اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

" سه ویژگی متمایز امام حسین(ع) " :


محمدبن مسلم می‌‌گوید:

از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) شنیدم که می‌فرمودند:

خداوند تبارک و تعالی به امام حسین(ع) عوض شهادتش سه چیز به او عطا

فرموده است:

 

1- امامت را در نسل او مقرر فرموده و همه امامان معصوم(ع) از فرزندان آن

حضرت می‌باشند.

2- در تربت پاک آن حضرت شفا و بهبودی قرار داده است.

3- دعا در نزد قبر مطهر آن حضرت مستجاب می‌شود و روزهایی که زائرین آن

حضرت به زیارتش می‌روند و برمی‌گردند، جزء عمر آنها محسوب نمی‌شود.(1)

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- بحارالانوار، ج 44، ص 221

 

" از راه گناه نمی‌توان به هدف رسید " :

 

قال‌الحسین(ع):
«من حاول امرا بمعصیهًْ الله، کان افوت لما یرجوا، و اسرع لما یحذر»
امام‌حسین(ع) فرمود:
هرکس بخواهد از راه معصیت و نافرمانی خدا به مقصود و هدفی برسد، آن چه
را که امید دارد زودتر از دست می‌دهد، و از آن چه بیم دارد، زودتر (سر می‌رسد
و به خطر می‌افتد و) گرفتار آن می‌شود. (‍1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج 75، ص 120

ایرانیان، باهوش‌ترین مردم جهان!

              

تیتر این نوشتار را تقریبا می‌توان جزو مسلمات فرهنگی ما دانست؛ چنان که شایع است
معتقدیم هنر نزد ایرانیان است و بس! شما هم فکر می‌کنید ما ایرانیان باهوش‌ترین مردم
 جهان هستیم و این ناشی از همان خون آریایی است که در رگ‌هایمان جاری است؟! 
***********************************           

بیایید نژادپرستی، خود بزرگ‌بینی و غرور کاذبمان را کنار بگذاریم و نتایج مستند تحقیقات علمی را در این باره ببینیم. دانشمندان برای بررسی میزان هوشمندی افراد از آزمون‌های ضریب هوشی استفاده می‌کنند. ضریب هوشی یا بهره هوشی یا هوش‌بهر، ( IQ سرواژه Intelligence Quotient) عددی با میانگین صد و انحراف معیار 15 است. از این رو در رده‌بندی و تقسیم هوش به صورت میانگین نزدیک 70 درصد مردم دارای هوش متوسط، 12 درصد هوش بالاتر از متوسط، 2 درصد بسیار باهوش و یک درصد افراد برگزیده را دربرمی‌گیرند. همین روند درباره افراد کم‌هوش، واپس‌مانده ذهنی و... در سوی دیگر مطالعه پابرجاست. مثلا دانشمندان ضریب هوشی استفن هاوکینگ، فیزیکدان سرشناس بریتانیایی را حدود 160، ضریب هوشی آلبرت اینشتین را بین 160 تا 190 و ضریب هوشی گری کاسپاروف، قهرمان بلندآوازه شطرنج را 190 ارزیابی کرده‌اند. اما بیشتر مردم ضریب هوشی حدود صد و کمتر از آن را دارند.

هوش متوسط ایرانیان

حدود ده سال پیش ریچارد لین، روان شناس و استاد 81 ساله دانشگاه اولستر بریتانیا نتایج تحقیقات خود را در این باره منتشر کرد. وی در مطالعات خود دو متغیر نژاد و هوش را مد نظر قرار داد و به این نتیجه رسید که باهوش ترین مردم جهان با ضریب هوشی 105 و بالاتر، مردم کشورهای شرق آسیا (چین، کره شمالی و جنوبی و ژاپن) هستند. پس از این کشورها و در رده میانی کشورهای اروپایی، روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز و مغولستان قرار می‌گیرند که متوسط ضریب هوشی آنها 90 تا صد است. پس از آنها کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا شامل هند، پاکستان، ایران و کشورهای آسیای جنوبی و نیز مردم دو قاره آمریکای شمالی و جنوبی با ضریب هوشی 85 تا 90 قرار می‌گیرند. جایگاه بعدی نیز به کشورهای آفریقایی می‌رسد که ضریب هوشی آنها 70 تا 80 است و پس از آن مردم اقیانوسیه (از جمله استرالیا) و در نهایت کشور آفریقایی بوتسوانا، با داشتن کمترین میزان ضریب هوشی یعنی ضریب هوشی 60 تا 70 در آخرین رده قرار می‌گیرند.

همچنین تحقیقات ریچارد لین نشان داده در شرایطی که میانگین ضریب هوشی مردم جهان در سال 1329 بالای 91 بوده است تا سال 1429 به 86 کاهش خواهد یافت. برخی پژوهشگران علت آن را در پیشرفت فناوری و استفاده کمتر مردم از مغز در مقایسه با گذشته می‌دانند. احتمالا سخت بتوانیم با این واقعیت تلخ کنار بیاییم و چه بسا نتایج این مطالعه را کتمان کنیم. از این رو خوب است به نتایج تحقیقی دیگر هم نگاه کنیم.

میانگین ضریب هوش مردم ایران 84 است

در تازه‌ترین مطالعه‌ای که نتایجش سال گذشته منتشر شد و اتفاقا در کشور ما و در فضای مجازی هم کلی سر و صدا به راه انداخت، کشور سنگاپور با میانگین 108 امتیاز در رتبه اول قرار دارد و در واقع از میانگین جهانی فاصله زیادی گرفته است. پس از آن کره جنوبی با 106امتیاز و ژاپن با 105 امتیاز در رتبه‌های دوم و سوم جای گرفته‌اند.

