مواد لازم:
روغن:25 گرم
دال عدس(عدس قرمز):یک پیمانه
سینه مرغ :100گرم
ورمیشل(رشته سوپ):50گرم
نمک و فلفل به میزان لازم
پیاز:یک عدد متوسط
طرز تهیه سوپ :
ابتدا پیاز را خرد کنید.با روغن یا کره کمی تفت دهید به اندازه ای که فقط سبک شود. نباید سرخ شود.گوشت سینه مرغ را نگینی خرد و به پیاز اضافه کنید.
دال عدس را به مواد قبلی اضافه کنید و اجازه دهید بپزد.دال عدس خیلی زود می پزد و رنگ زردی به خودش می گیرد.
در نهایت نمک و فلفل و رشته سو پ را اضافه کنید و اجازه دهید سوپ جا بیفتد.این سوپ بسیار زود آماده می شود.سبک و خوشمزه است.
تارت خرما و گردو
تارت خرما و گردو را به عنوان وعده سحری یا هنگام افطار مصرف کنید و از خواص بیشمار و انرژی بخش خرما و گردو بهره مند شوید.
مواد لازم برای تهیه تارت خرما و گردو برای 4 نفر:
خرما: 200 گرم، گردو: 100گرم، شیرعسلی غلیظ: یک بسته، بیسکوییت دایجستیو: 15 عدد، کره: 100 گرم، شکر: 2 قاشق غذاخوری، نمک: یکچهارم قاشق مرباخوری، پودر دارچین: یک قاشق چایخوری
فر را با دمای 180 درجه سانتی گراد گرم کنید.
بیسکوییتها را خرد کنید و به حالت پودری در بیاورید. شکر، نمک و دارچین را به بیسکوییتهای خرد شده اضافه کنید و هم بزنید. کره را آب کرده و به آن اضافه کنید و هم بزنید تا مایه یکدستی به غلظت ماست به دست بیاید. مایه را در قالب تارت بریزید و کاملا در قالب پخش کنید. مایه تارت را در فر به مدت ده دقیقه بپزید و بیرون آورید و بگذارید در دمای اتاق خنک شود. در این زمان خرماها را از وسط نصف و هستههای آن را خارج کنید و روی خمیر خنک شده بچینید و بعد روی آن یک لایه هم گردو بچینید و شیر عسلی را روی آن بریزید و در فر با دمای 200 درجه سانتی گراد قرار دهید تا شیر عسلی رنگ قهوهای روشن بگیرد. بعد تارت را از فر خارج کرده و اجازه دهید سرد شود و برش زده و نوش جان کنید.
تهچین مرغ و اسفناج
تهچین ازجمله غذاهای پرطرفدار و در عین حال بسیار ساده برای طبخ است. شما میتوانید مواد تهچین را آخر شب آماده کرده و کنار بگذارید و با حدود بیست دقیقه زودتر پاشدن در وعده سحری یک غذای تازه و بسیار خوش طعم برای سحری آماده کنید.
مواد لازم برای تهیه تهچین مرغ و اسفناج برای 4 نفر:
سینه مرغ پخته: 4 تکه، برنج: 3 پیمانه، اسفناج خرد شده: نیم کیلو، تخممرغ: 3 عدد، زعفران دم شده: به میزان لازم، ماست چکیده: دو پیمانه، پیاز: یک عدد، سیر له شده: سه حبه، نمک و فلفل و روغن: به میزان لازم
برنج را با چهار پیمانه آب از قبل خیس کنید. سینه مرغ را با پیاز خلالی خرد شده (خلالی خرد کنید تا بعدا راحتتر از مرغ جدا شود) تفت داده و زعفران و نمک و فلفل اضافه کنید و اجازه دهید با آب خود بپزد تا آبش کشیده شود. سیر در تابه انداخته و کمی سرخ کنید و بعد اسفناجهای خرد شده را به آن اضافه کنید و خوب سرخ کنید.
در این دستور طبخ پیشنهاد من این است که از تمام تخممرغ برای تهچین استفاده کنید. تخممرغها را خوب هم بزنید و ماست و زعفران و نمک به آن اضافه کنید تا کاملا با هم مخلوط شود. برنج را در آبجوش ریخته و اجازه دهید به روش معمول آبکش کردن در آب جوش بپزد و بعد هم آبکش کنید و با مخلوط ماست و زعفران و تخممرغ مخلوط کنید.کف قابلمهتان را روغن بریزید و نیمی از برنج را کف قابلمه بریزید و بعد مرغ و در لایه بعد اسفناج را اضافه کنید و خوب بفشارید و با شعله کم اجازه دهید نیم ساعتی بپزد. بعد از پخت تهچین را در ظرف مناسبی برگردانید و روی آن را با زرشک و خلال بادام و پسته تزئین کنید.
حلوای شیر
اگر برای افطار مهمان دارید، این حلوای خوش طعم شیرازی را به عنوان زینت بخش سفره افطار درست کنید.
