قال الامامالصادق (ع):
«اذا اراد الله بعبد خیرا زهده فیالدنیا و فقهه فی الدین، و بصره عیوبها و من
اتیهن فقدا وتی خیرالدنیا و الاخرهًْ»
امام جعفر صادق(ع) فرمود:
هرگاه خداوند خیر بندهای را بخواهد، او را نسبت به دنیا بیرغبت و نسبت به دین
دانشمند کند، وبه دنیا بینایش سازد و به هر کس که این خصلتها داده شود، خیر
دنیا و آخرت داده شده است. (1)
____________________
1- اصول کافی، ج 3، ص 196
... گاه ماهها از فیض دیدارش محروم بودیم. به قم نمیآمد، مگر برای انجام ماموریتی و سر راهش، از ما وهمسر و فرزندش نیز حالی میپرسید. در یکی از همین ماموریتها که به قم آمد، سری هم به منزل ما زد. چیزی نگذشت که با عجله کفش و کلاه کرد که برود. گفتم: کجا؟ گفت: وقتم کم است. باید برگردم خط. پس زن و بچهات چی ؟ به آنها هم سری میزنم.
گفتم، پس منو تا بازار ببر تا برای بچهات چیزی بخرم. گفت، نه بهتر است شما با تاکسی بیایید. با تعجب گفتم: بازار که سر راه توست! با معصومیت خاصی گفت: ولی مادر! این ماشین دولتی است و استفاده شخصی از آن صحیح نیست. همین مقدار که شما درش را باز و بسته کنید و روی صندلیاش مینشینید، موجب استهلاکش میشود. این را گفت، سرش را انداخت پایین و رفت.
راوی مادر شهید مهدی زینالدین نقل از کتاب «ما آن شقایقیم»
عجله، ضد تأنی است و در کتاب مفردات، معنای آن طلب شئ، پیش از وقت مناسب آن آمده است. عجله غالباً با حماقت همراه است و معمولاً اعمالی که از روی عجله انجام میگیرد، بدون فکر. تأمل است. از این رو قرآن کریم سخن کسانی را که دنیای فراهم و عاجل را بر آخرت ترجیح دادند، چنین نقل میکند:
اگر خدا آنان را به سبب آنچه کردهاند، مؤاخذه کند، همانا در عذابشان شتاب کند.(کهف- 58)
پس به یقین کسانی که ستم کردند، گناهانی مثل گناهان پیروانشان دارند، پس طلب تعجیل نکنند. (الذاریات- 59)
اما عجله به معنایی که مورد نظر ماست، همان صفت مذموم و ناپسند است که مانند کبر و حسد در غالب افراد، جزاشخاصی معدود و انگشت شمار، یافت میشود، چنانکه گویی این صفت با وجود انسان سرشته است:
" کیهان "
عمر به معنای میزان زیستن موجود زنده در دنیا، میتواند بهعنوان یک ارزش مورد توجه باشد. از این رو مومنان با آنکه آخرت و زندگی اخروی را اصیل میدانند و بدان اصالت میدهند، اما به زندگی دنیوی نیز توجه داشته و خواهان عمر طولانی میشوند تا بتوانند با بهرهگیری از عمر بلند، کمالات بیشتری را کسب کنند و مراتب صعود و عروج کمالی را با سرعت بیشتری طی کنند. این در حالی است که آجال معلق و مسمی همواره وضعیت عمر انسانی بلکه هر موجود زندهای را محدود میکند. امام صادق(ع) با بیان علل کوتاهی و بلندی عمر بر آن است تا راهکاری برای افزایش عمر انسان بیان کند. نویسنده در مطلب پیش رو این موضوع را واکاری کرده است.
ارزشی بودن درخواست افزایش عمر
در ادعیه اسلامی و دعاهای ماثور از معصومان(ع) بارها سخن از افزایش عمر به عنوان یکی از محتواهای دعاهای اسلامی مطرح است. به عنوان نمونه سید بن طاوس از حضرت امام جعفر صادق و امام موسى کاظم ـ علیهماالسلام ـ روایت کرده که آنان فرمودند: پس از هر نماز در ماه رمضان دعای ذیل را بخوانید: اللّـهُمَّ ارْزُقْنی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ... واجْعَلْ فیـما تَقْضی وَتُقَدِّرُ، اَنْ تُطیلَ عُمْری؛ خدایا زیارت خانهات بیتاللهالحرام را نصیب ما بفرما... و عمر مرا طولانى در راه بندگىات قرار ده. (مفاتیحالجنان، اعمال مشترک ماه مبارک رمضان)
در این دعا از خدا خواسته شده تا به عنوان یکی از مقدرات شب قدر برای او این گونه رقم زده شود که عمرش طولانی شود؛ زیرا از نظر آموزههای قرآن، دنیا مزرعه آخرت است و انسان هر چه در دنیا میکارد در قیامت درو میکند و اگر در دنیا چیزی برای آخرت نیندوخته باشد، در آخرت دست خالی خواهد بود. بنابراین، با اینکه زندگی دنیوی از اصالت نسبت به آخرت برخوردار نیست و مومنان باید براساس آموزههای کتب آسمانی و وحی الهی، آخرت را بر دنیا ترجیح دهند (اعلی، آیات 14 تا 19)، اما این بدان معنا نیست که دنیا را واگذارند؛ زیرا این بهرهمندی از حسنات دنیا است که حسنات اخروی را سامان میدهد و انسان میبایست خواهان بهرهمندی از هر دو حسنه دنیا و آخرت باشد (بقره، آیه 201) تا بتواند ره توشه آخرت از تقوا و اعمال فراهم آورد. (بقره، آیه 197)
به سخن دیگر، سازههای اخروی همه در دنیا شکل میگیرد و حتی هویت و شاکله حقیقی و نهایی انسان با اعمالی است که در دنیا انجام میدهد و هر کسی در دنیا مشخص میدارد بهشتی یا دوزخی و نیز انسان متاله یا انسان ملک یا انسان جماد یا انسان حیوان یا انسان نبات است. (اعراف، آیه 179؛ جن، آیه 15)
