اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

" سالروز ازدواج حضرت علی ( ع ) و حضرت زهرا ( س ) " :

نتیجه تصویری برای سالروز ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه

سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه (س)

 

اولین روز از ماه ذی الحجه که دارای دو عید مبارک قربان و غدیر نیز است سالروز ازدواج زیباترین پیوند آسمانی در جهان اسلام می باشد که نمونه تکرار نشدنی در تاریخ می باشد.در این روز فرخنده، حضرت علی (ع) با برترین بانوی جهان پیمان عشق بست و خدا، والاترین فرستاده خویش را بر این پیمان گواه گرفت. برکت ازدواج  حضرت علی و حضرت زهرا، عمری به گستردگی آفتاب دارد، هم‏چنان که یاد و نام آن در تاریخ برای همیشه ماندگار شد.

روز ازدواج

 

نخستین روز از آخرین ماه قمری، سالروز ازدواج فرخنده حضرت فاطمه (س) و حضرت علی (ع) به عنوان روز ازدواج نامگذاری شده است و روزی مبارک برای همه نوگامانی است که دل به زندگی فاطمی داده ‏اند تا شادی خود را با خاطره همیشه روشن آن روز مبارک، پیوند زنند. ازدواج حضرت علی (ع) با حضرت فاطمه  (س) به فرمان خداوند، از امتیازاتی است که رسول اکرم (ص) بر آن مباهات می کردند. در این پیوند پر میمنت، فرشتگان آسمان در سرور و شادمانی و بهشتیان به زینت و زیور آراسته شده بودند.

 فاطمه زهرا (س) دختر پیغمبر اکرم (ص) و از دوشیزگان ممتاز عصر خویش بود. پدر و مادرش از اصیل ترین و شریف ترین خانواده های قریش بودند. از حیث جمال ظاهری و کمالات معنوی و اخلاقی از پدر و مادر شریفش ارث می برد و به عالی ترین کمالات انسانی آراسته بود. 

پیش از حضرت علی علیه السلام افرادی مانند ابوبکر و عمر آمادگی خود را برای ازدواج با دختر پیامبر(ص) اعلام کرده بودند و هر دو از پیامبر(ص) یک پاسخ شنیده بودند و آن این که درباره ازدواج حضرت زهرا (س) منتظر وحی الهی است. 

هنگامی که حضرت علی علیه السلام برای خواستگاری فاطمه علیهاالسلام رفت، پیامبر در خانه ام سلمه بود. حضرت علی علیه السلام در زد. ام سلمه پرسید:کیست؟ قبل از پاسخ خواستگار، پیامبر دستور داد:«در را باز کن و بگو داخل شود. کسی پشت در است که محبوب خدا و رسول است». حضرت علی علیه السلام وارد شد، سلام کرد و در حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله نشست. چشمان خود را بر زمین دوخت. شرم از پیامبر (ص) مانع گفتن خواسته اش می شد. پیامبر(ص) که خود حضرت علی (ع) را بزرگ کرده و از روحیات او باخبر است، سکوت را شکست و فرمود:«می بینم برای حاجتی اینجا آمده ای. خواسته ات را بر زبان آور و آنچه در دل داری بازگو که خواسته ات پیش من پذیرفته است». 

حضرت علی (ع) با سخنانی شیرین خواسته اش را چنین بازگو کرد:«پدر و مادرم فدای شما، وقتی خردسال بودم مرا از عمویتان ابوطالب و فاطمه بنت اسد گرفتید. با غذای خود و به اخلاق و منش خود بزرگم کردید. نیکی و دل سوزی شما درباره من از پدر و مادرم بیشتر و بهتر بود. تربیت و هدایتم به دست شما بوده و شما ای رسول خدا به خدا سوگند ذخیره دنیا و آخرتم می باشید. ای رسول خدا! اکنون که بزرگ شده ام، دوست دارم خانه و همسری داشته باشم تا در سایه انس با او، آرامش یابم. آمده ام تا دخترتان فاطمه را از شما خواستگاری کنم. آیا مرا می پذیرید؟» چهره پیامبر چون گل شکفته شد. گویا انتظار این لحظه را می کشید. خوشحال شد، ولی جواب قطعی را برعهده حضرت فاطمه (س) گذاشت.

پس از انجام خواستگاری و مراسم عقد وقت آن رسید که حضرت علی علیه السلام برای همسر گرامی خود اثاثی تهیه کند و زندگی مشترک خود را با دختر پیامبر(ص) آغاز کند. در آن زمان تمام دارایی حضرت علی علیه السلام منحصر به شمشیر و زرهی بود که می توانست به وسیله آن ها در راه خدا جهاد کند و شتری نیز داشت که با آن در باغستان های مدینه کار می کرد و خود را از میهمانی انصار بی نیاز می ساخت. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پذیرفت که حضرت علی علیه السلام زره خود را بفروشد و به عنوان جزئی از مهریه فاطمه سلام الله علیها در اختیار پیامبر بگذارد. 

