اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

"شرایط عذرخواهی " :

عذرخواهی زمانی انجام می‌گیرد که شخص اشتباه و خطا وگناهش را
پذیرفته باشد و بخواهد برای جبران آن کاری را انجام دهد. پس در
عذرخواهی اموری دخیل است که شامل:
 
1-پذیرش اشتباه و خطا و گناه؛
2- اقرار و اظهار آن؛
3- تلاش و کوشش برای جبران آن می‌شود.
عذرخواهی زمانی پذیرفته است که کار از کار نگذشته باشد و بتوان آن اشتباه و خطا و گناه را جبران کرد. به عنوان نمونه کسی که هنوز زنده است، اگر گناهی کرد و به پیشگاه خداوند رفته و عذر و پوزش خواسته و توبه و انابه و استغفار کرد، به طور طبیعی چون در دنیا می‌توان جبران مافات کرد، عذرش پذیرفته است؛ اما اگر در شرایط احتضار و در آستانه مرگ باشد و همانند فرعون در حال غرق شدن، دیگر عذرش پذیرفته نیست.
خداوند درباره فرعون می‌فرماید: و فرزندان اسرائیل را از دریا گذراندیم، پس فرعون و سپاهیانش از روى ستم و تجاوز، آنان را دنبال کردند، تا وقتى که در شُرف غرق شدن قرار گرفت، گفت: «ایمان آوردم که هیچ معبودى جز آنکه فرزندان اسرائیل به او گرویده‌اند، نیست و من از تسلیم‌شدگانم.» آیا اکنون؟ در حالى که پیش از این نافرمانى مى‌کردى و از تباهکاران بودى؟ (یونس، آیات 90 و 91)
 خداوند در قرآن به یک قاعده کلی درباره عذرخواهی و زمان آن اشاره می‌کند و  می‌فرماید: توبه، نزد خداوند، تنها براى کسانى است که از روى نادانى مرتکب گناه مى‌شوند، سپس به‌زودى توبه مى‌کنند؛ اینانند که خدا توبه‌شان را مى‌پذیرد و خداوند داناى حکیم است. و توبه کسانى که گناه مى‌کنند، تا وقتى که مرگ یکى از ایشان در رسد، مى‌گوید: «اکنون توبه کردم»، پذیرفته نیست؛ و [نیز توبه‌]
کسانى که در حال کفر مى‌میرند، پذیرفته نخواهد بود، آنانند که برایشان عذابى دردناک آماده کرده‌ایم. (نساء، آیات 17 و 18) قرآن در جایی دیگر با اشاره به روز قیامت که دیگر جایی برای بازگشت و بازسازی و جبران مافات نیست، به عذرخواهی برخی اشاره کرده و می‌فرماید: فَیَوْمَئِذٍ لَّایَنفَعُ الَّذِینَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ وَلَا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ؛
و در چنین روزى، [دیگر] پوزش آنان که ستم کرده‌اند سود نمى‌بخشد و بازگشت به سوى حق از آنان خواسته نمى‌شود.(روم، آیه 57) واژه « یُسْتَعْتَبُونَ» از ریشه «عتب» گرفته شده است. عتبه به درگاه خانه و هر یک از پله‌های خانه گفته می‌شود. در سابق چون عذرخواهان به درگاه خانه آمده و روی سکو و پله درگاه خانه می‌نشستند تا رضایت شخص صاحب‌خانه را بگیرند و این گونه عذر‌خواهی کنند، به این عمل استعتاب می‌گفتند.
البته عتاب و سرزنش نیز از همین ریشه است؛ زیرا راه سخت و پله پله‌ای را عتبه می‌گفتند و کسی که سرزنش می‌شد گویی از پله‌ها و راهی سخت رفته است. به هر حال استعتاب و عذرخواهی و پوزش‌خواهی تا زمانی که بتوان جبران کرد شدنی است وگرنه شخص نمی‌تواند با عذرخواهی کاری پیش برد؛ چنانکه در هنگام احتضار و در قیامت چنین چیزی غیرممکن است.
" کیهان "

" وام خودرو " :

 ماشین های بی کیفیت داخلی ، جان مردم  حفظ نمی کند ، فقط
 
جیب ها را خالی می کند  ، چه کسانی نفع می برند  !! !!
 

