکم ثلاث؛ اکرام الضّیف، والصّوم فی الصّیف، و الضّرب فی سبیلالله السّیف؛ سه چیز از دنیای شما دوست میدارم و محبوبم است: گرامی داشتن مهمان، روزه داری در تابستان، و شمشیر زدن در راه خدا. (مستدرکالوسائل، ج16، ص 259).
حضرت فاطمه (س) نیز میفرماید: حُبِّبَ إلَىَّ من دُنیاکُم ثَلاثٌ : تِلاوَةُ کِتابِ الله و النَّظَرُ فی وَجهِ رَسولِ الله و الإنفاقُ فی سَبیلِ الله؛ از دنیاى شما محبّت سه چیز در دل من نهاده شد : تلاوت قرآن ، نگاه به چهره پیامبر خدا و انفاق در راه خدا.(نهج الحیاهًْ یا فرهنگ سخنان فاطمه(س)، حدیث 164؛ وقایع الایام، خیابانی حدیث صیام: 295)
باید توجه داشت که حصری که در این روایات بیان شده به معنای حصر مطلق نیست، بلکه حصر نسبی است؛ بنابراین، بر اساس اینکه اثبات چیزی نفیکننده چیزهای دیگر نیست، آن حضرات علیهمالسلام با توجه به شرایط حال و مقتضای شنونده و مخاطب به این امور توجه میدهند و بر آن تاکید میکنند؛ زیرا اگر حصر مطلق باشد، بسیاری از امور دیگر که محبوب است و قرآن بر آن تاکید دارد، در این احادیث نفی میشود که از جمله مهمترین آنها، محبت اسلام و ایمان است. چنانکه خدا میفرماید: «و بدانید که پیامبر خدا در میان شماست، اگر در بسیارى از کارها از راى و میل شما پیروى کند، قطعا دچار زحمت مىشوید؛ لیکن خدا ایمان را براى شما محبوب و دوست داشتنى گردانید و آن را در دلهاى شما بیاراست؛ و کفر و پلیدکارى و سرکشى را در نظرتان ناخوشایند ساخت. آنان که چنینند، رهیافتگانند».(حجرات، آیه ۷)
همچنین خدا در آیات دیگر، یکی از مهمترین محبوبهای انسان را خدا قرار داده و بر آن است تا محبوبیت خدا نسبت به هر کسی و هر چیزی بیشتر از دیگر امور در زندگی بشر باشد. خدا میفرماید «برخى از مردم در برابر خدا همانندهایى براى او برمىگزینند و آنها را چون محبت و دوستى خدا دوست مى دارند؛ ولى کسانى که ایمان آورده اند، به خدا محبت بیشتر و شدیدتری دارند».(بقره، آیه 165)
در جایی دیگر نیز میفرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید هر کس از شما از دین خود برگردد، بزودى خدا گروهى دیگر را مى آورد که آنان را دوست مى دارد و آنان نیز او را دوست دارند. اینان با مؤمنان فروتن و بر کافران سرفرازند در راه خدا جهاد مى کنند و از سرزنش هیچ ملامتگرى نمى ترسند. این فضل خداست که آن را به هر که بخواهد مى دهد و خدا گشایشگر داناست.»(مائده، آیه ۵۴)
بنابراین، حصری که در این روایات آمده به معنای حصر مطلق نیست، بلکه حصری نسبی است. بر همین اساس، اگر تفاوتهایی میان محبوبها در کلام سه معصوم(ع) وجود دارد، به معنای آن نیست که میان آنان تضاد و تنافی است یا آنکه محبوبهای ایشان تنها همین امور است. بلکه هدف از این حصر تنها تاکید و اهتمام بخشی به این امور در زندگی است که توجه مخاطبان را برانگیزاند.
در عبارت روایت حضرت فاطمه(س) و پیامبر(ص)، واژه «حبب» به شکل مجهول به کار رفته است تا دانسته شود این امور از سوی خدا در ایشان قرار داده شده است و محبت نسبت به این امور ، الهی و خداداد است.
از آنجا که دنیا از نظر آنان، ظرف ظهور و بروز کمالات و تجلیات اسمای الهی است، با آوردن«دنیاکم» بر این نکته تاکید میشود که گرایش الهی آنان به دنیایی که شما در آن زیست میکنید و به آن اهتمام میورزید، با تفاوت همراه است؛ اگر برای دیگران اموری محبوب است تا جایی که نسبت به امور دیگر کور و کر میشوند، بر اهل بیت عصمت و طهارت، اموری که محبوب قرار داده شده در چارچوب همان اصول اصلی ایمان و عمل صالح است. در حقیقت مصادیقی از ایمان و عمل صالح را در قالب محبوب الهی خویش مطرح میکنند.