زره به چهارصد درهم به فروش رفت. پیامبر قدری از آن را در اختیار بلال گذاشت تا برای حضرت زهرا(س) عطر بخرد و باقیمانده را به عمار یاسر و گروهی از یاران خود داد تا برای فاطمه (س) و علی (ع) لوازم منزل تهیه کنند. از صورت جهیزیه حضرت زهرا سلام الله علیها می توان به وضع زندگی بانوی بزرگوار اسلام به خوبی پی برد.

 نتیجه تصویری برای سالروز ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه

مهریه زهرا(س) الگویی برای پیوندهای امروزی 

 

پیامبر گرامی اسلام (ص) ازدواج دخترش را به ساده ترین و راحت ترین شیوه انجام داد تا برای همه جوانانی که در آستانه زندگی مشترک هستند، سرمشق نیکویی باقی بماند. مهریه 500 درهمی برای فاطمه علیهاالسلام مهتر زنان نیز، به همین هدف صورت گرفت. در روایات، افزون بر این مهریه که جنبه مادی و مالی دارد، مهریه های معنوی دیگری نیز برای آن بانوی بزرگ گفته شده است. در روایتی می خوانیم که حضرت زهرا علیهاالسلام از پدر تقاضا کرد که آن حضرت از خدا بخواهند تا مهریه اش را شفاعت از مسلمانان گناهکار قرار دهد. این خواسته حضرت مستجاب شد و فاطمه علیهاالسلام شفیع و واسطه بخشش گناهکاران قرار گرفت.

 

سوره هایی که بر ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه(س) دلالت دارد، کدام است؟

 

در قرآن آیه ای وجود ندارد که به صورت مستقیم به ازدواج امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) اشاره کرده باشد. ولی آیاتی وجود دارد که به گونه ای مرتبط و مناسب با این رویداد است.

آیه انتهایی سوره «کوثر»، دشمن پیامبر(ص) را مقطوع النسل می داند و عنوان می کند که خدا به پیامبر اکرم(ص) خیر کثیر عطا کرده است و می دانیم که با ازدواج امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) بود که نسل حضرت پیامبر(ص) ادامه پیدا کرده و گسترش می یابد. 

آیه ای از سوره «رحمن»:در این سوره چنین آمده:«مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ... یخَرُجُ مِنهْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَان»؛ دو دریا را روان کرد تا با یکدیگر تماس پیدا کردند... از آن دو مروارید و مرجان بیرون می آید. در تفسیر این دو آیه، در روایات آمده که منظور از دو دریا حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) و منظور از مروارید، امام حسن (ع) و مرجان، امام حسین  (ع) است. 

 

درس هایی که از ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) باید گرفت

 

از ماجرای ازدواج حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیهماالسلام نکات بسیار جالبی را می آموزیم که اگر خواهان سعادتیم و پیروی راستین اسلام، بایستی تا مرز توان تلاش کنیم تا مراحل اول ازدواج بر مبنای صحیحی صورت گیرد، و دوم آنکه ساده زیستی در تمام شئون زندگی جامعه و بخصوص ازدواج راه یابد و گرنه قید و بندهای اجتماعی در امر ازدواج که بیشتر نشأت گرفته از فرهنگ غیر اسلامی و یا ساخته و پرداخته ذهن های کوتاه مادی و اشرافی است چون غل و زنجیر بر دست و پای جوانان و والدین آنها می افتد و هر روز این غل و زنجیر بزرگتر و سنگین تر می شود، تا جایی که امکان هر نوع حرکت صحیحی را می گیرد و حیات جامعه را به سوی نابودی می کشاند و بر فساد و نابسامانی های روانی و مشکلات اخلاقی می افزاید.

در جریان ازدواج آن دو بزرگوار که به فرموده حضرت رسول(ص) خداوند فاطمه را به ازدواج علی در آورد نکات بسیار مهم آموزشی و الگویی وجود دارد که از آن جمله می توان به کفو و همتا بودن، خواستگاری بدون واسطه، قناعت، دوری از اشرافی گری و تجملات، سخت نگرفتن بر همدیگر، ملاک قراردادن معیارها و خصوصیات معنوی و دینی و اخلاقی، مهریه پایین، بنا کردن زندگی بر پایه محبت و عشق واقعی از روی شناخت، حجب و حیا و... اشاره کرد. به این خاطر است که یک پیوند با این ویژگی ها پیوند آسمانی لقب می گیرد که رضایت خدا و رسول خدا (ص) در آن وجود دارد .

 

منبع : ایسنا

طنز جبهه ( 30 ) :

 شب عملیات که می شد بعضی ها معرکه راه می انداختن :

- بچّه مرشد !

جاااان مرشد .

اگه گفتی حالا وقت چیه ؟

بعد همه باهم می گفتند :

وقت خداحافظیه

" خاطرات آزادگان( 19 ) " :

گاهی فک بچه ­ها بر اثر ضربه ­ی سیلی جابه­ جا می­شد
 
شیوه­ ی سیلی زدن (عراقی ها)

 

هنگامی که سیلی می­ زدند، باید راست می­ ایستادیم و سر را بالا می­ گرفتیم

و آن­ها هم تا هنگامی که دستشان درد نگرفته یا سِر نشده بود بر چهره­ ی  ما­

می­ کوبیدند.