 
 " جام جم "

" علت‌های چهارگانه در خلقت انسان " :

 

در فلسفه از علل چهارگانه سخن به میان آمده که شامل:
علت فاعلی، علت مادی، علت صوری و علت غایی است. این علل در قرآن درباره
خلقت انسان به‌ گونه زیر تبیین شده است: قرآن علت فاعلی خلقت انسان را
خداوند آفریدگار دانسته که در مقام پروردگاری نیز نشسته و خالق و رب
انسان است:
وَاللَّهُ خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ‌؛ خداوند شما را از خاکی آفرید، سپس از
نطفه‌ای. (فاطر، آیه11؛ غافر، آیه 67؛ انسان، آیه2)
علت مادی را خاک و نطفه برآمده از همین عناصر خاکی دانسته و فرموده
است: فَإِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ
وَغَیْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَیِّنَ لَکُمْ‌؛
ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از «مضغه» [= چیزی شبیه گوشت جویده شده‌]، که بعضی دارای شکل و خلقت است و بعضی بدون شکل تا برای شما روشن سازیم [که بر هر چیز قادریم].(حج، آیه 5؛ و نیز نگاه کنید: یس، آیه 77؛ نحل، آیه 4؛ کهف، آیه 37؛ مومنون، آیه 13؛ فاطر، آیه 11؛ غافر، آیه 67) علت صوری همان صورت‌گری است که خداوند در انسان انجام داده و قرآن می‌فرماید: هُوَ الَّذِى یُصَوِّرُکُمْ فِى الْأَرْحَامِ کَیْفَ یَشَاءُ؛
او کسی است که شما را در رحمِ (مادران)، آنچنانکه می‌خواهد تصویر می‌کند.(آل عمران، آیه 6؛ و نیز نگاه کنید: حجر، آیه 29، ص ، آیه 72) اما علت غایی که همه این کارها برای آن انجام می‌شود و حکمت خلقت به شمار می‌آید، همان چیزی است که انسان باید برای آن تلاش کند تا وقتی با خداوند ملاقات می‌کند ملاقاتی بر اساس حکمت خلقت انسان یعنی عبادت باشد. خداوند درباره علت غایی خلقت انسان می‌فرماید: یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ؛ ای انسان! تو با تلاش و رنج به سوی پروردگارت می‌روی و او را ملاقات خواهی کرد!(انشقاق، آیه6)
و در جایی دیگر می‌فرماید: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ؛ من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند.(ذاریات‌، آیه 56) ولی این عبادت به هدف دستیابی به اقسام تقوای سه‌گانه عام و خاص و اخص است: یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِى خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛ ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید.(بقره، آیه 21)
و این‌گونه است که انسان به سبب تقوا به یقین سه‌گانه می‌رسد (تکاثر، آیات 5 و 7؛ واقعه، آیه 95) و در جایگاه خلافت الهی قرار می‌گیرد و در کمال به جایی می‌رسد که چیزی برتر از انسان نیست و مسجود همه فرشتگان می‌شود.(حجر، آیات  29 و 30؛  ص‌، آیات 72 و 73)
" کیهان "

به نام کردگار هفت افلاک .............

Image result for ‫منظره گندم زار طلایی‬‎

*******************************

به نام کردگار هفت افلاک

که پیدا کرد آدم از کف خاک

 

الهی ، فضل خود را یار ما کن

 ز رحمت ، یک نظر در کار ما کن

 

تویی رزّاق هر پیدا و پنهان

تویی خلاّق  هر دان و نادان

 

زهی گویا ز تو  ، کام و زبانم

تویی هم آشکار ، هم نهانم

 

چو در وقت بهار آیی پیدار

حقیقت ، پرده بداری ز رخسار

 

فروغ رویت اندازی سو خاک

عجایب نقش ها سازی سوی خاک

 

گل از شوق تو خندان در بهار است

از آنش رنگ های بی شمار است

 

هر آن وصفی که گویم ، بیش از آنی

یقین دانم که بی شک ، جان جانی

 

نمی دانم  ، نمی دانم ، الهی

تو دانی و تو دانی ، آن چه خواهی

 