مواد لازم برای تهیه حلوای شیر برای 4 نفر:
آرد برنج: نصف فنجان، گلاب: نصف فنجان، شیر: یک لیتر، شکر: 2فنجان، نشاسته: یک فنجان، آب: 4 فنجان، گلاب: 2 قاشق غذاخوری، زعفران آب شده، یک قاشق غذاخوری
آرد برنج را در شیر سرد حل و از صافی رد کنید. نشاسته را هم در آب سرد حل کنید و آن را از صافی بگذرانید تا یکدست شود. سپس شکر، نشاسته حل شده و محلول آرد برنج و شیر را باهم مخلوط کنید و روی شعله گاز با حرارت ملایم بگذارید و مرتب هم بزنید تا ته نگیرد.
هم زدن را ادامه دهید تا به جوش بیاید و کاملا غلیظ شود. بعد گلاب را افزوده و اگر دوست داشتید کمی زعفران برای خوشرنگتر شده به آن اضافه کنید و از روی حرارت بردارید. وقتی غلظت مایه به حدی رسید که قاشق از داخل آن براحتی بیرون نیامد و حالت چسبندگی پیدا کرد حلوای شما آماده است. آن را در ظرفی بکشید و با مغز بادام یا گردو و پسته تزئین کنید.
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
چون امام علی علیه السلام به حکومت رسید به منبر رفتند و ستایش و ثناء خدا کردند و بعد فرمود :
به
خدا قسم به یک درهم از غنیمتهای شما دست نرسانم تا آنگاه که در مدینه شاخه
خرمائی دارم ، پس راست بگوئید ، خود را از این مال محروم کرده ام و به شما
عطاء می کنم .
در این هنگام عقیل برادر امام به پا خاست و عرض کرد : قسم به خدا تو مرا و شخص سیاه مدینه را برابر و مساوی قرار داری !
امام
فرمود : بنشین ، در اینجا غیر تو دیگری نبود که تکلم کند ، تو بر آن سیاه
چهره چه برتری داری ، جز به پیشی گرفتن در اسلام یا به تقوی و اجر و ثواب ،
که این برتری در آخرت است . ۱
1- نمونه معارف 3/171 - وافی 3/60
مسئولین لطفاً توجه کنید......
ایام شب های قدر و تقارن آن با شهادت مولای متقیان بهانه ای است که در مورد فضائل امیرمومنان تاملی دوباره داشته باشیم. در این مجال نقلی از ابن ابی الحدید را مورد بررسی قرار می دهیم که می گوید علی(ع) صاحب اخلاق متضاده است. در ادامه با یک روایت تاریخی گریزی به فضائل امیرمومنان خواهیم داشت. برای این منظور با دو تن از کارشناسان دینی کشور به گفتگو نشستیم که در ادامه می خوانید؛
برای خیلی ها تصور انسانی که در عین صلابت نرم باشد، در عین قدرتمندی متواضع باشد، در عین بزرگی در نهایت فروتنی باشد سخت بوده است. من معتقدم اینها اخلاق متضاد نیست. اینها مجموعه شاخصه های اخلاقی است که برخواسته از انسان قرآنی است
مصطفی دلشاد تهرانی با بیان اینکه ابن ابی الحدید جمله ای در شرح خود دارد که می گوید علی(ع) دارای اخلاق متضاده است مثلا در عین حال که مرد میدان جنگ است، شب ها به تهجد می پردازد، گفت: برای خیلی ها تصور انسانی که در عین صلابت نرم باشد، در عین قدرتمندی متواضع باشد، در عین بزرگی در نهایت فروتنی باشد سخت بوده است. من معتقدم اینها اخلاق متضاد نیست. اینها مجموعه شاخصه های اخلاقی است که برخواسته از انسان قرآنی است.
وی ادامه داد: انسان قرآنی یک انسان سه وجهی است. یک وجه رو به خدا دارد و آن ایمان است. یک وجه رو به خودش دارد و آن تقوی است و یک وجه رو به خودش دارد و آن انسان است.
این نهج البلاغه پژوه افزود: در طول تاریخ می گفتند اگر کسی رو به خدا دارد دیگر نمی تواند رو به مردم داشته باشد. انسان قرآنی اینگونه نیست. در عین حالی که رو به خدا دارد رو به مردم نیز دارد. مردم را نیز جلوه خدا می بیند و با همه وجود عاشق آنهاست.
مصطفی دلشاد تهرانی گفت: شاید هنوز هم در بعضی از جاهای دنیا باشد که کسانی که می خواهند با خدا رابطه داشته باشند و یک پارسای محض باشند نمی توانند انسان اجتماعی باشند و این خلاف انسان قرانی است. علی(ع) انسان قرآنی است. یعنی در عین حال که محو تمام عیار خق است و جز خدا نمی بیند اما در میان مردم و همراه مردم است و درد مردم را لمس می کند و برای مردم کار می کند.
این استاد دانشگاه افزود: ابن ابی الحدید و شریف رضی اظهار شگفتی می کنند که این انسانی که در میدان جنگ آنطور است در عبادت چگونه است. خاستگاه همه اینها یک چیز است و همه این ویژگی ها به یک نقطه برمی گردد و آن نقطه بندگی خداست. یعنی اگر کسی بنده خدا باشد مجموعه صفات خدا در او جلوه می کند. اصلاً تربیت، رفع موانع و ایجاد مقتضیات است که انسان به صفات و کمالات الهی متصف شود. صفات و کمالات الهی یعنی چی؟ یعنی شما در عین اینکه قدرت، علم، سطوت دارید نهایت رحمت هم دارید. برای آنها سخت بوده که همه اینها را با هم ببینند.
