اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

این خوراکی کلیه شما را پاکسازی می کند


 

جعفری یکی از سبزی‌های خوراکی محبوب در سراسر دنیاست. خصوصیات دارویی

این گیاه خصوصا زمانی که صحبت از سلامت کلیه می‌شود، توسط بسیاری از افراد

شناخته شده است.

 

تصویر این خوراکی کلیه شما را پاکسازی می کند

به گزارش جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران جوان، اگر ویژگی‌های درمانی جعفری کافی نبود این ماده خوراکی از لحاظ غذایی به دلیل خوشمزگی و طعم منحصر به فردش در جهان جایگاه ویژه‌ای دارد. احتمالا شما همین حالا هم روش‌های مختلفی برای استفاده کردن از این ماده خوراکی در غذا‌های مختلف می‌شناسید. ولی اکنون زمان آن رسیده است که با مزایای جعفری برای سلامت کلیه‌ها آشنا شوید.

 

نقش کلیه در بدن چیست؟

 

کلیه‌ها در اصل نوعی فیلتر خون برای بدن محسوب می‌شوند و ۲۴ ساعت شبانه روز و ۷ روز هفته در حال فعالیت هستند. این اندام‌ها هر آنچه را که وارد بدن می‌شود، مورد پردازش قرار داده و مواد خوب را از بد جدا می‌کنند. بعد از تمام شدن کار کلیه ها، ضایعات از طریق ادرار از بدن خارج می‌شود.

 

چرا باید برای پاکسازی کلیه جعفری بخورید؟


عادات روزانه شما که شاید شامل رژیم غذایی حاوی مواد مغذی کامل باشد یا نباشد، سبک زندگی کم تحرکی داشته یا نداشته باشید، می‌تواند تجمع مواد سمی و آلوده در بدن را افزایش دهد. این مسئله کلیه‌ها را وادار می‌کند تا بیش از اندازه فعالیت کنند؛ بنابراین علاوه بر دنبال کردن سبک زندگی سالمتر، یکی از روش‌های بهینه کردن کارکرد ارگان‌های بدن این است که از روش‌های طبیعی استفاده کنید. جعفری خصوصیات شگفت انگیز خود را مدیون وجود مقدار زیادی از ویتامین کا، ویتامین آ، ویتامین ث، فولیک اسید و آهن است. حتما حدس می‌زنید که وجود همه این ویتامین‌ها برای حفظ سلامت بهینه کلیه‌ها ضروری هستند.

 

مزیت‌های جعفری برای کلیه



جعفری ادرار آور است و به دفع مایعات بدن کمک می‌کند. تاثیر جعفری به دلیل آنکه مواد زاید و سمی را از بدن خارج کرده و ویتامین و مواد معدنی بیشتری را وارد بدن می‌کند، در این فرآیند سودمند است. از طرفی دیگر جعفری به جلوگیری از سنگ کلیه و سنگ کیسه صفرا کمک می‌کند.

 

جعفری خصوصیت ضد التهابی دارد



جعفری حاوی ترکیبات فعالی مانند apigenin است که یک ماده ضد التهابی به شمار می‌رود. همچنین این سبزی خوراکی مقدار زیادی فلاونوئید دارد که به عنوان آنتی اکسیدان‌های قوی برای بدن شناخته می‌شود. جعفری غنی از ویتامین ث و کوئرستین است که یکی دیگر از آنتی اکسیدان‌های طبیعی ضد التهابی محسوب می‌گردد.

 

جعفری دفع مواد زائد را افزایش می‌دهد



علاوه بر فوایدی که جعفری برای سلامت کلیه دارد، حاوی آنتی اکسیدان بوده و مزایای مهمی برای گوارش دارد. جعفری هضم، گوارش و عملکرد کلیه را تحریک می‌کند که بخشی از فرآیند کلی دفع و حذف مواد سمی به شمار می‌روند. اساسا جعفری گوارش کلی و دفع موثر ضایعات را تقویت می‌کند. باید بدانید که برگ‌های جعفری نوعی داروی ضد نفخ محسوب می‌شوند؛ بنابراین با جلوگیری از تشکیل گاز در دستگاه گوارش باعث از بین رفتن نفخ شکم می‌گردند.

 

جعفری باعث از بین رفتن سنگ کلیه می‌شود

 

سنگ کلیه به دلیل رسوب و ته نشینی مواد معدنی درون کلیه یا مجاری ادراری تشکیل می‌شود. این مشکل ممکن است برای هر فردی به وجود آید، ولی در مردان بین سنین ۳۰ تا ۵۰ سال احتمال بیشتری برای ابتلا به این سنگ وجود دارد.

از آنجایی که جعفری حاوی مقدار زیادی سدیم است، فشار خون را ثابت کرده و همچنین از مشکلات کلیوی و سیستم قلبی عروقی جلوگیری می‌کند. به یاد داشته باشید که فشار خون بالا می‌تواند موجب آسیب و سفت شدگی رگ‌های خونی در کلیه شود و همین مسئله منجر به تجمع ضایعات ناخواسته و تشکیل سنگ گردد.

در رابطه با این معضل جعفری مانع از تجمع کلسیم اکسالات (رایج‌ترین دلیل تشکیل سنگ) در کلیه می‌شود. این فایده جعفری به دلیل تاثیرش بر فشار خون و فیلتر کردن کلیه به وجود می‌آید.

 

یک ماده ادرار آور طبیعی است

 

در نهایت جعفری یک ماده ادرار آور طبیعی و با تاثیر بالا محسوب می‌شود. به این معنی که میزان ادرار را افزایش داده و احتباس آب درون بدن را کاهش می‌دهد. جعفری به دنبال این ویژگی به دلیل کم کردن رسوبات و افزایش حذف و دفع پاتوژن‌ها برای کلیه‌ها اثر پاک کنندگی دارد.

شاید باورتان نشود، ولی بذر‌های جعفری هم به خودی خود مدر هستند. آن‌ها دفع آب بدن را زیاد می‌کنند و بنابراین احتباس مایعات در بدن کم می‌شود. تاثیر ادرار آوری این سبزی خوراکی به دلیل وجود دو عنصر به وجود می‌آید: آپیول و میریستیسین. در کنار عملکرد‌های دیگر، این بذر‌ها به دفع مواد سمی، سدیم اضافی و آب تجمع یافته در بدن کمک می‌کنند. همه این موارد عملکرد کلیه‌ها را بهبود می‌بخشد.

جعفری نوعی سبزی خوراکی محسوب می‌شود که غنی از مواد مغذی بوده و باکتری، قارچ و انگل را از بدن دور نگه می‌دارد. بهتر است هرچه زودتر این ماده خوراکی مفید را در رژیم غذایی خود بگنجانید.

 

" جام جم "

در واکنش به حفاری‌ها در قدس


 

Image result for ‫تصویر قدس‬‎


الازهر برای مقابله با رژیم صهیونیستی  فراخوان جهانی داد



الازهر مصر با صدور بیانیه‌ای تلاش‌های رژیم صهیونیستی برای تغییر هویت قدس، مسجدالاقصی و اماکن وابسته به آن را محکوم کرد و نسبت به پیامدهای این مسئله هشدار داد. الازهر از مسلمانان، مسیحیان و تمام «خردمندان» جهان نیز خواست، علیه رژیم صهیونیستی وارد شوند.


روز دوشنبه پروژه تونل حفر شده در شهر قدس که در راستای یهودی سازی این شهر انجام گرفته، با حضور مسئولان برجسته آمریکایی از جمله «دیوید فریدمن»، سفیر آمریکا در تل‌آویو رسما افتتاح شد. این تونلِ زیرزمینی با عبور از زیر خانه فلسطینیان، شهرک صهیونیستی «سلوان» را به مسجدالاقصی متصل کرده است.


 این مسئله که نتیجه خیانت ارتجاع عرب است، با واکنش تند الازهر مصر مواجه شده است. به گزارش ایسنا، به نقل از الیوم السابع، الازهر در بیانیه‌ای مخالفت قاطع خود را با اقدمات صهیونیست‌ها درخصوص تعدی به حق و حقوق ملت فلسطین و تشکیل کشور مستقل فلسطین به پایتختی قدس اعلام کرد.
الازهر ضمن محکوم کردن تلاش‌های صهیونیست‌ها با هدف تغییر هویت قدس، مسجدالاقصی و اماکن وابسته به آنکه آخرین آنها افتتاح تونل موسوم به «جاده زائران» در زیر مسجدالاقصی بود، مخالفت خود را با نقض آشکار قوانین بین‌المللی و مبانی ادیان اعلام کرد و از تمامی مسلمانان و مسیحیان و خردمندان جهان خواست به پرونده فلسطین به عنوان کلید صلح در خاورمیانه بنگرند.