 

" الهی نامه ، عطار نیشابوری "

ضرب المثل پارسی ( 5 ) :

 

41- آب زیر کاه

تو دار / موذی / فریبکار

 

42- آب که سرگذشت ، چه یک نی ، چه صد نی

اتفاقی نباید می افتاد ؛ حال که افتاده تفاوتی در مقدار آن نیست

 

43- آب زیر پوستش رفته

وضع مالی کسی خوب شدن / روی فرم آمدن

 

44- آبستن کردن کسی

کسی را با رشوه موافق خود کردن

 

45- آبغوره گرفتن

گریه دروغین

 

46-آب سفت می کند

کار بیهوده انجام دادن

 

47- آب شان به یک جوی نمی رود

با هم موافق نیستند

 

48- آب شده و به زمینی رفت

ناپیدا شدن یک باره

 

49- آبکش به کفگیر می گوید چقدر سوراخ داری

کنایه از افرادی که عیب خود را نمی بینند و عیب دیگران را می بینند

 

50- آب که ازسر گذشت چه یک گز چه صد گز

بلا که بر سرم آمد ، چه کم چه زیاد

مدگرایی به سبک غربی !!

 

امان از مدگرایی ، زمانی که گوش مان به دجال عصر باشد

" جام جم "

" میلادت مبارک رویای من "

Image result for ‫تصویر گل نرگس‬‎

 

چنین شنیدم که لطف یزدان به روی جوینده در نبندد


دری که بگشاید از حقیقت بر اهل عرفان دگر نبندد


چنین شنیدم که هر که شبها نظر ز فیض سحر نبندد


ملک ز کارش گره گشاید فلک به کینش کمر نبندد


دلی که باشد به صبح خیزان عجب نباشد اگر که هر دم


دعای خود را به کوی جانان به بال مرغ سحر نبندد


اگر خیالش به دل نیاید سخن نگویم چنان که طوطی


جمال آیینه تا نبیند سخن نگوید خبر نبندد


ز تیر آه چو ما فقیران شود مشبّک اگر که شبها


فلک ز انجم زره نپوشد قمر زهاله سپر نبندد


بر شهیدان کوی عشقش به سرخ رویی علم نگردد


به رنگ لاله کسی که داغ غمش به لخت جگر نبندد


کجا تواند کسی درین ره دم از مقامات عاشقی زد


هر آن که نالد به ناله نی چو نی به صد جا کمر نبندد

 

صفای اصفهانی

 

" میلادت مبارک رویای من "

طنز جبهه ( 32 )

 سید روی تاب بود و ما هم هرچی توانستیم هل می دادیم ،

حسابی می ترسید .

در همین لحظه خمپاره زدند .

 هر دو شیرجه زدیم زمین ؛

سید هم از ارتفاع سه متری خودشو انداخت پایین !        

 کف دست و زانوهایش آسیب دیده بود و ناله می کرد :

خمپاره خورده بودم کمتر آسیب می دیدم !

 

       " شادی روح شهدای سید صلوات  "

" عید قربان ، عید عبودیت مبارک " :

Image result for ‫تصویر عیدقربان‬‎

روز تقرّب

عید قربان جلوه گاه تعبّد و تسلیم ابراهیمیان حنیف است، و فصل قرب مسلمانان به خداوند، در سایه عبودیّت.

عید قربان فصل قربانی کردن عزیزها در آستان «عزیزترین» یعنی خداست. عید قربان مجرای فیض الهی و بهانه عنایت رحمانی به بندگان مؤمن و مطیع است. و هر کس بتواند رضای خویش را فدای رضای حق کند، از خواسته دل در راه خواسته خدا چشم بپوشد، و از داشته ها و خواسته ها بگذرد، به مرز عبودیت می رسد.

«قربانی» وسیله قرب به خداست  و عید قربان روز تقرّب به پروردگار است. روز رها شدن از تعلّقات قربانی کردن تمنیّات در پیش پای اراده الهی است.

