اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

یاری اندر کس نمی‌بینم یاران را چه شد ........ ؟

Related image



یاری اندر کس نمی‌بینم یاران را چه شد

 

 دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ‌پی کجاست

 

 خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد

کس نمی‌گوید که یاری داشت حق دوستی

 

 حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد

لعلی از کان مروت برنیامد سال‌هاست

 

 تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد

شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار

 

 مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

گوی توفیق و کرامت در میان افکنده‌اند

 

 کس به میدان در نمی‌آید سواران را چه شد

صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست

 

 عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد

زهره سازی خوش نمی‌سازد مگر عودش بسوخت

 کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد

حافظ اسرار الهی کس نمی‌داندخموش

 

 از که می‌پرسی که دور روزگاران را چه شد

 

"حافظ "

به بهانه روز بزرگداشت «لسان الغیب»


«حافظ» تو ختم کُن که هنر خود عیان شود ...

20مهر، روز حافظ؛ خواجه اهل راز

دیوان حافظ و شعر حافظ، نه شعر یک روز، که شعر ماهها و سالها و روزگاران است.

 سخن از خواجه شمس الدین محمد است؛ همو که امروز یعنی بیستم مهر ماه را به عنوان روز بزرگداشت او نامگذاری کرده اند؛ اما دیوان حافظ و شعر حافظ، نه شعر یک روز، که شعر ماهها و سالها و روزگاران است.

روزگار زندگی اش، در یکی از پُر آشوب ترین دوران تاریخ ایران بود؛ در میان دو هجوم عظیم مغولها و تاتارها.

و اما شعر بلند او، شعری سرشار ار نکته ها و حکمتهاست:

بیا که قصر امل سخت سست بنیادست
بیار باده که بنیاد عمر بر بادست
غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست
چه گویم ات که به میخانه دوش مست و خراب
سروش عالم غیبم چه مژده‌ ها داده ست
که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین
نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست
تو را ز کنگره عرش می ‌زنند صفیر
ندانم ات که در این دامگه چه افتاده ست
نصیحتی کُنم ات؛ یاد گیر و در عمل آر
که این حدیث ز پیر طریقتم یادست
غم جهان مخور و پند من مبر از یاد
که این لطیفه عشقم ز ره روی یادست
رضا به داده بده وز جبین گره بگشای
که بر من و تو در اختیار نگشادست
مجو درستی عهد از جهان سست نهاد
که این عجوز عروس هزاردامادست
نشان عهد و وفا نیست در تبسّم گل
بنال بلبل بیدل که جای فریادست
حسد چه می‌ بری ای سست نظم بر حافظ
قبول خاطر و لطف سخن خدادادست

شاید بزرگترین ویژگی زبان شعری او را بتوان امید دادن به مردم در آن روزگار تنش زا دانست؛ آنجا که به درستی از ویژگی های تحسین برانگیز شاعران پیش از خود و بویژه خیام و مولوی و سعدی، وام می گیرد؛ بر آنها می افزاید و با زبان شعر، به نسلهای بعدی منتقل می کند:

ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیده ‌ایم
ای بی‌خبر ز لذت شُرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان
کاید به جلوه سرو صنوبر خرام ما
ای باد اگر به گلشن احباب بگذری
زنهار عرضه دار برِ جانان پیام ما
گو نام ما ز یاد به عمدا چه می ‌بری
خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپرده‌ اند به مستی زمام ما
ترسم که صرفه‌ ای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما
حافظ ز دیده دانه اشکی همی ‌فشان
باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما

و این لطافت البته از زبان شعر حافظ زبانه می کشد؛ لطافتی که با چند وجهی بودن شعر او گره می خورَد تا شعر منظوم حافظ، مانند منشوری باشد که نور را در زوایای گوناگون و البته با رنگهای مختلف و متنوع، بازنشر می نمایاند:

خیال روی تو در هر طریق همره ماست
نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست
به رغم مُدّعیانی که منع عشق کنند
جمال چهره تو حجّت مُوَجّه ماست
ببین که سیب زنخدان تو چه می‌ گوید
هزار یوسف مصری فتاده در چَهِ ماست
اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پریشان و دست کوته ماست
به حاجب در خلوت سرای خاص بگو
فلان ز گوشه نشینان خاک درگه ماست
به صورت از نظر ما اگر چه محجوب است
همیشه در نظر خاطر مُرفّه ماست
اگر به سالی حافظ دری زند بگشای
که سالهاست که مشتاق روی چون مه ماست

با همه این نغزسرایی ها و شاعرانگی ها، نباید از یاد بُرد که حافظ، یک شاعر مسلمان است و از این رو تلاش داشته تا اشعاری کم نظیر و ماندگار در خداشناسی و توحید هم داشته باشد:

دل سراپرده ی محبت اوست
دیده آئینه دار طلعت اوست
من که سر در نیاورم به دو کون
گردنم زیر بار منت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هر کس به قدر همت اوست
گر من آلوده دامنم چه عجب
همه عالم گواه عصمت اوست
من که باشم در آن حرم که صبا
پرده دار حریم حُرمت اوست
بی خیالش مباد منظر چشم
زان که این گوشه جای خلوت اوست
هر گل نو که شد چمن آرای
از اثر رنگ و بوی صحبت اوست
دور مجنون گذشت و نوبت ماست
هر کسی پنج روز نوبت اوست
مُلکَت عاشقی و گنج طرب
هر چه دارم ز یُمن همت اوست
من و دل گر فدا شدیم چه باک
غرض اندر میان سلامت اوست
فقر ظاهر مبین که حافظ را
سینه گنجینه ی محبت اوست

اینگونه است که او، عیان شدن حقیقت را به دیده می نگرد و باز هم مانند همیشه، اشعاری امیدوارانه تقدیم می کند:

خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
جانا به حاجتی که تو را هست با خدا
کآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است
ای پادشاه حُسن خدا را بسوختیم
آخر سوال کن که گدا را چه حاجت است
ارباب حاجتیم و زبان سوال نیست
در حضرت کریم تمنّا چه حاجت است
محتاج قصه نیست گرت قصد خون ماست
چون رخت از آن توست به یغما چه حاجت است
جام جهان نماست ضمیر منیر دوست
اظهار احتیاج خود آنجا چه حاجت است
آن شد که بار منّت ملّاح بُردمی
گوهر چو دست داد به دریا چه حاجت است
ای مُدّعی برو که مرا با تو کار نیست
احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است
ای عاشق گدا چو لب روح بخش یار
می‌ داندت وظیفه تقاضا چه حاجت است
حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود
با مُدّعی نزاع و مُحاکا چه حاجت است

و همین "امید"، شعر حافظ را برای قرنها ماندگار کرد؛ شعری که فرازمانی و فرامکانی نشان می دهد و همچنان دلبری می کند؛ شعری که هر خواننده ای را به خود فرا می خواند تا بهره اش را از آن ببرد و کامیاب شود.

خواص الاسماء الحسنی ( 42 ) :


متکبر :

 

یکی از اسمای خداوندی است و از کبریا گرفته شده است که به معنای عظمت می باشد .


خداوند متکبر است یعنی همه ی خلق را در برابر خویش حقیر و کوچک می داند و عظمت


و کبریای را جز در ذات خویش نمی بیند .

 

خواص :

 

1- جهت رفعت و شوکت و عظمت شان خلق مداومت بر ذکر " یا متکبر " موثر است .


2- هرکس آن را در پیش ستمکاری بخواند ، ذلیل می گردد .


3-اگر کسی ترس و وحشت از شخصی در دل داشته باشد ، برای رفع آن " 662 " بار


ذکر " یا متکبر " را بگوید .


4- هنگام حضور در نزد متکبران و صاحبان قدرت ، و برای متواضع ساختن نفس آن ها


نسبت به خود ، " 662 " با ذکر " یا متکبر " گفته شود. 