وی ادامه داد: به نظر من اگر کسی زیر ساخت لازم را داشته باشد مجموعه این ویژگی ها در او بروز می کند و این ویژگی ها به هیچ وجه متضاد نیست بلکه کمک کننده هم است. به میزانی که شما عاشق خدا می شوید عاشق مردم می شوید. امیرالمومنین به مالک می فرماید «وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ» یعنی قلبت را از رحمت به مردم و عشق به آنان و لطف به ایشان لبریز کن. این از خدادوستی نشأت می گیرد. لذا هیچ منافاتی ندارد که کسی عاشق خدا باشد و پارسا و بنده خدا باشد و اهل عبادت باشد و این جلوه ها را هم داشته باشد.
مرحوم شهید ثانی می فرماید «الشیعه هم من شایع علیا» شیعه کسی است که علی(ع) را مشایعت کند. و این راه نجات است.
دلشاد تهرانی در مورد مفهوم ولایت ولایت در ادبیات دینی ما و اشاره به این موضوع توسط امیرالمومنین در نهج البلاغه گفت: به لحاظ لغوی این معنی است که دو نفر چنان در کنار هم قرار بگیرند که ما آنها را یکی ببینیم. لذا اصل ولایت یعنی تنگاتنگی. ولایت یعنی اینکه ما در تنگاتنگی یک انسان راه یافته به حق قرار می گیریم. اگر اینطور باشد و ما این ولایت را بپذیریم، او دست ما را می گیرد و به سوی حق می برد. امیرالمومنین وقتی می خواهد از این ولایت صحبت کند می فرماید «فَإِنْ أَطَعْتُمُونِی فَإِنِّی حَامِلُکُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ عَلَی سَبِیلِ الْجَنَّةِ وَ إِنْ کَانَ ذَا مَشَقَّةٍ شَدِیدَةٍ وَ مَذَاقَةٍ مَرِیرَةٍ» اگر از من فرمان ببرید، -اگر خدا خواهد- شما را به راه بهشت می برم، هر چند راه سخت و با تلخکامی آمیخته باشد.
وی ادامه داد: پس ولایت یعنی پذیرش سرپرستی انسان یا انسان هایی که راه یافته به حق هستند که باید با آنها به صورت تنگانگ همراه شد و به دنبال آنها رفت. ولایت امیرالمومنین یعنی اینکه ما پا در جای پای او بگذریم. مرحوم شهید ثانی می فرماید «الشیعه هم من شایع علیا» شیعه کسی است که علی(ع) را مشایعت کند. و این راه نجات است.
وی در پایان تصریح کرد: امیرالمومنین در آنجایی که مردم را به همراهی و اطاعت از خودش فرا می خواند از ادبیاتی از جنس ولایت استفاده می کند. لذا ولایت را باید درست فهمید.
حجت الاسلام محمد میرزامحمدی در مورد فضائل امیرالمومنین گفت: امیرالمومنین در ده سالگی رائحه نبوت به مشام او می رسید و نور وحی و جبرئیل را می دید. لذا پیامبر اکرم هم خطاب به او فرمودند «انَّکَ تَسْمَعُ ما اسْمَعُ وَ تَری ما اری» هر چه من می بینم تو هم می بینی و هر چه من می شنوم تو هم می شنوی. تفاوت تو با من در این است که «إِلَّا أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ» تو نبی نیستی. این به آن معنا نیست که امیرالمومنین لیاقت نبوت رانداشته است، نه! چون مقام امامت از نبوت بالاتر است. اراده پروردگار بر این تعلق گرفته بود که نبوت به وجود ملکوتی پیامبر ختم شود والا طبق آیه ابتلا یعنی آیه ۱۲۴ سوره بقره، منصب امامت از منصب نبوت بالاتر است.
وی ادامه داد: البته به این معنا نیست که امیرالمومنین بالاتر باشد چون پیامبر هم امام بودند و هم نبی و هم رسول. افضل همه انبیاء و اوصیاء هستند اما در مقایسه امیرالمومنین با بقیه انبیا، امیرالمومنین افضل بر همه انبیا هستند.
وی افزود: در ساعات پایانی عمر امیرالمومنین وقتی طبیب حضرت را جواب کردند، صعصعه بن صوحان و اَصبَغ بن نُباته به ملاقات حضرت آمدند. حضرت کسانی را که به ملاقاتشان آمده بودند را جواب کردند چون حال مساعدی نداشتند. امام مجتبی همه را مرخص کردند، اما این دو نفر ماندند. امیرالمومنین صدای ناله شنیدند و خطاب به امام مجتبی فرمودند مگر نگفتم کسی پشت در برای ملاقات نماند؟ امام مجتبی بیرون آمدند و دیدند این دو بیرون ایستاده اند. این دو نفر شرطه الخمیس حضرت بودند یعنی کسانی بودند که قسم خورده بودند تا آخرین قطره خون از امیرالمومنین دفاع کنند و بر این عده و پیمانشان هم وفادار ماندند.