رتبه چهارم نیز به ایتالیا اختصاص دارد که توانست 102 امتیاز را از آن خود کند و پس از آن ایسلند، مغولستان، سوئیس، اتریش و چین قرار دارند که ضریب هوشی میانگین مردم آنها نمره نزدیک به صد را از آن خود کرده است. میان کشورهای عربی خلیج فارس عراق با 87امتیاز در رتبه اول جهان عرب و بیست و یکم دنیا جای دارد و پس از عراق نام کویت با 86 امتیاز دیده می‌شود. رتبه‌بندی کشورهای عربی پس از عراق و کویت عبارتند از یمن با 85 امتیاز در رتبه سوم، امارات، اردن، عربستان و مغرب با 84 امتیاز در رتبه چهارم جهان عرب و 23 و 24 جهان، الجزایر، بحرین، لیبی، عمان، سوریه و تونس با 83 امتیاز در رتبه پنجم جهان عرب و 25 جهان قرار دارند. با وجود شهرت فرهنگی کشورهای مصر و لبنان در جهان عرب، لبنان در رتبه‌بندی جدید با کسب 82 امتیاز و مصر با 81 امتیاز رتبه‌های نزدیک به آخر در جهان عرب را به خود اختصاص داده‌اند، ولی شرایط این دو کشور در مقایسه با قطر با 78 امتیاز و سودان با 71 امتیاز که آخرین کشور عربی در این فهرست است، اندکی مناسب تر است. ایران نیز با کسب 84 امتیاز در رتبه 23 جهان و جزو کشورهای متوسط محسوب می‌شود.

در این رتبه‌بندی ضریب هوشی شهروندان چندان به تمدن و اقتصاد کشور ارتباط ندارد، زیرا در فهرست مشخص شده مغولستان رتبه ششم جهان را دارد، اما آمریکا با 98 امتیاز رتبه‌ای پایین تر از سطح بسیار خوب ( با نمره صد) را به خود اختصاص داد. آمریکا در رتبه‌بندی جدید با اسپانیا و فرانسه هم امتیاز است، اما انگلیس صد امتیاز را از آن خود کرده است و روسیه نیز 97 امتیازی است.

        

یکشنبه 18 مهر 1395 ساعت 04:00
" جام جم "

" آنها که رفتند؛ آنها که ماندند! " :

Image result for ‫تصاویر عاشورا‬‎

      

پقیام امام حسین(ع) از هر نظر، چراغ راه و الگوی مناسبی در طول تاریخ بوده است. یاران امام(ع) از دسته‌ها و گروه‌های مختلفی بوده‌اند و مطالعه عملکرد، شخصیت و آرا و نظرات آنها، پیش از پیوستن به نهضت حسینی و پس از آن، بسیار پندآموز است. همچنین است کسانی که مورد دعوت امام(ع) قرار گرفتند و آنها که مشفقانه یا منافقانه به امام(ع) هشدار دادند و او را از مسیر سعادت برحذر داشتند.            
                

در بین این گروه‌های مختلف، سرگذشت دو دسته افراد جذاب‌تر و تامل‌برانگیز می‌نماید.

امام(ع) قبل از حرکت و خروج از مدینه و در تمام طول مسیر، افرادی را که با آنها مواجه می‌شد، به همراهی با خود فرامی‌خواند.

گروهی دعوت حضرتش را اجابت کردند و دسته دیگری مسیر مخالفت یا سکوت را برگزیدند.

در میان افرادی که به دعوت ایشان لبیک گفتند، نام دو نفر چون ستاره‌های پرنور می‌درخشد: «حرابن یزید ریاحی» و «زهیرابن قین بجلی».

«حر» راه را بر امام(ع) بست و کاروان حسینی را به کربلا کشاند. او در مقابل دعوت امام(ع) تا صبح عاشورا سکوت کرد اما آن هنگام که متوجه شد پای مرگ و زندگی امام(ع) در میان است،‌ به سوی حق برگشت و بلافاصله نیز پا به میدان گذاشت و به شهادت رسید.

«زهیر» از هواداران عثمان بود و وقتی با کاروان امام(ع) مواجه شد و مورد دعوت قرار گرفت، استنکاف کرد و اگر تشویق همسر مؤمنه‌اش نبود، اساسا سخن امام(ع) را نمی‌شنید.

زهیر عثمانی متحول شد و نام زهیر حسینی در تاریخ ماندگار شد.

در طرف دیگر، کسانی قرار گرفته‌اند که از سوی امام(ع) دعوت شدند و نپذیرفتند یا آن‌که مشروط پذیرفتند و حضرت را در نیمه راه تنها گذاشتند. اینان به آیندگان یادآور می‌شوند که لحظه‌ای تردید و تامل بی‌جا ممکن است فرد را از دستیابی به سعادت جاوید بازدارد. «عبیدالله ابن حر جعفی» و «ضحاک ابن عبدالله مشرقی» دو چهره شاخص این جریان هستند.

«عبیدالله ابن حر جعفی» با سابقه طرفداری از عثمان، در منزگاه «قصر بنی مقاتل» مورد دعوت امام(ع) قرار گرفت ولی از همراهی امام(ع) سر باز زد و فقط حاضر شد اسب خود را به امام(ع) اهدا کند که مورد پذیرش قرار نگرفت. هم اوست که پس از واقعه کربلا می‌سراید: «فیالک حسره ما دمت حیا / تردد بین صدری و تراقی» (آه از حسرتی که تا زنده‌ام، میان سینه و گلویم در جریان است!) «ضحاک ابن عبدالله مشرقی» در میان راه به امام(ع) پیوسته و شرط کرده بود که تا آن حضرت یار و یاوری دارد، در کنار او باشد و وقتی تنها شد، بتواند او را ترک کند!

او کسی است که در میانه کارزار عاشورا و پس از شهادت گروهی از یاران،‌ با کسب اجازه از امام(ع)، آن حضرت را در میان دشمنان تنها گذاشت و گریخت!

آری، در همه زمان‌ها و با پیشینه نه‌چندان درخشان هم می‌توان حسینی شد. اما آنها که در لبیک به دعوت امامشان لحظه‌ای تردید به خود راه دهند، آه و حسرت همیشگی در دل‌هایشان باقی خواهد ماند.

