اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

چشیدن مرگ و کمال انسان


Image result for ‫تصویر منظرهای زمستان‬‎

 

مرگ برای انسان‌های معمولی بسیار سخت و دشوار و حتی وحشتناک و دهشتناک است؛ اما برای کسانی که به کمال می‌رسند مانند چیدن میوه رسیده است.
اصولا بر خلاف تصور ساده مردم، مرگ انسان را نمی‌گیرد، بلکه این انسان است که مرگ را می‌گیرد. مرگ مانند آب و غذا و میوه‌ای است که انسان آن را هنگام رسیدن می‌چیند و می‌چشد. از همین رو در قرآن از چشیدن مرگ توسط انسان سخن به میان آمده است نه از چشیدن انسان توسط مرگ. پس این انسان است که با چشیدن مرگ، بقای خود را تضمین می‌کند و ابدی می‌شود. خداوند می‌فرماید: کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ؛ هر نفسی چشنده مرگ است.(آل عمران، آیه 185)
انسان تا زمانی که در دنیا است در حال کارزار با مرگ است. مرگ از انسان می‌گریزد تا زمانی که در نهایت در دام انسان گرفتار می‌شود؛ زیرا انسان می‌خواهد به بقا و جاودانگی برسد و اگر مرگ را نچشد به جاودانگی نمی‌رسد. با چشیدن مرگ انسان ابدیت را برای خود فراهم می‌کند.
 مرگ انسان کامل همانند یک نفس کشیدن و بوییدن یک چیز خوشبویی چون گل است؛ چنانکه در روایتی است که جان دادن برای مومن، مانند بوییدن گلی خوشبو است؛ و در روایت دیگر نیز آمده که مرگ مانند بوییدن سیب است.(نگاه کنید: حق الیقین، مجلسی، فصل بهشت و منازل الآخره، شیخ عباش قمی؛ میزان الحکمه، ج 12، ص 5675، حدیث 19122)
 امام حسن عسکری(ع) می‌فرماید: قِیلَ لِلصَّادِقِ(ع): صِفْ لَنَا الْمَوْتَ ؟ قال: لِلْمُؤْمِنِ کَأَطْیَبِ رِیحٍ یَشَمُّهُ ، فَیَنْعَسُ لِطِیبِهِ ، وَ یَنْقَطِعُ التَّعَبُ وَ الْأَلَمُ کُلُّهُ عَنْهُ ، وَ لِلْکَافِرِ کَلَسْعِ الْأَفَاعِیِّ ، وَ لَدْغِ الْعَقَارِبِ ، أَوْ أَشَدَّ؛ از حضرت امام صادق(ع) درباره توصیف مرگ پرسیده شد ، آن حضرت فرمود:برای مومن مرگ، خوش‌ترین بویی است که استشمام می‌کند، به طوری که از بوی خوشش جان می‌گیرد و به خواب راحت می‌رود و از همه دردها و رنج‌ها بریده می‌شود؛ و مرگ برای کافر همانند نیش افعی و گزش عقرب بلکه بدتر از آن است.
 
(بحار الأنوار، ج 6، ص 152)

مولوی می‌سراید:

مرگ اگر مرد است آید پیش من 

تا کشم خوش در کنارش تنگ تنگ
 

من از او جانی برم بی‌رنگ و بو 

او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ

اثبات وجود امام زمان(عج)


 

Related image



 علامه طباطبائی (ره) چنین بیان می کند: امام کسی است که مردم را در روز قیامت به سوی خدا سوق می دهد، همان طور که آنان را در ظاهر و باطن این دنیا رهبری کرد. آیه شریفه، این نکته را نیز می رساند که هیچ زمانی، نمی تواند بدون امام باشد، به خاطر این که فرموده: «کل اناس» همه مردم در همه زمان ها. نکته ای که استفاده می شود آن است که زمین مادامی که انسان در آن وجود دارد، از امام و حجت حق خالی نمی شود.(6)

ایشان در ذیل آیه هفتاد و یکم سوره اسراء که می فرماید: «یوم ندعو کل اناس بامامهم» می گوید: آن چه از این آیه استفاده می شود، این است که این فراخوان، شامل همه انسان ها از اولین و آخرین می شود... از این آیات قرآن، ضمن فهم نقش امام در هستی، همیشگی و پیوستگی این جریان زلال نیز فهمیده می شود پس درعصر ما هم وجود با برکت حضرت مهدی علیه السلام که قطب عالم امکان و هادی دلها و افعال مومنان و سالار کاروان حق پویان است، امری مسلّم و قطعی است. 
آیه دیگری که از قرآن بر اثبات وجود امام و ضرورت او دلالت دارد عبارت است از این آیه: إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِکلِّ قَوْمٍ هَادٍ(7) تو تنها بیم دهنده و برای هر گروه هدایت کننده هستی. این آیه نیز به وضوح، امام هدایتگر را برای همه اقوام ثابت می کند که این مطلب جای نقض و اشکال نیست. در تفسیر نور الثقلین حدود پانزده روایت در این زمینه نقل شده است. که از جمله: امام صادق علیه السلام می فرماید: هر امام معصومی هدایت گر برای زمان خود است یا هدایت گر اقوامی است که در زمان او زندگی می کنند(8).