عید در فرهنگ اسلامی

واژه «عید» در لغت به معنی «بازگشتن» می باشد و دراصطلاح، به معنی بازگشت به سوی خداوند سبحان است. در این روز، عطا و بخشش های خداوند متعال همراه با رحمت، بر بندگان مؤمن نازل می گردد پس بیایید در این روز، با عبادت و راز و نیاز، گناهان گذشته را از صفحه دل بشوییم و خود را برای بهره وری بیشتر از فیوضات این روز آماده و مهیّا سازیم؛ چراکه به طور کلّی، در تمامی اعیاد اسلامی، هدف آن است که با بندگی و عبادت در پیشگاه حضرت سبحان، سعادت واقعی خود را به دست آوریم. مولای متقیان علی علیه السلام  در این باره فرموده اند: «هر روزی که انسان در آن گناه و معصیت نکند، آن روز عید است.»

عید فداکاری و ایثار

عید قربان یکی از اعیاد بزرگ اسلامی است که یادآور زیباترین نمونه تعبّد انسان در برابر خداوند متعال است. عید قربان، عید فداکاری، ایثار، قربانی، اخلاص و عشق است. فدا کردن فرزند دلبند خود، در راه خدا، امتحانی الهی برای حضرت ابراهیم علیه السلام  بود که عید قربان یادآور آن است. اسلام نیز خواسته است که مسلمانان هر سال عید قربان را جشن گیرند تا این اصول و ارزش های الهی را همواره مدّنظر داشته باشند و همواره برای تبعیّت از دستورات خداوند و کسب رضایت الهی آماده هرگونه ایثار و فداکاری باشند.

قربانی ابراهیم

ابراهیم از جانب پروردگار، مأمور قربانی کردن فرزند دلبندش اسماعیل شد. هنگامی که ابراهیم فرمان الهی را به پسرش ابلاغ کرد، اسماعیل گفت: پدر جان! فرمان خدا را اجرا کن که مرا از صابران خواهی یافت. در صبحی دلکش، اسماعیل دست در دست پدر، در صحرای منی، به سوی قربانگاه پیش رفت و خوشحال بود از این که خداوند متعال، او را برگزیده است. آن گاه ابراهیم با دست هایی محکم و استوار خنجر در حنجره اسماعیلش نهاد تا سر از پیکر عزیزش جدا کند. تیغ بر گلوی فرزند می چرخید، ولی نمی برید. گویی معجزه ای رُخ داده بود. ناگهان قوچی برای قربانی شدن در پیش چشمان ابراهیم نمایان شد و هاتفی ندا داد. ابراهیم! تو از این آزمون سربلند بیرون آمدی؛ پس دوستی خد گوارایت باد! امروز نیز حاجیان، در موسم حج، به درگاه خداوند قربانی می کنند تا بگویند: خداوندا! ما نیز چون ابراهیم تسلیم توییم. پس در این روز زنجیرهای اسارت و تعلقات را می بریم تا بیش از پیش به تو نزدیک شویم.

نمایش تسلیم و رضا

قرآن کریم، ضمن بیان داستان های آموزنده، که از مهمترین برنامه های تربیتی آن کتاب الهی است، نمونه هایی از مقامات والای انسان های واقعی را نشان می دهد، تا هدف از این دستورات متین آسمانی را به بشر بفهماند. قربانی نمودن فرزند و یا ذبح گوسفند، مطلوب اساسی نیست، بلکه هدف، پرورش افکار ناب، دل های پاک و جان های منزه است. خداوند در قرآن می فرماید: پس همین که ابراهیم و اسماعیل سر تسلیم فرود آوردند و ابراهیم، او را بر پیشانی بر زمین خوابانید، ندایش دادیم که ای ابراهیم! بحق، تصدیق مأموریت در خواب نمودی و مابه نیکوکاران این چنین پاداش می دهیم.

و این گونه بود که ابراهیم و اسماعیل به عموم جهانیان نشان دادند که آنچه عیار گوهر انسانیّت را بالا می برد و او را موجودی شریف می گرداند، همان حالت خضوع و تسلیم در برابر حق تعالی است.