محسن پرویز

" جام جم"

" وضعیت زنان در آخرالزمان " :

 Image result for ‫تصویر گل نرگس‬‎
 

هبوط مسائل اخلاقی و انسانی در زنان: جامعه پیش از ظهور، جامعه‌ای مملوّ از

فساد و بی‌بند و‌ باری‌های اخلاقی  است، کردارهای حیوانی گروهی  انسان‌نما،

آن‌چنان فراگیر می‌شود که حالت  عادّی به خود می‌گیرد.

روایاتی  که این وضع اخلاقی پیش از ظهور را بیان  نموده‌اند، بسیار زیاد است.

محمّد  بن مسلم می‌گوید: به امام باقر(ع) عرض  کردم: قائم شما چه وقت ظهور

خواهد  کرد؟ امام(ع) فرمودند: «آنگاه که مردها  خود را شبیه زنان نمایند و زن‌ها 

شبیه مردان شوند، آنگاه که مردان به مردان  اکتفا کنند و زنان به زنان.»

 

جامعه پیش از ظهور، جامعه‌ای مملوّ از فساد و بی‌بند و‌ باری‌های اخلاقی  است، کردارهای حیوانی گروهی انسان‌نما، آن‌چنان فراگیر می‌شود که حالت   عادّی به خود می‌گیرد. روایاتی که این وضع اخلاقی پیش از ظهور را بیان   نموده‌اند، بسیار زیاد است

 

یکی از مسائلی که در حکومت‌های آخرالزّمان مطرح است، بنا بر اخباری که  از  معصومان(ع) وارد گردیده است، سلطه و نفوذ زنان در امور سیاسی می‌باشد: امیرمؤمنان(ع) می‌فرماید: «... و آن هنگامی است که زن‌ها مسلّط شوند، کنیزان تسلّط پیدا کنند و کودکان حکومت کنند.»1 «هنگامی که زن‌ها بر تخت سلطنت چیره شوند و بر هر مردی چیره باشند و جز خواسته آنها عملی نگردد.»2 امام صادق(ع) می‌فرمایند: «و زنان را می‌بینی که به‌سان مردان، مجالس (کنفرانس) راه می‌اندازند.»3

وضعیّت اقتصادی زنان درآخرالزّمان

یکی  از مهم‌ترین مشکلاتی که بشر در آخرالزّمان با آن سخت دست به گریبان است،  مسائل و مشکلات اقتصادی است. نابه‌سامانی عظیم اقتصادی در سرتاسر جهان به  وقوع می‌پیوندد و زنان از این واقعه شوم، در امان نخواهند بود؛ بلکه   بیشترین ضربه را آنها خواهند خورد. امام صادق(ع) در بیان نشانه‌های ظهور می‌فرمایند: «بعضی از مردان را می‌بینی که از راه فساد زنان خود ارتزاق می‌کنند.»4 حضرت علی(ع) در بیان نشانه‌های ظهور می‌فرمایند: «زنان در آخرالزّمان به خاطر حرص به دنیا در کسب و کار همسران خود شرکت می‌نمایند.»5


وضعیّت اجتماعی زنان در آخرالزّمان

1.عدم امنیّت برای زنان:

از انحرافات خطرناک که جامعه پیش از ظهور به آن   گرفتار می‌گردد، بی‌امنیّتی خانوادگی و ناموسی است، این مسئله آن‌چنان   فراگیر می‌شود که کمتر کسی می‌تواند یا می‌خواهد از آن جلوگیری نماید.»6 حضرت  علی(ع) در این خصوص می‌فرمایند: «سفیانی در حالی که نیزه‌ای در دست دارد،  زنی باردار دستگیر می‌نماید و به یکی از یارانش می‌گوید: به او تعدّی نما و  او سپس شکم زن را می‌درد و جنینش را بیرون می‌آورد و هیچ کس نمی‌تواند  چنین وضعیّت هولناکی را تغییر دهد.»7

2. هبوط مسائل اخلاقی و انسانی در زنان:

جامعه پیش از ظهور، جامعه‌ای مملوّ از فساد و بی‌بند و‌ باری‌های اخلاقی  است، کردارهای حیوانی گروهی انسان‌نما، آن‌چنان فراگیر می‌شود که حالت   عادّی به خود می‌گیرد. روایاتی که این وضع اخلاقی پیش از ظهور را بیان   نموده‌اند، بسیار زیاد است. محمّد بن مسلم می‌گوید: به امام باقر(ع) عرض  کردم: قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد؟ امام(ع) فرمودند: «آنگاه که مردها  خود را شبیه زنان نمایند و زن‌ها شبیه مردان شوند، آنگاه که مردان به  مردان  اکتفا کنند و زنان به زنان.»8

و در حدیثی از امام صادق(ع) است که فرمودند: «... در آن زمان زنان را می‌بینی که از بذل خود به کفّار هیچ واهمه‌ای ندارند.»9 امام علی(ع) می‌فرمایند: «ظاهر می‌شود در آخرالزّمان که بدترین زمان‌هاست، زنانی که در عین لباس پوشیدن لخت و عور هستند.»10

3.   افزایش زنان بی‌سرپرست:

 در آخرالزّمان وضعیّت به گونه‌ای است که بر اثر   جنگ‌های پی در پی، تعداد مردان کاهش چشمگیری می‌یابد و به همین دلیل، زنان  زیادی بی‌سرپرست می‌گردند و به دنبال کسی هستند تا سرپرستی ایشان را به   عهده گیرد. رسول خدا(ص) می‌فرمایند: «قیامت برپا نمی‌شود، مگر اینکه برای پنجاه زن یک سرپرست باشد.»11

و  در حدیث دیگری می‌فرمایند: «زمانی فرا رسد که پنجاه زن با یک مرد رو به  رو  شده، یکی می‌گوید: ای بنده خدا مرا بخر و دیگری می‌گوید به من پناه  ده.»12 با  مقایسه اخباری که در مورد زن آخرالزّمان به ما  رسیده و وضعیّت کنونی زن از  حیث اجتماعی و اخلاقی، بین زن امروز و زن  آخرالزّمان شباهت بسیاری دیده  می‌شود. امّا این نکته را هم نباید از نظر  دور داشت که نمی‌توان فساد  اخلاقی را برای تمام زنان تعمیم داد، زیرا در  آن زمان، زنان آگاه، عفیف و  باایمانی نیز وجود دارند که از اوضاع بد آن  زمان متأثّرند. امّا وضع عمومی  به شکل دیگری است.13


پی‌نوشت‌ها

1. کامل سلیمان، روزگار رهایی، ترجمه علی اکبر مهدی‌پور، ج2، ص 761 به

نقل از بشار\ الاسلام، صص 41 و 44.

2. محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص 259.

3. همان، ص 257.

4. همان.

5. لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص 428.

6. سیّده ارغوان حیدری، «زن، انتظار، ظهور»، ماهنامه شمیم یاس، سال

سوم، ش 8، آبان 1382، ص 8.

7. همان، ص 9. به نقل از مقدّسی شافعی سلمی، عقدالدرر، ص 409.

8. منتخب الاثر، ص 292.

9. بحارالانوار، ج52، صص 257 و 258.

10. منتخب الاثر، ص 426.

11. «زن، انتظار، ظهور»، همان، ص 9، به نقل از احمد بن حنبل، مسند، ج3، ص 120.

12. همان، به نقل از بحارالانوار، ج52، ص 250. 13. همان.

 

منبع: موعود

" فرق میان شیعه و محب " :


مردی به امام‌حسین(ع) عرض کرد: ای فرزند رسول خدا(ص) من از شیعیان

شما هستم.

حضرت به او فرمود: ای مرد! از خدا بترس و چیزی را ادعا مکن که خداوند بگوید:

در ادعای خود دروغ گفتی و گناه کردی،.

زیرا شیعیان ما کسانی هستند که دل‌هایشان از هرگونه غل و غشی، و مکر و

فریب و خیانت و دغل‌بازی پاک می‌باشد.

(پس تو چنین ادعایی مکن که از شیعیان ما هستی) بلکه فقط بگو که از دوستان

و علاقه‌مندان شما هستم. (1)

____________________

1- بحارالانوار، ج65، ص156

خواص اسما ء الحسنی ( 26 ) :

حمید:

 

از اسما ء حسنای الهی است .

خداوند عالمیان حمید است یعنی آن گونه که سزاوار عظمت اوست می تواند

خود را ثنا بگوید و ستایش نماید ، چرا که کسی به غیر از خداوند قادر نیست که

عظمت الهی را در ک نماید  تا زبان به ستایش او بگشاید .

 

خواص :

 

1- خواندن این اسم برای شهرت شدن به ثنا و نیکی مجرب است .

 

2- کسی که حالت هزل و فحش دارد، این اسم مبارک را بر ظرفی

بنویسد و با آب آن را بشوید و بخورد ، آن حالت از او زایل می گردد .

 

3-اگر کسی این اسم را به عدد " 62 "  بر طعامی بخواند و آن را به

کسی که هزّال یا فحّاش است ، بخوراند . حالت او به صلاح و تقوی

مبّدل می گردد .

 

4- برای آراسته شدن به اخلاق خدایی و رفع صفت لغوگویی و فحّاشی

در هر روز " 62 " بار ذکر  شریف " یا حمید " خوانده شود .

عکس های دیدنی از اقوام جهان

           

در گوشه و کنار کره زمین اقوام و نژادهای گوناگونی با سنن، رسوم، فرهنگ، شیوه زندگی و غیره، زندگی می کنند که مشاهده آنها از نزدیک برای اغلب ما بسیار دشوار است.عکاسان حرفه ای نشریه معتبر نشنال جئوگرافیک ( National Geographic) با سفر به اماکن دورافتاده این کار را برای ما آسان کرده اند.
                   

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از نشنال جئوگرافیک، دیدن تصاویر اقوام مختلف که در نقاط دورافتاده زندگی می کنند همواره برای تعدادی از کاربران جذاب است. حتی مشاهده عکس هایی جالب از مردمی که در کشورهایی سکونت دارند که سفر به آنها چندان دشوار نیست نیز می تواند سرگرم کننده باشد. برای این گزارش تصویری 10 عکس از مختلف دنیا را انتخاب کرده ایم.

1 - تصاویر 4 زن قبیله روندو در منطقه دلتای اوکاوانگو نامیبیا، عکاس: Anna-Mart Kruger .

2 - چهره یک مرد قوم رباری در ناحیه جاوایی ایالت راجستان هند، عکاس: J. P. Beal .

3 - یک زن فروشنده پارچه ،پتو و شال در ناحیه سانتا کاتارینا پالوپو گواتمالا، عکاس: Milton Ramz .

4 - زن روستایی مارامور در لباس های سنتی در مزرعه ای در منطقه موروسانکا رومانی ، عکاس: Viorelia Tarța .

5 - مادر و فرزندش در روستای پارو در نزدیکی تیمفو در کشور بوتان، عکاس:Arijit Chatterjee .

6 - فروشنده نان در بازار شهر سمرقند در ازبکستان ، عکاس: Khushnaz Khambata .

7 - یک دختر جوان قبیله دامپرور هیمبا در نامیبیا، عکاس : William Popik .

8 - شرکت کنندگان در جشن اوجی ماتسوری بزرگترین فستیوال آتش ژاپن در واکایاما در کوهستان های کومانو، عکاس : Hidetoshi Ogata .

9 - پیرزن بودایی در نامچا باوا در منطقه خودمختار تبت چین، عکاس : V. Liiu .

10 - یک باربر زن در بازار جاکارتا پایتخت اندونزی، عکاس : irfan maulana .