پی نوشت ها:


6. المیزان، علامه طباطبائی (ره) ج 1، ص 376.


 7.رعد : 7. 8. 


تفسیر نور الثقلین، ج 2، ص 482.


 سایت کشکول جوان ، سایت پرسمان ، تفاسیر المیزان و نور الثقلین ، مرکز خبری حوزه

 

بحر‌العلوم و رد هدیه قرآن جواهرنشان


 
Image result for ‫تصویر قرآن جواهر نشان‬‎


آغامحمد خان قاجار، قرآنى به خط میرزاى تبریزى که خطاط معروفى بود با جلدى که به یاقوت و الماس و زبرجد و سایر سنگ‌هاى گرانبها تزئین شده بود به رسم هدیه برای آیت‌الله العظمی بحرالعلوم(1) ارسال کرد. وقتى قرآن را آوردند که به ایشان برسانند، درب منزل را زدند.
با کوبیدن حلقه در، بحرالعلوم خود پشت درب منزل آمد و در را باز کرد، در حالى که دست مبارک آن بزرگمرد بالا و قلم به دستشان بود. خطاب به آنان فرمود: چه کار دارید؟ گفتند: حضرت سلطان، قرآنى براى شما فرستاده‌اند.
 
استاد نگاهى به جانب قرآن کرد و گفت : این زینت‌ها و دانه‌ها چیست که بر جلد آن نصب شده است؟ عرض شد: اینها سنگ‌هایى گرانبهاست که جلد قرآن را با آنها تزئین کرده‌اند.
گفت: چرا بر کلام خدا چیزى آویخته‌اید که باعث زندانى شدن و تعطیل آن مى‌‌شود؟ آنها را از جلد قرآن جدا کنید و بفروشید و قیمت آن را میان مسکینان قسمت کنید.
عرض کردند: قرآن را که با خط خطاطى معروف است و ارزش زیادى دارد قبول فرمایید. گفت: قرآن را هرکس آورده نزد او باشد و آن را تلاوت کند. این را فرمود و در منزل را بست. 

* فوائد الرضویه، عباس قمی، ص ۴۰۶؛  دیدارباابرار (سیدبحرالعلوم؛ دریای بی‌ساحل)،
نورالدین علی‌لو ،ص ۲۷.
-----------------    
1- سید محمدمهدی بحرالعلوم (۱۱۵۵ـ۱۲۱۲ق)، از مراجع تقلید و عهده‌دار ریاست عامه شیعیان در قرن دوازدهم و سیزدهم هجری قمری. بحرالعلوم از مشاهیر علمای امامیه در قرن دوازدهم بود و در علوم مختلفی چون فقه، اصول، حدیث، کلام، تفسیر و رجال تبحر داشت. او از شاگردان وحید بهبهانی و میرزا محمد مهدی خراسانی است. خراسانی او را به سبب مقام شامخ علمی‌اش، بحرالعلوم خواند. این لقب که پیش از آن به کسی اطلاق نشده، بعدها عنوان خاندان وی شد که تا امروز به آن شهرت دارند.

بی اعتنایی به شک اعاده آن را از بین می‌برد


 
Related image


زراه و ابوبصیر گفتند: گفتیم به او (یعنی به امام باقر(ع) یا امام صادق(ع)) که مردی بسیار در نمازش شک می‌کند، حتی اینکه نمی‌داند چقدر نماز اقامه کرده و چقدر به عهده او باقی است؟
حضرت فرمود: اعاده کند. گفتیم: همانا برای او زیاد اتفاق می‌افتد که هر وقت اعاده می‌کند شک می‌نماید. فرمود: از شکش بگذرد. (یعنی اعتنا به شک نکند)
پس از آن فرمود: عادت ندهید آن پلید را به خودتان در شکستن نماز، پس او را به طمع اندازید. زیرا که شیطان پلید است و عادت دارد به چیزی که عادت داده شده است. یعنی هر آینه هر یک از شما از شک بگذرد و اعتنا نکند و نماز را زیاد نشکند، همانا اگر چندین مرتبه چنین کرد شکش عود نمی‌کند.
زراه گفت: پس از آن فرمود: جز این نیست که آن خبیث می‌خواهد اطاعت شود، پس وقتی که عصیان شد، عود نمی‌کند به سوی هیچ‌یک از شما. (1)