به سخن دیگر، برای اکثریت مردم حتی مسلمانان، دنیایی که آراسته و زینت داده شده و به آن گرایش داشته و محبوب آنان است، همان دنیای مادی بیملاحظه آیات و مزرعه بودن است؛ چنانکه خدا میفرماید: «محبت و دوستى شهوات و خواستنیهاى گوناگون از زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسبهاى نشاندار و دامها و کشتزارها براى مردم آراسته شده؛ لیکن اینها مایه تمتع زندگى دنیاست؛ و حال آنکه فرجام نیکو نزد خداست.» (آل عمران، آیه ۱۴)
اما برای معصومان(ع) آنچه از سوی خدا از دنیای مردمان محبوب قرار داده شده است، اموری است که موجب تقرب به خدا و رسیدن به مقامات اخروی در قالب عمل ایمانی صالحانه است. از همین رو حتی نسبت به زنان اگر محبتی هست در قالب «حب الشهوات» نیست، بلکه محبت به جنس زنان به عنوان بخش تکمیلکننده کمالات انسانی است؛ زیرا از نظر قرآن و روایات، انسان، بیجفت و زوج آفریده نشده است(نساء، آیه 1؛ روم، آیه 21؛ ذاریات، آیه 49) به طوری که اگر جفت و زوجی نباشد، انسان به کمالاتی دست نمییابد که بایسته و شایسته اوست؛ از همین رو در روایات نقل شده است که وقتی مجردها به عالم برزخ میروند متوجه میشوند که ناقص هستند. آنان نادم هستند که چرا ازدواج نکردهاند و دوست میدارند به دنیا بازگردند تا ازدواج کرده و دین خویش را کامل کنند. امام باقر(ع) نیز از پیامبر(ص) نقل میکند: بیشتر اهل دوزخ، افراد مجرد هستند.(وسائلالشیعه: ج ۱۴، ص ۵.)
از نظر فاطمه(س) آنچه از سوی خدا محبوب قرار داده شده ، سه گانهای است
بسیار با اهمیت که عبارتند از:
1- تلاوت قرآن:
قرآن مهمترین کتابی است که فلسفه و سبک زندگی انسان را در دنیا ترسیم میکند و به عنوان کتاب هدایت الهی(بقره، آیه 2) و تبیینگر هر چیزی (نحل، آیه 89) است تا انسان با بهرهگیری از نورانیت آن، دل خویش را روشن کرده و به چنان سعه وجودی و سعه صدری دست یابد که بتواند مظهر همه اسمای الهی باشد.(زمر، آیه 22) از همین رو در آیات قرآن، خدا از بندگان خویش میخواهد تا آنجا که میتوانند قرآن بخوانند و در آن تدبر و تفکر کنند: فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ؛ تا جایی که در توان شما است، قرآن را قرائت کنید.(مزمل، آیه 20) در همین آیه بیان میشود که حتی در شرایطی که کار دارید و حتی بیمار و ناتوان هستید از قرائت قرآن در حد توان بهره برید. از همین رو خدا به پیامبرش میفرماید: وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا؛ قرآن را شمرده شمرده بخوان.(مزمل، آیه 4) و در این کار در حد توان و آنچه میسر است کوتاهی نکن!؛ زیرا قرائت قرآن بویژه ترتیل و شمرده شمرده آن موجب میشود تا با درنگ و تانی امکان تدبر و تفکر در آن فراهم آید(نساء، آیه 82) و موجبات افزایش ایمان(توبه، آیه 124؛ آل عمران، آیه 173) و تثبیت دلها فراهم آید و هر گونه اضطراب و تشویش در موقعیتهای گوناگون زندگی برطرف شود.(فرقان، آیه 32)
2- نگاه به چهره پیامبر خدا:
سیمای پیامبر(ص) به عنوان وجه الله مجسم ، میتواند انسان را نه تنها در مسیر درست یاری و امداد رساند، بلکه موجبات آرامش دلها را فراهم آورد. بیگمان معصومان(ع) وجه الله و مظهر تمام اسما و صفات الهی هستند. در این میان پیامبر اکرم(ص) وجه الله التام و مظهر اتم و اکمل صفات و اسمای الهی میتواند مسیر درست و راست را به انسان نشان دهد و خلق عظیم ایشان(قلم، آیه 4؛ توبه، آیه 128) جلوه تمام نمای تجلیات اسمای الهی است. از آنجا که امام صادق(ع) میفرماید: النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ الْعَالِمِ حُبّاً لَهُ عِبَادَةٌ؛ نگاه با محبت به چهره عالم، عبادت است.(الجعفریات ، الأشعثیات، ص194) باید گفت که هیچ عالم و دانشمندی برتر از پیامبر(ص) نیست؛ زیرا ایشان معلم نه تنها بشر بلکه معلم فرشتگان است.