گزارش: بهرام افتخاری / جام جم آنلاین

" خصلت‌های انسان متعالی ":

 

 

قال‌الامام‌الحسین(ع):
«خمس من لم تکن فیه لم یکن فیه کثیر مستمتع:
العقل والدین و الادب و الحیاء و حسن الخلق»
امام‌حسین(ع) فرمود:
پنج خصلت اگر در انسان نباشد، چندان بهره فراوانی (از زندگی خود) نمی‌برد، (و
دیگران نیز بهره درستی از او نخواهند برد):
1- عقل و خرد
2- دین و دیانت
3- ادب و تربیت
4- شرم و حیا
5- نیک خویی و خوش‌رفتاری (1)
____________________
1- فرهنگ جامع سخنان امام‌حسین (ع) علی‌مویدی، ص 810
 

" سرداری که مادرش هم نمی دانست فرمانده عملیات است " :

         
سردار شهید غلامرضا کیانپور فرمانده ای دلاور و شجاع از کرج که به خانواده اش
 
گفته بود راننده آمبولانس است و هنگام شهادت مادرش می گفت که تا امروز
 
نمی دانسته فرزندش فرمانده عملیات در جبهه های عزت و شرف دفاع مقدس
 
است.            
 
تصویر سرداری که مادرش هم نمی دانست فرمانده عملیات است             

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از ایرنا،شهید غلامرضا کیانپور در سال 1340 در خانواده ای متدین در کرج به دنیا آمد و پدر و مادرش به دلیل عشق و ارادت به حضرت ثامن الائمه (ع)، نام این مولود را 'غلامرضا' نهادند.

غلامرضا کیانپور یکی از عاشقان و دلباختگان مکتب حسینی بود که در روز 19 دی ماه 1365 در حالی که به عنوان فرمانده اطلاعات و عملیات، رزمندگان سلحشور لشگر 10 سیدالشهدا (ع) برای اجرای عملیات کربلای 5 به منطقه شلمچه اعزام شده بود، در اثر اصابت گلوله مستقیم دشمن بعثی، سبکبال به بارگاه ملکوتی سید و سالار شهیدان بال و پر گشود.

ورزیدگی و هوش سرشار شهید 'غلامرضا کیانپور' او را به اطلاعات ـ عملیات متصل کرد.

برادران غلامرضا، حسن و عباس کیانپور از کشتی گیران با سابقه و مطرح دوران قبل از انقلاب بودند که مدال های بین المللی زیادی را کسب کرده بودند.

یکی از همرزمان و دوستان شهید کیانپور در خصوص این شهید می گوید: در بسیاری از مبارزات انقلاب نیز با یکدیگر همراه بودیم و به همراه دانش آموزان کرجی به پادگان ارتش هجوم بردیم و اسلحه های این پادگان را به نیروهای انقلاب تحویل دادیم؛ به دلیل علاقه مان به فعالیت های انقلابی و عشق به امام خمینی (ره)، با شروع جنگ تحمیلی به سوی جبهه ها رفتیم.

وی ادامه می دهد: شهید غلامرضا کیانپور علاوه بر موفقیت در میدان های ورزشی، از روحیه ایثارگرانه ای برخوردار بود و لبخند هیچگاه از چهره او محو نمی شد؛ ورزیدگی و هوش سرشار او باعث شد تا در آغاز جنگ به قسمت حفاظت اطلاعات جبهه برود.

شهید کیانپور در تحلیل اسناد جنگی تبحر خاصی داشت؛ وی با بیان خاطراتی از شیوه هایی که شهید کیانپور برای شناسایی مناطق عملیاتی به کار می برد، اظهار داشت: باید اعتراف کنم که او در تحلیل اسناد جنگی تبحر خاصی داشت؛ و گویی که دشمن را کاملاً می شناخت و همیشه می گفت 'بعثی ها چون ایمان درستی ندارند، ترسو هستند، پس با یک حرکت رزمنده ها متلاشی می شوند'.

این رزمنده کربلای پنج در ادامه اظهار داشت: بعثی ها سرتاسر منطقه عملیاتی کربلای پنج سنگرهای بتونی احداث کرده و به زمین های شلمچه آب انداخته بودند و پیش از این موانع نیز، تعداد زیادی نیروی پیش مرگ عراقی در منطقه مستقر بودند که به آنها کمین های سیار می گفتند؛ همه این موانع، پیشروی رزمندگان اسلام را با کندی مواجه می کرد.

وی افزود: منطقه ای را که به لشکر 10 سیدالشهدا (ع)، سپرده بودند، منطقه بسیار پیچیده ای بود که عراقی ها با انواع میدان های مین، ده ها ردیف سیم خاردار، موانع خورشیدی و سنگرهای بتونی و دیده بانی آنجا را به کنترل خود درآورده بودند تا جلوی پیشروی رزمندگان را بگیرد؛ اما در این شرایط دشوار تنها گروه شناسایی که توانست به پد بعثی ها نفوذ کند، گروه شناسایی شهید کیانپور بود.

همرزم این سردار شهید با اشاره به نقش شهید کیانپور در شناسایی منطقه شلمچه در عملیات کربلای پنج گفت: یکی از دوستانی که در این شناسایی همراه شهید کیانپور بود، تعریف کرد 'وقتی وارد آبگرفتگی های منطقه شلمچه شدیم و به نزدیکی کمین های عراقی ها رسیدیم؛ شهید کیانپور به ما اشاره کرد که آهسته تر حرکت کنید. در این لحظه متوجه شدیم که گروه های رزمی بعثی ها به سوی محل استقرار ما در حال پیشروی هستند.

در این شرایط به حرکت خود ادامه دادیم در حالی که کمتر از چهار متر با عراقی ها فاصله داشتیم؛ به طوری که جرأت فرو دادن آب دهانما ن را نیز نداشتیم'.