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

1- شرح چهل حدیث امام خمینی(ره)، ص 406

ناکامی انسان در شک و حیرت



Related image
  
قال‌الامام علی(ع):
 
«من خیب ممن تعدی الیقین الی الشک و الحیرهًْ»

امام علی(ع) فرمود:
 
کیست ناکام‌تر از آنکه از یقین (دست کشیده و) به شک روی می‌آورد؟!(1)

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

1- غرر الحکم، ح 8084

اگرخیلی تلاش می کنی ، اماکارت پیش نمی رود ...

Image result for ‫تصویر پدر و مادر پیر‬‎


اگرخیلی تلاش می کنی


اماکارت پیش نمی رود ...


شاید بخاطر


نارضایتی پدر ومادرت است


اگر از تو راضی نباشند


به هر دری بزنی 


بسته می شود

 

پدر و مادر را راضی نگه دارید!


 Related image



  دقت کنید که پدر و مادرتان را راضی نگهدارید. اگر از دنیا رفته‌اند، سحرها هنگام 


      نماز شب برایشان دعا کنید.


 اگر وضع مالی‌تان خوب است برایشان گوسفند بکشید و خیرات بدهید. هر چیزی که 


پدر و مادرتان در زمان حیات دوست داشتند برایشان خیرات بدهید که به آنها می‌رسد...


 یکی از خویشان ما می‌گفت: «من سر قبر پدرم در امامزاده عبدالله در حال خواندن 


فاتحه بودم که یک عده هندی از مقابلم گذشتند. من حواسم پرت شد و مشغول تماشای 


آنها شدم و حمد و سوره‌ام را بدون حضور قلب خواندم.


همان شب پدرم را در خواب دیدم که به من می‌گفت: «این چه حمد و سوره‌ای بود


 که برای من خواندی؟!»


ما به تجربه دیده ایم کسانی که پدر و مادر از آنها راضی بودند دست به هر چی زدند


 طلا شده 

و همچنین دیده ایم کسانی که پدر و مادر از آنها ناراضی بودند ,حالا به هر دری می زنند


 کارشان درست نمی شود


بعد هم پیش ما می آیند و می پرسند: چرا ما هر کار می کنیم ، کارمان اصلاح نمی شود؟


خبر ندارند به خاطر این است که پدر و مادر از آنها ناراضی اند.‌..



کتاب بدیع الحکمة،حکمت ۲۵

چــــراغ قـــرمــــــز


 Image result for ‫تصویر پدر و مادر پیر‬‎

آیت الله مجتهدی تهرانی ره:

 

همان طور که در سر چهار راه وقتی چراغ قرمز می‌شود، ترمز می‌کنید،دین

هم چراغ قرمز دارد،

چراغ قرمز دین، کارهای حرام است، یعنی وقتی به کار حرامی رسیدی، ترمز

کن و چراغ سبز دین هم کارهای حلال است.


حال کسانی که برای چراغ قرمز ترمز می‌کنند،دو جور هستند:

 

یک دسته از ترس جریمه شدن ترمز می‌کنند،که این ترمز کردنشان خیلی

چنگی به دل نمی‌زند،اما عده ای هم برای احترام گذاشتن به قانون ترمز

می‌کنند که این  مهم است.


حال ما هم اگر از ترس جهنم نماز بخوانیم، این نماز خواندنمان زیاد چنگی

به دل  نمی زند؛یعنی اگر به این خاطر صبح ها بلند می‌شوی و نماز می‌خوانی

که به جهنم نروی،این نماز خواندن زیاد دلچسب نیست،

اما اگر به تو بگویند:


اگر نمازصبح هم نخوانی به جهنم نمی‌روی اما باز بلند شوی و نماز بخوانی،

این خوب است.

 

امیرالمومنین علی(ع) در مناجات هایشان می‌فرمودند:

 

خدایا عبادت من به خاطر ترس از جهنم و یا به طمع بهشت نیست، ولکن من 

تو را شایسته عبادت دیدم و به این خاطر عبادتت می‌کنم...