گاهی دو دست را با هم از دو سو بر گوش­ ها می­ کوبیدند که حالتی چون موج

انفجار در سر ایجاد می شد و موجب پارگی پرده­ ی گوش می­شد. اگر کسی

سرش را بالا نمی­گرفت یا به زمین می ­افتاد، باید دوباره بلند می­ شد، راست

می­ ایستاد و سر را بالا می ­گرفت تا دوباره بر چهره ­ش بکوبند.

از آن­جا که بیش‌تر نگهبانان اردوگاه دُرشت بودند و دستان بسیار سنگینی

داشتند، نوجوان­ ها  نمی­ توانستند هنگام سیلی خوردن روی پا بایستند و پس

از هر سیلی که نقش بر زمین می­ شدند باید دوباره روی پا می­ ایستادند تا

سیلی بعد را بخورند.

آن­ها هنگام سیلی زدن انگشتان خود را باز می ­کردند تا پهنای دستشان صورت،

گردن و گوش را سرخ و کبود کند. گاهی فک بچه ­ها بر اثر ضربه ­ی سیلی جابه

­ جا می­شد؛ به­ گونه ای که خوردن غذا را دشوار می ­کرد.

 

گوشه ای از خاطرات آزاده جمشید سرمستانی

سایت سجاد

" چگونگی حضور ایرانیان در دوره ظهور امام زمان ( عج ) "

 Image result for ‫تصویر گل نرگس‬‎

 

از روایات فهمیده  می‌شود که تعدادی از سپاهیان حضرت مهدی(عج) ایرانی 

هستند و از آنان با  تعبیرهای طرفداران سلمان فارسی، اهل ری، اهل مشرق 

زمین، اهل خراسان،  گنج‌های طالقان، یاران درفش‌های سیاه، قمی‌ها، 

سرخ‌رویان، اهل فارس و غیره  یاد شده است.

 

معارف  عمیق مهدویت ضامن سلامت و سعادت جامعه و فرد  فرد انسان‌هاست، اعتقاد به  بشارت‌های پیامبران گذشته و ائمه دین(ع) افراد  با انگیزه و پرتوانی را در  جامعه می‌تواند پرورش دهد، باور به حضور امامی  ناظر بر اعمال، از جنبه فردی  موجب پاک نگاه داشتن روح و پیراستن اعمال از  زشتی‌هاست و از جنبه اجتماعی  باعث هم‌دلی مؤمنان و ایستادگی در برابر  ظالمان می‌شود، کارکرد وسیع و عمیق  آموزه‌های مهدوی، جذابیت خاص موضوع را  نشان می‌دهد، به همین دلیل، قشرهای  مختلف جامعه پرسش‌های بسیاری در این  موضوع دارند که لزوم پاسخگویی صحیح به  آن‌ها از راهی مطمئن بر کسی پوشیده  نیست.

 

پژوهشکده مهدویت در کتاب «مهدویت، پرسش‌ها و پاسخ‌ها» به برخی از شبهات این گونه پاسخ می‌دهد:

 

*زمینه‌سازی ظهور/ شهری که پایگاه یاران امام زمان(عج) است

کشور ایران تا قبل از ظهور، چگونه باید باشد؟

ج:برای آن‌که از وضع کشور در هنگام ظهور آگاه باشیم، باید شرایط ظهور  امام زمان(عج) را بدانیم. برای ظهور امام زمان(عج) دو  شرط اساسی لازم است:

1ـ پذیرش عمومی:

یعنی مردم باید به حدی از دانایی  برسند که هر چه امام  زمان(عج) دستور داد، بدانند آن دستور کاملاً درست است و باید مو به ‌مو آن  را اجرا کنند؛ نباید از مسئولیت شانه خالی کنند و  اجرای عدالت را فقط در  مورد دیگران دوست داشته باشند و وقتی اجرای عدالت  به ضرر خود آنان شد، از  آن فرار کنند و تن به عدالت ندهند؛ باید به حدی  برسند که بفهمند دین،  معنویت و ارزش‌های انسانی است که انسان را به سعادت  می‌رساند، نه پیشرفت  علم و صنعت و تنها امام است که نیازهای واقعی انسان  را می‌داند و می‌تواند  مردم را خوشبخت کند؛ فقط منتظر او باشند و از  قدرت‌های مادی چشم بپوشند.

2ـ یاران فداکار:

علاوه بر قبول مردم که شرط پیروزی و به ثمر رسیدن یک  قیام است، یاران فداکار و سخت‌کوش نیز باید در انجام  برنامه‌های امام،  شبانه‌روز تلاش کنند و از هیچ اقدامی برای پیشرفت  دستورهای امام کوتاهی  نکنند، در خدمت به اسلام و مردم سر از پا نشناسند و  کار کردن برای دیگران  را با تمام جان و دل قبول کنند و به فکر مقام و رفاه خود نباشند.