در این بیانیه از تمامی کشورهای جهان خواسته شده به مسئولیت خود در قبال حق و حقوق مسلمانان و مسیحیان جهان و نیز در قبال پرونده فلسطین عمل کنند و مانع اقدامات مداوم اسرائیلی‌ها علیه حق و حقوق ملت فلسطین، سرزمین و مقدسات آنها شوند. الازهر بار دیگر بر مواضع ثابت خود درخصوص پرونده فلسطین و مخالفت قاطع خود با هرگونه اقداماتی علیه حقوق این ملت مظلوم در راستای بازپس گیری خاک خود و تشکیل کشور مستقل فلسطین به پایتختی قدس تاکید کرد. الازهر این را هم گفت که تداوم نقض‌های رژیم صهیونیستی باعث تشدید تنش در منطقه و جهان می‌شود.


از سوی دیگر، در گزارش حقوقی مرکز اطلاعات و داده‌های «وادی حلوه» در شهرک «سلوان» نسبت به خطرات حفاری‌های اسرائیل در شهر قدس هشدار داده و اعلام شده است که این حفاری‌ها زندگی اهالی شهرک «سلوان» واقع در جنوب مسجدالاقصی را در معرض خطر قرار می‌دهد. در این گزارش همچنین آمده: «مقامات اسرائیلی به حفاری‌های خود و ایجاد تونل در زیر محله‌ «وادی حلوه» که از منطقه «العین» آغاز می‌شود و تا فضای دیوار براق امتداد می‌یابد، ادامه می‌دهند.»


بر اساس این گزارش، ایجاد تونل در زیر محله «وادی حلوه» از ۱۳ سال پیش تاکنون ادامه داد و در نتیجه آن زمین‌های گسترده‌ای فرو ریخته و در تعدادی از مناطق این محله به ویژه خیابان اصلی، مسجد و پارک آن شکاف‌هایی به وجود آمده و به بیش از ۸۰ منزل ضررهایی در سطوح متفاوت وارد شده است.

 

" کیهان "

پرواز 655 ؛ چرا می گوییم آمریکا جنایتکار است ؟!



به مناسبت سالروز اقدام خصمانه آمریکا علیه پرواز 655 هواپیمای

 مسافربری جمهوری اسلامی ایران بر فراز خلیج فارس طرحی را با

 همین مضمون مشاهده می کنید.

پرواز 655 (طرح)


به مناسبت سالروز اقدام خصمانه آمریکا علیه پرواز 655 هواپیمای

 مسافربری جمهوری اسلامی ایران بر فراز خلیج فارس طرحی را با

 همین مضمون مشاهده می کنید.

" جام جم "

خیر دنیا و آخرت بندگان


Related image



قال الامام‌الصادق (ع):

 

«اذا اراد الله بعبد خیرا زهده فی‌الدنیا و فقهه فی الدین،‌ و بصره عیوبها و من اتیهن

فقدا و تی خیرالدنیا و الاخرهًْ»


امام جعفر صادق(ع) فرمود:

 

هرگاه خداوند خیر بنده‌ای را بخواهد، او را نسبت به دنیا بی‌رغبت و نسبت به دین

دانشمند کند، وبه دنیا بینایش سازد و به هر کس که این خصلت‌ها داده شود،‌ خیر

دنیا و آخرت داده شده است. (1)

_____________________________________


1- اصول کافی،‌ ج 3،‌ ص 196

پرخوری، ریسمان شیطان


Related image



امام صادق(ع) برای حفص بن غیاث حکایت فرمودند که روزی ابلیس بر حضرت یحیی(ع) ظاهر شد، در حالی که ریسمان‌های فراوانی به گردنش آویخته بود.
حضرت یحیی(ع) پرسید این ریسمان‌ها چیست؟
ابلیس گفت اینها شهوات و خواسته‌های نفسانی بنی‌آدم است که با آنها گرفتارشان می‌کنم. 
حضرت یحیی(ع) پرسید آیا چیزی از ریسمان‌ها هم برای من هست؟
ابلیس گفت بعضی اوقات پرخوری کرده‌ای و تو را از نماز و یاد خدا غافل کرده‌ام.
حضرت یحیی(ع) فرمود به خدا قسم، از این به بعد هیچ‌گاه شکمم را از غذا سیر نخواهم کرد.
ابلیس گفت به خدا قسم، من هم از این به بعد هیچ مسلمان موحدی را نصیحت نمی‌کنم.
امام صادق(ع) در پایان این ماجرا فرمود حفص، به خدا قسم، بر جعفر و آل جعفر لازم است هیچ‌گاه شکم‌شان را از غذا پر نکنند. (1)


____________________


1- صراط‌ سلوک، آیت‌الله حسن‌زاده آملی، ص 41

در محضر امام خمینی(ره)


عکس گل؛ عکس گل زیبا؛ عکس گل میخک؛ 0124



هق‌هق گریه‌های امام در مناجات شعبانیه


از سال 65 که امام بیمار شدند، یعنی پس از ملاقات عید نوروز، قلبشان درد گرفت و در همین بیمارستان بقیهًْ‌الله که جنب حسینیه است، بستری شدند، قرار شد که هر شب ما در هال پشتی، کنار اتاق امام بخوابیم که اگر آقا کاری داشتند. خدمتشان باشیم. از آن پس شاهد  بودیم که شب‌ها، چه بیمار بودند و چه سلامت، سحرخیزی ایشان محرز بود، دستکم یک ساعت مانده به اذان صبح بیدار می‌شدند و به نماز شب و مناجات می‌پرداختند.

در ماه‌های شعبان و رمضان، مدت شب بیداری ایشان بیشتر می‌شد، یادم می‌آید، ماه‌های شعبان که فرا می‌رسید، حضرتش دعای شعبانیه را پس از نماز شب، بلند بلند می‌خواندند، بسیار اتفاق می‌افتاد که سرشان را به دیوار می‌گذاشتند و هق‌هق گریه را سرمی‌دادند، بیشتر این ما بودیم که از های‌های گریه‌شان بیدار می‌شدیم، می‌دیدیم که امام در حال مناجات است و گاه به‌شدت می‌لرزد و می‌گرید. سوز و گداز عاشقانه مناجات امام نیز بر ما اثر می‌گذاشت وما در کنار خلوت انس او با گریه‌هایش همراه می‌شدیم.(۱)


خلوت رازآلود امام


آقا شب‌های سه‌شنبه برنامه خاصی داشتند و ساعاتی به خلوت می‌نشستند، پیش از آن غسل می‌کردند و داخل اتاق که می‌شدند، احدی حق نداشت وارد شود. خودش تنها بود و کسی را به اتاق راه نمی‌داد، تا دو سه ساعت این خلوت ادامه می‌یافت.(۲)


ــــــــــــــــــــــــــــــ


۱-  سیدرحیم میریان، خدمتکار امام، هفته‌نامه کیهان‌هوایی، ویژه‌نامه چهارمین

سالگرد رحلت امام.


۲- حاج عیسی جعفری، خدمتکار امام، هفته‌نامه کیهان‌هوایی، ویژه‌نامه

چهارمین سالگرد رحلت امام.

هلند، سرزمین آسیاب های بادی و گل لاله


هلند یکی از زیباترین کشورهای جهان است. این زیبایی را می توان مدیون آب و هوای

 اقلیمی و برخورداری از جریان های مرطوب برخاسته از آب دریاها و رشد گونه های 

مختلف گل در این کشور دانست. هلند در جهان به کشور گل ها نیز شهرت یافته است.

 

هفته نامه اوقات خوش - سحر علی مهدی: هلند یکی از زیباترین کشورهای جهان است.

این زیبایی را می توان مدیون آب و هوای اقلیمی و برخورداری از جریان های مرطوب

برخاسته از آب دریاها و رشد گونه های مختلف گل در این کشور دانست. هلند در جهان

به کشور گل ها نیز شهرت یافته است. 

 

سرزمین آسیاب های بادی و گل لاله
 

جالب است بدانید یک چهارم مساحت این کشور، در ارتفاع پایین تر از سطح آب های آزاد جهان قرار دارد، که به وسیله سدهای مخصوص خشک شده است. مطمئنا شما نیز با شنیدن نام کشور هلند، علاوه بر گل های زیبا مخصوصا گل لاله به یاد پنیرهای معروف آن از جمله پنیر گودا خواهید افتاد. پنیری که باید بارها طعم آن را چشید.



ساحل ماهو

ساحل ماهو که در سنت مارتین هلند قرار دارد خطرناک ترین ساحل دنیاست. این ساحل نه به خاطر زیبایی ساحلی بلکه به دلیل واقع شدنش در کنار فرودگاه بین المللی پرنسس جولیانا مورد استقبال بسیاری از توریست های دنیا قرار گرفته است تا هم در ساحل این جزیره آفتاب بگیرند و هم از دیدن هواپیماهای در حال فرود از نزدیک نقطه لذت ببرند.