در محضر امام خمینی(ره)


 
 
Related image
روز تاسوعا من در محوطه قدم می‌زدم که آقای اشراقی آمدند گفتند که امام فرمودند که شما آماده باشید یک ساعت به ظهر من می‌خواهم بیایم بیرون و باید امروز روضه‌ بخوانی، من متحیر شدم، چون یک چنین آمادگی نداشتم که در آن شرایط و محیط روضه بخوانم، عرض کردم که خدمت ایشان عرض کنید که من آمادگی ندارم تا روضه‌ای که مناسب این شرایط و در جو پاریس و در میان دانشجویان باشد خدمت امام بخوانم، روضه‌ای که من می‌دانم همان روضه‌هایی است که در مجالس معمولی ایران خوانده می‌شود،
یک چنین روضه‌ای را من می‌توانم بخوانم، بعد امام پیغام دادند که بگویید به فلانی که همان روضه را می‌خواهم و همان روضه باید اینجا خوانده بشود،‌ من از این جریان حس کردم که امام در هر حال آن علاقه‌ای که به ائمه اطهار دارند و به آن محیطی را که برای آن محیط مبارزه می‌کنند احترام می‌گذارند و همان محیط را می‌خواهند و همان آداب و رسومی که از متن اسلام هست و بیش از هزار سال مسلمان‌ها با آن بودند را می‌خواهند، ولو اینکه در پاریس و در قلب سرزمین غرب باشد.
در آن روز جمعیت بسیار زیاد بود، خبرنگاران فراوانی هم آمده بودند، ساعت یازده امام تشریف آوردند و بسیار محزون بودند، من خدمت ایشان نشستم، امام به من اشاره کردند که روضه بخوان و من شروع کردم روضه خواندن. برای کسانی که از سراسر کشورهای غرب برای دیدن امام آمده بودند بسیار غیرمترقبه بود، در شرایطی که امام در مقابلش شاه و آمریکاست و مبارزه می‌کند، روز تاسوعا بنشیند و برای امام حسین(ع) گریه کند.
جمعیت خیلی زیاد بود و خبرنگارها هم این مجلس را ضبط می‌کردند، از همان اولی که شروع کردم به روضه، امام گریه کردند، در وسط روضه بود که متوجه شدم تمام جمعیتی که در آنجا بودند یکپارچه گریه می‌کردند و حتی یادم می‌آید که شاید در حدود یک ربع بعد از اینکه روضه ما تمام شده بود،
هنوز عده‌ای گریه می‌کردند و یکی از برادرهایی که آنجا بود- برادرمان دکتر مکری بود- آمد و صورت مرا بوسید و گفت که من بیست و پنج سال در فرانسه هستم و از فرهنگم جدا شده بودم، از دینم جدا شده بودم، از مسائل مکتبی و مذهبی جدا شده بودم، از ائمه اطهار هم جدا شده بودم و امروز با این برنامه و روضه‌ای که تو خواندی مرا به همه چیز برگردانی، به مذهبم، به مکتبم، به فرهنگم، و تا آن لحظه هم من دیدم هنوز چشم‌هایش اشک‌آلود بود.

* سرگذشت‌های ویژه از زندگی حضرت امام(ره)- ج 1- حجت‌الاسلام محتشمی، ص 48.

بدترین دل ها


 Related image




قال‌ الامام علی(ع):

 «شرالقلوب» «الشاک فی‌ایمانه»

امام علی(ع) فرمود:
 
بدترین دلها، دلی است که در ایمان خود شک کند. (1)

_________________

1- غررالحکم، ح 5744

یقین به خدا ایمان محض است


Related image



شخصی خدمت پیامبر اکرم(ص) رسید و گفت: ای رسول خدا! هلاک شدم. رسول خدا(ص)
 
فرمود:خبیث (شیطان) به سراغت آمد و به تو گفت چه کسی تو را خلق کرد و تو گفتی خدا،
 
پس او گفت: خدا را چه کسی خلق نمود
 
. مرد گفت: درست است یا رسول‌الله. پس پیامبر گرامی(ص) فرمود: این ایمان محض است. 1
 
امام علی(ع) فرمود: من چیزی را ندیدم مگر اینکه خدا را قبل از آن و بعد از آن و با آن و در

 آن دیدم. 2 

امام حسین(ع) در دعای عرفه به محضر خدا عرضه می‌دارد: چگونه بر تو به چیزی استدلال

 شود که در وجود به تو نیازمند است؟! آیا غیر تو ظهوری افزون بر تو دارد تا آشکارکننده
 
تو باشد؟
 
راستی کی پنهان گشتی تا نیازمند دلیل برای راهنمایی به سویت باشی؟ و کی دور گشتی تا
 
آثار و نشانه‌ها، رساننده به سویت باشند؟ آه چه نابیناست چشمی که تو را مراقب خود نبیند! 3
___________________