حسین نفرین نکرد، من هم نفرین نمی‌کنم

Related image

 

اسماعیل بن حزقیل، معروف به صادق الوعد، یکی از انبیای الهی بود که سالها 


مردم را به سوی خداوند دعوت نمود ولی قوم اسماعیل، نه تنها ایمان نیاوردند، 


بلکه او را به شکل فجیعی شکنجه دادند،


در حالی که حضرت اسماعیل صادق  الوعد، در خون خود غوطه‌ور بود، فرشته‌ای


 بر او نازل شد و فرمود: خداوند مرا به یاری تو فرستاده، بگو! با این مردم چه کنم 


و چه عذابی بر آنها نازل شود؟»



حضرت اسماعیل (صادق الوعد) فرمود: من باید حسین بن علی فرزند خاتم پیامبران 


را اسوه قرار دهم، پس آنها را نفرین نمی‌کنم! (1)


ـــــــــــــــــــــــــــــــ


1- علل‌الشرایع، ص 78

لزوم عبرت‌گیری از گذشتگان


 Image result for ‫تصویر فصل پاییز‬‎


قال‌الامام‌الحسین(ع):
 
«یا ابن ادم تفکر، و قل: این ملوک الدنیا و اربابها، الذین عمروا خرابها و احتفروا

 انهارها، و غرسوا اشجارها، و مدنوا مدائنها، فارقوها و هم کارهون، و ورثها قوم

 اخرون، و نحن بهم عما قلیل لاحقون»

 امام حسین(ع) فرمود:
 
ای فرزند آدم! تفکر و اندیشه‌ نما و با خود بگو: سلاطین و پادشاهان و صاحبان و مالکین

 دنیا کجا رفتند. آنان که خرابه‌های دنیا را آباد کرده و نهرها حفر و جاری نموده و شهرها 

بنا کردند و از دنیا گذشتند و رفتند، درحالی که از رفتن دنیا سخت بی‌میل بودند.

 و گروه دیگری به جای آنها نشستند و از آنان ارث بردند، و ما هم به زودی به آنها ملحق

 خواهیم شد. (1)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- ارشادالقلوب، ج1، ص29

کلم پلو شیرازی 167



مناسب برای
4 نفر

3 پیمانه
برنج
200 گرم
گوشت چرخ کرده
500 گرم
کلم سفید
100 گرم
سبزی پلویی خرد شده
2 عدد
پیاز
به مقدار لازم
روغن
2 عدد متوسط
سیب زمینی
2 قاشق غذا خوری
زعفران دم کرده
کلم پلو شیرازی


برای تهیه کلم پلو شیرازی ، ابتدا برنج را با آب ولرم شسته و با مقدار کمی آب و نمک می گذاریم تا 2 ساعت خیس بخورد .
گوشت چرخ کرده ، پیاز رنده شده ی آب گرفته ، نمک و فلفل را باهم مخلوط کرده و حسابی ورز می دهیم . سپس از مایع گوشتی به اندازه یک فندق برداشته و قلقلی های یک اندازه درست می کنیم .
کلم را نیز شسته و به صورت نوارهای باریک خرد می کنیم و با نصف لیوان آب ، نمک ، زردچوبه و مقدار کمی گرد لیمو و یا آبلیمو می گذاریم تا بپزند و آب آن کاملا خشک شود .
در یک تابه کمی روغن ریخته و یک عدد پیاز نگینی شده را در آن تفت می دهیم تا نرم و طلایی رنگ شوند .
و بعد کلم های پخته شده و سبزی خرد شده ( شوید ، ترخون ، ریحان و تره ) را اضافه کرده و تفت می دهیم .
در یک قابلمه آب ریخته و روی گاز می گذاریم تا به جوش آید . آب روی برنج را خالی کرده و در قابلمه می ریزیم .
کمی که گذشت یکی از دانه های برنج را با ناخن نصف می کنیم . اگر به اندازه یک نقطه سفید وسط برنج خام مانده بود ، وقت آبکش کردن برنج است . در این مرحله می توانیم یک پیمانه آب سرد به برنج اضافه کنیم ( در این حالت به دانه های برنج شوک وارد شده و دانه های برنج قد می کشند . )
برنج را در سبد آبکش ریخته و روی آن آب ولرم می ریزیم تا دانه های برنج به هم نچسبد .
ته قابلمه کمی روغن ریخته و سیب زمینی های حلقه شده را ته ان می چینیم . سپس برنج ، مخلوط کلم و سبزی و قلقلی ها را لایه لایه در قابلمه ریخته و بعد روی برنج کمی زعفران دم کرده نیز می ریزیم .
در قابلمه دمی گذاشته و زیر حرارت را بلند می کنیم تا کلم پلو شیرازی بخار کند و بعد زیر حرارت را کم می کنیم و اجازه می دهیم دم بکشد .
کلم پلو شیرازی را در دیس کشیده و با سالاد فصل و یا شیرازی سرو کنید .