سرزمین آسیاب های بادی و گل لاله


 گردشگران می بینند که هواپیما از ارتفاع 10 تا 20 متری بالای سرشان عبور می کند و همین ویژگی باعث شده که توریست های زیادی به این ساحل که در جزایر آنتیل هلند در دریای کاراییب واقع شده وارد شوند.



آمستردام

رودخانه آمستل از وسط آمستردام می گذرد و شبکه گسترده ای از کانال ها و نهرها بخش ها مختلف شهر قدیمی را به هم وصل می کنند. این کانال ها به تدریج طی چهار پنج قرن گذشته به شکل نیم دایره هایی دور هسته اولیه شهر حفر شده و گسترش یافته اند. 

کاربرد اصلی آنها جا به جایی بار و محصولات وارداتی از کشتی ها به انبارها و تجارتخانه ها و بالعکس از آنجا به بندرگاه بوده است. اکثر مردم با دوچرخه در شهر رفت و آمد می کنند به طوری که بیش از 650 هزار دوچرخه در آمستردام وجود دارد.

سرزمین آسیاب های بادی و گل لاله


بخش مرکزی آمستردام بافت فشرده و زیبای قدیمی خود را به خوبی حفظ کرده است و خود یک موزه روباز و دیدنی است. به همین خاطر یکی از جاذبه های گردشگری در آمستردام، قایق سواری در کانال های داخل شهر است که از مقابل بسیاری از ساختمان های زیبای شهر می گذرد.



اوترخت

اوترخت قدیمی ترین شهر هلند و یکی از جذاب ترین و مهمان نوازترین شهرهای هلند است. محله های قرون وسطایی و عناصر گوتیک آن جاذبه هنری شگفت انگیزی به مکان های توریستی آن داده اند. حتما از دومتورن (بلندترین کلیسای گوتیک شبه برج در هلند) و باغچه های اطرافش هم دیدن کنید.

سرزمین آسیاب های بادی و گل لاله

 



باغ های کوکنهوف

هیچکس نباید بدون دیدن لاله های هلند این کشور را ترک کند. اگر در فصل بهار از هلند دیدن کنید، می توانید بهترین زمان باغ های کوکنهوف را مشاهده کنید که در نزدیکی لیس قرار دارد. این باغ ها «باغ اروپا» نیز نامیده می شوند، زیرا بزرگ ترین باغ گل و قطعا یکی از زیباترین مکان های هلند هستند. 

سرزمین آسیاب های بادی و گل لاله


در این باغ ها ردیف های مواجی از گل های بنفش و زرد و لاله های قرمز زیادی را خواهید دید و می توانید بهترین عکس های عمرتان را در این باغ ها بگیرید.



جزایر فریزیان

جزایر فریزیان زنجیره ای از جزایر هستند که از هلند تا دانمارک کشیده شده اند و در سال 2009 بالاخره توسط یونسکو میراث جهانی نامیده شدند. دهکده های تاریخی و جزایر کوچک آن بسیار باشکوهند. از خصوصیات آنها می توان به سواحل شنی زیبا و پوشش گیاهی انبوه و رمه های گاو و گوسفند اشاره کرد. در این جزایر می توانید پیاده روی و دوچرخه سواری کنید یا گوشه ای لم بدهید و چشم اندازهای بکر را تماشا کنید.

سرزمین آسیاب های بادی و گل لاله


کارت پستال های آمستردام نمایی زیبا از هر گوشه شهر را با خیابان ها و معابر عابر پیاده دوستانه و سیستم گسترده کانال ها پیش روی ما قرار می دهد که توریست ها را برای سفر به هلند وسوسه می کند و برای یک سفر دوست داشتنی یک اقامت به یادماندنی نیاز است و لازم است برای کشف ساختمان های تاریخی و جاذبه های فرهنگی آمستردام در یک هتل مناسب اقامت کنید. 

اقامت در آمستردام طیف گسترده ای از مسافران را شامل می شود از زوج هایی که برای ماه عسل به آمستردام می آیند تا خانواده هایی که برای گذراندن یک تعطیلات لوکس تور دور اروپا را انتخاب کردند. در این مطلب بهترین مکان های اقامت در آمستردام که طیف گسترده ای از امکانات رفاهی، از بستر گرم و نرم و صبحانه تا سایر امکانات رفاهی را برای شما فراهم می کند معرفی می کنیم.



پارک ملی بیس بوسخ

(Biesbosch national  park) پارک ملی بیس بوسخ آخرین منطقه جزر و مد آب شیرین است که در اروپا باقی مانده است. این منطقه نتیجه به هم رسیدن چندین رود به هم و شکل گرفتن یک دلتای جالب است که حیوانات و گیاهان منحصر به فردی در آن وجود دارند. در این منطقه می توانید دوچرخه سواری، پیاده روی و اسب سواری، قایق سواری و کارهای فراوان دیگری انجام دهید.

سرزمین آسیاب های بادی و گل لاله

 



لایدن

لایدن (Leiden) در حدود 25 مایلی آمستردام قرار دارد. این شهر کوچک و زیبا به خاطر قدیمی ترین دانشگاه کشور معروف است و زادگاه رامبراند نیز هست. جمعیت فراوان دانشجویان به این شهر حالت جوانانه ای داده است، ولی فضای آن خیلی سنتی است. در این شهر شاهد آبراه ها و کانال های آرام، موزه های مهم و شهر قدیم زیبایی با معماری چند قرن پیش خواهید بود.

سرزمین آسیاب های بادی و گل لاله

 



دلفت

(Delft) این شهر کوچک و خوش منظره در کوهپایه های جنوبی هلند واقع شده است و یکی از خوش منظره ترین و تاریخ ترین شهرهای این کشور است. می توانید در خیابان های آرام آن قدم بزنید و کانال های زیبای آن را ببینید و هلند قدیمی را مشاهده کنید. حتما به کلیسای قدیمی هم بروید. هنردوستان نباید کلکسیون هنرهای تزئینی هلندی بی نظیر موزه استدلیک را از دست بدهند.

سرزمین آسیاب های بادی و گل لاله

 



کیندردیک

Kinderdijk که فقط 16 کیلومتر از رتردام فاصله دارد، دهکده ای است که می توانید در آن 19 آسیاب بادی متعلق به قرون وسطی را بیابید. این دهکده مکانی مسحورکننده و یکی از مهم ترین مکان های گردشگری هلند محسوب می شود. 

در سال 1997 یونسکو آن را میراث جهانی نامید. سعی کنید سفر خود را در بازه دوم تا هفتم سپتامبر تنظیم کنید تا از رویداد محبوب و رایگان Mills in Floodlight هم بازدید کنید که در طی این رویداد، شب ها نورپردازی زیبایی روی آسیاب بادی ها صورت می گیرد.

سرزمین آسیاب های بادی و گل لاله

 



منطقه یوردان، آمستردام

آمستردام، پایتخت هلند، به خاطر کافی شاپ هایش معروف است. برای آنکه زیبایی واقعی هلند را بیابید، به منطقه جوردان بروید. این منطقه قبلا متعلق به طبقه کارگر بوده است. ولی کم کم ترقی طبقاتی کرده و یکی از خاص ترین منطقه های این شهر شده است. خیابان های تودرتو، کافی شاپ های فراوان، نگارخانه ها و فروشگاه ها و بوتیک هایی که آخرین محصولات برندها را می فروشند، در این منطقه زیادند.

سرزمین آسیاب های بادی و گل لاله

 



هتل پنج ستاره آمستردام

با راه پله های مرکزی طولانی، سقف بلند و لوستر باشکوه، اینتر کانتیننتال آمستل در آمستردام یکی از بهترین و زیباترین هتل های شهر آمستردام است. این هتل در سال 1867 ساخته شده، هتل با 55 اتاق بزرگ و 24 سوئیت گسترده با تخت های مدرن، مبلمان آنتیک، کاغذ دیواری دست چاپ و حمام سنگ مرمر تزیین شده است.

 چندین رستوران و کافه لوکس در هتل وجود دارد نمای بی نظیر هتل مشرف به رودخانه بسیار زیباست. بهداشت و باشگاه تناسب اندام در کنار استخر شنا، حمام ترکی و سونا از امکانات تفریحی هتل است.