در روایات به وجود یاران ایرانی  توجه زیادی شده و  ‌آمده است که بسیاری از شهرهای ایران محل یاران امام است  که در زمان ظهور  به یاری امام خواهند پرداخت، مخصوصاً در روایات، شهر مقدس  قم، پایگاه  یاران امام زمان(عج) معرفی شده است.

با توجه به این دو شرط باید گفت، کشور ما برای ظهور  امام زمان(عج) باید  به گونه‌ای باشد که همه مردم یا اکثر آنها واقعاً  منتظر امام زمان(عج)  باشند؛ انتظار واقعی، تنها با گفتار و دعا ایجاد  نمی‌شود؛ منتظر واقعی را  از عمل او می‌توان شناخت که البته دعا نیز جزئی  از عمل است، منتظر واقعی  اولًا سعی می‌کند به امام زمان(عج) معرفت پیدا  کند و ثانیاً در طریق طاعت و  بندگی خدا قرار گیرد.

تحقق این امر به موارد زیر است:

بداند او چگونه  امامی است و چه انتظاری  دارد، برای این کار کتاب بخواند، در مجالس سخنرانی و غیره شرکت کند، سعی  کند برای سلامتی امام همیشه دعا کند، برای او صدقه  بدهد و اعمال مستحبی  انجام دهد، پای بند مسائل دینی و واجبات و محرمات  باشد، آنها را به دقت  بیاموزد و عمل کند، واقعاً عدالت خواه باشد و راضی  نباشد حق کسی ضایع شود،  هر چند به ضرر خود او باشد. مطیع نایب امام زمان  (ولی‌فقیه) باشد و در زمان  غیبت امام، دستورهای او را مانند دستورهای خود  امام بداند، از گناه، زشتی و  ظلم کاملاً بپرهیزد و در کمک‌ به مردم و جلب  رضایت آنان بکوشد و وظایف  دینی و اخلاقی خود را به طور کامل عمل کند.

هر قدر تعداد چنین افرادی در ایران و جهان زیاد شود، می‌توان گفت به ظهور  نزدیک‌تر می‌شویم و زمینه آمدن امام زمان فراهم‌تر  می‌شود، البته باید  توجه داشت که در کنار کوشش‌های افراد صالح، عده‌ای  افراد فاسد نیز گناه و  تباهی را به حد اعلای آن می‌رسانند و سعی می‌کنند  در جامعه هر چه بیشتر  گناه و بی‌عدالتی را ترویج دهند؛ اما با تلاش  منتظران، وجود چنین افرادی  مانع ظهور نمی‌شود؛ اینها گرد و غباری هستند که با آمدن باران رحمت الهی از  صحنه اجتماع زدوده می‌شوند، به شرط اینکه  منتظران واقعی با امر به معروف و  نهی از منکر بستر را برای ظهور حضرت  فراهم آورند تا با اصلاح امور و اصلاح  افراد جامعه شرایط ظهور تحقق یابد.

*مردی از قم

روایتی که می‌فرماید:

مردی از قم مردم را به سوی خدا دعوت می‌کند، نسبت به چه کسی است؟

ج:در روایتی امام موسی‌بن جعفر(ع) می‌فرماید: شخصی  از اهل قم مردم را به  حق می‌خواند و در اطراف او کسانی جمع می‌شوند که  چونان قطعه‌‌های آهن  مقاوم‌اند، از جنگ خسته نمی‌شوند و نمی‌ترسند و هیچ  باد سرکش تندی آنها را  تکان نمی‌دهد و به خدا توکل می‌کنند و عاقبت از آن  متقین است.

با توجه داشت که تعیین فرد خاصی برای این روایت،  احتیاج به دلایل محکمی  دارد و به سادگی نمی‌توان روایات را بر افراد و  مصادیق خاص تطبیق کرد، اما  به هر حال ممکن است انقلاب اسلامی و حضرت امام  خمینی(ره) مورد روایت باشد،  البته برخی، مصداق این روایت را امام  خمینی(ره) می‌دانند و در این باره  مطالبی نقل کرده‌اند.

*دوره ظهور

حضور ایرانیان در دوره ظهور چگونه است؟

ج: از روایات فهمیده می‌شود که تعدادی از سپاهیان  حضرت مهدی(عج) ایرانی  هستند و از آنان با تعبیرهای طرفداران سلمان فارسی،  اهل ری، اهل مشرق زمین،  اهل خراسان، گنج‌های طالقان، یاران درفش‌های سیاه، قمی‌ها، سرخ‌رویان، اهل  فارس و غیره یاد شده است.

امام باقر(ع) در این باره می‌فرماید: «نیروهایی با  پرچم‌های سیاه که از  خراسان قیام کرده‌اند در کوفه فرود می‌آیند و هنگامی  که حضرت مهدی در شهر  مکه ظهور می‌کند با آن حضرت بیعت می‌کنند» و نیز  فرمودند: «یاران حضرت  قائم(عج) 313 نفرند و از فرزندان عجم‌اند».