عید قربان در کلام امام خمینی رحمه الله

امام خمینی رحمه الله  پیر فرزانه انقلاب، درباره عید قربان چنین گفته اند: «عید قربان، عیدی است که انسان های آگاه را به یاد قربانگاه ابراهیمی می اندازد. قربانگاهی که درس فداکاری و جهاد در راه خدای بزرگ را به فرزندان آدم و اصفیاء و اولیای خدا می دهد... این پدرِ توحید و بت شکنِ جهان، به ما و همه انسان ها آموخت که...  عزیزترین ثمره حیات خود را در راه خدا بدهید و عید بگیرید. خود و عزیزان خود را فدا کنید و دین خدا را و عدل الهی را برپا نمایید. به همه ما ذریه آدم فهماند که «مکه» و منی قربانگاه عاشقان است و محل نَشر توحید و نفی شرک، که دلبستگی به جان و عزیزان نیز شرک است.»

پایان روز دهم

ذی الحجه از ماه های شریف سال است. در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله ، هنگامی که این ماه فرا می رسید، اصحاب به انجام عبادات اهتمام فراوانی می ورزیدند. از رسول خدا صلی الله علیه و آله  نقل است که عمل خیر و عبادت، در هیچ ایّامی نزد حق تعالی محبوب تر از دهه اوّل ماه ذی الحجه نیست. آری، این همان ده روزی است که در قرآن مجید، به عنوان ایّام معلومات نام شده و در نهایتِ فضیلت و برکت می باشد و در کتاب های ادعیه، اعمال مخصوصی برای این دهه ذکر شده است. مسلمانان در این ده روز، با انجام عبادات، دل های خویش را از تاریکی ها و ظلمت ها شستشو می دهند و قلب های خود را سرشار از عشق و محبت می نمایند و بدین سبب پایان این روز را جشن می گیرند و با معبود خویش پیمان می بندند که دیگر به تعلّقات زندگی دل نبندند و همیشه در مسیر رضای او قدم بردارند.

آمادگی برای فیض

عارف وارسته مرحوم میرزاجواد آقای ملکی تبریزی رحمه الله ، درباره آماده شدن برای بهره گیری از فیوضات این روز چنین می گوید: «با شروع روز عید، مواظب باش تمامی کارهایی که باعث رضایت و جلب عطوفت پروردگار است را انجام دهی؛ خداوند باری تعالی، مالک وجود، دنیا، آخرت، زندگی و مرگ تو می باشد و نباید از پروردگار و بزرگی چنین عطوف و مهربان غافل شد؛ زیرا ممکن است باعث محدودیت از عطایای او گردد. آری در ابتدای روز، به نیت پاک نمودن قلب از اشتغال به غیر خدا، غسل کن. آن گاه «الله اکبر» واقعی گفته و با این تکبیر تمام موجودات  را در برابر شکوه و عظمت پروردگارت کوچک و ناچیز شمار و به نیّت پوشش و آرایش، با لباس تقوا و اخلاق نیکو، تمیزترین لباس های خود را پوشیده و آن گاه به جانب مصلّی رفته تا نماز عید را اقامه کنی.»

اعمال عید قربان

عید سعید قربان فرصت بسیار خوبی است تا مؤمنان، با انجام عبادات (ضمن بهره وری از فیوضات الهی)، به پروردگار خویش تقرّب یابند.

در کتاب های ادعیه، علاوه بر بیان فضیلت و اهمیت این روز بزرگ، اعمال بسیاری مخصوص این روز ذکر کرده اند. از جمله اعمال مستحب در این روز، غسل کردن است که بسیار بر آن تأکید شده، همچنین برگزاری نماز عید است که بهتر است زیر آسمان (مکان بدون سقف) خوانده شود. از اعمال مستحب دیگر در این روز، قربانی کردن و تناول از گوشت قربانی است. و نیز وارد شده است که در این روز، دعای شریف ندبه و همچنین دعای مخصوص امام سجاد قرائت شود. پس شایسته است، در این روز، بدون آنکه وقت خود را به بطالت بگذرانیم، با انجام این اعمال، مورد رحمت و عنایت پروردگار خویش قرار گیریم.