سرزمین آسیاب های بادی و گل لاله

 



هتل بانک

برای مسافرانی که به دنبال یک هتل آل اینکلوسیو در آمستردام هستند بانک عمارت در کانال Herengracht با منظره زیبا رو به شهر یک انتخاب عالی است. اتاق در هتل بانک شامل صبحانه بوفه کامل و هم چنین استفاده نامحدود از مینی بار در اتاق و نوار سلف سرویس رایگان در سالن بزرگ است به همین دلیل این هتل بسیار محبوب است، اینترنت رایگان Wi-Fi را، فیلم و کانال های ورزشی از امکانات نرم افرازی هتل است هتل واقع در یک ساختمان زیبا است که در سال 2004 به بوتیک هتل تبدیل شده است. از ویژگی های هتل عمارت بانک می توان به اتاق جمع و جود اما راحت و سوئیت تزئین شده در سبک معماری معاصر اشاره کرد. 

سرزمین آسیاب های بادی و گل لاله

 



هتل کلمنس

این هتل واقع در قلب آمستردام و در یکی از معابر اصلی شهر آمستردام واقع شده است. هتل کلمنس انتخاب خوبی برای مسافرانی است که با صرفه جویی در بودجه می خواهد از مناظر، صداها و جاذبه های منطقه کانال آمستردام بهره مند شوند.

سرزمین آسیاب های بادی و گل لاله


 این هتل گزینه مناسبی برای اقامت طولانی مدت و استفاده از امکانات رفاهی نیست، اما هتل به تازگی مرمت شده 14 اتاق تمیز و بزرگ دارد و اتاق ها با امکانات مدرن مانند تلویزیون، تلفن، مو خشک کن ها و یخچال کوچک مجهز شده است. کلمنس در مسیر پیاده روی بسیاری از بهترین جاذبه های آمستردام قرار گرفته است. مانند: کاخ سلطنتی، Westertoren و خانه فرانک.



هتل تاریخی

یک هتل لوکس است که می توانید تعطیلات را در آن اقامت داشته باشید. این هتل یک خانه بزرگ و تاریخ در آمستردام است که در سال 1578 به عنوان یک صومعه ساخته شده است، ساختمان قبلا به عنوان مسافرخانه سلطنتی برای زمان تاج گذاری در اروپا بوده است.

سرزمین آسیاب های بادی و گل لاله


 مخلوطی زیبا از سبک مدرن و معماری قدیمی با 125 اتاق، 52 سوئیت و رستوران خوب با غذاهای دریایی در هتل یک کافه شیک وجود دارد رستوران مشرف به منظره باغ هتل است و انواع غذاهای بین المللی لذید را سرو می کند.

 

" راه برترین ها "

رفتار یک شهید با همسرش (فانوس)


Related image



  وقتی به خانه می‌رسید، گویی جنگ را می‌گذاشت پشت در و می‌آمد تو. دیگر یک رزمنده نبود. یک همسر خوب بود برای من و یک پدر خوب برای مهدی. با هم خیلی مهربان بودیم و علاقه‌ای قلبی به هم داشتیم. اغلب اوقات که می‌رسید خانه، خسته بود و درب و داغان. چرا که مستقیم از کوران عملیات و به خاک و خون غلتیدن بهترین یاران خود باز می‌گشت.

با این حال سعی می‌کرد به بهترین شکل وظیفه سرپرستی‌اش را نسبت به خانه صورت دهد. به محض ورود می‌پرسید؛ کم و کسری چی دارید؛ مریض که نیستید؛ چیزی نمی‌خواهید؟ بعد آستین بالا می‌زد و پا به پای من در آشپزخانه کار می‌کرد، غذا می‌پخت. ظرف می‌شست. حتی لباسهایش را نمی‌گذاشت من بشویم. می‌گفت لباس‌های کثیف من خیلی سنگین است؛ تو نمی‌توانی چنگ بزنی. بعضی وقتها فرصت شستن نداشت. زود بر می‌گشت. با این حال موقع رفتن مرا مدیون می‌کرد که دست به لباسها نزنم. در کمترین فرصتی که به دست می‌آورد، ما را می‌برد گردش. 


به نقل از همسر سردار شهید محمدرضا دستواره،

کتاب همسرداری سرداران شهید،

مؤسسه فرهنگی و هنری قدر ولایت، تهران 1389

یک شهید، یک خاطره


Image result for ‫تصویر گل شقایق‬‎


ردپای دوست



از بابا رستم خیلی تعریف می‌کرد؛ دوستان صمیمی بودند.


با دیدن تصاویر تشییع پیکر بابا رستم که از تلویزیون پخش می‌شد، سرش را بر

صفحه تلویزیون گذاشت و های های گریه کرد.آن وقت رو به من گفت:

-« دیگه برایم جای ماندن نیست، بعد از او باید راهش رو ادامه بدم.»


**********


از منطقه تلفن کرد که:« دیشب خواب شهادت دیدم، این عملیات آخرین

عملیات هست.»


****************
بابا رستم که رفت، محمدرضا هم ردپای دوست را گرفت و راهی شد. مدتی بعد هم

به او پیوست.


خاطره‌ای از شهید محمدرضا حشمتی


راوی: نرجس مقدس، همسر شهید

 

مریم عرفانیان

کیهان

گفت‌و‌گوی کیهان با خانواده شهید مدافع حرم؛ حمیدرضا اسداللهی





زندگی برخی انسان‌ها آن قدر پربار و برکت است که از هر لحظه آن می‌توان کتابی نوشت و تفسیری مرقوم کرد، گاه عمر آنها نه به اندازه عدد شناسنامه که به وسعت همه انسانیت و تمام پاکی‌هاست، و اینها جز از برکات قرآن و حب اهل بیت(ع) نیست، وقتی کودکی جان و روحش با قرآن جلا گرفته و پوست و گوشتش با حب اهل بیت(ع) روییده می‌شود می‌رسد به جایی که حتی بعد از شهادت هم خدمت به بنده‌های خدا را فراموش نمی‌کند.
صفحه فرهنگ مقاومت این هفته به میدان غیاثی تهران منزل شهید مدافع حرم حمیدرضا اسداللهی رفت؛ شهیدی که هر برگ از کارنامه زندگی‌اش را ورق می‌زنی آن قدر پربار و پر برکت است که هر گوشه آن را می‌نگری از درس زندگی و انسانیت پر است، او که از کودکی با مسجد و قرآن مانوس شده در همین مسیر گام برمی‌دارد و زمانی که همسالانش به دنبال خوشی‌ها و سرگرمی‌های نوجوانی هستند برای کمک به زلزله زدگان بم می‌شتابد و مشاهده سختی و محرومیت هموطنان خود جرقه ایجاد گروه‌های جهادی را در ذهنش روشن می‌کند تا جایی که بعدها بهترین موقعیت شغلی را فدای اهداف والای الهی می‌کند، و در نهایت از بذل جانش نیز در این راه دریغ نمی‌کند و به مقصود خود که شهادت است می‌رسد.

وی دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات عرب در دانشگاه تهران بود؛ و همچنین از فعالان و نخبگان حوزه بین‌الملل بود که ارتباط مؤثر و مستمری با نیروهای جهادی دیگر کشورها داشت. با خبر شهادت این شهید والامقام، مراسمی در کشورهای عراق و یمن و پاکستان برای بزرگداشت وی برگزار شده است. او که فعالیت‌های فرهنگی مختلفی در کشورهای مسلمان منطقه داشت، از بانیان کنگره لقاءالحسین(ع) بود. در مراسم وداع با پیکر مطهر این شهید مدافع حرم، دوستان عرب زبان او از کشورهای عراق و لبنان نیز حضور داشتند.
شعبانعلی اسداللهی پدر شهید مدافع حرم حمیدرضا اسداللهی در گفت‌و‌گو با ما با بیانی شیوا و رسا به بیان قطره‌ای از دریای بیکران حسنات اخلاقی فرزندش پرداخت که در ادامه شرح این گفت‌و‌گو را می‌خوانید.

سید محمد مشکوهًْ الممالک حرکت در مسیر قرآنی

شعبانعلی اسداللهی معرفی فرزند شهیدش را این گونه آغاز کرد و گفت: حمیدرضا در 15 بهمن 1363 در تهران به دنیا آمد، ما خانواده مذهبی داریم؛ لذا از دوران دبستان او را در کلاس‌های حفظ قرآن ثبت نام کردیم، حمید صوت خوبی هم داشت و در مسجد هم اذان و اقامه می‌گفت، صوت را هم کار کرد و قاری تخصصی شد، سید محمد طباطبایی و مجتبی کریمی اساتید خوب ایشان بودند و خیلی خوب قرآن را با آنها کار می‌کردند و بعد هم در بحث پژوهش‌های قرآنی وارد شد. در مسجد موسی بن جعفر برای سنین مختلف کلاس قرآن می‌گذاشت. وی همزمان با تحصیل، در هلال احمر نیز آموزش دید.او از دانشجویانی بود که مخالف تصویب برجام بود. 