نخود پلو 166



مناسب برای
5 نفر

4 پیمانه
برنج ایرانی
1 1/2 پیمانه
نخود فرنگی
300 گرم
شوید خرد شده
400 گرم
مرغ
1 عدد
پیاز
1/2 پیمانه
زردچوبه
1 قاشق غذا خوری
زعفران دم کرده
به تعداد افراد
نمک و فلفل
به مقدار لازم
روغن
نخود پلو

نخود پلو یکی از خوشمزه ترین انواع پلوهای مخلوط است که طرز تهیه بسیار راحتی دارد و می توان در تهیه آن از گوشت مرغ ، گوشت چرخ کرده و یا گوشت قیمه ای استفاده کرد . نخود پلو به روش های مختلفی تهیه می شود که یکی از آنها نخود پلو شویدی است .
سایت آشپزی آیکابان طرز تهیه نخود پلو با شوید را آموزش می دهد .
برای تهیه نخود پلو ، ابتدا برنج را شسته و با نمک و آب می گذاریم تا خیس بخورد .
نخود فرنگی ها را پاک کرده و با مقدار کمی آب و نمک روی حرارت می گذاریم تا بپزند . چند دقیقه بعد از پخت نخود فرنگی به آن نصف قاشق مرباخوری جوش شیرین اضافه می کنیم تا رنگ نخود فرنگی ها تغییر نکند و همچنان سبز باقی بماند .
در یک قابلمه یک قاشق مرباخوری روغن و یا کره ریخته و مرغ ها را به آن اضافه می کنیم و اجازه می دهیم با حرارت ملایم سرخ شوند . سپس نمک ، فلفل ، مقدار کمی زردچوبه و یک پیاز خلالی شده را اضافه می کنیم و تفت می دهیم تا پیازها نرم و طلایی رنگ شوند . یک پیمانه آب به مرغ اضافه کرده و در قابلمه را می بندیم و اجازه می دهیم مرغ ها با حرارت ملایم بپزند .
در پایان پخت یک قاشق غذاخوری زعفران دم کرده به مرغها اضافه می کنیم .
در یک قابلمه متناسب با مقدار برنج آب ریخته و بعد از اینکه به جوش آمد ، آب روی برنج را خالی کرده و داخل آب جوش می ریزیم .
کمی که گذشت یکی از دانه های برنج را با ناخن نصف می کنیم . اگر به اندازه یک نقطه سفید وسط برنج خام مانده بود ، وقت آبکش کردن برنج است . در این مرحله شوید تازه خرد شده را به برنج اضافه می کنیم و بعد مخلوط برنج و شوید را آبکش می کنیم .
ته قابلمه کمی روغن ریخته و سیب زمینی های حلقه شده را ته آن می چینیم . سپس مخلوط برنج ، شوید و نخود فرنگی را لایه لایه در قابلمه می ریزیم .
در قابلمه دمی گذاشته و زیر حرارت را بلند می کنیم تا نخود پلو بخار کند و بعد زیر حرارت را کم می کنیم و اجازه می دهیم دم بکشد . در یک تابه کمی روغن می ریزیم و اجازه می دهیم داغ شود ، سپس یک عدد پیاز را پوست گرفته و چهارقاچ می کنیم و در روغن می ریزیم و صبر می کنیم تا پیازها سرخ شوند و بعد روغن را روی نخود پلو دم کشیده می ریزیم .
نخود پلو را در ظرف مورد نظر کشیده و با زعفران و مرغ ریش ریش شده تزئین و سرو می کنیم .