فضیلت قربانی

یکی از اعمال با فضیلت و مهم در روز عید قربان، عمل قربانی است. که در روایات، بسیار بر آن تأکید شده است. امام باقر علیه السلام  می فرمایند: «خداوند قربانی کردن و اطعام نمودن را دوست دارد». بعضی از علما چنین بیان نموده اند که بهتر است قربانی کننده، گوشت قربانی را سه قسمت کند؛ قسمتی از آن را بین همسایه ها تقسیم نماید، قسمت دیگر را به و فقیران ببخشد و قسمت آخر را نیز برای خانواده خود نگه دارد.

یاد حسین علیه السلام  در عید قربان

شب و روز عید قربان، یکی از اوقات بسیار شریف برای زیارت سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام  است که در فضیلت و ثواب آن، روایات بسیاری وارد شده است. سرّ این امر، آن است که یاد و حماسه جاودان امام حسین علیه السلام  در این روز در ذهن ها تکرار شود؛ چرا که اگر ابراهیم خلیل یک قربانی، به قربانگاه منی آورد و سالم باز گرداند، امام حسین علیه السلام ، در یک روز، هفتاد و دو تن قربانی، به قربانگاه کربلا آورد و سرهای بریده و اجساد آغشته به خون یاران و عزیزانش را از کودک شیرخوار گرفته تا پیرمرد کهنسال، همه را یک جا، به پیشگاه پروردگار خویش تقدیم نمود.

امتحان الهی

قرآن کریم در آیه 2 سوره عنکبوت می فرماید: «آیا مردم چنین پنداشتند که به صِرف اینکه گفتند: ما ایمان به خدا آورده ایم، رهایشان کنند و برای این مدعا هیچ امتحانشان نکنند». یکی از سنّت های همیشگی خداوند در مورد بندگان، سنت امتحان بوده است؛ چرا که تا انسان ها در مرحله امتحان و آزمون قرار نگیرند، صدق گفتار آن ها ثابت نمی شود. پس هر گاه در امتحان الهی موفق و پیروز شدند و گفتار و کردارشان یکسان گردید، در ادعای مسلمانی و تدیّن خویش، راستگو و صادق خواهند بود.

آری، عید سعید قربان، یادآور یک امتحان بزرگ است. امتحانی که حضرت ابراهیم علیه السلام  با سربلندی از آن بیرون آمد. پس برماست که در مصیبت ها و بلاها صابر و شکیبا باشیم؛ چرا که شاید این ها امتحان و آزمون بندگی و عبودیّت ما باشند.

قربانی حقیقی

در آیه 37 سوره حج آمده است: «هرگز گوشت و خون قربانی ها، به خدا نمی رسد، بلکه آنچه به خدا می رسد، تقوی شماست». آری، خداوند طالب تقواست و تقوا یعنی از بین بردن شیطان درونی هوای نفس؛ چرا که کشتن دیو نفس امّاره، وسیله نزدیکی آدمی در پیشگاه حضرت حق است. امام سجاد علیه السلام  از مردی که مراسم حج را انجام داده بود، پرسیدند: «آیا به هنگام سر بریدن قربانی، نیّت نمودی که با تمسّک به حقیقت تقوی و ورع، حلقوم طمع را قطع کنی؟»

زمزمه های عارفانه

مولایمان حضرت زین العابدین علیه السلام ، در روز عید قربان، این گونه با پروردگار خویش مناجات می نمودند: «پرورگارا! آن کس که به سوی مخلوقی حرکت کند، خویشتن را به امید عطا و بخشش او آماده می سازد. پس امروز، من به امید عفو و صله تو آماده شده ام و از درگاهت، مرحمت و کرامت همی تمنّا دارم.

بارالها، بر محمد و آل او درود و رحمت فرست و این امید مرا، نومید مگردان. ای خدا! ای آنکه حاجات حاجتمندان... بر تو پنهان نیست، و ای آنکه هر چه ببخشی، خزانه سرشارت زوال نبیند.

من امروز با دست تهی به درگاهت آمده ام، و مرا به طاعت و عبادتم تکیه ای نیست. نه طاعتی فرستاده ام که مقبول باشد و نه جز شفاعت محمد و آل او شفاعت کسی پشت گرمی من است. بلکه امروز به درگاه تو آمده ام، در حالی که به گناهان خویش اعتراف دارم و به عفو عظیم تو که شامل ] حال] خطا کاران می شود، امید دارم.»