 

منبع: فارس

شفای چشم نابینا

Image result for ‫تصویر به مناسبت شهادت امام جواد‬‎

 

 

محمدبن میمون نقل کرده است؛ پیش از آنکه امام‌رضا(ع) به خراسان برود در مکه با
او بودم، به آن حضرت عرض کردم: می‌خواهم به مدینه بروم، نامه‌ای بنویس تا به
دست فرزندت امام جواد (ع) برسانم. حضرت لبخندی زد و نامه‌ای نوشت.
 
نامه را گرفتم و راهی مدینه شدم. در آن هنگام چشمان من، بینایی خود را از دست
داده بود. وقتی که در مدینه خدمت امام‌جواد(ع) رسیدم، خادم ایشان آن حضرت را
از میان بستر به سوی من آورد، من نامه را به او دادم.
 
حضرت به «موفق» خادم خود فرمود: نامه را بگشا! خادم نامه را گشود و مقابل ایشان
قرار داد، حضرت در آن نگاه کرد و به من فرمود: ای محمد چشم‌هایت چگونه است؟
عرض کردم: ای پسر رسول خدا! چشم‌هایم بیمار و علیل شده و بینایی خود را از دست
داده‌ام. همین‌گونه که مشاهده می‌کنی.
حضرت دست مبارک خود را بر چشم‌هایم کشید، و نور چشم و بینایی‌ام کامل شد و
شفا یافتم. پس دست و پای مبارک حضرت را بوسیدم و از محضرش مرخص شدم، پ
درحالی که چشم‌هایم کاملاً بینا بود و همه چیز را به خوبی می‌دیدم. (1)
ــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج50، ص46

" لزوم اظهار نکردن کارها پیش از تحکیم " :

Image result for ‫تصویر به مناسبت شهادت امام جواد‬‎ 

قال‌الامام الجواد(ع):
«اظهار الشیئ قبل ان یستحکم مفسده له»
امام جواد(ع) فرمود:
اظهار کاری و یا چیزی پیش از آن که ثابت و پایدار شود، مایه تباهی و خرابی
کار می‌شود. (1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- تحف‌العقول، ص457

" خاطرات آزادگان( 18 ) " :

خمینی قلب من است

از خاطرات دوران اسارت «یکتایی» این خاطره حسن زیبایی دارد: «یک روز افسر عراقی از  اسیر مجروحی که یک بسیجی 15 ساله بود پرسید: - تو تا چه اندازه پدر و مادرت را  دوست داری؟ - به اندازه چشم هایم دوست شان دارم.
 
- خوب تو که بسیجی هستی  رهبرت خمینی را چقدر دوست داری؟ - خمینی قلب من است. او را به اندازه قلبم دوست  دارم. انسان بدون چشم می تواند زندگی کند اما زندگی بدون قلب ممکن نیست. به هر  رو «یکتایی»ها هر روز با خاطرات تلخ و شیرین مرور می شوند تا غبار فراموشی نگیرند-  و به حق دریایی از دست مریزاد و خسته نباشید پیشکش روزگار آفتابی شان بادا .
 
پایان  این دفتر را با آرزوی زیبای یکتایی قهرمان می بندیم: «بهاری از عمرم گذشت و در  این روزهای پاییزی به امید فرج مولایم با دیدار یاران شهید روزگار می گذرانم و آرزو  دارم فرهنگ شگفت انسان ساز و غنی روزهای دفاع مقدس به مدد همه ایثارگران، هنرمندان  و علاقه مندان برای همیشه باقی بماند و احیاء شود».

 

منبع: http://kayhannews.ir فرامرز محمدی پور

ادبیات پایداری

" کاریکاتور / لغو کنسرت‌های مجوزدار! " :

" پایگاه خبری تحلیلی اعتدال "  

شما جذب چه چهره ای می شوید؟ / مردم این نوع چهره ها را بیشتر می‌پسندند :

                           

           
امروزه این موضوع که زنان یا مردان بیشتر جذب چه چهره و ظاهری
 می‌شوند، ذهن بسیاری از افراد را درگیر کرده است. 
           
             ***************   

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان ، این جمله را بسیار شنیده اید که "خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد" درواقع تمایل به زیبایی ها هم در ذات بندگان واقع شده و کسی نیست که به آن شک داشته باشد. بسیاری از افراد در انتخاب های خود معیار و ملاکهایی را مد نظر قرارمی دهند که اولویت بندی آنها بسته به سن و برخی عوامل فرق می کند.