کمک به زلزله زدگان بم در دوران دبیرستان

در دوران متوسطه که زلزله بم اتفاق افتاد وقت امتحانات پسرم بود، ولی وی درس و بحث را کنار گذاشت و گفت ما رفته ایم و دوره‌های امدادگری را دیده ایم حالا باید برویم بم و کمک رسانی کنیم، رفت و حدود 15 روز بعد برگشت. 
او در آن جریان با مناطق محروم آشنا شد؛ لذا بعدها تشکلی را برای حمایت از مردم مناطق محروم با دوستان خود ایجاد کردند. در ابتدا حدود 10، 15 نفر بودند و به طور خودجوش به مناطق محروم مانند دزفول، سیستان و بلوچستان و کردستان می‌رفتند و کارهای جهادی انجام می‌دادند. آن‌ها هر کاری از دستانشان برمی آمد، از ساخت و ساز گرفته تا نقاشی ساختمان را انجام می‌دادند.
یک بار گفت ما در تهران همه نعمت‌ها را داریم، اگر می‌رویم و خرید می‌کنیم فکر  می‌کنیم که خیلی زحمت کشیده ایم، در صورتی که زحمت اصلی را این بندگان خدا در مناطق محروم می‌کشند، مثلا شخصی 80 سال دارد و 70 سال کار کرده است و گاه در همین سن آرزوی زیارت امام رضا(ع) را دارد؛ اما هنوز نتوانسته به مشهد برود. به همین دلیل هم 10 سال پیش از سفر اولی‌های امام رضا(ع) ثبت نام کردند، حمید می‌رفت مشهد مکانی را در نظر می‌گرفت، وسیله ایاب و ذهاب و هزینه‌های مالی را هم تهیه   می‌کرد، که هر کدام سختی‌های خودش را داشت.
پدر شهید اسداللهی تصریح کرد: در وزارت بهداشت استخدام شد و این موضوع باعث شد که با اطبا دوست شده و افراد خیری را پیدا کند تا هزینه‌های این سفرها را تامین کند.
حاج حمید معتقد بود که اگر کار فرهنگی انجام شود بقیه کارها هم درست می‌شود،  می‌رفت یک طلبه فعال را از قم پیدا می‌کرد، با او صحبت می‌کرد و شرایط را می‌گفت و سپس او را برای کارهای فرهنگی همراه کاروان می‌برد مشهد، تا قبل از شهادت حدود 5 هزار نفر را از مناطق محروم برای سفر مشهد برده بود.

رسیدگی به جانبازان کهریزک

پدر شهید با بیان اینکه پسرم نزدیک به چهار سال است که شهید شده و در این مدت چیزهای عجیبی را دیدم و شنیدم گفت: یک بار که سر مزارش رفته بودم دیدم یک بنده خدایی با ویلچر آمده و ایستاده، تابستان بود و من شربتی را به ایشان دادم که گفت آن را بگذارید سر مزار و چند دقیقه بعد به من بدهید، من هم همین کار را کردم، گفتم او را می‌شناسید؟ دیدم‌گریه کرد، گفت من از یاسوج آمده ام، چند ماه بعد از شهادت مطلع شده بود و از یاسوج آمده بود، از شهرهای مختلفی می‌آمدند، اصفهان و ...
این شخص جانباز شیمیایی است که بیشتر اوقات وسط هفته سر مزار می‌آید، با کپسول اکسیژنی که همراهش است... ظرف آبی را می‌آورد مزار را شست و شو می‌دهد، حدود یک ربع می‌نشیند و بعد هم می‌رود.
یک روز نزدیک عید عوامل یکی از شبکه‌های خبری گفتند می‌خواهیم سر مزار یک مصاحبه تصویری از شما بگیریم، روز چهارشنبه قرار گذاشتیم و رفتیم، همین که داشتند گزارش تهیه می‌کردند، این جانباز آمد و مانند همیشه و بدون توجه به این افراد ظرف آب را برداشت و آب آورد.
این دو نفری که برای گزارش آمده بودند با او صحبت کردند، گفتند شهید را می‌شناسی؟ گفت او می‌آمد آسایشگاه، دیدار جانبازان، می‌گفت یک بار بنده داشتم به شدت سرفه می‌کردم که دیدم یکی شانه هایم را ماساژ می‌دهد، برگشتم دیدم حاج حمید است و از آن به بعد با او رفیق شدم، او هفته‌ای یک بار به آسایشگاه می‌آمد.
گفت من یک بار خوابی دیدم و آمدم بهشت زهرا(س) که دیدم تشییع پیکر حمید است و از آن به بعد هفته‌ای یک یا دو بار می‌آیم سر مزار.
وی خاطرنشان کرد: تا سال 90 که با هم رفتیم حج در وزارت بهداشت بود، بعد گفت برای اینکه به فعالیت‌های جهادی خودش برسد می‌خواهد از وزارت بهداشت استعفا بدهد. بنده گفتم خیلی از جوانان آرزوی چنین موقعیت و پستی را دارند، گفت روزی ما دست خداست و بعد از حج بلافاصله رفت و استعفایش را نوشت، آن زمان 3 ماه مانده بود که فرزندش به دنیا بیاید.
حدود یک سال و نیم هر ماه مسئولان وزارت بهداشت با من تماس می‌گرفتند و می‌گفتند او جوان است و جوانی کرده، هر زمان که پشیمان شد به او بگویید میزش سر جایش است، ما او را کارمند خودمان می‌دانیم، وقتی به او می‌گفتم می‌گفت من تصمیم خودم را گرفته ام.
پسرم حمید قانع بود، بدون اینکه نگرانی داشته باشد، می‌گفت هر چه روزی باشد همان می‌رسد. بعد از آن بود که گروه جهادی را تشکیل دادند.بعد از شهادتش متوجه شدیم که فعالیت او چقدر بوده است، پسرم در طول 24 ساعت شاید بتوان گفت که دو سه ساعت استراحت داشت.
ارتباط با جوانان کشورهای مسلمان
پدر شهید اسداللهی بیان کرد: در زمینه ارتباطات اسلامی هم فعالیت می‌کرد، در همین سفرهایی که به عراق و سوریه و عربستان می‌رفتند با جوانان دیگر کشورها آشنایی پیدا کرد و با هم ارتباط داشتند، این اواخر با مسلمانان اسپانیا هم ارتباط برقرار کرده بودند.
قبل از اینکه به سوریه برود یکی از بچه‌ها را فرستاد اسپانیا و گفت شما بروید پیغام من را به دوستان مان در آن جا برسانید، آن بنده خدا وقتی برگشت با پلاکاردهای حاج حمید مواجه شد. 
دغدغه او این بود که در درجه اول بحث‌های فرهنگی و بعد هم مسائل جهادی را در کشورهای اسلامی ترویج دهد. می‌گفت اگر کشورهای اسلامی با کارهای جهادی آشنا شوند خیلی برای کشورشان مفید خواهند بود لذا در بحث‌های برون مرزی هم کار می‌کرد.
در سال سه چهار بار بچه‌های حزب الله لبنان را به این جا دعوت می‌کرد و جلسه تشکیل می‌دادند؛ البته من از رفت و آمدها اطلاع داشتم؛ اما عمق کار را نمی‌دانستم، اهل کار بود و عمل ولی حرف نمی‌زد و شعار نمی‌داد و ما این‌ها را بعد از شهادت وی متوجه شدیم.