بر اساس آموزههای قرآن، زندگی دنیوی با همه مشکلات و پستیهایش، تنها فرصتی است که انسان میتواند خود را بسازد و بهعنوان خلیفه وارد میدان عمل شده و برای خود و آخرت دیگران تلاش کند و از خسران اساسی رهایی یابد. (عصر، آیات 1 تا 3؛ تین، آیات 1 تا 5 و آیات دیگر)
بر همین اساس میتوان گفت که مومنان واقعی خواهان افزایش عمر خویش هستند؛ زیرا اگر افزایش عمر دنیوی را به عنوان یک امر ارزشی نفسی ندانند؛ ارزشی که برای عمر قائل هستند، برای کسب مراتب عالی در این فرصت کوتاه عمر دنیوی است؛ پس نگرش مومنان به عمر و افزایش آن به یک معنا ارزشی توصلی است نه نفسی و ذاتی. از همین رو ادعیه ماثور از جمله دعای روزهای هفته که از سوی امامسجاد(ع) بیان شده، اینچنین آمده است: وَ اجْعَلِ الْحَیَاهًَْ زِیَادَهًًْ لِی فِی کُلِّ خَیْرٍ، وَ الْوَفَاهًَْ رَاحَةً لِی مِنْ کُلِّ شَرٍ؛ و زندگی را برایم زمینه افزونی در هر خیر، و مرگم را برایم آرامش از هر گزندی قرار ده! (مفاتیحالجنان، دعای روز سهشنبه)
از آنجا که طولانی بودن عمر به خودی خود ارزش ذاتی ندارد، بلکه باید در راستای تامین زاد آخرت و توشه تقوای الهی باشد، خدا بارها به یهودیان که بهشت را اختصاصی و انحصاری قوم خود میدانستند، گوشزد میکند که اگر آخرت و بهشت برای شماست، چرا خواهان افزایش عمر هستید و میخواهید هزار سال عمر داشته باشید؛ زیرا اگر کسی بر این باور است که آخرت برای آنان فراهم است بیآنکه رنجی بکشند؛ زیرا قوم برتر و فرزندان خدا و محبوبان الهی هستند(مائده، آیه 18)؛ بنابراین، باید خواهان کوتاهی عمر دنیوی باشند و بخواهند خود را از شقاوت زندگی دنیوی رهایی بخشند و به بهشت آسایش و آرامش برسند و سعادت مطلق را داشته باشند؛ اما اینان با این همه به زندگی دنیوی چنان چسبیدهاند که میخواهند هزار سال عمر کنند و از معمرین باشند؛ چنانکه خدا در این باره میفرماید: وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَیَاهًٍْ وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَهًٍْ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ یُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِمَا یَعْمَلُونَ؛ و یهودیان را مسلما آزمندترین مردم به زندگى و حتى حریصتر از کسانى که شرک مىورزند، خواهى یافت؛ هر یک از ایشان آرزو دارد که کاش هزار سال عمر کند با آنکه اگر چنین عمرى هم به او داده شود، وى را از عذاب دور نتواند داشت و خدا بر آنچه مىکنند بیناست. (بقره، آیه ۹۶)
در حقیقت اگر کسی بر این باور بود که بهشت برای اوست، همانند مشرکان که به آخرت و بهشت باور ندارند، عمل نمیکرد و به زندگی دنیوی با همه مشقات آن نمیچسبید، بلکه گرایش به آخرت و مرگ داشت؛ اما یهودیان چنین نیستند. بر همین اساس قرآن در جایی دیگر خطاب به یهودیان میفرماید: بگو: اگر در نزد خدا سراى باز پسین یکسر به شما اختصاص دارد نه دیگر مردم، پس اگر راست مىگویید آرزوى مرگ کنید! (بقره، آیه ۹۴) و نیز میفرماید: بگو: اى کسانى که یهودى شدهاید، اگر پندارید که شما دوستان خدایید نه مردم دیگر پس اگر راست مىگویید درخواست مرگ کنید! و هرگز آن را به سبب آنچه از پیش به دست خویش کردهاند آرزو نخواهند کرد؛ و خدا به حال ستمگران داناست. (جمعه، آیات 6 و ۷)
البته خدا هشدار میدهد که گریزی از مرگ نیست و در نهایت همگان باید مرگ را بچشند: بگو: آن مرگى که از آن مىگریزید قطعا به سر وقت شما مىآید آنگاه به سوى داناى نهان و آشکار بازگردانیده خواهید شد و به آنچه در روى زمین میکردید، آگاهتان خواهد کرد. (جمعه، آیه ۸)
عمر معین و اجل معلق و حتمی
از نظر آموزههای قرآن، عمر که در حقیقت به معنای عمران و عمارت است، با همه ارزشمندی دارای محدودیتهای بس مشخصی است. در حقیقت عمر هر انسانی چنان کوتاه است که اصولا دیده و به حساب نمیآید؛ زیرا حتی عمر هزار ساله انسان چیزی جز درنگ روزانه یا چند روزهای نسبت به زمان بلند دنیوی نیست که میلیاردها سال را در بر میگیرد؛ اگر این عمر نسبت به ابدیت سنجیده شود که اصلا به حساب نمیآید. بنابراین، کوتاهی و بلندی عمر انسان در دنیا حتی نسبت به زندگی دنیوی و عوالم دنیوی آن را باید هیچ شمرد و به حساب نیاورد.(مومنون، آیه 113)
قرآن تاکید دارد که برای انسانها دو اجل یعنی پایان زمانی قرار دادهایم که به عنوان اجل مسمی یا حتمی (طه، آیه 129؛ نحل، آیه 61؛ نوح، آیه 4) و اجل معلق و غیرحتمی (انعام، آیه 2؛ نوح، آیه 4) مشهور است؛ زیرا در روایات «قضى اجلا» به اجل غیرحتمى یا معلّق، تفسیر شده است. (نورالثقلین، ذیل آیه 2 سوره انعام)
اجل مسمی و معین قطعی و حتمی بهگونهای است که هرگز تغییر نمییابد و بداء در آن صورت نمیگیرد؛ اما اجل معلق همان طوری که از نام آن بر میآید، در تعلیق عملکردی انسان است؛ چنانکه در ادامه گفته میشود.