شما جذب چه چهره ای می شوید؟/ آقایان این نوع چهره ها را بیشتر می پسندند
معیار زیبایی در انتخاب همسر بیشتر از هرانتخاب دیگری خودنمایی می کند تاجایی که برخی از دختران یا پسران با کنار گذاشتن تمام معیارها فقط به زیبایی و جذابیت طرف مقابل خود بسنده کرده و بدون توجه به عاقبت انتخاب خود، وارد زندگی مشترک می شوند.
این موضوع همواره بین دختران وپسران مورد بحث است که همسر آینده‌شان چه نوع چهره و ظاهری را می پسندد و تقریبا خودشان را مطابق آنها تغییر می دهند، هرچند که تغییر رفتار و ظاهر بنا به حرف و خواست دیگران درست نیست اما این طبع هرفردی است و بعد از خواست خود، دید دیگران را هم می سنجد.
جایگاه زیبایی را در زندگی خود مشخص کنید
هنوز قواعد جذابیت‌های ظاهری زنان و مردان، معیارهای دقیقی ندارد و اینکه چگونه یک کشش اولیه بین یک زن و مرد به یک عشق واقعی و ازدواج ختم می‌شود، هنوز جزو اسرار این دنیا است.
مژگان نیکنام دکترای روانشناسی در گفت و گو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان گفت: یکی از معیارهای انتخاب همسر و زندگی با جنس مخالف، جذابیتهای ظاهری و فیزیکی است که این معیار بسته به ویژگی های فرد برای همسان گزینی در رده های مختلفی جای می گیرد.
وی با ذکر مثالی توضیح داد: برای برخی از افراد معیار زیبایی (جذابیت فیزیکی مثل چهره) در رده بندی اول انتخاب قرار دارد این در حالی است که برای برخی دیگر در سطح پایین تری از سایر معیارها جای می گیرد.
حرف اول انتخاب را که یا چه می زند؟
در یک محیط اجتماعی، چهره شما (با چادر، بدون چادر، با آرایش یا بدون آرایش، با لباس های اسپورت یا رسمی) به مرور زمان، هم تیپ های شما را به سمت شما جذب وافراد هم قیافه با شما این پیام را دریافت می کنند که تا حدودی از نظر روحیات و طرز فکر به آنها شبیه هستید؛ لذا نزدیکتان می شوند.
درواقع انتخاب نوع چهره باعث می شود که در خیابان جنس مخالف برای ارتباط با شما تمایل نشان دهد یا از شما دوری کند.
نیکنام با اشاره به اینکه رده بندی معیارها به عوامل مختلفی از جمله شخصیت فرد بستگی دارد، اظهار داشت: همیشه در انتخاب ها؛ ویژگی، صفات و شخصیت فرد حرف اول را می زند و سپس ژنتیک و محیط زندگی موثر است.
وی بیان کرد: درواقع هر فردی مطابق با هم پوشانی ویژگی ها، صفات و افکارش، گزینه هایی را مدنظر قرا می دهد و نمی توانیم فقط عوامل تربیتی، الگوگرفتن از والدین، ارزشهای القایی از جانب اطرافیان و در نهایت فرهنگ محیطی که فرد در آن بزرگ شده را در نحوه انتخاب فرد موثر بدانیم، بنابراین بعنوان مثال ممکن است الگوهای فرهنگی گاهی اولویت معیارهای فرد را دستخوش تغییر کند.
ازدواج با این شرایط ممنوع!
این دکترای روانشناسی معیار زیبایی را معیار بی ارزشی ندانست و عنوان کرد: در اکثر مشاوره های قبل از ازدواج به شناخت اولویت های فردی برای برقراری یک رابطه و ازدواج تاکید می شود چرا که وقتی فرد بدون شناخت اولویتها تنها بر یک معیارخاص مثل زیبایی تکیه کند به مرور با اندیشیدن به موارد دیگر در انتخابش شک می کند، لذا همیشه توصیه بر این است که بر پایه یک معیار و شاخصه انتخاب و ازدواج صورت نگیرد.
وی افزود: دختران و پسران قبل از ازدواج حتما باید جایگاه معیارهای خود را تعیین کنند و بدانند که بعنوان مثال جذابیت ظاهری و فیزیکی طرف مقابل در کدام رده معیارهایشان (اول یا آخر) قراردارد و بر اساس آنها فرد مناسب را برگزیند.
به گفته این دکترای روانشناسی متاسفانه بسیاری از افراد با حل و فصل نکردن معیارها برای خود، در زندگی آینده شان با مشکل روبه رو می شوند.
مردم این نوع چهره ها را بیشتر می پسندند
نیکنام درباره تفاوت رده بندی معیارها برای افراد مجرد و متاهل بیان کرد: فرد مجرد از آنجا که هنوز وارد زندگی واقعی نشده و نمی تواند درک درستی از مفاهیم و ارتباطات زناشویی داشته باشد، معمولا زیبایی را معیار اصلی واولیه قرار می دهد در حالی که فرد متاهل جذابیت را معیار اصلی نمی داند و برای حفظ کیفیت زندگی معیارهای دیگری را اولویت برتر می گذارند.
بهتر است قبل از ازدواج تاحدی به این تجربه برسد و معیارهایش را به درستی دسته بندی کند تا با یک انتخاب آگاهانه، زندگی موفقیت آمیزی برای خود و همسرش رقم زند.
زمانی که از مردی می پرسیم چه چیزی او را به سمت زنی جذب می کند ، پسند او اصلا آن چیزی نیست که زنان انتظارش را دارند، این دکترای روانشناسی با بیان اینکه افراد بخصوص آقایان معمولا چهره های ساده و بی آلایش را می پسندند، اظهار داشت: با توجه به تجربه خود از افرادی که برای مشاوره ازدواج مراجعه می کنند، عمدتا آقایان به دنبال خانمهایی با صورتهای ساده می روند و مردانی کمی بودند که بانوان با مواد تزریقی و آرایش های زیاد را مناسب ازدواج می دانستند.
بنابراین جذابیت و زیبایی آیتم بسیار مهمی است اما اولویت برتر نیست و فرد باید به تناسب شخصیت، محیط رشد یافته، فرهنگهای تربیتی و خانوادگی؛ اولویتهای ارتباطی خود را مشخص و سپس به انتخاب فرد مورد علاقه اش بپردازد چرا که رده بندی این اولویت ها فرد به فرد متفاوت است.
" جام جم "