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی در اینجا یک گریز تربیتی می زد و می گفت اگر مدتی دق الباب کردی و جواب نیامد زود قهر نکن. چون خود این امر شاید بهانه ای است که خودِ صاحب خانه در را به رویت باز کند
این کارشناس دینی ادامه داد: امیرالمومنین اجازه دادند که این دو وارد شوند. مرحوم میرزا اسماعیل دولابی در اینجا یک گریز تربیتی می زد و می گفت اگر مدتی دق الباب کردی و جواب نیامد زود قهر نکن. چون خود این امر شاید بهانه ای است که خودِ صاحب خانه در را به رویت باز کند.
حجت الاسلام میرزامحمدی گفت: اصبغ ابن نباته لحظات جان دادن حضرت را برای ما نقل می کند که حضرت دستمالی به سر بسته بود و به قدری رنگ چهره زرد بود که تشخیص ندادم چهره علی(ع) زردتر است یا رنگ دستمال و بعد حضرت پاشنه های پای مبارک رو بر روی بستر می شکیدند و جمع می کردند.
وی افزود: صعصعه بن صوحان که اولین روضه خوان قبر امیرالمومنین هم هست در جنگ جمل و صفین برادران خود را در راه امیرالمومنین فدا کرده بود و خودش فقیه و مجتهد مسلم بود. اینجا سوالی از حضرت پرسید که «یا اَمِیرَ الْمُؤمِنِینَ اَنْتَ اَفْضَلُ اَمْ آدَمُ» حضرت جوابی دادند که این جواب سندی شد بر افضلیت امیرالمومنین به همه انبیا. فرمودند «انا افضل من آدم». صوحان پرسید «انت افضل ام نوح» حضرت فرمود «انا افضل من نوح». صوحان پیامبرانی از جمله موسی، عیسی، ابراهیم را نام برد و حضرت فرمود من بر همه اینها افضل هستم. پس منصب امامت افضل بر منصب نبوت است و وجود ملکوتی امیرالمومنین افضل بر تمام انبیاء هستند حتی انبیای اولوالعظم.
اگر وجود ملکوتی امیرالمومنین نبودند اصلاً انبیا به این تقرب نمی رسیدند چون شرط تقرب انبیا و شرط منصب نبوت ولایت امیرالمومنین و محبت حضرت زهرا(س) بود که در روایات ما به صراحت اشاره شده است
وی ادامه داد: اگر وجود ملکوتی امیرالمومنین نبودند اصلاً انبیا به این تقرب نمی رسیدند چون شرط تقرب انبیا و شرط منصب نبوت ولایت امیرالمومنین و محبت حضرت زهرا(س) بود که در روایات ما به صراحت اشاره شده است. «ما تکاملت النبوه لنبیّ حتّی أقرّ بفضلها و محبّتها» یعنی شرط نبوت هر پیامبری این بود که به محبت و فضیلت صدیقه طاهره(س) اقرار کند. وقتی پیامبر در شب معراج از انبیا پرسیدند که «ماذا بعثکم ربی» یعنی فلسفه بعثت شما چیست؟ همه گفتند ما مبعوث شدیم برای امر مقدس توحید و رسالت تو و اقرار به ولایت امیرالمومنین. پس امامت بالاتر از منصب نبوت است.
این کارشناس دینی گفت: لذا پیامبر(ص) مامور بودند امام را به عنوان افضل مخلوقات عالم و اشرف گزینه های آفرینش در کنار قرآن برای امت معرفی کنند و معرفی کردند. از ولادت و روزهای کودکی امیرالمومنین گرفته تا واقعه غدیر خم.
وی اظهار داشت: سوای از اتفاقات ولادت امیرالمومنین و تربیت امیرالمومنین توسط پیامبر در دوران خردسالی، وقتی امیرالمومنین ده ساله بود برای پیامبر در غار حرا آب و غذا می آورد. خود حضرت در خطبه قاصعه این داستان را تعریف می کند. می فرماید شب چهلم که خدمت پیامبر رسیدم «انی اری نور الوحی» نور وحی را می دید. «وَلَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّیْطَانِ» صدای ناله شیطان را می شنید که «قَدْ أَیسَ مِنْ عِبادَتِهِ» شیطان از عبادت خود مایوس شد.
قصه خوابیدن امیرالمومنین به جای پیامبر نه فقط برای لیله المبیت که برای آن آیه نازل شد، بلکه برای هر شب شعب ابی طالب است. هر شب که پیامبر می خوابید و جای او مشخص می شد، جناب ابوطالب در دوران شعب ابی طالب، هر شب جای پیامبر را با علی(ع) عوض می کرد برای اینکه پیامبر ترور نشود
وی گفت: فاصله بین ده تا ۲۳ سالگی امیرالمومنین، ۱۳ سال وقوف پیامبر در مکه است. سال های هفتم تا دهم هجری سال های شعب ابی طالب است. در این مدت ذکر این نکته لازم است که قصه خوابیدن امیرالمومنین به جای پیامبر نه فقط برای لیله المبیت که برای آن آیه نازل شد، بلکه برای هر شب شعب ابی طالب است. هر شب که پیامبر می خوابید و جای او مشخص می شد، جناب ابوطالب در دوران شعب ابی طالب، هر شب جای پیامبر را با علی(ع) عوض می کرد برای اینکه پیامبر ترور نشود. امیرالمومنین در اینجا ۱۷ سال داشت.