اجل در لغت به معناى هنگام، زمان، وقت معین و محدود، نهایت زمان عمر، هنگام مرگ، مدت تعیین شده براى امور مثل نهایت مدت براى اداى قرض و پایان عمر انسانها، امّتها و موجودات است. (نگاه کنید: مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه اجل؛ کتاب العین، ذیل واژه اجل؛ مجمعالبیان، ج3و4)
از نظر قرآن اجل مختص به انسان نیست، بلکه برای همه رخدادهای عالم اجل است که میتواند تغییرناپذیر و حتمی یا تغییرپذیر و غیرحتمی باشد. (رعد، آیه 39)
علل کوتاهی و بلندی عمر
بر طبق آیات و روایات بسیار، اکثر مردم براساس اجل مسمی و اجل حتمی نمیمیرند، بلکه به سبب گناهان و اعمال میمیرند. در حقیقت اجل معلق آنان است که جان ایشان را میگیرد نه اجل مسمی. لذا پیش از آنکه پیمانه آنان پر شود ایشان میمیرند. درباره علل این تقدم مرگ پیش از اجل حتمی و قطعی و مسمی میتوان به این حدیث امام صادق(ع) اشاره کرد که میفرمایند: یَعیشُ النّاسُ بِاِحْسانِهِمْ اَکْثَرَ مِمّا یَعیشونَ بِاَعْمارِهِمْ وَ یَموتون بِذُنوبِهِمْ اَکْثَرَ مِمّا یَموتونَ بِآجالِهِمْ؛ مردم، بیشتر از آنکه با عمر خود زندگى کنند، با احسان و نیکوکارى خود زندگى مى کنند و بیشتر از آنکه با اجل خود بمیرند، بر اثر گناهان خود مى میرند. (دعوات الراوندى: ص ۲۹۱، ح ۳۳)
به سخن دیگر، هر انسانی میتواند عمر خویش را چنان حفظ و صیانت کند که اجل مسمی ادامه یابد؛ اما بسیاری از مردم آن را کوتاه میکنند؛ زیرا این اعمال انسانی همان طوری که در هر چیزی تاثیر دارد، در کوتاهی و بلندی عمر نیز تاثیر دارد.
از روایت بالا به دست میآید که انسانها میتوانند با احسان، عمرشان را طولانی کرده و عیش و زندگی خوبی را تجربه کنند؛ همچنین با گناهان میتواند عمرشان را کوتاه کنند و زندگی سختی را برای خود رقم زنند؛ زیرا در قرآن بیان شده است که مثلا ذکر الله موجب اطمینان نفس خواهد بود که بهطور طبیعی آرامش موجب افزایش عمر میشود: أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (رعد، آیه 28)؛ در حالی که اعراض از ذکر الهی موجب افزایش سختی و کاهش سعادت و بطور طبیعی کوتاهی عمر میشود: و مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهًًْ ضَنْکًا؛ هر کس از یاد من روی بگرداند در حقیقت زندگى تنگ و سختى خواهد داشت. (طه، آیه 124)
با نگاهی به آموزههای قرآن معلوم میشود که مهمترین اعمال در کاهش و افزایش عمر، اطاعت از خدا و رسولالله(ص) است؛ زیرا خدا میفرماید: خدا را بپرستید و از او پروا دارید و مرا فرمان برید؛ تا برخى از گناهانتان را بر شما ببخشاید و اجل شما را تا وقتى معین به تاخیر اندازد. اگر بدانید ما زمانی که وقت مقرر خدا برسد تاخیر بر نخواهد داشت. (نوح، آیات 3 و ۴)
در جای دیگر نیز به نقش گناه در کوتاهی عمر و نابودی امتها در اجل معلق میفرماید: «فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِم؛ و خداوند آنها را به (کیفر) گناهانشان گرفت.» (آل عمران، آیه 11)
بر اساس این آیات علت مرگ انسانها در اجل معلق همان گناهان است که با عصیان خدا و پیامبرانش به نمایش گذاشته میشود. پس کسی که اطاعت خدا و پیامبرانش را داشته باشد، و اینگونه بندگی کرده و عبادت خدا نموده و تقوای الهی را در پیش گیرد از برخی از مهمترین گناهان رهایی مییابد و اجلش به تاخیر میافتد. به سخن دیگر، برخی از گناهان است که اجل را پیش میاندازد و انسان پیش از اجل مسمی به اجل معلق میمیرد.
خدا در جایی دیگر میفرماید: پیامبرانشان گفتند: مگر درباره خدا، پدید آورنده آسمانها و زمین تردیدى هست، او شما را دعوت مى کند تا پارهاى از گناهانتان را بر شما ببخشاید و تا زمان معینى شما را مهلت دهد، گفتند شما جز بشرى مانند ما نیستید، مىخواهید ما را از آنچه پدرانمان مىپرستیدند باز دارید، پس براى ما حجتى آشکار بیاورید. (ابراهیم، آیه ۱۰)
بر اساس این آیه استغفار کردن خود عاملی برای تاخیر مرگ تا اجل مسمی است. پس اگر گناهان و عصیانورزی موجب کوتاهی عمر میشود، افزایش عمر تا اجل مسمی با اطاعت و استغفار دستیافتنی است. خدا در قرآن میفرماید: و از پروردگار خویش آمرزش بطلبید سپس بسوی او بازگردید تا شما را تا مدّت معینی، (از مواهب زندگی این جهان) به خوبی بهرهمند سازد و به هر صاحب فضیلتی، به مقدار فضیلتش ببخشد! و اگر (از این فرمان) رویگردان شوید، من بر شما از عذاب روز بزرگی بیمناکم.» (هود، آیه 3)
به سخن دیگر عوامل تاخیر مرگ و افزایش عمر اموری چون: اجابت دعوت خدا (ابراهیم، آیه 10)، اطاعت از پیامبران (نوح، آیات 3 و 4)، تقوای الهی (همان)، عبادت و بندگی خدا (همان)، استغفار از گناه و غفران الهی (همان؛ ابراهیم، آیه 10) است.
امام صادق(ع) احسان را عاملی برای افزایش عمر میشمارد؛ این احسان چنانکه در قرآن بیان شده شامل احسان به والدین و انجام صله رحم است. آن حضرت فرموده اند: «ما نَعْلَمُ شَیئاً یزیدُ فی العُمْرِ الا صلهًْ الرَّحمِ؛ تأثیر هیچ چیزی در طول عمر انسان، بیشتر از صله رحم نیست و هیچ چیزی مانند صله رحم عمر انسان را زیاد نمیکند.» (بحار، ج 71، ص 121)
امام رضا(ع) نیز در این باره میفرماید: «چه بسا مردی که تنها سه سال از عمرش باقیمانده است، اما خدا به خاطر صله رحم، باقیمانده عمرش را به سی سال میرساند و خدا آنچه را میخواهد، انجام میدهد.»(اصول کافی، ج 2، ص 150.)