'سنگر های نونی' دشمن نتوانست مانع پیشروی رزمندگان در عملیات کربلای پنج شود وی در ادامه سخنانش افزود: در عملیات کربلای پنج فرماندهان عراقی دستور داشتند تا با شلیک مستقیم توپ ها و موشک های سنگین مانع پیشروی رزمندگان اسلام شوند؛ در این نبرد چیزی به عنوان سلاح سبک وجود نداشت و ما کاملاً زمین گیر شده بودیم؛ در این شرایط شهید غلامرضا کیانپور طرحی ارائه داد که توانستیم سریعتر به منطقه تحت تسلط دشمن نفوذ کنیم.

همرزم سردار شهید غلامرضا کیانپور یادآورشد: طرح شهید کیانپور اینگونه بود که از جانب پهلو به دشمن حمله کنیم چرا که سلاح های دشمن فقط خطوط مستقیم را پوشش می دادند و نسبت به غرب منطقه درگیری دید کافی نداشتند و ما با استفاده از این غفلت توانستیم به داخل خطوط عراقی وارد شده و سنگرهای نونی شکل را تصرف کنیم. احمدی درباره سنگرهای نونی شکل گفت: این سنگر ها توسط نیروهای آمریکایی و اسرائیلی ساخته شده بود که طراحی و ساخت آنها چهار سال طول کشیده بود؛ عراقی ها سلاح های سنگینی را در آن تعبیه کرده بودند و با استحکام بالایی که این سنگرها داشت به راحتی کل منطقه و میدان عملیات را در کنترل داشتند.

این رزمنده دفاع مقدس خاطرنشان کرد: با ورود به خطوط عراقی با میدان های مین مواجه شدیم که تخریب چی ها یکی یکی آن معابر را باز کردند و با یک درگیری کوچک وارد خطوط سنگری بتونی دشمن شدیم و تا سپیده دم، توانستیم سنگر های نونی شکل دشمن را به تصرف درآوریم.

وی ادامه داد: شهید غلامرضا کیانپور همان ساعت نخست درگیری در خط مقدم به شدت مجروح شد و توانست خودش را سینه خیز به کانال برساند؛ ساعت 18 که عقبه باز شد؛ شهید غلامرضا کیانپور را به عقب آوردیم ولی تلاش های پزشکان نتیجه ای نداد و فرمانده اطلاعات ـ عملیات کربلای پنج به شهادت رسید.

این رزمنده کربلای پنج با اشاره به زمان شهادت شهید غلامرضا کیانپور گفت: وی با لبان تشنه و ذکر امام حسین (ع) به شهادت رسید و باید بگویم که شهادت او تأثیر زیادی بر روحیه رزمندگان داشت.

 

" جام جم "

" فرمانده ای که خودش را معرفی نکرد و کتک خورد " :

          
راستش، برای جلوگیری از لو رفتن تحرّکات، ماشین‌ها را مجبور کرده‌ایم که با چراغ
 
خاموش حرکت کنند.
 
ولی حالا موقع آمدن، دیدم یک ایفا با چراغ روشن حرکت می‌کند. رفتم به او تذکر دادم
 
که چراغ‌هایش را خاموش کند.            
 
تصویر فرمانده ای که خودش را معرفی نکرد و کتک خورد           
 
        به گزارش جام جم آنلاین به نقل از تسنیم، در خاطره ای درباره شهید حجّت فتوره‌چی آمده است:

چشمش حسابی کبود شده بود. حجّت گفت: «چه کسی تو را به این روز انداخته است؟» - «هیچی نشده بابا، ول کنید.» - «راستش را بگو» - راستش، برای جلوگیری از لو رفتن تحرّکات، ماشین‌ها را مجبور کرده‌ایم که با چراغ خاموش حرکت کنند.

ولی حالا موقع آمدن، دیدم یک ایفا با چراغ روشن حرکت می‌کند. رفتم به او تذکر دادم که چراغ‌هایش را خاموش کند. خیلی صریح گفت: «به تو مربوط نیست.» ... به او علّت را توضیح دادم، عصبانی‌تر شد و گفت: «گفتم به تو مربوط نیست. اصلاً تو چه کاره‌ای؟» می‌خواستم باز هم توضیح بدهم که طاقت نیاورد و با مشت زد تو چشمم. حجّت برخاست. - «من می‌روم ترابری. باید راننده را پیدا کنم. یعنی چه؟ بی‌معرفت چنان زده که گویی با شمر دعوا داشته.» - حمید، حجّت را نشاند. - «مگر به صدام حمله‌ور می‌شوی. تو هم که مثل او شدی.» - «آخر تو لااقل خودت را معرفی می‌کردی. شاید می‌زد لت و پارت می‌کرد.» - «نه برادر لازم نیست.»

کتاب گمشدگان مجنون، ص 69

" جام جم "

" آثار ظلم به برادران دینی " :

 

در تفسیر امام حسن عسکری(ع) روایت شده است؛ که علی‌بن‌ابیطالب(ع) در خصوص
آیه اتقوا النار التی وقودها الناس و الحجارهًْ، بپرهیزید از آتشی که آتش‌گیره آن انسان
و سنگ است،.
فرموده است: ای شیعیان و پیروان ما بپرهیزید و بترسید از این که شما برای چنین آتشی
هیزم باشید، اگر چه کافر به خدا نیستید، خود را از این آتش با ستم نکردن به برادران دینی
نگه دارید.
هر یک از شما به برادر خود که با او در دوستی ما شرکت دارد ستمی روا دارد خداوند
در میان همین آتش زنجیر و غل او را سنگین می‌نماید و هیچ چیز او را نجات نخواهد
داد مگر شفاعت ما و ما هرگز شفاعت نمی‌کنیم پیش خدا مگر بعد از این که واسطه
شویم پیش آن برادرش، اگر او گذشت و بخشید، شفاعت می‌کنیم و الا درنگ او
در آتش زیاد خواهد شد. (1)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- مستدرک‌الوسائل، جهاد نفس، ص 342

" روش سید بحرالعلوم در تشویق طلاب به نماز شب " :