میرزامحمدی گفت: بعد از ورود پیامبر به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی ۸۲ جنگ بر پیامبر تحمیل شد که امیرالمومنین در تمامی اینها جز جنگ تبوک حضور دارند. در تمام جنگ ها، جنگ با شمشیر علی(ع) مختومه شد. لذا ابن ابی الحدید می گوید ضربات کاری عرب هفت ضربه بود که عرب هر هفت ضربه را از علی(ع) یاد گرفت.
وی ادامه داد: امیرالمومنین در طول این سال ها به عنوان سمبل منصب امامت بارها و بارها معرفی می شد. در غدیر آنچه که پیامبر انجام داد گرفتن بیعت علنی بود برای امیرالمومنین نه اینکه بخواهد علی(ع) را معرفی کند. ۲۳ سال علی(ع) را معرفی کرده بود.
وی افزود: روز مبعث روز زیارت مخصوصه امیرالمومنین است که در زیارتنامه آن حضرت می خوانیم «السلام علیک یا کاشف الکرب عن وجه الرسول.»
این کارشناس دینی گفت: مرحوم محدث قمی در سفینه البحار روایتی را نقل می کند که اگر پیامبر در جمعی نشسته بود و می خواست برخیزد، علی(ع) عصای دست پیامبر می شد.
وی ادامه داد: پیامبر وقتی در نزول آیات اولیه سوره برائت، فرد دیگری را فرستاد، جبرئیل نازل شد که یا رسول الله این آیات را یا باید خودت ببری و یا «رجل من نفسک» این همان آیه مباهله است، یعنی علی(ع). علی یعنی خود رسول. مرحوم اقبال لاهوری اینجا بیتی دارد که می گوید «چونکه اوصاف محمد با علی است/ هر که گوید یا محمد یا علی است»
وی افزود: پیامبر فرمود «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و علی بن أبی طالب واعلموا ان علیا لکم أفضل من کتاب الله لأنه مترجم لکم عن کتاب الله» علی(ع) از قرآن هم بالاتر است چون سخنگو و مترجم قرآن است. پیامبر در این حدیث علی(ع) را کنار قرآن گذاشت یعنی هر که بخواهد علی(ع) را بشناسد اول باید قرآن را بشناسد.
میرزامحمدی گفت: از همینجا وصیت نامه پیامبر قیچی شد و عده ای گفتند «حسبنا کتاب الله» مردم مدینه هم فکر کردند که با این شعار قرآن حفظ می شود. اگر علی را از قرآن جدا کنی، قرآن دیگر کتاب شفا و هدایت نیست، بلکه برعکس خودش عامل اختلاف است. شاهد این حرف من هم خوارج و قتله ابی عبدالله و آل سعود هستند.
وی ادامه داد: در زیارتنامه عید قربان امام حسین می خوانیم «وأصبح کتاب الله بفقدک مهجورا» حسین جان اینها با کشتن تو اول قرآن را به زمین زدند.
وی در پایان اظهار داشت: در سقیفه گفتند علی همه فضایل و برتری های لازم را دارد ولی کفایت سیاسی ندارد! این همان آقایی است که در ده سالگی می گفت «انی اری نور الوحی» حال در سی و سه سالگی کفایت سیاسی نداد؟
" جام جم "
«« آنچه مخصوص شب بیست و سوم است »».
الف ـ تأکید بر غسل.
به نقل از برید بن معاویه :
« دیدم امام صادق علیه السلام در شببیست و سوم از ماه رمضان غسل کرد: یک بار در اوّل شب ، یک بار هم در آخر آن .» (1)
ب ـ تأکید بر شب زنده دارى
1- امام على علیه السلام:
« پیامبر خدا در دهه آخر ماه رمضان ، بستر خود را جمع مى کرد و کمرش را مى بست و شب بیست و سوم ، خانواده خود را بیدار مى کرد.
و در آن شب ، به صورت خفتگان ، آب مى پاشید ». (2)
2-
دعائم الإسلام: فاطمه علیهاالسلام نمى گذاشت که کسى از خانواده اش در آن
شب (شب بیست و سوم) بخوابد و [ خواب] آنان را با کم خوردن درمان مى کرد و
از روز براى آن شب ، آماده مى شد و مى فرمود: «محروم ، کسى است که از خیر
آن بى بهره بماند». (3)
3- الإقبال ـ به نقل از جمیل و هشام و حفص ـ :
«
امام صادق علیه السلام به سختى بیمار شد. چون شب بیست و سوم فرا رسید ، به
غلامان خود دستور داد او را به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود.» (4)
ج ـ تأکید بر صد رکعت نماز
1-
امام باقر علیه السلام: « هر کس شب بیست و سوم ماه رمضان را زنده بدارد و
در آن صد رکعت نماز بخواند ، خداوندْ در زندگى اوگشایش مى دهد و کار دشمنان
او را خود بر عهده مى گیرد و او را از غرق شدن ، زیر آوار ماندن ، سرقت ، و
از شرّ دنیا مصون مى دارد و وحشت نکیر و منکر را از او بر مى دارد ، و او
در حالى از گور خویش بیرون مى آید که نورش بر اهل رستاخیز مى تابد ، و نامه
عملش را به دست راستش مى دهند و رهایى از آتش و عبور بر صراط و ایمنى از
عذاب را براى او مى نویسند و بدون حساب وارد بهشت مى شود و در بهشت ، از
همنشینان پیامبران و صدّیقان و شهیدان و صالحان قرار داده مى شود و آنان چه
نیکو همنشینانى اند! (5)
2-
امام صادق علیه السلام: « مستحب است در آن شب صد رکعت نماز خوانده شود ،
در هر رکعت: یک بار «حمد» و ده بار سوره «قل هو اللّه أحد».