امام علی(ع) میفرماید: «پیوند با خویشان، ثروتها را بارور میسازد و مرگها را به تاخیر میاندازد.» (سفینهًْ البحار، ج 1، ص 411.)
حضرت سجاد(ع) میفرماید: «هر کس دوست دارد، خدا عمرش را طولانی و روزیاش را افزایش دهد، باید صله رحم کند.» (اصول کافی، ج 2، ص 156)
امام صادق(ع) احسان به خانواده را عامل طول عمر دانسته و میفرمایند: مَن حَسُنَ بِرُّهُ بِأَهلِهِ زادَ اللّه فى عُمُرِهِ؛ هرکسی با زن و فرزندان خود رفتار خوبی داشته باشد عمرش طولانی میشود. (خصال، ج 1، ص 87)
امام رضا(ع) به نقل از امام صادق(ع) میفرمایند: تَجنبوا البوائق یُمَدّ لکم فِی الاعمار؛ ازکارهای بد و فتنهانگیزی دوری کنید خداوند عمر شما را برکت میبخشد و طولانی میکند.(بحار الانوار، ج 72، ص 253؛ عیون الاخبار ج ٢ ص ٣٦.)
تغییر چیزی است که دیر یا زود در زندگی همهی افراد روی میدهد و وقتی روی
میدهد، چه درزندگی شخصی شما باشد و چه در زندگی حرفهایتان، خودتان را در
وضعیتی بسیار دشوارخواهید یافت.
به گزارش جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران جوان، پیش بینی کردن تغییر یا انتظار تغییر را داشتن، یکی از راههای سادهتر کردن انطباق پذیری با تغییر است. اما از آنجایی که تغییر، اغلب به معنی بیرون زدن از منطقه امن و آراممان است، هماهنگ شدن و تطبیق دادن خود، آنقدرها که به نظر میرسد ساده نیست. در نتیجه رسیدن به هدفها، سختتر از قبل هم میشود.
چرا تغییر برای ما این اندازه ترسناک است؟
با وجود اینکه احتمالا دوست دارید سرنوشت و تقدیر خود را کنترل کنید، اما ایجاد تغییرات در زندگی ممکن است آنقدر هراس انگیز باشد که در نهایت هیچ نتیجهای نگیرید یا خیلی کم نتیجه بگیرید. علت ترس آدمها از تغییر، شش چیز است:
کشمکش و تکاپو در مورد برخی از تصمیمها به خاطر ترس از تنها ماندن یا رانده شدن
رها نکردن و وابستگی به عادتها، داشتهها و شرایطی که طی مدتها به دست آوردهاید
تردید نسبت به خود و احساس اینکه تاب چالشهای ناشی از ایجاد تغییر را ندارید
ترس از ناشناختهها و بی میلی نسبت به هرگونه تغییری
تمرکز زیاد بر دنیای پیرامون بیرونی به جای تمرکز روی خودتان
نادیده گرفتن این واقعیت که همیشه گزینههای قابل دسترسی هم وجود دارند
فواید تغییر در زندگی
کسی که میتواند خطر کند و تغییر را بپذیرد، شانس بیشتری در رسیدن به موفقیت در زندگی شخصی و حرفهایاش دارد. تغییری که ایجاد میکنید چه در زندگی شخصیتان باشد و چه در زندگی حرفهایتان، فوایدی از این تغییر نصیبتان خواهد شد:
انعطاف پذیری
تغییرات مکرر به ما این توانایی را میدهد که خودمان را با محیطهای جدید، آدمهای جدید و موقعیتهای گوناگون تطبیق دهیم.
بهبودها
بدون تغییر، هیچ چیزی خود به خود بهتر نخواهد شد؛ بنابراین بدون تغییر هیچ بهبودی در وضعیت مالی، خانوادگی و حرفهایتان روی نخواهد داد.
ارزشهای زندگی
وقتی رویکرد بازی نسبت به تغییر دارید و آن را میپذیرید، مسائل زندگی را جور دیگری میبینید و راحتتر و آگاهانهتر میتوانید زندگی خود را ارزیابی کنید. گاهی این یک امتیاز است که به شما این امکان و قدرت را میدهد تا ارزشهای زندگیتان را تقویت کنید.
شروعهای دوباره
تغییر یعنی بستن فصلی از زندگی و باز کردن فصلی دیگر. شروعهای دوباره، زندگی را هیجان انگیز میکنند.
فرصتها
وقتی خودتان را با تغییری در محل کارتان تطبیق میدهید یا تغییری در زندگی فردیتان ایجاد میکنید، فرصتهای جدید و متفاوتی به زندگی شما وارد میشوند. در بسیاری از موارد، تغییر، انتخابی پیش پای شما میگذارد که رضایت و شادیتان را به همراه دارد.
رشد فردی
هر بار که تغییری رخ میدهد، شما فرصتی برای رشد و یادگیری پیدا میکنید و بینش و زاویه دیدهای جدید نسبت به جنبههای مختلف زندگی کشف میکنید.
پیشرفت
تغییر به گونهای میتواند جرقهی یک پیشرفت را بزند و برخی از جنبههای زندگی شخصی یا حرفهایمان را رشد بدهد و بهتر کند.
تنوع
بدون تغییر، زندگیتان یکنواخت، کسل کننده، قابل پیش بینی و خالی از هر هیجانی خواهد بود.
اثر گلوله برفی
وقتی تلاش میکنیم تغییراتی ناگهانی و بزرگ ایجاد کنیم معمولا زود هم دست از تلاش میکشیم و تسلیم میشویم، زیرا احساس میکنیم از پس آن برنمیآییم. در همین زمانهاست که ایجاد تغییرات کوچک میتواند بسیار اهمیت پیدا کند. همین تغییرات کوچک میتوانند منجر به تغییرات یا هدفهای بزرگتر و مطلوبتر شوند.