 
ملا زین العابدین سلماسی که از شاگردان برجسته مرحوم سید مهدی بحرالعلوم بود، نقل
کرده که بحر العلوم هر شب در میان کوچه‌های نجف می‌گشت و برای فقرا نان و غذا می‌برد.
پس از مدتی درس خود را تعطیل کرد وگفت دیگر درس برگزار نمی‌گردد. طلاب مرا
شفیع و واسطه قرار دادند، خدمت آن جناب رفتم و عرضه داشتم، چرا درس را تعطیل
کرده‌اید؟! فرمود: دیگر درس نمی‌گویم.
بعد از چند روزی دوباره طلاب اصرار کردند سبب تعطیلی درس را بدانند، بار دیگر
خدمت ایشان رسیده و سؤال طلاب را عرضه داشتم، سید بحر العلوم فرمود: من در
اکثر شب‌ها در کوچه‌های نجف می‌گردم، ولی هرگز نشنیدم این طلاب در نصف شب
به تضرع و زاری و مناجات صدایشان بلند شود، چنین طالب علمی را استحقاق
نیست که برایشان درس بگویم .
چون طلاب این سخن را شنیدند همه به خود آمدند و به تضرع و زاری در دل شب
روی آوردند  و آن عالم زاهد دیگر بار به تدریس مشغول شد. شب خیز که عاشقان
به شب راز کنند گرد در و بام دوست پرواز کنند
( ابوسعید ابوالخیر) از: کتاب داستان‌هائی از علماء ؛ به نقل از حوزه نیوز
 

ضرب المثل پارسی ( 6 ) :

51- آب زیپو

غذا یا چای آبکی و بی مایع

 

52- آب که در یک جا بماند می گندد

کنایه از ماندن میهمان در مدت زیاد است

 

53- آب که سر بالا برود قورباغه ابو عطا می خواند

این مثل در مورد کارهای غیرممکن گفته می شود

 

54- آبگینه به حلب بردن

یا : زیره به کرمان بردن

 

55- آب لمبو شدن

له شدن

 

56- آبم است و گاوم است نوبت آسیابم است

فرا رسیدن چندین کار در یک زمان

 

57- آب نطلبیده مراد است

این مثل در مورد کسی که طلب آب نکرده و آب به او داده می شود ، گفته شده

 

58- آب نمی بیند و گرنه شناگر ماهری است

به کسی گفته می شود که تا کنون خطا نکرده چرا که موقعیت پیدا نکرده

 

59-آب و آتش اند

دو جنس مخالف

 

60- آب و تاب دادن

به موضوعی بی اهمیت توجه کردن و وصف نمودن

 

زان تشنگان هنوز به عیوق می رسد ** فریاد العطش ز بیابان کربلا

Image result for ‫باز این چه شورش است‬‎

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

 

باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین

بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

 

این صبح تیره باز دمید از کجا کزو

کار جهان و خلق جهان جمله در هم است

 

گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب

کاشوب در تمامی ذرات عالم است

 

گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست

این رستخیز عام که نامش محرم است

 

در بارگاه قدس که جای ملال نیست

سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

 

جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند

گویا عزای اشرف اولاد آدم است

 

خورشید آسمان و زمین نور مشرقین

پروردهٔ کنار رسول خدا حسین

 

کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا

در خاک و خون طپیده میدان کربلا

 

گر چشم روزگار بر او زار می‌گریست

خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا

 

نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک

زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا

 

از آب هم مضایقه کردند کوفیان

خوش داشتند حرمت مهمان کربلا

 

بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید

خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا

 

زان تشنگان هنوز به عیوق می‌رسد

فریاد العطش ز بیابان کربلا

 

آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم

کردند رو به خیمهٔ سلطان کربلا

 

آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد

کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد

 

کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی

وین خرگه بلند ستون بی‌ستون شدی

 

کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه

سیل سیه که روی زمین قیرگون شدی

 

کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بیت

یک شعلهٔ برق خرمن گردون دون شدی

 

کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان

سیماب‌وار گوی زمین بی‌سکون شدی

 

کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک

جان جهانیان همه از تن برون شدی

 

کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست

عالم تمام غرقه دریای خون شدی

 

گر انتقام آن نفتادی بروز حشر

با این عمل معاملهٔ دهر چون شدی

 

آل نبی چو دست تظلم برآورند

ارکان عرش را به تلاطم درآورند

 

برخوان غم چو عالمیان را صلا زدند

اول صلا به سلسلهٔ انبیا زدند

 

نوبت به اولیا چو رسید آسمان طپید

زان ضربتی که بر سر شیر خدا زدند

 

آن در که جبرئیل امین بود خادمش

اهل ستم به پهلوی خیرالنسا زدند

 

پس آتشی ز اخگر الماس ریزه‌ها

افروختند و در حسن مجتبی زدند

 

وانگه سرادقی که ملک محرمش نبود

کندند از مدینه و در کربلا زدند

 

وز تیشهٔ ستیزه در آن دشت کوفیان

بس نخلها ز گلشن آل عبا زدند

 

پس ضربتی کزان جگر مصطفی درید

بر حلق تشنهٔ خلف مرتضی زدند

 

اهل حرم دریده گریبان گشوده مو

فریاد بر در حرم کبریا زدند

 

روح‌الامین نهاده به زانو سر حجاب

تاریک شد ز دیدن آن چشم آفتاب

 

چون خون ز حلق تشنهٔ او بر زمین رسید

جوش از زمین بذروه عرش برین رسید

 

نزدیک شد که خانهٔ ایمان شود خراب

از بس شکستها که به ارکان دین رسید

 

نخل بلند او چو خسان بر زمین زدند

طوفان به آسمان ز غبار زمین رسید

 

باد آن غبار چون به مزار نبی رساند

گرد از مدینه بر فلک هفتمین رسید

 