شروع به کار پلیس دوچرخه‌سوار در پایتخت /طنز


 رئیس پلیس پایتخت از ورود پلیس دوچرخه‌سوار از ۶ ماهه دوم امسال در پلیس راهور
 
خبر داد.
 

شروع به کار پلیس دوچرخه‌سوار در پایتخت /طنز


 " پایگاه تحلیلی اعتدال "

بابا همیشه در زندگی ما حضور دارد


بابا وقتش بسیار محدود بود و مدت کمی می‌توانست در خانه کنار ما باشد برای همین

 حضورش در خانه بهترین اتفاق بود و حالا برایمان بهترین خاطره است. البته با این

 که حضورش در خانه بسیار محدود بود تعامل بسیار خوبی با ما داشت. حتی وقتی 

آخر شب خسته به خانه می‌آمد با ما بازی می‌کرد بخصوص با من که دختر بچه‌ای 

پرشور و حرارت بودم و از لحظه‌ای که می‌آمد برایش حرف می‌زدم تا لحظه‌ای که 

از شدت خستگی سرش می‌افتاد و خوابش می‌برد.



تصویر بابا همیشه در زندگی‌مان حضور دارد



رابطه من با بابا از طریق نامه و نقاشی هم بود. شب‌هایی که نمی‌توانستم بیدار بمانم نقاشی و نامه‌ای را که آماده کرده بودم کنار تلفن می‌گذاشتم که بابا همیشه آنجا می‌نشست و صحبت می‌کرد. زمانی هم که بابا در تهران نبود باز این نامه‌ها و نقاشی‌ها میان ما رد و بدل می‌شد.

خیلی برایم جالب بود وقتی هواپیما سقوط کرد و ما برای بازدید رفتیم، کیف دستی بابا که اسمش روی دسته آن نوشته شده، سوخته بود. جلد چرمی قرآنی که همراهش بود هم ذوب شده بود، ولی حرفی از آن نسوخته بود. نامه‌ها و نقاشی‌های من هم همراه وسایلش بود. همه دسته‌بندی شده و با یک نخ بسته شده بود. نکته جالب برایم این بود که او در اوج جنگ و با آن همه گرفتاری باز هم یادگاری‌های دختر کوچکش را با خودش به جبهه می‌برد.

امثال بابا خودشان می‌دانستند این دنیایی نیستند. برای همین خانواده‌هایشان را آماده می‌کردند. ما آن زمان خیلی کوچک بودیم و نمی‌توانستیم حتی نبودن پدر و مادر را درک کنیم یا به آن فکر کنیم، ولی با این حال بابا ما را برای نبودنش آماده می‌کرد و درباره شهادت با ما حرف می‌زد. اوایل که خیلی کوچک بودم وقتی بابا درباره مرگ و شهادت و نبودن با من حرف می‌زد به سر و کولش می‌پریدم که از این حرف‌ها نزن، اما بزرگ‌تر که شدم طوری عاشقانه در مورد شهادت حرف می‌زد که آدم مجبور می‌شد به عشقش احترام بگذارد. او همیشه به من می‌گفت مردن در رختخواب با شهادت در راه دین و وطن فرق دارد. یادم هست بابا به محض این که برای نماز قامت می‌بست من و ناصر هم برای نماز آماده می‌شدیم تا به جماعت بخوانیم و آن وقت می‌شنیدیم در قنوتش با اشک، شهادت را آرزو می‌کند.

در 36 سالی که بابا کنارمان نیست مادرمان هم مادر بود و هم پدر، اما هر چه بزرگ‌تر شدیم جای خالی پدر را بیشتر حس کردیم مخصوصا آن وقت‌هایی که به مشورت و راهنمایی‌اش نیاز داشتیم، اما با این حال همیشه حضور بابا را کنارمان حس می‌کنم و می‌دانم حاضر و ناظر و حتی کمک حال خانواده و فرزندانش است.