قدرت
متاسفانه گاهی تغییر باعث شرایط و پیشامدهای ناخوشایندی در زندگی ما میشود. زمانی که این دورههای سختی را پشت سر میگذاریم، قویتر میشویم و رشد میکنیم. تغییر، زمینه را برای رشد فردی و حرفهای ما آماده میکند و کمکمان میکند ضعفهای بخصوص را در خانه و محل کارمان پیدا کنیم و طبق روز و شیوههای جدید به دنبال راه حل بگردیم.
هر چند تغییر گاهی دردسر ساز به نظر میرسد، اما نتیجهاش ایده آل خواهد بود، مثلا برخی از تغییراتی که در سازمانها یا شرکتها روی میدهد این امکان را فراهم میکند که افراد لایقتر و کارآمدتری جذب سازمان شوند و بدنهی اصلی سازمان از آن نفع ببرد.
برای تغییر، انعطاف پذیر باشید
اگر منعطف باشید و نسبت به تغییر مقاومت نشان ندهید، فرصتهای زیادی برای تغییر پیش رویتان قرار خواهد گرفت. بعد از ایجاد تغییر، بررسی کنید و ببینید چه چیزهایی در شرایط جدید لازمند تا اجرا شوند.
ارتباط اجتناب ناپذیر است
ارتباط در تمام جنبههای زندگی لازم است و تغییر هم یکی از جنبههای مهم زندگی است که ارتباط در آن نقش بسیار پررنگی دارد. ارتباط موثر، چه شخصی و خانوادگی و چه حرفهای، تاثیر مثبت قابل توجه و نبودن آن نیز پیامدهای منفی قابل توجهی دارد.
تصویر بزرگ را تجسم کنید
این را درک کنید که تغییر را هدف قرار دادن معمولا سودمند است، هر چه زودتر هدف بزرگتان را تجسم کنید و ببینید، بهتر است.
شبکه ارتباطیتان را حفظ کنید
شبکه ارتباطی شما هر اندازه که باشد ارزشمند است. افرادی که با آنها در ارتباط هستید میتوانند تجربیات خود در مورد تغییر را با شما در میان بگذارند.
خودتان را ارزیابی کنید
خیلی ازسازمانها و شرکتها وقتی برای تغییری در آینده برنامه ریزی میکنند، فرصتها، قوتها و ضعفها، خطرات و تواناییها را میسنجند تا مشخص کنند چه چیزهایی باید اصلاح شوند. خود ارزیابی نیز به افراد کمک میکند نقاط قوت و ضعف خود را معلوم کنند و قسمتهایی که نیاز به تمرین و اصلاح دارند را شناسایی نمایند.
باور کنید که تغییر در زندگی اجتناب ناپذیر است و تنها جنبهی زندگی است که همیشگی و جاری است.
مراحل تغییر را بشناسید
مراحل تغییر شامل متعجب و شوکه شدن، انکار، احساس گناه، خشم و کنار آمدن با تغییر میشوند. به عبارتی دیگر، مراحل تغییر چیزی شبیه مراحل غم و اندوه و واکنش نسبت به مرگ یکی از عزیزان است.
نسبت به سرنخهای ظریف و باارزش در پیرامون خود دقیق و هوشیار باشید
مثلا در محیط کارتان به بعضی از شایعات واقعا باید توجه کنید. آیا جلساتی در شرکت برگزارند که شما به آنها دعوت نشدهاید؟ آیا رئیستان برخورد سرد و نچسبی با شما دارد؟ شما باید نسبت به تغییرات اطرافتان نیز حساس و دقیق باشید.
خوشبینیتان را حفظ کنید
حفظ نگرش مثبت طی تغییر به شما این قدرت را میدهد که با تردیدهایی که پیش رو خواهید داشت بهتر برخورد کنید.
دست از بهانه تراشی بردارید
اگر به دنبال بهانهای باشید که کاری را درست انجام ندهید، قطعا یکی پیدا خواهید کرد. اگر میخواهید کنترل زندگیتان را به دست بگیرید و وضعیتی که در آن راحت و شاد نیستید را بهتر کنید، تغییر یکی از لازمههای آن است. شادی و رضایت خود به خود از آسمان در بغل شما نمیافتد، بلکه مانند هر چیز دیگری به تلاش نیاز دارد، پس بهانه نیاورید و تغییرات لازم را ایجاد کنید.
" جام جم "
" پایگاه خبری تحلیلی اعتدال "
تغییر چیزی است که دیر یا زود در زندگی همهی افراد روی میدهد و وقتی روی
میدهد، چه درزندگی شخصی شما باشد و چه در زندگی حرفهایتان، خودتان را در
وضعیتی بسیار دشوارخواهید یافت.
به گزارش جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران جوان، پیش بینی کردن تغییر یا انتظار تغییر را داشتن، یکی از راههای سادهتر کردن انطباق پذیری با تغییر است. اما از آنجایی که تغییر، اغلب به معنی بیرون زدن از منطقه امن و آراممان است، هماهنگ شدن و تطبیق دادن خود، آنقدرها که به نظر میرسد ساده نیست. در نتیجه رسیدن به هدفها، سختتر از قبل هم میشود.
چرا تغییر برای ما این اندازه ترسناک است؟
با وجود اینکه احتمالا دوست دارید سرنوشت و تقدیر خود را کنترل کنید، اما ایجاد تغییرات در زندگی ممکن است آنقدر هراس انگیز باشد که در نهایت هیچ نتیجهای نگیرید یا خیلی کم نتیجه بگیرید. علت ترس آدمها از تغییر، شش چیز است:
کشمکش و تکاپو در مورد برخی از تصمیمها به خاطر ترس از تنها ماندن یا رانده شدن
رها نکردن و وابستگی به عادتها، داشتهها و شرایطی که طی مدتها به دست آوردهاید
تردید نسبت به خود و احساس اینکه تاب چالشهای ناشی از ایجاد تغییر را ندارید
ترس از ناشناختهها و بی میلی نسبت به هرگونه تغییری
تمرکز زیاد بر دنیای پیرامون بیرونی به جای تمرکز روی خودتان
نادیده گرفتن این واقعیت که همیشه گزینههای قابل دسترسی هم وجود دارند
فواید تغییر در زندگی
کسی که میتواند خطر کند و تغییر را بپذیرد، شانس بیشتری در رسیدن به موفقیت در زندگی شخصی و حرفهایاش دارد. تغییری که ایجاد میکنید چه در زندگی شخصیتان باشد و چه در زندگی حرفهایتان، فوایدی از این تغییر نصیبتان خواهد شد:
انعطاف پذیری
تغییرات مکرر به ما این توانایی را میدهد که خودمان را با محیطهای جدید، آدمهای جدید و موقعیتهای گوناگون تطبیق دهیم.