لعن آل‌سعود در مکه

درست درسال 94 بود که پسرم حمید برای حج آمد، بنده مدیر هتلی در مدینه بودم، دفتر زیارتی داشتیم و یک کاروان، که مدیر کاروان هم حاج حمید بود و با او در ارتباط بودیم. کاروان آن‌ها با آخرین پرواز آمد مدینه و در هتل دیگری مستقر شدند. حاج حمید پتانسیل خیلی خوبی داشت، هم مداحی می‌کرد و هم می‌توانست عربی صحبت کند و هم شوخ طبع بود و با روی باز برخورد می‌کرد، زائر هم این مسائل را می‌طلبد.
به او گفتم هتل خودتان یک روحانی خیلی خوب دارد، بیا هتل ما دعای کمیل بخوان، آمد و شروع کرد به خواندن دعای کمیل، چند گروه زائر از شهرهای مختلف مانند شیراز، بم و ساری در بین زائران بودند، حمید در بین فرازهای دعای کمیل شروع کرد به لعن کردن آل‌سعود که دل خودش را خوش کرده به آمریکا، آمریکا هم او را شناخته، منابع او را می‌گیرد و بمب و موشک می‌دهد، آل‌سعود هم بمب‌ها را می‌اندازند روی بچه‌های بی‌گناه یمن، آن زمان به تازگی جنگ یمن آغاز شده بود.
جالب اینکه یکی دو تا از آقایان با تندی به من گفتند که این بچه شما کله اش خراب است، گفتم چه شده؟ گفتند بگو دعایش را بخواند، چه‌کار با آل‌سعود دارد؟ گفتم شماها چرا ناراحتید؟ گفتند الان سعودی‌ها می‌ریزند این‌جا، گفتم اگر شما ناراحتید بروید مسجدالنبی، زیارت و دعا را بخوانید و هر وقت دعای کمیل تمام شد بیایید، شما خودی هستید و به جای اینکه بیایید و حمایت کنید این طور رفتار می‌کنید؟! گفتند این کار خطرناک است، گفتم شما بروید و دعایتان را بخوانید و برگردید. 
از یک طرف لذت می‌بردم که او دارد حرف حق را می‌زند، و این که حرف را باید به جایش زد، ما می‌توانیم در تهران هم بگوییم مرگ بر آل‌سعود ولی تاثیری که در عربستان دارد خیلی فراتر است، از طرفی هم خودم چون سعودی‌ها را می‌شناختم، همش استرس داشتم و در لابی قدم می‌زدم، گفتم ممکن است عوامل سعودی تماس بگیرند و ماموران بریزند و ما را ببرند، این خودی‌ها هم که حرف زدند بیشتر به‌هم ریختم، حدود 10 دقیقه بعد از رفتن آن‌ها دیدم عوامل سعودی آمدند، بنده هم با تندی با آن‌ها برخورد کردم، بعید نبود که این‌ها بروند و زنگ بزنند و نیروها بریزند این‌جا؛ اما او دعا را خواند و شکر خدا اتفاقی هم نیفتاد.

نامگذاری فرزند دوم توسط رهبر انقلاب

پدر شهید تصریح کرد: پسر بزرگ شهید محمد است و هنگامی که ما عمره بودیم خانم شهید تماس گرفت و خبر بارداری پسر دوم خود را به ما داد، حاج حمید هم رفت حرم حضرت رسول (ص) و برای بچه‌ها دعا کرد. بعد هم با مقام معظم رهبری رایزنی کرده بود که نام فرزندش را انتخاب کنند، که گفته بودند اسم بچه را احمد بگذار.

انصراف از حج  برای رفتن به کربلا و سوریه

در سال شهادتش که مصادف شد با فاجعه منا، قرار بود به حج برویم، او هم به عنوان یکی از عوامل ثبت نام کرده بود، بعد از یکی دو ماه که در جلسات شرکت کرد گفت من نمی‌آیم، گفتم چرا؟ گفت کار دارم و پیگیر کارهای اربعین هستم. در واقع کارش هم مرتبط با اعزام خودش به سوریه بود.
بنده هم ناراحت شدم و گفتم اگر حزب اللهی هستی قبول، بسیجی هم هستی قبول، ما الان می‌رویم در جمع 500 نفره بچه بسیجی‌ها، بنده می‌روم پشت میکروفن و می‌گویم من یک عامل حج می‌خواهم، اگر از این 500 نفر یکی گفت من نمی‌آیم حق با شماست. گفت بابا من حجم را انجام داده ام و اکنون آمدنم جایز نیست، اگر من بروم کربلا و دور حرم امام حسین(ع) بگردم یقین بدان ثوابش بالاتر از حج است. 
هر وقت هم می‌آمد یک ریال از عربستان خرید نمی‌کرد، می‌گفت از این جا خرید کردن حرام است. بعد از اینکه فاجعه منا رخ داد به مادرش گفته بود که الان بابا خوشحال است که من نرفتم مکه و دیگر از دستم ناراحت نیست. بعد از حج در عین این که کارهای اربعین را پیگیری می‌کرد، کارهای خود برای اعزام به سوریه هم درست شده بود.
او پاسدار شد اما به ما نگفته بود؛ در گردان سلمان،محل نیروهای نخبه سپاه و سازمان ارتباطات اسلامی امام سجاد(ع) که کارهای فرهنگی و برون مرزی انجام می‌دهند مشغول شده بود.

بوسیدن کف پای مادر

پدر شهید اسداللهی با اشاره به رعایت ادب و احترام شهید نسبت به پدر و مادر خود گفت: او احترام ویژه‌ای برای بنده و همچنین مادرش که از سادات است قائل بود، اکثر اوقات دستمان را می‌بوسید یا وقتی خانواده جمع بودند می‌گفت تا حالا شما دروازه بهشت را دیده اید؟ بعد می‌گفت من حالا نشان شما می‌دهم، می‌رفت و پای مادرش را به زور بلند می‌کرد و کف پایش را می‌بوسید و می‌گفت این جا دروازه بهشت است.
شهادت با ذکر یا زهرا(س) و یا حسین(ع)
پدر شهید می‌گوید: برای فتح خان طومان رفته بودند. صبح فردای روز اعزام می‌گویند نیرو کم است و هر کسی که خسته شده می‌تواند برگردد، اما حمید در منطقه ماند. آن روز با روز شهادت امام حسن عسکری(ع) مصادف بود.
وقت نماز که می‌شد هر جا که بود نمازش را می‌خواند، حتی اگر در وزارت بهداشت در جلسه بود، می‌رفت نمازش را می‌خواند و دوباره برمی‌گشت، آن جا هم وقت نماز ظهر تیمم می‌کند و بلند می‌شود نماز خود را بخواند، وقتی می‌خواسته تکبیر بگوید   خمپاره‌ای در کنارشان به زمین می‌خورد و ترکشی روی شاهرگش می‌نشیند و بیحال که می‌شود چند بار یا زهرا‌(س) و یا حسین(ع) می‌گوید و شهید می‌شود.

از خبر مجروحیت و اسارت 
تا شهادت

وی افزود: شنبه آن هفته آخرین باری بود با من تماس گرفت، دو شنبه حدود ساعت ده صبح بود که یکی از دوستانش با من تماس گرفت و گفت: حاج حمید مجروح شده. تا این حرف را زد من به هم ریختم و گفتم راستش را بگو، حمید شهید شده؟ گفت: نه اگر شهید شده بود که به شما می‌گفتیم.
روزی که خبر مجروحیت حمید را دادند روز آخر پاییز بود و شب را به مناسبت شب یلدا باید خانه مادرخانمم می‌رفتیم و من به خانواده هم چیزی نگفتم، در آن جا متوجه حالم شدند که گفتم سرم درد می‌کند، برویم خانه، در راه برگشت دیدم در شبکه‌های مجازی نوشته‌اند که حمیدرضا شهید شده است! ساعت 11 شب بود، زنگ زدم به دوستان پسرم، گفتند دروغ است و تکذیب شده و فقط مجروح شده است. 
فردا ظهر شد گفتند هر کاری می‌کنیم نمی‌آید صحبت کند، غروب گفت که سه تا از ایرانی‌ها را اسیر گرفته اند، از شنیدن این خبر خیلی ناراحت شدم، به یکی از دوستانمان در دفتر نمایندگی حج و زیارت سوریه زنگ زدم و گفتم بپرس ببین از بچه‌های سوریه خبری دارند، همچنین به استادش که در وزارت خارجه بود زنگ زدم و گفتم شما از طریق کنسولگری ایران در سفارت سوریه پیگیری کنید و قرار شد این‌ها پیگیری کنند و به من خبر بدهند؛ در صورتی که خودشان خبر داشتند حمید شهید شده و به من نمی‌گفتند.
سه روز خیلی سخت گذشت، حمید یکشنبه شهید شده بود، دوشنبه به ما گفتند زخمی شده و پنج شنبه ظهر گفتند که شهید شده و می‌خواهند پیکرش را بیاورند. 

نوشتن وصیتنامه در حرم امام رضا(ع)

پدر این شهید والامقام خاطرنشان کرد: هر زمان که عرصه برایش تنگ می‌شد می‌رفت حرم امام رضا(ع). یکی دو روز قبل از اعزام هم بلیت گرفته بود، با خانم و بچه‌ها و یکی از همرزمان خودش به حرم امام رضا(ع) رفتند و در حرم با عجله وصیتش را نوشت و آن را در خانه گذاشت. وصیت نامه او به دو زبان انگلیسی و عربی هم ترجمه شده است.
حمید در وصیتنامه خود با آقا امام زمان(عج) و مقام معظم رهبری صحبت کرده، بعد هم با بچه هایش. به فرزندش محمد هم گفته من تو را از خدا برای خودم نخواستم، از خدا خواستم فرزندی به من دهد که عصای دست آقا امام زمان(عج) باشد. فرزند کوچکش، در آن زمان دو ماهه بود.
یکی از دوستانش از عوامل مسجد جمکران حدود یک ماه بعد از شهادت حمید را خواب دیده بود که مانند زمان حیاتش در حال تلاش و تکاپو است، گفتم تو که شهید شده‌ای برای چه این قدر کار می‌کنی؟ گفت: در کار تعدادی از بنده‌های خدا گره افتاده و دارم رایزنی می‌کنم کار این‌ها را درست کنم.