(6)
د ـ تأکید بر زیارت امام حسین علیه السلام
1- امام رضا علیه السلام:
کسى
که در ماه رمضان ، امام حسین علیه السلام را زیارت مى کند ، مواظب باشد که
نزد قبر آن امام بودن را در شب جُهَنى از دست ندهد ،و آن ، شب بیست و سوم
است؛ شبى که امید است شب قدر باشد. (7)
2-
امام جواد علیه السلام: « هر کس در شب بیست و سوم ماه رمضان ، امام حسین
علیه السلام را زیارت کند ـ همان شبى که امید است شب قدر باشدو در آن شب ،
هر کار حکمت آمیزى فیصله مى یابد ـ روح هاى بیست و چهار هزار فرشته و
پیامبر با او مصافحه مى کنند ، که همگى از خداوندْ اذن مى گیرندکه آن شب ،
حسین علیه السلام را زیارت کنند. » (8)
ه ـ خواندن سوره هاى عنکبوت ، روم و دُخان
امام صادق علیه السلام ـ خطاب به ابو بصیر ـ :
«
هر کس دو سوره عنکبوت و روم را در ماه رمضان ، در شب بیست و سوم بخواند ،
به خدا قسم ـ اى ابو محمّد ـ او از اهل بهشت است و هرگز در این سخن استثنا
نمى کنم و نمى ترسم که خداوند ، در این سوگند گناهى بر من بنویسد.
این دو سوره نزد خداوند ، جایگاهى والا دارند.» (9)
الإقبال: و از اعمال افزون در شب بیست و سوم ، خواندن سوره دُخان در آن شب و در هر شب است... .(10)
و ـ خواندن هزار بار سوره قدر
سیّد ابن طاووس ـ در الإقبال ـ :از قرائت قرآن در این شب [ قرائتِ] هزار بار سوره «إنّا أنزلناه» است. روایتى براى این ، در شب اوّل ، به صورت کلّى (براى همه ماه) گذشت. اختصاص خواندن این سوره در این شب نیز با سندهاى چندى از امام صادق علیه السلام براى ما روایت شده است ،که فرمود: «اگر کسى در شب بیست و سوم ماه رمضان ، هزار بار سوره إنّا أنزلناه بخواند ، صبح خواهد کرد ، در حالى که یقین او ، با اعتراف به آنچه مخصوص ماست ، استوار خواهد بود و این نیست ، مگر به سبب آنچه در خواب خود مى بیند». (11)
ز ـ دعا براى امام زمان علیه السلام
مصباح
المتهجّد ـ به نقل از محمّد بن عیسى ، با سدر شب بیست و سوم ماه رمضان ،
این دعا در حال سجود ، ایستاده ، نشسته و در هر حال و در همه ماه و هر گونه
و هر وقت از روزگارت که ممکن شود ، مکرّر خوانده مى شود. پس از ستایش خداى
متعال و درود بر پیامبر ، محمّد صلى الله علیه و آله ، مى گویى :
«خداوندا!
در این ساعت و در هر ساعت ، براى ولىّ خود ، ... پسر ... (حجة بن الحسن ع)
، سرپرست و نگهبان و پیشوا و یاور و راهنما و چشم باش ،تا آن که او را در
زمین خود ، با اطاعت و رغبت مردم ساکن سازى و وى را در آن به مدّت طولانى
بهره مند گردانى!».
(12)
فضیلت و آداب روز قدر
الإقبال ـ به نقل از هشام بن حکم ، از امام صادق : روزِ شب قدر ، مثل شب قدر است. (13)
امام صادق علیه السلام:شب قدر ، در هر سال ، هست و روز شب قدر ، مثل شب قدر است. (14)
امام صادق علیه السلام: صبح روز شب قدر ، مثل شب قدر است. پس ، عمل و تلاش کن . (15)
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از Dailystar، یک مطالعه در مجله آمریکایی تغذیه بالینی نشان داد، خوردن تنها 2 بار سیب زمینی سرخ کرده در هفته خطر مرگ ناگهانی را 2 برابر افزایش میدهد.
محققان آزمایشی را بر روی 4400 نفر بین افراد 45 تا 79 ساله انجام دادند، در طول این مطالعه هشت ساله 236 نفر از افراد شرکت کننده جان خود را از دست دادند. به گفته محققان، مصرف سیب زمینی سرخ کرده بخصوص قسمتهای قهوهای رنگ و سوخته آن در مرگ این افراد ارتباط نزدیکی داشته است. نمک و غذاهای شور 10 درصد از این آمار مرگ و میر را به خود اختصاص دادهاند.