(بقره، آیات 30 تا 33 و 129 و 151؛ آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2) در روایات نظر کردن به اموری را عنوان عبادت مطرح کردهاند که از جمله آنها میتوان به این روایتاشاره کرد: رُوِیَ أَنَّ النَّظَرَ إِلَى الْکَعْبهًْ عِبَادَهًْ وَ النَّظَرَ إِلَى الْوَالِدَیْنِ عِبَادَهًْ وَ النَّظَرَ فِی الْمُصْحَفِ مِنْ غَیْرِ قِرَاءَهًْ عِبَادَهًْ وَ النَّظَرَ إِلَى وَجْهِ الْعَالِمِ عِبَادَهًْ وَ النَّظَرَ إِلَى آلِ مُحَمَّدٍ عِبَادَهًْ؛ روایت شده است که نظر به سوى کعبه عبادت است، و نظر به چهره والدین عبادت است و نظر در قرآن حتّى بدون خواندن آن عبادت است، و نظر به چهره عالم عبادت ست، و نظر به سوى آل محمّد معصومین علیهم السّلام عبادت است. (من لا یحضره الفقیه- ترجمه غفارى، ج3، ص30، باب فضائل حج)
3- انفاق در راه خدا:
در آیات قرآن، پس از نماز، به عنوان مهمترین وجه تمایز اسلام و کفر(بقره، آیه 3)، زکات و انفاق مالی به عنوان وجه تمایز مطرح شده است.(همان) این بدان معنا است که محبوبترین چیزها در اعمال اجتماعی، توجه به امور اقتصادی مردم است. اگر انسان عمل صالح را غیر از نماز میخواهد به جا آورد، باید به انفاق و کمک مالی به دیگران رو آورد که مهمترین آنهاست. در آیات قرآن بر انفاق مالی بسیار تاکید و توجه داده شده است و حتی یکی از درخواستهای محتضران برای تاخیر مرگ آن است که اجازه یابند بتوانند لحظهای از مرگ دور بمانند تا انفاق کنند. از همین رو خداوند در قرآن میفرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! زنهار اموال شما و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نگرداند و هر کس چنین کند آنان خود زیانکارانند، و از آنچه روزى شما گردانیده ایم انفاق کنید پیش از آنکه یکى از شما را مرگ فرا رسد و بگوید پروردگارا چرا تا مدتى بیشتر اجل مرا به تاخیر نینداختى تا صدقه دهم و از نیکوکاران باشم».(منافقون، آیات 9 و 10)
حضرت فاطمه(س) به عنوان سرور زنان دو جهان، با تاکید بر این سه گانه از مردم میخواهد همچون او در زندگی و رفتار نیک خویش این امور را مد نظر قرار دهند. امروز نیز میتوان با تلاوت قرآن و زیارت پیامبر(ص) و معصومان(ع) و انفاق مالی همین مسیر را بپیمایند و به آثار وبرکات این اعمال مهم دست یابند. باید توجه داشت که مرگ پیامبر(ص) به معنای عدم دسترسی ما به ایشان نیست؛ همچنین مقصود از نظر به چهره پیامبر، نگاه به معنای اهتمام به سیره علمی و عملی پیامبر و معصومان است.
علی جواهردهی
" کیهان "
شیطان در مرحله سکرات مرگ، هنوز قدرت وسوسه دارد و لذا بیکار نمینشیند تا بلکه بتواند دشمنیاش را به انتها برساند و انسان را دست خالی به معاد بفرستد، البته اگر انسان در قلب خود ایمان را نهادینه کرده باشد شیطان کاری از پیش نمیبرد ولی اگر ایمانش اساسی نبود و در دنیا با اندک فشاری ایمانش را رها میکرد، شیطان میتواند در این مرحله موفق گردد.
از امام صادق(علیه السلام) هست که:
«هیچ کس نیست مگر اینکه چون در آستانه مرگ قرارگرفت، ابلیس یکی از شیاطیناش را بر او میگمارد تا او را به کفر بکشاند و در ایمانش شک ایجاد نماید، آنکس که بهواقع مؤمن است تحت تأثیر او قرار نمیگیرد».
شیطان از راه تعلّقاتِ انسان وارد میشود و در خیالات انسان تصرف مینماید و آنکس را که در دنیا صراط عبودیت را وِجهه همت خود قرار نداده است متأثر میکند و در واقع شخصیت اصلی دنیایی آن فرد را به او میدهد...
شرط جوابگویی به ملائکه عالم قبر، نقش بستن عقاید حقّه در لوح دل است، به نحوی که آن عقاید، صورت باطن نفس شود این در صورتی است که به شدت با آن عقاید حقّه مأنوس شده باشد.
معاد؛ بازگشت به جدّیترین زندگی
نویسنده : اصغر طاهرزاده