بانی مراسم فاطمیه(س)

اسداللهی عنوان کرد: یک بار دو نفر آمدند سر مزار، گفتند که از قم آمده‌اند و از دوستان حاج حمید هستند و تعریف کردند که یکی دو سال قبل حاج حمید به ما گفت: برخی روستاها ایام شهادت حضرت فاطمه(س) را مانند تهران، در یک دهه برگزار نمی‌کنند، اگر جایی را می‌شناسید معرفی کنید که ما برویم یک دهه روضه بگیریم، ما هم پیگیری کردیم و روستایی را در اطراف زنجان معرفی کردند، دیدیم که خیلی پیگیر مراسم نیستند، حاج حمید هم ده روز آنجا ماند، شب‌ها برنامه داشت و مداحی می‌کرد روز حتی هزینه ولیمه شب اول را هم پرداخت کرده بود و اهالی بعدها به ما این مسئله را گفتند، از آن سال به بعد هم در آن جا در ایام فاطمیه مراسم برگزار می‌کنند.

حضور مادر عماد مغنیه در مراسم ختم شهید

وقتی خبر شهادتش را دادند مادر عماد مغنیه گفته بود که من را همین حالا به ایران برسانید؛ لذا با یک گروه از بچه‌های حزب الله لبنان تماس گرفته بودند و چند روزی آمدند و این جا بودند ودر مراسم‌ها بودند. مادر عماد مقنیه در مراسم ختم حدود 15 دقیقه صحبت کردند و گفتند: اگر حاج حمید شهید نمی‌شد من به خیلی چیزها شک  می‌کردم، در صورتی که خودشان مادر چهار شهید هستند.
همین طور از نجف معاون فرماندار آمده بود، مراسم‌هایی هم در پاکستان و نجف و کربلا و لبنان به یاد شهید برگزار شده و حسینیه‌ای در لبنان به نام شهید ساخته‌اند، او طوری با جوانان کار کرده بود که حاج حمید را دوستش داشتند و به او ارادت پیدا کرده بودند، هر جا که بود کارش را خالصانه انجام می‌داد. 
او از پژوهشگران مهدویت و خادم افتخاری مسجد جمکران بود، که در مسجد هم یکی دو مراسم خیلی خوب برایش گرفتند.

حضور سردار سلیمانی در منزل شهید اسداللهی

پدر این شهید والامقام گفت: روزی یکی از دوستان زنگ زد و گفت: که مهمان داری؟ گفتم بله، گفت یک جوری ردشان کن بروند، ما هم عذر خواهی کردیم و آن‌ها رفتند و دیدم که سردار سلیمانی با دوستان خود آمدند.
یکی از دوستان حاج حمید هم این جا بود، آمد از حاج حمید تعریف کند که سردار گفت: من او را می‌شناسم و چند بار هم با او در لبنان و عراق جلسه داشته‌ایم.
حمید آن قدر خوددار بود که حتی نگفته بود سردار را دیده، خیلی از کارهایش به همین صورت بود و بدون این که سر و صدا تبلیغاتی داشته باشد کارش را انجام می‌داد.

دیدار با مقام معظم رهبری

اسداللهی سپس به بیان خاطره‌ای از دیدار با مقام معظم رهبری پرداخت و گفت: ایام فاطمیه بود که با ما تماس گرفتند و گفتند برای دیدار با مقام معظم رهبری بیایید، من و حاج خانم و آقا محمد پسر حمید رفتیم.آقا که از حسینیه بیرون آمدند ایشان را ملاقات کردیم، آن شخص ما را معرفی کرد، ایشان خیلی خوشحال شده بودند، طوری که من تا به حال ایشان را به این صورت ندیده بودم، آقا با من روبوسی کردند. 

اگر این جوانان بودند 
 امام حسین(ع) تنها نمی‌ماند

مادر شهید اسداللهی نیز در ادامه اظهار داشت: من به چنین فرزندی افتخار می‌کنم که در راه اسلام و حضرت زینب(س) به شهادت رسید، اگر این جوانان زمان امام حسین(ع) بودند، حضرت را تنها نمی‌گذاشتند و فداکاری می‌کردند.من خیلی به حمید علاقه داشتم و دوری او برایم سخت است؛ اما همان حرف حضرت زینب(س) را می‌گویم که «ما رایت الا جمیلا»، مادر مقابل حضرت چیزی نیستیم و ته دلمان راضی هستیم و خدا را شاکریم.من فقط نمی‌خواستم که حمید اسیر شود و به شهادتش راضی شده بودم. وقتی او را آوردند خیلی آرام شدم، نه مشکی پوشیدم و نه‌گریه کردم. هر وقت هم دلتنگی می‌کنم برای علی اکبر امام حسین(ع) ‌گریه می‌کنم و به حمید می‌گویم تو وظیفه ات را انجام دادی. خیلی‌ها می‌گفتند حیف شد، خیلی زود به شهادت رسید، اگر حمید بود خیلی بیشتر از این می‌توانست در کشور کار کند؛ ولی حمید عاقبت بخیر شد. 
من خدا را شکر می‌کنم که چنین جوانانی در کشور ما هستند. برای مدافعان حرم آرزوی سلامتی دارم و برای مادرانی که فرزندانشان جاوید الاثر شده‌اند آرزوی صبر می‌کنم، بنده هرگاه می‌آیم سر مزار از خانواده‌هایی که هنوز فرزندشان بازنگشته، به ویژه خانواده شهید عبداللهی خجالت می‌کشم، ان شاءالله اگر زنده هستند صحیح و سالم برگردند.
" جام جم "

داستانی درباره امام جعفرصادق ( ع ) 3


 

Image result for ‫تصویر شهادت امام صادق‬‎

 

 


 کنار هر نفر یک نان
 

مُعلّى بن خُنیس - که یکى از اصحاب امام جعفر صادق علیه السلام و از راویان حدیث است - حکایت کند:

در شبى تاریک و بارانى امام صادق علیه السلام از منزل خارج شد و به سوى محلّه بنى ساعده روانه گشت ، من نیز به دنبال آن حضرت حرکت کردم .

در بین راه ، چیزى از دست آن حضرت روى زمین افتاد، فرمود: خداوندا! آن را به ما باز گردان .

من جلو رفتم و سلام کردم ، حضرت پس از جواب سلام ، اظهار داشت : مُعلّى هستى ؟

عرض کردم : بلى ، فدایت شوم .

فرمود: در همین دور و بر دقّت کن و دستى روى زمین بکش ، اگر چیزى پیدا کردى ، آن را بردار و به من بده .

مُعلّى گوید: مقدارى تفحّص کردم و روى زمین را جستجو نمودم تا آن که زنبیلى را یافتم که داخل آن نان بود، آن را برداشتم و تحویل امام صادق علیه السلام دادم و عرض کردم : اى مولاى من ! اجازه بفرمائید من آن را حمل کنم و همراه شما بیاورم ؟

حضرت فرمود: خیر، من خودم براى این امر سزاوارترم ؛ ولیکن اگر مایل باشى مى توانى با من همراهى کنى .

مُعلّى گفت : من نیز همراه امام صادق علیه السلام حرکت کردم تا آن که به محلّه بنى ساعده رسیدیم ، افرادى را در آن جا دیدم که خوابیده بودند.

حضرت به هر یک از آن افراد که مى رسید، یک قرص نان از درون زنبیل برداشته و کنار او مى گذاشت ؛ و به همین منوال تا آخرین نفر به هر کدام یک قرص نان داد؛ و سپس با هم برگشتیم .

در بین راه ، به حضرت عرض کردم : یاابن رسول اللّه ! آن ها که متوجّه نشدند و شما را نشناختند؟!

فرمود: خیر، اگر مى خواستم متوجّه شوند، باید نمک هم برایشان مى آوردم ؛ و سپس افزود: خداوند امور همه چیزها را از جهت محاسبه ، در اختیار ملائکه قرار داده است مگر صدقه را، که مستقیما خودش آن را تحویل مى گیرد و مورد محاسبه و پاداش قرار مى دهد.

پس از آن فرمود: پدرم امام محمّد باقر علیه السلام هرگاه صدقه اى به فقیر مى داد، آن را در دست فقیر مى گذاشت و دست خود را مى بوسید؛ چون صدقه قبل از آن که به دست سائل و فقیر برسد، مورد توجّه خداوند قرار خواهد گرفت .


(( بحارالا نوار: ج 93، ص 6 125 و ص 8 127 و ج 47، ص 20، ح 17.))