بهبودها
بدون تغییر، هیچ چیزی خود به خود بهتر نخواهد شد؛ بنابراین بدون تغییر هیچ بهبودی در وضعیت مالی، خانوادگی و حرفهایتان روی نخواهد داد.
ارزشهای زندگی
وقتی رویکرد بازی نسبت به تغییر دارید و آن را میپذیرید، مسائل زندگی را جور دیگری میبینید و راحتتر و آگاهانهتر میتوانید زندگی خود را ارزیابی کنید. گاهی این یک امتیاز است که به شما این امکان و قدرت را میدهد تا ارزشهای زندگیتان را تقویت کنید.
شروعهای دوباره
تغییر یعنی بستن فصلی از زندگی و باز کردن فصلی دیگر. شروعهای دوباره، زندگی را هیجان انگیز میکنند.
فرصتها
وقتی خودتان را با تغییری در محل کارتان تطبیق میدهید یا تغییری در زندگی فردیتان ایجاد میکنید، فرصتهای جدید و متفاوتی به زندگی شما وارد میشوند. در بسیاری از موارد، تغییر، انتخابی پیش پای شما میگذارد که رضایت و شادیتان را به همراه دارد.
رشد فردی
هر بار که تغییری رخ میدهد، شما فرصتی برای رشد و یادگیری پیدا میکنید و بینش و زاویه دیدهای جدید نسبت به جنبههای مختلف زندگی کشف میکنید.
پیشرفت
تغییر به گونهای میتواند جرقهی یک پیشرفت را بزند و برخی از جنبههای زندگی شخصی یا حرفهایمان را رشد بدهد و بهتر کند.
تنوع
بدون تغییر، زندگیتان یکنواخت، کسل کننده، قابل پیش بینی و خالی از هر هیجانی خواهد بود.
اثر گلوله برفی
وقتی تلاش میکنیم تغییراتی ناگهانی و بزرگ ایجاد کنیم معمولا زود هم دست از تلاش میکشیم و تسلیم میشویم، زیرا احساس میکنیم از پس آن برنمیآییم. در همین زمانهاست که ایجاد تغییرات کوچک میتواند بسیار اهمیت پیدا کند. همین تغییرات کوچک میتوانند منجر به تغییرات یا هدفهای بزرگتر و مطلوبتر شوند.
قدرت
متاسفانه گاهی تغییر باعث شرایط و پیشامدهای ناخوشایندی در زندگی ما میشود. زمانی که این دورههای سختی را پشت سر میگذاریم، قویتر میشویم و رشد میکنیم. تغییر، زمینه را برای رشد فردی و حرفهای ما آماده میکند و کمکمان میکند ضعفهای بخصوص را در خانه و محل کارمان پیدا کنیم و طبق روز و شیوههای جدید به دنبال راه حل بگردیم.
هر چند تغییر گاهی دردسر ساز به نظر میرسد، اما نتیجهاش ایده آل خواهد بود، مثلا برخی از تغییراتی که در سازمانها یا شرکتها روی میدهد این امکان را فراهم میکند که افراد لایقتر و کارآمدتری جذب سازمان شوند و بدنهی اصلی سازمان از آن نفع ببرد.
برای تغییر، انعطاف پذیر باشید
اگر منعطف باشید و نسبت به تغییر مقاومت نشان ندهید، فرصتهای زیادی برای تغییر پیش رویتان قرار خواهد گرفت. بعد از ایجاد تغییر، بررسی کنید و ببینید چه چیزهایی در شرایط جدید لازمند تا اجرا شوند.
ارتباط اجتناب ناپذیر است
ارتباط در تمام جنبههای زندگی لازم است و تغییر هم یکی از جنبههای مهم زندگی است که ارتباط در آن نقش بسیار پررنگی دارد. ارتباط موثر، چه شخصی و خانوادگی و چه حرفهای، تاثیر مثبت قابل توجه و نبودن آن نیز پیامدهای منفی قابل توجهی دارد.
تصویر بزرگ را تجسم کنید
این را درک کنید که تغییر را هدف قرار دادن معمولا سودمند است، هر چه زودتر هدف بزرگتان را تجسم کنید و ببینید، بهتر است.
شبکه ارتباطیتان را حفظ کنید
شبکه ارتباطی شما هر اندازه که باشد ارزشمند است. افرادی که با آنها در ارتباط هستید میتوانند تجربیات خود در مورد تغییر را با شما در میان بگذارند.
خودتان را ارزیابی کنید
خیلی ازسازمانها و شرکتها وقتی برای تغییری در آینده برنامه ریزی میکنند، فرصتها، قوتها و ضعفها، خطرات و تواناییها را میسنجند تا مشخص کنند چه چیزهایی باید اصلاح شوند. خود ارزیابی نیز به افراد کمک میکند نقاط قوت و ضعف خود را معلوم کنند و قسمتهایی که نیاز به تمرین و اصلاح دارند را شناسایی نمایند.
باور کنید که تغییر در زندگی اجتناب ناپذیر است و تنها جنبهی زندگی است که همیشگی و جاری است.
مراحل تغییر را بشناسید
مراحل تغییر شامل متعجب و شوکه شدن، انکار، احساس گناه، خشم و کنار آمدن با تغییر میشوند. به عبارتی دیگر، مراحل تغییر چیزی شبیه مراحل غم و اندوه و واکنش نسبت به مرگ یکی از عزیزان است.
نسبت به سرنخهای ظریف و باارزش در پیرامون خود دقیق و هوشیار باشید
مثلا در محیط کارتان به بعضی از شایعات واقعا باید توجه کنید. آیا جلساتی در شرکت برگزارند که شما به آنها دعوت نشدهاید؟ آیا رئیستان برخورد سرد و نچسبی با شما دارد؟ شما باید نسبت به تغییرات اطرافتان نیز حساس و دقیق باشید.
خوشبینیتان را حفظ کنید
حفظ نگرش مثبت طیتعاریف موضوعات تغییر به شما این قدرت را میدهد که با تردیدهایی که پیش رو خواهید داشت بهتر برخورد کنید.