گلبانگ تکبیر

یکی از اعمال مستحب در روز عید قربان، گفتن تکبیر است. در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله آمده است که اعیاد فطر و قربان را با جملات «لا اله الا الله» و «الله اکبر» و «الحمد الله» و «سبحان الله» آذین ببندید. و نیز در جمله ای دیگر از آن حضرت تصریح شده است که «چون در روزعید قربان از خانه بیرون شدید، با صدای بلند تکبیر بگویید». چه بسا بر زبان آوردن این اذکار برای آن باشد که انسان تمامی موجودات را در برابر عظمت و شکوه پروردگار خویش کوچک و ناچیز شمارد و قلب خویش را از توجه به غیر خدا فارغ نماید تا ظرف وجودی خویش را برای کسب فیض و رحمت پروردگار وسعت بخشد.

تکریم حماسه ابراهیم

قربانی کردن گوسفند، چه از سوی حاجیان در «منا» و چه از سوی غیر حاجیان، تکریم آن حماسه معنوی و ایثار عظیم ابراهیم و اسماعیل است که به «مسلخ عشق» رفتند و سربلند، خاطره آن اخلاص و عشق شکوهمند خود را در یادها جاودان نمودند.

" به یاد شهدای حج 1394 " :

 

 

 

چرخم و می گردم به دورکعبه ی دل ها        1

اما کعبه پریشان است                                 2

بر بام کعبه ملائک در حزن

آسمان دل من بارانی است

و به قدر ابرهای مکه

که می غرد و می بارد

اشک های آسمان مکه

بی امان تا به ابد سوگ وار است

هفت باری که به دورت می گردم

و در سعی صفا و مروه

ودر سنگ جمرات

چه کسی را سنگ سار باید کرد ؟

نام بد رفته ابلیس تا به ابد معلون

یا

دستیارانش : آل سعود را

حتی کبوتران بقیع هم سوگوارند

مظلوم ترین کبوتران در بقیع اند

هیچ می دانستی ؟ !

که به گرد حرم رسول الله می چرخند و

اذن دخول ندارند !

اما در مشهد الرضا ( ع)

کبوتران حرمش

 سر به آستانش دارند و

در نجف اشرف شادمان به دیار مولا علی ( ع) می آیند

از آسمان منا به جای باران ، خون می بارد تا به ابد

کبوتران حرم امن الهی ، دسته دسته                        4

می آیند تا رم جمرات گویند

اما ، ناگه می شکند هرم قداست رم !

ابلیسانی از ره می رسند و                                   5

جای کبوتران شکسته بال حرمت تنگ است

کوچ باید کرد

دسته دسته ، خونین بال

یاد عطش ات هستم یا ثارالله در کرب وبلا             6

نیست هیچ کبوتری از دیار ، عاشق ثارالله

بی ذکرت تا وقت عروج

از مهد تا عرش

دسته دسته ملائک به صف

صف در صف ،

غوغایی به پاست

سر به آسمان می سایم تا بگویم

من همان اشرف مخلوقاتم ! ملائک می دانستید ؟         7

که به خدایم گفتید ؟

ز چه باید سجده کنیم بر مشتی خاک !                      8

من ، آدمم از نسل بنی بشرسرگشته

که به عرش می آیم

بی بالم و بی پا و سر

اما خندانم                                              9

حال می دانم که چرا دوشین

در آرزوی رفتن بودم !                              10

اما گل ها تک چین شده اند                          11

هر کسی را یارای ضیافت رب نیست

رفتید ، یادی از " رویای " رفته از یاد کنید

که خواهم آمد

**************************************************

شعری از رویا پوراحمدگربندی* شنبه  18/7/1394 * ساعت   09:30 صبح

         (( تقدیم به شهدای حجاج کعبه و صفا و مروه و رم جمرات ))

 

1-کعبه خانه خدا

2-در سوگ از دست حجاج مسلمان

3-حاجی هایی که برای سنگ زدن به شیطان در روز عید قربان ، خود به قربان گاه

         (  3  مهر ماه 1394  ) رفتند

4- حاجی هایی که برای سنگ زدن ستون شیطان رفتند

5- شاهزادگان آل سعود که حضورشان ، باعث حادثه کشتار حاجی ها در منا شد

6- امام حسین ( ع)