1- الکافی، ج 2، ص 425

2- علم‌الیقین، فیض کاشانی، ج 1، ص 99

3- مفاتیح‌الجنان، دعای عرفه امام حسین(ع)

شیطان شک را دوست دارد


Related image


شیخ کلینی(ره) از حسن بن نضر به سند خود نقل می‌کند: هنگامی که وارد منزل امام حسن عسکری(ع) شدم، شخص سیاهی را دیدم که ایستاده است، او به من گفت: تو حسین بن نظر هستی؟ گفتم: آری، گفت: داخل شو! پس داخل خانه شدم و سپس اتاقی را دیدم که بر در آن پرده‌ای آویزان شده بود. از داخل اتاق ندایی شنیدم که فرمود: ای حسن بن نضر! خدا را بر آنچه بر تو منت گذاشته شکرگزار باش و حمد کن، و هرگز شکی به خود راه مده، زیرا شیطان دوست دارد که تو شک کنی...(1)
از آنجا که «حسن بن نضر» و جماعتی دیگر از شیعیان، در امر وکلا و دیگر امور شک کرده بودند، و در امر امامت و رهبری جامعه که از مسائل اعتقادی است، شک موجب فساد دین خواهد شد، امام عسکری(ع) او را از شک و تردید برحذر می‌دارد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

1- کافی، ج 1، ص 518، ح 4  

خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب می‌کند؟


Related image

 

علامه_امینی می فرمودند:


مدتها فکرمی‌کردم که خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب می‌کند؟ 


و جزای آن تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهداعلیه السلام 


را چگونه به او می‌دهد؟


تا اینکه شبی در عالم رویا دیدم که امیرالمؤمنین علیه السلام در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستاده‌ام، در کنار ایشان دو کوزه بود، فرمودند : این کوزه‌ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور و اشاره به محلی کردند...
که بسیار باصفا و با طراوت بود، استخری پرآب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود که صفا و شادابی محیط و گیاهان قابل بیان و وصف نیست.
کوزه‌ها را برداشته و رو به آن محل نهادم آنها را پرآب نموده حرکت کردم تا به خدمت امیرالمومنین علی علیه السلام باز گردم.
ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاده و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر می‌شد، دیدم از دور کسی به طرف من می‌آید و هرچه او به من نزدیکتر می‌شد هوا گرمتر می شد گویی همه این حرارت از آتش اوست،
در خواب به من الهام شد که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهداعلیه السلام است.
وقتی به من رسید دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب بگیرد، من مانع شدم و گفتم:
اگر هلاک هم شوم نمی گذارم از این آب قطره‌ای بنوشد.
حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت می نمودم، دیدم اکنون کوزه‌ها را از دست من می‌گیرد لذا آنها را به هم کوبیدم، کوزه‌ها شکسته و آب آنها به زمین ریخت چنان آب کوزه‌ها بخار شد که گویی قطره آبی در آنها نبوده است،
او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بی‌اندازه ناراحت و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر بیاشامد و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر، آب استخر خشک شد چنان که گویی سالهاست یک قطره آب در آن نبوده است. درختان هم خشک شده بودند او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت. هرچه دورتر می‌شد، هوا رو به صافی و شادابی و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند.
به حضور امیرالمؤمنین علیه السلام شرفیاب شدم، فرمودند: 
خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب می‌دهد، اگر یک قطره آب آن استخر را می‌نوشید از هر زهری تلخ تر و هرعذابی برای او دردناک تر بود. بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم.

 

2 راه رسیدن به مقامات بالا


Related image

  روزی شخصی در پیاده‌رو کنار حرم حضرت معصومه (س) از علامه طباطبایی سوالاتی پرسید که یکی از این سؤالات این بود که چه کار کنیم به مقامات بالا برسیم؟
علامه در جواب فرمودند: راه‌های زیادی هست ولی دو راه است که از همه مطمئن‌تر و برایم مشهود و معلوم است و به آن افتخار می‌کنم... (یکی نماز شب با اخلاص و مدام و دیگری‌گریه بر امام حسین (ع))

از کتاب: آشنای آسمان ص۱۵۴‌ به نقل از حاج شیخ حسین انصاریان؛ t.me/almizann 

دل را چو نظر به جستجویش بردند .........


 Related image

 

" ارمغان "

 

همپای نسیم ره به کویش بردند


دل را چو نظر به جستجویش بردند


 

سرباخته و به ارمغان همچون گل


یک پیکر غرق خون به سویش بردند


 

" سلمان هراتی "