" خاطرات آزادگان( 17 ) " :

شستن تلویزیون!!

 

آب آشامیدنی از معضلات اصلی اردوگاه بود که باید با آب تانکر تامین می شد و بیشتر
 
اوقات گل آلود بود بچه ها برای تصفیه آب ناچارا یک تصفیه کننده ساختند بدین شکل
 
که از پارچه های اضافی لباس های اسارت یک گونی بزرگی به اندازه داخل حُبّانه
 
( ظرف سفالی خمره شکلی که برای خنک کردن آب داده بودند) درست کردند و داخل
 
آنرا با سه لایه ماسه و شن ریگ تا نیمه پر کردند .
 
 
 وقتی آب گل آلود را روی آن می ریختیم بعد از مدت کوتاهی از زیر آن آب زلالی بیرون
 
می آمد که برای شرب مصرف می شد ولی ناچارا باید دو سه روز یکبار شن و ماسه ها
 
را می شستیم چون پر از لجن می شدند . دقیقا یادم نیست که روزی که وارد اردوگاه
 
جدید شدیم، در هر آسایشگاه تلویزیون بود یا بعد آوردند.
 
 
چند روزی هم یکی از آسایشگاه ها برخی افراد تلویزیون را روشن می کردند و
 
برنامه هایش را می دیدند و این مسئله کم کم داشت به قول امروزی ها وحدت را
 
بین بچه ها می شکست .
 

یکروز که نظافت عمومی بود و همه باید وسایلشون را بیرون از آسایشگاه می بردند

تا تمام کف سالن آسایشگاه شسته شود و این سنتی بود مرسوم که در همه اردوگاه ها

 اجراء می شد و کار خوبی هم بود و از بسیاری از آلودگی ها جلوگیری می کرد.

 

آن روز گویا هماهنگ شده بود که در سه آسایشگاه افراد نظافتچی در حین شستن

آسایشگاه تلوزیون ها را هم بشویند با این بهانه که پر از گردوخاک هستند و این که

ما در ایران از این دستگاه ها نداشتیم تا راه تمیز کردنش را بلد باشیم .

 

و ماجرا با همان ترفند انجام شد و اولین تلویزیون که داخل آسایشگاه ما بود ناگهان

صدای بلندی دادو از داخلش دود بلند شد طراحی این عملیات در آسایشگاه ما از

حاج حمید طایفه نوروز بود .

 

با بلند شدن صدای بلند و دود کردن تلویزیون نگهبان ها با عجله وارد آسایشگاه

شدند و صحنه را که دیدند شروع کردند به فحش دادن و بدوبیراه گفتن چون هنوز

کف تاید بر روی آنها مشاهده می شد.

 

کاظم نگهبان داخلی در حالیکه از خشم قرمز شده بود و مرتب با سبیلش ور

می رفت  ، عبدالخانی مترجم را آورد و گفت آخه کسی تلویزیون را می شوره که

شما کله پوک ها آنرا با تاید شستید آخه بابا کی تا حالا دستگاه برقی را شسته

اونم دستگاه تلوزیون بعد کسی را که شسته بود را به اتاقش برد به نظرم رحیم

از بچه های تبریز این کار را تقبل کرده بود که در بازجویی هم کاظم عراقی نتونست

چیزی ازش به دست بیاره چون گفته بود

 

سیدی این اولین باریه که من با  تلویزیون برخورد کردم و قبل از اسارت ما از این

چیزا ندیده بودیم امروز هم نظافت عمومی بود و هر چه را که توی آسایشگاه جا

گذاشته بودند را شستم و همان روز تلویزیون ها جمع شد و به خارج از اردوگاه

برده شد که به یاری خدا این معضل فرهنگی هم به نوعی حل شد .

 

راوی: آزاده جلیل حسین زاده

اسارتگاه-اردوگاه عنبر

" به کجا چنین شتابان ؟ ! " :

کاریکاتور جام جم

 اعتیاد به فضای مجازی            

   
   

" خاطرات آزادگان( 16 ) " :

ماجرای سوزاندن پای آن سه اسیر

نزدیک غروب بود که صدای ناله و فریاد برادران به گوش رسید. با خبر شدیم که به دستور فرمانده اردوگاه رو پای سه نفر از اسرا گازوئیل ریخته و سپس کبریت کشیده اند.