یکباره جامه در خم گردون به نیل زد

چون این خبر به عیسی گردون نشین رسید

 

پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش

از انبیا به حضرت روح‌الامین رسید

 

کرد این خیال وهم غلط کار، کان غبار

تا دامن جلال جهان آفرین رسید

 

هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال

او در دلست و هیچ دلی نیست بی‌ملال

 

ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند

یک باره بر جریدهٔ رحمت قلم زنند

 

ترسم کزین گناه شفیعان روز حشر

دارند شرم کز گنه خلق دم زنند

 

دست عتاب حق به در آید ز آستین

چون اهل بیت دست در اهل ستم زنند

 

آه از دمی که با کفن خونچکان ز خاک

آل علی چو شعلهٔ آتش علم زنند

 

فریاد از آن زمان که جوانان اهل بیت

گلگون کفن به عرصهٔ محشر قدم زنند

 

جمعی که زد بهم صفشان شور کربلا

در حشر صف زنان صف محشر بهم زنند

 

از صاحب حرم چه توقع کنند باز

آن ناکسان که تیغ به صید حرم زنند

 

پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل

شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل

 

روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار

خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار

 

موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه

ابری به بارش آمد و بگریست زار زار

 

گفتی تمام زلزله شد خاک مطمئن

گفتی فتاد از حرکت چرخ بی‌قرار

 

عرش آن زمان به لرزه درآمد که چرخ پیر

افتاد در گمان که قیامت شد آشکار

 

آن خیمه‌ای که گیسوی حورش طناب بود

شد سرنگون ز باد مخالف حباب وار

 

جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل

گشتند بی‌عماری و محمل شتر سوار

 

با آن که سر زد آن عمل از امت نبی

روح‌الامین ز روح نبی گشت شرمسار

 

وانگه ز کوفه خیل الم رو به شام کرد

نوعی که عقل گفت قیامت قیام کرد

 

بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد

شور و نشور و واهمه را در گمان فتاد

 

هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند

هم گریه بر ملایک هفت آسمان فتاد

 

هرجا که بود آهوئی از دشت پا کشید

هرجا که بود طایری از آشیان فتاد

 

شد وحشتی که شور قیامت ز یاد رفت

چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد

 

هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد

بر زخمهای کاری تیغ و سنان فتاد

 

ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان

بر پیکر شریف امام زمان فتاد

 

بی‌اختیار نعرهٔ هذا حسین او

سر زد چنانکه آتش از او در جهان فتاد

 

پس با زبان پر گله آن بضعةالرسول

رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول

 

این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست

وین صید دست و پا زده در خون حسین توست

 

این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی

دود از زمین رسانده به گردون حسین توست

 

این ماهی فتاده به دریای خون که هست

زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست

 

این غرقه محیط شهادت که روی دشت

از موج خون او شده گلگون حسین توست

 

این خشک لب فتاده دور از لب فرات

کز خون او زمین شده جیحون حسین توست

 

این شاه کم سپاه که با خیل اشگ و آه

خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست

 

این قالب طپان که چنین مانده بر زمین

شاه شهید ناشده مدفون حسین توست

 

چون روی در بقیع به زهرا خطاب کرد

وحش زمین و مرغ هوا را کباب کرد

 

کای مونس شکسته دلان حال ما ببین

ما را غریب و بی‌کس و بی‌آشنا ببین

 

اولاد خویش را که شفیعان محشرند

در ورطهٔ عقوبت اهل جفا ببین

 

در خلد بر حجاب دو کون آستین فشان

واندر جهان مصیبت ما بر ملا ببین

 

نی نی ورا چو ابر خروشان به کربلا

طغیان سیل فتنه و موج بلا ببین

 

تنهای کشتگان همه در خاک و خون نگر

سرهای سروران همه بر نیزه‌ها ببین

 

آن سر که بود بر سر دوش نبی مدام

یک نیزه‌اش ز دوش مخالف جدا ببین

 

آن تن که بود پرورشش در کنار تو

غلطان به خاک معرکهٔ کربلا ببین

 

یا بضعةالرسول ز ابن زیاد داد

کو خاک اهل بیت رسالت به باد داد

 

خاموش محتشم که دل سنگ آب شد

بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد

 

خاموش محتشم که از این حرف سوزناک

مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد

 

خاموش محتشم که از این شعر خونچکان

در دیده اشگ مستمعان خون ناب شد

 

خاموش محتشم که از این نظم گریه‌خیز

روی زمین به اشگ جگرگون کباب شد

 

خاموش محتشم که فلک بس که خون گریست

دریا هزار مرتبه گلگون حباب شد

 

خاموش محتشم که بسوز تو آفتاب

از آه سرد ماتمیان ماهتاب شد

 

خاموش محتشم که ز ذکر غم حسین

جبریل را ز روی پیمبر حجاب شد

 

تا چرخ سفله بود خطائی چنین نکرد

بر هیچ آفریده جفائی چنین نکرد

 

ای چرخ غافلی که چه بیداد کرده‌ای

وز کین چها درین ستم آباد کرده‌ای

 

بر طعنت این بس است که با عترت رسول

بیداد کرده خصم و تو امداد کرده‌ای

 

ای زادهٔ زیاد نکرده‌ست هیچ گه

نمرود این عمل که تو شداد کرده‌ای

 

کام یزید داده‌ای از کشتن حسین

بنگر که را به قتل که دلشاد کرده‌ای

 

بهر خسی که بار درخت شقاوتست

در باغ دین چه با گل و شمشاد کرده‌ای

 

با دشمنان دین نتوان کرد آن چه تو

با مصطفی و حیدر و اولاد کرده‌ای

 

حلقی که سوده لعل لب خود نبی بر آن

آزرده‌اش به خنجر بیداد کرده‌ای

 

ترسم تو را دمی که به محشر برآورند

از آتش تو دود به محشر درآورند

 

محتشم کاشانی