دست از بهانه تراشی بردارید
اگر به دنبال بهانهای باشید که کاری را درست انجام ندهید، قطعا یکی پیدا خواهید کرد. اگر میخواهید کنترل زندگیتان را به دست بگیرید و وضعیتی که در آن راحت و شاد نیستید را بهتر کنید، تغییر یکی از لازمههای آن است. شادی و رضایت خود به خود از آسمان در بغل شما نمیافتد، بلکه مانند هر چیز دیگری به تلاش نیاز دارد، پس بهانه نیاورید و تغییرات لازم را ایجاد کنید.
" جام جم "
کی به پایان برسد درد خدا میداند
ماه ساکن شود و سرد خدا میداند
در سکوت شب هر کوچه این شهر خراب
گم شود ناله شبگرد خدا میداند
مردم شهر همه منتظر یک مردند
چه زمانی رسد آن مرد خدا میداند
برگها طعمه بی غیرتی پاییزند
راز این مرثیه زرد خدا میداند
خنده غنچه گلها به حقیقت زیباست
شاید این است ره آورد خدا میداند
محسن جلالی
آمد خبر که میرسد، از کوچههایی سبز
یک مرد ساده بیکرانه، مقتدایی سبز
مردی مقدس یادگار سالهای سرخ
باران تباری آسمانی با ردایی سبز
مردی که با ما از گل و خورشید خواهد گفت
مردی که میخواند بر امان از خدایی سبز
خشکیده لبهای غزل تاب و توانی نیست
تا در گلوهامان برویاند صدایی سبز
ایکاش برگردد ببارد بر غزلهامان
آیا اجابت میشود در ربنایی سبز؟
نزدیک شد وقت اجابت، میرسد موعود
در کوچهها پیچیده عطر آشنایی سبز
الهام امین
«آیه زهرا» خواندمت تا عطری از زهرا بگیری
آیه ای از سوره ی کوثر شوی، معنا بگیری
آمدی با گریه هایت بر غم دنیا بخندی
تا به هر لبخند، غم را از دل بابا بگیری
در دل تاریک روشن ها نمان، خورشیدک من
از خدا باید کلید صبح فردا را بگیری
آن کبوترهای زیبا را ببین-پروازشان را-
دوست دارم زود گوی سبقت از آنها بگیری
کاش دریا، دفتر نقاشی ات باشد عزیزم
دوست دارم آسمان را دفتر انشا بگیری
زندگی بارانی از غم ها و شادی هاست دختر!
آرزو دارم سرت را مثل گل بالا بگیری
آرزو دارم که زهرا دست هایت را بگیرد
در قیامت تا مگر دست از من رسوا بگیری
میلاد عرفانپور
بوی بهشت میشنوم از صدای تو
نازکتر از گل است, گل گونه های تو
ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من
ای بوی هر چه گل, نفس آشنای تو
ای صورت تو آیه و آیینه خدا
حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو
صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر
آورده ام که فرش کنم زیر پای تو
رنگین کمانی از نخ باران تنیده ام
تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو
چیزی عزیزتر ز تمام دلم نبود
ای پاره دلم , که بریزم به پای تو
امروز تکیه گاه تو آغوش گرم من
فردا عصای خستگیم شانه های تو
در خاک هم دلم به هوای تو می تپد
چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو
همبازیان خواب تو خیل فرشتگان
آواز آسمانیشان لای لا ی تو
بگذار با تو عالم خود را عوض کنم:
یک لحظه تو به جای من و من به جای تو
این حال وعالمی که تو داری , برای من
دار و ندار و جان و دل من برای تو
قیصر امین پور
ای بهار آرزوی نسل فردا، دخترم
ای فروغ عشق از روی تو پیدا، دخترم
چشم و گوش خویش را بگشا کز راه حسد
نشکند آیینهات را چشم دنیا، دخترم
دست در دست حیا بگذار و کوشش کن مدام
تا نیفتی در راه آزادی از پا، دخترم
کوه غم داری اگر بر دوش دل همچون پدر
دم مزن تا میتوانی از دریغا، دخترم
با مدارا میشوی آسوده دل، پس کن بنا
پایه رفتار خود را بر مدارا، دخترم
دختر اگرپرنده آفریده میشد، حتما "طاووس"بود .
اگرحیوان بود، حتما "آهو"بود .
اگرحشره بود، حتما "پروانه"بود .
او انسان آفریده شد، تا خواهر و مادر باشد و عشق ...
دختر چنان بزرگ است که اشرف موجودات خداست .
تا حدی که یک گل، او را راضی میکند ،
و یک کلمه، او را به کشتن میدهد .
پس ای مرد، مواظب باش ،
دختر ازسمت چـــپ، نزدیک به قلبت ساخته شده، تا او را درقلبت جا دهی .
شگفت انگیز است!
دختر درکودکی درهای برکت را به روی پدرش میگشاید ،
درجوانی دین شوهرش را کامل میکند ،
و هنگامی که مادرمیشود، بهشت زیر پای اوست .
قدرش را بدانیم ...
درمطلب زیر با ما همراه باشید تا عادات عجیب و غریبی را که انیشتین داشت را به شما
معرفی کنیم شاید شما هم همانند او یک نابغه باشید.
به گزارش جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران جوان، بعضیها میگویند که ذهنهای بزرگ همانند هم فکر میکنند. البته این حرف جای بحث دارد، ولی به نظر میرسد که همه آنها یک چیز مشترک داشته باشند: آنها عادتهای عجیبی دارند.
آلبرت انیشتین یکی از باهوشترین افرادی که تا به حال بر روی زمین زندگی کرده است از این قائله مستثنی نیست. در ادامه با ما همراه باشید تا عادات عجیب و غریبی را که انیشتین داشت را به شما معرفی کنیم شاید شما هم همانند او یک نابغه باشید!
بدون جوراب، همیشه
بله، آلبرت انیشتین به دلایلی از جوراب پوشیدن نفرت داشت. او هیچ وقت جوراب نپوشید. او یک بار در نامهای به همسرش السا نوشت که او باید همیشه چکمههای بلند بپوشد تا پاهای لخت و بدون جوراب خود را مخفی نگه دارد؛ و تنها دلیل اینکه چرا آلبرت انیشتین جوراب نمیپوشید این بود که او در کودکی زمانی که جوراب میپوشید در عرض یک یا دو روز، انگشت بزرگ پایش آنها را سوراخ میکرد. این موضوع میتواند موضوعی را درباره ذهن آلبرت انیشتین بیان کند: تفکرات او چنان برایش مهم بودند که هیچ موضوعی حتی جورابها هم ارزش این را نداشتند تا حواس او را پرت کنند. او این موضوع پارگی زود به زود جورابها را نمیتوانست تحمل کند، به همین خاطر اصلا دیگر آنها را نپوشید.