 

دکتر مریم نامجوی

فرزند شهید

زیارت رایگان امام‌حسین(ع)

Image result for ‫حرم امام حسین‬‎



سدیر نقل می‌کند که امام‌صادق(ع) به من فرمود: ای سدیر! هر روز به زیارت قبر امام‌حسین(ع) می‌روی؟

گفتم: نه فدایت شوم، فرمود: چه جفایی می‌کنی! آیا در هر ماه زیارت می‌کنی؟ گفتم: نه فرمود: در هر

سال یک بار به زیارت می‌روی؟ گفتم: نه همین‌طور است.

امام صادق(ع) فرمود: ای سدیر! چقدر نسبت به امام‌حسین(ع) روی گردان و بی‌اعتنا هستید؟!  آیا

نمی‌دانی که خدای تعالی را هزار هزار فرشته گردآلود و موی پریشان است که بر حسین(ع) می‌گریند.

و پیوسته زیارت می‌کنند و خسته نمی‌شوند؟ چه می‌شود که تو هفته‌ای پنج بار و یا هر روز به زیارت

امام‌حسین(ع) بروی؟

گفتم: فدایت شوم میان من و قبر امام‌حسین(ع) فرسنگها فاصله است.

فرمود: بر بام خانه برو، و به جانب راست و چپ بنگر، و پس سر خود را به سوی آسمان کن و پس از آن

به سوی قبر آن حضرت توجه کن و بگو، «السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک و رحمهًْ‌الله و برکاته»

در این صورت این عمل برای تو یک زیارت محسوب خواهد شد. و هر زیارتی ثواب یک حج و یک عمره را

دارد. پس از آن من، در هر ماه گاهی بیست بار این کار را انجام می‌دادم. (1)


ــــــــــــــــــــــــــــــــ


1- الکافی، ج 4، ص 589، ح 8

ارزش رفع غم از برادران دینی

 Image result for ‫تصویر فصل پاییز‬‎


قال‌الامام‌الحسین(ع):
 
 
«من نفّس کربهًْ  ً  مومن، فرج‌الله عنه کرب الدنیا و الاخرهًْ ً »

امام‌حسین(ع) فرمود:
 
 
هر کس عقده دل مومنی را بگشاید (و غم و اندوهی را از او دور سازد و وی را
 
شاد نماید) خداوند غم و اندوه دنیا و آخرت او را برطرف می‌سازد.(1)

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

1- بحارالانوار، ج 75، ص 122

پنج خصلت تکامل‌بخش

Image result for ‫تصویر فصل پاییز‬‎



قال الامام‌الحسین(ع):
 
« خمس من لم تکن فیه لم یکن فیه کثیر مستمتع: العقل و‌الدین و الادب والحیاء و
 
حسن‌الخلق»

امام‌حسین(ع) فرمود:
 
 
پنج خصلت اگر در انسان نباشد، چندان بهره فراوانی از زندگی خود نمی‌برد، و دیگران
 
نیز بهره درستی از او نخواهند برد:
 
1- عقل وخرد
 
2- دین و دیانت
 
3- ادب وتربیت
 
4- شرم وحیا
 
5- نیک‌خویی و خوش‌رفتاری. (1)

ــــــــــــــــــــــــــــ

1- فرهنگ جامع سخنان امام‌حسین (ع)، علی مویدی، ص 804

در سختی‌ها دین‌مداران اندکند!


Image result for ‫حرم امام حسین‬‎

امام حسین(ع) در مسیر کوفه به «فرزدق» شاعر معروف آن روز برخوردند. 


امام حسین(ع) از فرزدق، درباره وضعیت کوفه پرسیدند.


فرزدق پاسخ داد: «قلوبهم معک، و سیوفهم علیک» قلب‌هایشان با تو، و


 شمشیرهایشان علیه توست! امام حسین(ع) در پاسخ فرمودند: مردم بنده


 دنیا هستند و دین تنها بر زبانشان جاری است، از دین سخن می‌گویند؛ تا وقتی 


که معیشت آنها بگذرد. اما در وقت سختی، دیندار واقعی، اندک است.(1)


___________________


1- اخبار الطوال، ص 245