سیب زمینی که در روغن سرخ نشده باشد سرشار از فیبر، ویتامین و مواد مفید است و مصرف آن به هیچ عنوان منع نمیشود اما سیب زمینی سرخ شده همراه با نوشابه که امروزه مصرف آن به طرز چشمگیری افزایش پیدا کرده است یکی از ترکیبات مرگ آفرین به شمار میآید.
سیب زمینی سرخ شده دارای مادهای به نام «آکریلامید» است. این ماده اسیدی سرطانزا به شمار میآید و از حرارت دیدن کربوهیدراتها ایجاد میشود. آکریلامید در نان برشته، چیپس، تهدیگ و سوسیس برشته وجود دارد. بیشترین غلظت آکریلامید در چیپس و سیبزمینی سرخ کرده مشاهده شده است.
مطالعهای در دانشگاه تافتس ماساچوست نشان داد، مرگ بیش از نیمی از افراد جهان به دلیل داشتن رژیم غذایی ناسالم و ابتلا به بیماریهای قلبی، سکته مغزی و دیابت است.
سیب زمینی سرخ کرده سرشار از چربیهای اشباع شده و مضر است که عامل ایجاد سرطان و سمی برای بیماران دیابتی و قلبی به شمار میرود. چربیها اشباع مضر هستند، زیرا نه تنها باعث گرفتگی عروق شده، بلکه باعث افزایش چربیهای بد خون (LDL) و کاهش چربیهای خوب (HDL) نیز در بدن میشوند و به همین دلیل خطر ابتلا به بیماریهای قلبی را افزایش میدهند. این نوع چربیها بایستی به مقدار خیلی کم مصرف شوند.
بیتا نوروزی
" جام جم "
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
حضرت محمد صلی الله علیه و آله از امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام پرسیدند:
((اگر مردی را در حال ارتکاب فحشایی دیدی چه میکنی؟))
مولا امیرالمؤمنین پاسخ دادند:
((او را میپوشانم.))
رسول الله پرسیدند:
((اگر دوباره او را در حال ارتکاب گناه دیدی چه؟))
مولا باز هم جواب دادند:
((او را میپوشانم.))
رسول الله سه مرتبه این سوال را پرسیدند و مولا امیرالمؤمنین هر سه بار، همان پاسخ را دادند.
حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند: ((جوانمردی جز علی نیست.))
آنگاه رسول الله رو به اصحاب کردند و فرمودند:
((برای برادران خود پرده پوشی کنید.))
مستدرک الوسائل ، جلد ۱۲ ، صفحه ۴۲۶
محور و اساس ولایت امام عصر(عج) معرفت ایشان است و از آنجا که معرفت امام زمان دارای اقسامی است (معرفت به اسم و صفت) و معرفت به اوصاف امام(عج) نیز درجاتی دارد. (غیابی، حضوری و شهودی) حظّ و بهرۀ مؤمنان از معرفت امام(عج) در یک رتبه و درجه قرار نمیگیرد. علاوه بر این، معرفت، آثار و لوازمی دارد و مهمترین آنها عبارتند از: تسلیم و محبّت به ایشان، ذکر آن حضرت، تعلّم و تعلیم علوم ایشان، انتظار فرج امام(عج)، دعا برای وجود مقدّس حضرت، نصرت ایشان، احساس حضور در محضر امام(عج) و رعایت ورع در دین.
بروز و ظهور هریک از این آثار، به درجۀ معرفت شخص نسبت به هریک از اوصاف امام(عج) باز میگردد. هرقدر، درجۀ معرفت انسان، بالاتر رود، این آثار، بیشتر بروز پیدا میکند و هرچه معرفتش ضعیفتر باشد، ظهور این آثار کمرنگتر میشود.
در مجموع باید گفت حظّ و بهرۀ اهل ایمان از نور ولایت امام عصر (عج) به تعداد افراد ایشان متفاوت است و شاید هیچ دو نفری را نتوان یافت که دقیقا یک درجه از ولایت را داشته باشند. حتّی میتوان گفت که حظّ و بهرۀ هر فرد نیز در طول حالات مختلفش یکسان نمیماند. ممکن است در یک حالت روحی خاص، کمّ و کیف انتظار در او با حالات دیگرش متفاوت باشد.
به علاوه در جای خود اثبات میشود که درجات ایمان نیز دقیقا به درجات ولایت انسان بستگی دارد. بنابراین حالات مختلف انسان در مورد ولایت ائمّه علیهم السّلام در درجۀ ایمان او، تأثیر مستقیم و عمیق دارد.
هرکس میتواند با عمق بخشیدن به معرفتهای خود نسبت به اوصاف امام(عج) و التزام بیشتر و بهتر به آثار و لوازم این معرفتها، حظّ و بهرۀ خویش-از وجود ایشان در زمان غیبت-را بیشتر و بهتر کند.
در این وادی، مؤمنان تفاوتهای بسیاری با یکدیگر دارند. برخی آنقدر ضعیف و کمبهره از معرفت و لوازم آن هستند که با وجود اعتراف و تصدیق اوّلیه نسبت به وجود امام غایب علیه السّلام و مقام امامت ایشان، به خاطر سستی در عقیدۀ خود و اهمیّت ندادن به این امر خطیر، تا مرز انکار فایدۀ وجودی امام علیه السّلام در زمان غیبت سقوط میکنند و بدون آنکه خودشان متوجّه باشند، سخنانی را به زبان میآورند که عملا مخالفان امامت به آن معتقد هستند و لذا آب به آسیاب دشمنان اهل بیت علیهم السّلام میریزند و به این وسیله، خود را در معرض از دست دادن نور ولایتی قرار میدهند که پیش از این دارا بودند.