داستانی درباره امام جعفرصادق ( ع ) 2


 

Related image

 

 میهمان خراسانى و تنور آتش


ماءمون رقّى - که یکى از دوستان امام جعفر صادق علیه السلام است - حکایت نماید:

در منزل آن حضرت بودم ، که شخصى به نام سهل بن حسن خراسانى وارد شد و سلام کرد و پس از آن که نشست ، با حالت اعتراض به حضرت اظهار داشت :

یاابن رسول اللّه ! شما بیش از حدّ عطوفت و مهربانى دارید، شما اهل بیت امامت و ولایت هستید، چه چیز مانع شده است که قیام نمى کنید و حقّ خود را از غاصبین و ظالمین باز پس نمى گیرید، با این که بیش از یک صد هزار شمشیر زن آماده جهاد و فداکارى در رکاب شما هستند؟!

امام صادق علیه السلام فرمود: آرام باش ، خدا حقّ تو را نگه دارد و سپس به یکى از پیش خدمتان خود فرمود: تنور را آتش کن .

همین که آتش تنور روشن شد و شعله هاى آتش زبانه کشید، امام علیه السلام به آن شخص خراسانى خطاب نمود: برخیز و برو داخل تنور آتش ‍ بنشین .

سهل خراسانى گفت : اى سرور و مولایم ! مرا در آتش ، عذاب مگردان ، و مرا مورد عفو و بخشش خویش قرار بده ، خداوند شما را مورد رحمت واسعه خویش قرار دهد.

در همین لحظات شخص دیگرى به نام هارون مکّى - در حالى که کفش هاى خود را به دست گرفته بود - وارد شد و سلام کرد.

حضرت امام صادق سلام اللّه علیه ، پس از جواب سلام ، به او فرمود: اى هارون ! کفش هایت را زمین بگذار و حرکت کن برو درون تنور آتش و بنشین .

هارون مکّى کفش هاى خود را بر زمین نهاد و بدون چون و چرا و بهانه اى ، داخل تنور رفت و در میان شعله هاى آتش نشست .

آن گاه امام علیه السلام با سهل خراسانى مشغول مذاکره و صحبت شد و پیرامون وضعیّت فرهنگى ، اقتصادى ، اجتماعى و دیگر جوانب شهر و مردم خراسان مطالبى را مطرح نمود مثل آن که مدّت ها در خراسان بوده و تازه از آن جا آمده است .

پس از گذشت ساعتى ، حضرت فرمود: اى سهل ! بلند شو، برو ببین در تنور چه خبر است .

همین که سهل کنار تنور آمد، دید هارون مکّى چهار زانو روى آتش ها نشسته است ، پس از آن امام علیه السلام به هارون اشاره نمود و فرمود: بلند شو بیا؛ و هارون هم از تنور بیرون آمد.

بعد از آن ، حضرت خطاب به سهل خراسانى کرد و اظهار داشت : در خراسان شما چند نفر مخلص مانند این شخص - هارون که مطیع ما مى باشد - پیدا مى شود؟

سهل پاسخ داد: هیچ ، نه به خدا سوگند! حتّى یک نفر هم این چنین وجود ندارد.

امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: اى سهل ! ما خود مى دانیم که در چه زمانى خروج و قیام نمائیم ؛ و آن زمان موقعى خواهد بود، که حدّاقلّ پنج نفر هم دست ، مطیع و مخلص ما یافت شوند، در ضمن بدان که ما خود آگاه به تمام آن مسائل بوده و هستیم .

(( بحارالا نوار: ج 47، ص 123، ح 176، به نقل از مناقب ابن شهرآشوب .))

داستانی درباره امام جعفرصادق ( ع ) 1


 

Image result for ‫تصویر شهادت امام صادق‬‎

 

زرارة بن اعین حکایت کند:

روزى به منزل امام جعفر صادق علیه السلام وارد شدم ، فرزندش حضرت موسى کاظم علیه السلام را در کنارش دیدم و جلوى ایشان جنازه اى - که روى آن پوشیده بود - قرار داشت .

امام صادق علیه السلام فرمود: داود رقّى ، حمران و ابو بصیر را بگو که نزد من آیند.

در همین بین مفضّل بن عمر - دربان حضرت - وارد شد و من براى انجام ماءموریّت بیرون رفتم ؛ و پس از ساعتى به همراه آن افراد حضور امام علیه السلام بازگشتم و مردم مرتّب به منزل حضرت رفت و آمد مى کردند.

امام صادق علیه السلام جلو آمد و در حضور جمعیّت - که حدود سى نفر بودند - خطاب به داود رقّى کرد و فرمود: پارچه را از روى صورت فرزندم ، اسماعیل برطرف نما.
سپس اظهار داشت : اى داود! اسماعیل زنده است ، یا مرده ؟

داود پاسخ داد: او مرده است .

بعد از آن ، افراد یکى پس از دیگرى مى آمدند و صورت اسماعیل را مى دیدند و حضرت همان سؤ ال را از آنان مى پرسید؛ و آنان مى گفتند: او مرده و از دنیا رفته است .

آن گاه حضرت فرمود: خدایا! تو شاهد بر اقرار این افراد باش ؛ و سپس ‍ دستور داد تا جنازه اسماعیل را غسل داده و کفن نمایند.

و چون فارغ شدند، فرمود: اى مفضّل ! صورتش را باز کن و پس از آن سؤ ال نمود: آیا او مرده است ، یا زنده ؟

و مفضّل گفت : او مرده است ، حضرت اظهار داشت : خداوندا! تو شاهد باش .

و سپس جنازه را جهت دفن حمل کردند؛ و هنگامى که جنازه را در قبر نهادند، امام علیه السلام جلو آمد و به مفضّل فرمود: صورتش را باز کن تا تمام افراد ببینند که او زنده است ، یا مرده ؟

و همگى شهادت دادند بر این که او مرده است .

آن گاه حضرت همچنین فرمود: خداوندا! تو شاهد بر گفته آن ها باش ، اى افراد حاضر! شاهد و گواه باشید که به زودى گروهى به وسیله اسماعیل راه باطل را برگزینند و گویند که او زنده است ؛ و امام و پیشوا خواهد بود.

آنان بدین وسیله مى خواهند نور خدا را خاموش کنند و در مقابل خلیفه و حجّت خدا یعنى ؛ فرزندم ، موسى کاظم موضع بگیرند، ولیکن خداوند متعال نور خویش را به اتمام مى رساند، گرچه مشرکان و بدخواهان نخواسته باشند.

و همین که خاک ها را داخل قبر ریختند، حضرت جلو آمد و اظهار داشت : چه کسى درون این قبر زیر خاک پنهان گشت ؟

همگى گفتند: یاابن رسول اللّه ! فرزند شما اسماعیل بود، که پس از غسل و کفن در این قبر دفن گردید.

و در پایان مراسم تدفین ، براى آخرین بار حضرت فرمود: خدایا! تو شاهد و گواه باش ؛ و سپس دست حضرت موسى کاظم علیه السلام را گرفت و اظهار داشت : این فرزندم خلیفه بر حقّ است ، بدانید که حقّ با او و نیز او با حقّ است ؛ و حقّ از نسل او خواهد بود تا هنگامى که وارث زمین - یعنى ولىّ عصر، امام زمان (عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف )، آشکار گردد.

شهادت امام جعفر صادق (ع) ، به شیعیان تسلیت می گوییم ...2


 

Image result for ‫تصویر شهادت امام صادق‬‎

 

مُصحف ناطق،حضرت صادق

جان فدایت،دل برایت،مرثیه خواند

جانِ پیغمبر،آیهٔ کوثر

در عزایت،دل برایت،مرثیه خواند

حُجّت داور هستی و حقیقتِ عنایتی

برای خَلقِ عالَمین،طَلیعهٔ هِدایتی

ای آبروی دنیا،عصمت حیّ اعلا

نور دو چشم زهرا،یا مولا

مولا امامِ صادق...

 

ما به لُطفِ حَق،وَ شما آقا

زنده ایم از بَرْکتِ این قالَ صادق ها

آرزو داریم،که چُنان خوبان

جمله باشیم رَهرُوانِ وادیِ تقویٰ

باید شود به کامِ ما،بَندگی اَحلا مِنْ عَسَل

قدم نَهیم به جادهٔ،دانش و اِخلاصِ عَمَل

اگر چه غرقِ آهیم،با شهدا همراهیم

دعا کن آقا ما را،یا مولا

مولا امامِ صادق...

 

شد مدینه در،سوگِ جانسوزَت

غرقِ حُزن و ماتم و غم آه و واویلا

فاطمه نالد،در عزای تو

مادرانه با قدِ خم آه و واویلا

پاره جگر شدی تو در،راهِ هدایتِ بشر

مرثیه خوانِ تو شده،فاطمه با دو چشمِ تر

قرآن ناطق مولا امامِ صادق مولا

قتیل ظلمِ اَعدا،واویلا

مولا امامِ صادق...