آسایشگاه های برادران قفل شده بود و ما که هر روز نیم ساعت دیرتر به آسایشگاه می رفتیم، مشغول وضو گرفتن و هوا خوری بودیم که خبر را شنیدیم.

صدای ضجه ی برادران فضای اردوگاه را پوشانده بود. برادران اسیری که راه به جایی نمی بردند، با هر چه در دست داشتند، به در و پنجره آسایشگاه خود می کوبیدند.

من و یکی دو نفر از خواهران جلوتر رفتیم. فاصله ی بین آسایشگاه ما تا جلوی دفتر اردوگاه زیاد بود، اما به راحتی می توانستیم برادرانی را که پایشان در آتش می سوخت، ببینیم.

سر گرد مقدم و سربازان عراقی سوختن برادران ما را در آتش کینه ای که خود بر افروخته بودند، نگاه می کردند.

دیدن آن منظره ی تلخ برایم سنگین بود. بدون در نظر گرفتن شرایط موجود اردوگاه به معرکه ای که فرمانده اردوگاه بر انداخته بود، نزدیک شدم. دو نفر از خواهران دویدند و با تلاش زیاد مانع از جلو رفتنم شدند.

فردای آن روز خبر رسید که علت شکنجه ی برادران این بوده که آنها قطرات گازوئیلی را که از چکیدن منبع مخصوص موتور برق روی زمین ریخته می شده جمع کرده بودند و می خواستند وسیله ای برای گرم کردن آسایشگاه خود بسازند، اما پیش از بهره برداری، گرفتار عراقی ها شده بودند و فرمانده ی اردوگاه دستور داده بود با همان گازوئیل های جمع شده پای آنها را به آتش بکشند.

آن روزها مصادف بود با سر کشی ماموران صلیب سرخ، به همین جهت آن سه نفر را از دید صلیب سرخ پنهان کردند.

یک شب که من همراه خواهری به بهداری رفته بودم، دیدم عراقی ها آن سه نفر را برای پانسمان پایشان آورده اند.

سرگروه آنها برادر پاسداری بود که عراقی ها نام او را به عنوان یک سرباز ارتشی ثبت کرده بودند.

راوی: آزاده خدیجه میرشکار-سایت سجاد

" ضرب المثل های پارسی ( 4 ) :

 

31- آب دهان مرده است

به چیزی که از رنگاصلی خود خارج است می گویند

 

32- آب کردن

فروختن / قالب کردن

 

33-آب رفته به جوی باز نیاید

نظیر تیر رفته به کمان باز نیاید

 

34-آب را از سرچشمه باید بست

جلوی زیان را باید از مبدا گرفت

 

35-آب دیزی را زیاد مردن

اصطلاحی که هنگام رسیدن مهمان سر زده گفته می شود

 

36-آب را گل آلودکردن و ماهی گرفتن

اختلاف انداختن و حکومت کردن

 

37-آب رو ، آب جوی نیست

انسان برای هر چیزی آبروی خود را نمی ریزد

 

38-آب رفته به جوی باز نمی گردد

از دست رفته ، رفته است

 

39-آب روشنایی است

ریخته شدن آب را به فال نیک گرفتن

 

40-آب شده رفته توی زمین

مفقود شدن چیزی که جلوی دید بوده است

خاطرات آزادگان( 15 ) :

تشنه رفتیم و تشنه آمدیم

7

هرچند که در خساست بعثی ها شکی نداشتیم، ولی برایمان مشکل بود که بپذیریم در آخرین روز نیز ازدست های آنان آبی بچکد.

آن روز این حسرت به دلمان ماند که در روز آخر اسارت، یک شکم سیر آب بنوشیم. یکی از آزادگان تعبیر خوبی از تشنگی کرد. او گفت: ما تشنه اسیر و به اردوگاه ها برده شدیم و تشنه هم به وطن اسلامی برگشتیم.    

راوی: آزاده سیدجلال حسینی-سجاد

" جوانان پذیرش کار خیر را سریع‌تر از دیگران دارند " :

 

امام‌صادق(ع) به یکی از یارانش به نام «ابوجعفر احول» فرمود:
آیا به بصره رفته‌ای؟
او گفت: آری.
حضرت فرمود:
چگونه دیدی که مردم هجوم به دستگاه (طاغوتی) می‌آورند و در کارهای آن ها
شرکت می‌کنند و با آنها آمد و رفت دارند.
او عرض کرد:
«سوگند به خدا چنین افراد اندکند».
امام صادق(ع) فرمود:
«علیک بالاحداث فانهم اسرع الی کل خیر»
بر تو باد به جوانان (که آنها را دریابی) چرا که آنها (طبعا) به قبول هر
کار نیکی، سریع‌تر از دیگران هستند. (1)
____________________
1- وسائل الشیعه، ج 11، ص 447