ساخت خانه با کارتها
عادت دیگری که آلبرت انیشتین در کودکی عادت به انجام آن داشت، ساخت خانه با دستهای از پاسورها و کارتها بود. یک بار حتی او توانست تا یک خانه ۱۴ طبقه را بسازد. اگر تا به حال این کار را انجام داده اید، میدانید که چقدر صبر و تمرکز را این کار لازم دارد. البته منظور این نیست که با این کار شما یک نابغه خواهید شد! اما یک نکته مهم درباره این عادت انیشتین وجود دارد که ارزش نگاهی با دقت را دارد. زمانی که مغز ما با چیزی مکانیکی مشغول است، توانایی ما از تفکر انتزاعی و مطلق را آزاد میکند. هر چقدر که آن چیز تمرکز بیشتری را لازم داشته باشد، احتمال این توانایی و اثر بیشتر خواهد شد.
نواختن ویولن
در حالی که آلبرت انیشتین جواب به شدت به ساخت خانهی کارتی علاقهمند بود، با این حال مادرش چندان به این کار علاقهمند نبود. او تصمیم گرفت که تمرینی مفیدتر را برای فرزندش انتخاب کند، بنابراین ویولن را انتخاب کرد. در ابتدا انیشتین نمیتوانست این موضوع را تحمل کند، اما هنگامی که در ۱۳ سالگی او قطعهای از موتزارت را برای اولین بار شنید، عاشق ویولن شد. بعد از آن او هرگز از نواختن ویولن دست نکشید. استراحتی برای مغز بهتر از تغییر نوع فعالیت وجود ندارد. آیا از انجام دادن ریاضی خسته اید، پس نواختن گیتار را امتحان کنید. از نواختن گیتار خسته شدید به گردش و پیاده روی بروید.
خوابیدن ۱۰ ساعت در روز
این میزان سه ساعت از میانگین خواب افراد در این روزها بیشتر است. این بدین معنی نیست که انیشتین فردی تنبل و خوابالو بوده است. همهی ما میدانیم که یک شب خواب راحت و سالم برای مغز عالی است. اما در کل ۷ تا ۹ ساعت خواب در روز کافی است. با این حال مهم است که بدانید همه ما خصوصیات متفاوتی داریم. برای بعضی از ما ۶ ساعت خواب کافی به نظر میرسد در حالی که بعضیها مثل انیشتین ۱۰ ساعت خواب را دوست دارند. او تمام طول عمر خود را به فکر درباره جهان و کائنات اختصاص داد. سوالات شجاعانهای را پرسید و بهترین و روشنترین جوابها را برای آنها پیدا کرد. پس منطقی به نظر میرسد که به خواب بیشتری نیاز داشته باشد. انیشتین هم چنین هرروز چرتهای کوتاه میزد. گفته شده برای اینکه چرتهایش طولانی نشود، با یک قاشق و بشقاب فلزی روی مبل مینشست. اجازه میداد خواب برای یکلحظه بر او چیره شو و سپس – بوم! با صدای برخورد بشقاب به زمین بیدار میشد.
البته این عادت انیشتین برخلاف عادت معمول نابغههای بسیاری درباره خواب بوده است. بیشتر آنها عادتهای عجیبی درباره خواب داشته اند. برای مثال چارلز دیکنز به طور واقعی دچار بی خوابی بود و تنها زمانی به خواب میرفت که خورشید طلوع کرده بود! نیکلا تسلا نیز متاسفانه قربانی کابوسهای شبانه بود و نمیتوانست به طور معمولی بخوابد. گفته میشود که او نیروی خود را با هوابیدن در طول روز بازیابی میکرد.
پیاده روی روزانه
خواب سالم و تمرین هر روزه در هوای تازه به نظر کلیدهای استعداد و نبوغ به نظر نمیرسند. انیشتین از علاقهمندان تمرین و ورزش و زندگی سالم نبود. پیاده روی او هیچ ربطی به مزایای اینکار برای سلامتی او نداشت. موضوع این است زمانی که ما راه میرویم، ما مشغول نیستیم و مغز ما به حال خودش رها میشود. به همین خاطر است که یک پیاده روی خوب میتواند شما را در حالت از خود بی خود شدن قرار دهد. این کار به شما اجازه میدهد تا آرامش خود را به دست آورید و درباره چیزها از منظر متفاوتی فکر کنید و این دقیقا همان چیزی بود که انیشتین به دنبال آن بود، تغییر روش و جریان فکر کردن.
پذیرش کار روزمره به عنوان یک عادت
انیشتین همیشه فکر میکرد که کار محقر او در یک اداره دولتی ثبت اختراعات در شهر برن، همهی چیزی است که او میخواست. حتی با اینکه حقوق او پایین بود و شغلش به نظر خسته کننده میرسید. اما در حقیقت این ملالت همان چیزی بود که انیشتین عاشقش بود. هنگامی که ما کار یکنواختی را انجام میدهیم که به مهارت و تسلط خاصی بالایی نیاز ندارد، مغز ما به سرعت آن را میپذیرد و با آن منطبق میشود. خیلی زود ما یاد میگیریم که کار مورد نظر را بدون حتی فکر کردن هم انجام دهیم. این موضوع به تفکرات ما اجازه میدهد تا آزادانه از یک مضوع به موضوعی دیگر حرکت کنند.
آیا الگویی در اینجا میبینید؟ همهی این عادات تقریبا در یک چیز مشترک جمع میشوند. آلبرت انیشتین فرمول خاصی برای نبوغ خود نداشت. او فقط نیازهای خود را دنبال میکرد. به سادگی، او فقط میخواست تا در تفکرات خود، رها و آزاد باشد که به او کمک میکرد که تئوریهای خود را که علم را برای همیشه تغییر داند، کامل کند. البته موضوع مهمتر از عادت، بهتر کردن خودتان به صورت مداوم است.
"جام جم "