هشدارهایی که در احادیث ائمّه علیهم السّلام نسبت به زمان طولانی غیبت امام عصر(عج) وجود دارد، نشانگر این حقیقت تلخ است که چنین خطری در این زمان بهطور جدّی مطرح میباشد و اگر احتمال آن، جدّی گرفته نشود به سراغ هر کس در هر ردهای میآید تا آنجا که اکثر معتقدان به امامت امام عصر(عج) را از عقیدۀ خود برمیگرداند.
امّا آنها که هشیارانه عمل میکنند و با ادای شکر نعمت ولایت امام عصر(عج) با قلب و زبان و عمل خویش، از خداوند، نور ولایت بیشتری را طلب مینمایند، میتوانند بهرههای زیادی از خورشید پشت ابر امام علیه السّلام ببرند و تا آنجا ترقّی کنند که به فرمودۀ امام زین العابدین(ع) غیبت امام برای ایشان به منزلۀ «مشاهده» گردد. متن عبارت ایشان خطاب به یکی از بهترین یارانشان چنین است:
«ای ابو خالد، همانا اهل زمان غیبت او _حضرت مهدی (عج)_ که اعتقاد به امامت ایشان دارند و منتظر ظهورش میباشند، از مردم همۀ زمانها بهترند، زیرا خدای تبارک و تعالی چنان عقل و فهم و معرفتی به آنها عنایت فرموده که غیبت برای آنها به منزلۀ دیدن حضوری شده است.(۱)
اصل و پایۀ حصول این حالت را دو رکن رکین دانستهاند: یکی اعتقاد به امامت آن حضرت در زمان غیبت و دیگری انتظار ظهور ایشان. مسألۀ اوّل همان معرفت نسبت به آن حضرت است که محور ولایت ایشان میباشد و دومی نیز یکی از مهمترین آثار و لوازم این معرفت. هر دو رکن، دارای درجات و مراتب است و در درجات پایین آن، غیبت امام علیه السّلام به منزلۀ مشاهدۀ ایشان نمیگردد. امّا اگر به لطفخدا و امام زمان(عج) و همّت و جدّیت خود شخص، درجۀ بالایی از عقل و فهم و معرفت برای او حاصل شود، به تحقّق این حالت نزدیک میگردد.(۲)
منابع:
۱ - کمال الدین و تمام النعمة، باب ۳۱، ح ۲
۲- رازپنهانی و رمز پیدایی ، محمد بنی هاشمی ج ۱ صص۸۱-۷۸
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم
مردی
نزد رسول خدا آمد و از شدت گرسنگی مینالید. پیامبر برای تهیه غذا کسی را
به خانه همسران خود فرستاد. آن شخص خبر آورد که جز آب آشامیدنی، در خانه
پیامبر هیچ یافت نمیشود.
پیامبر
به یاران خود فرمود: من این گرسنه را سیر خواهم کرد. سپس به خانهاش آمد و
به دخترش فاطمه فرمود: آیا غذایی در خانه پیدا میشود؟ فاطمه گفت: جز غذای
یکی از دخترانم که گرسنه است، غذایی یافت نمیشود. علی از فاطمه خواست
دختر را گرسنه بخواباند و غذای او را به شخص فقیر بدهد. سفره را پهن کردند و
برای اینکه میهمان از جریان با خبر نشود، چراغ را خاموش کردند و خود نیز
بر سر سفره نشستند. آنان بی آنکه غذایی بخورند، دهان خود را تکان
میدادند. میهمان گمان میکرد آنان نیز همراه او غذا میخورند. او با خیال
راحت و به اندازه کافی غذا خورد و سیر شد.
خانواده
علی علیهالسلام آن شب را گرسنه خوابیدند. صبح روز بعد خدمت پیامبر آمدند و
بی آنکه سخنی بگویند، پیامبر به آنان نگاهی افکند و لبخند زد.
در این جا آیه 9 سوره حشر نازل شد و ایثارگری این خانواده را ستود.
از
این آیه به خوبی استفاده میشود که ترک بخل و حرص، انسان را به رستگاری
میرساند، در حالی که آلودگی به این صفت ناپسند، کاخ سعادت انسان را ویران
میسازد:
وَالَّذِینَ .....
و
[نیز] کسانی که پیش از [مهاجران] در [مدینه] جای گرفته وایمان آوردهاند؛
هر کس را که به سوی آنان کوچ کرده دوست دارند و نسبت به آنچه به ایشان
داده شده است در دلهایشان حسدی نمییابند و هر چند در خودشان احتیاجی
[مبرم] باشد، آنان را بر خودشان مقدم میدارند و هر کس از خست نفس خود مصون
ماند، ایشانند که رستگارانند.
قالالامام علی(ع):
«من ترک الاستماع من ذوی العقول، مات عقله»
امام علی(ع) فرمود:
کسی که به (نصایح) صاحبان عقل و خرد گوش ندهد، عقلش مرده است. (1)
___________________