7- من نوعی حاجی که به قربان گاه رفتم و شهید شدم

8- لحظه اعتراض فرشتگان به خداوند که چرا باید بر خاک آدم سجده کنند

9- لحظه شهادت حاجی ها در کعبه و صفا و مروه و منا             

10- خردادماه 94 ، در آرزوی رفتن حج تمتع بودم با این که فروردین 94به حج عمره

     رفته بودم ، بی قرارهمراه شدن با حاجی ها بودم ، بی خبر از راه رسیدن پر گشودن حجاج

11- تمام حاجی های شهید ، از طرف خدا ، انتخاب شده بودند

طنز جبهه ( 31 ) :

وقتی زود و تند آماده می شدند ، می گفت : بریم ؟

اونهایی که می دانستند می گفتند :

برو بریم.

اما تازه واردها با تعجب می پرسیدند : کجا ؟

اونوقت همه درجوابش می گفتند :

قربون امام !           

             

          " شادی روح امام صلوات "

" کیفر قوم ثمود عبرتی برای همه نسلها " :


 
 قرآن کریم از هرگونه تغییر، محفوظ و به تصریح خود، هرگونه اختلاف ناشی از تصرف بشری در آیات آن مردود است. بادقت در آیاتی که به ذکر سرگذشت عبرت‌آموز قوم ثمود پرداخته به خوبی درمی‌یابیم که نه تنها ذره‌ای تناقض و تضاد در آن نیست، بلکه با ظرافتی به غایت دقیق، واقعه‌ای واحد را با چند بیان، که همگی به نوعی مکمل یکدیگرند، همچون حلقه‌های زنجیر به هم متصل می‌کند و یکپارچه و واحد، به بیان ماوقع می‌پردازد. در نوشتار حاضر شبهه مربوط به چرائی عذاب قوم ثمود و ارتباط آن با ناقه صالح بررسی شده است.
***
 قرآن کریم با صراحت هرچه تمام، وجود هرگونه اختلاف، تناقض، تضاد و باطل را از ساحت مقدس خود دور می‌داند.(1) زیرا از جانب خداوند حکیم و علیم نازل شده(2) و علم مطلق او به همه‌چیز، مانع نفوذ باطل در کلام اوست. قرآن کتاب هدایت است و در طی 23 سال بر قلب مبارک پیامبر رحمت فرود آمده است. پراکندگی موضوعات قرآن در میان آیات متعدد و سوره‌های گوناگون، مانع یکپارچگی آن نیست. برای به دست آوردن نظر قرآن راجع به یک موضوع خاص، به جمع‌آوری همه‌ آیات و بررسی آنها در کنار هم نیازمندیم. برخی از آیات ممکن است در نگاه اول با هم اختلاف داشته باشند. ولی با تأمل در همه‌ آیات به صورت یکپارچه، اختلاف برمی‌خیزد و ائتلاف می‌نشیند. کسانی که به انگیزه خرده‌گیری بر آیات یا جستن نقص‌ها و ضعف‌ها به قرآن مراجعه می‌کنند، به خیال خود به آنچه می‌خواهند می‌رسند؛ چون هدفی جز آن ندارند! آنها نمی‌خواهند قرآن را کتاب خدا و عاری از هرگونه نقص بیابند؛ از این رو به متشابهات چنگ زده(3) و بر اختلافات ظاهری تکیه می‌کنند. قرآن کتاب هدایت است برای متقین.(4)کسانی که با فطرت پاک و دور از آلودگی به شبهه‌ علمی و شهوت عملی به قرآن می‌رسند و  مقصود خود را در آن می‌یابند و با ریسمان قرآن به حقیقت پیوند می‌خورند.(5) در ادامه یکی از برداشت‌های نادرست از برخی آیات قرآن که مربوط به قوم ثمود و علل هلاکت آنهاست در قالب یک شبهه  و پاسخ به آن مورد بحث قرار می‌گیرد.
چکیده  شبهه
در چند سوره از قرآن، داستان قوم ثمود و صالح پیامبر ذکر شده است. در این آیات به بیان نافرمانی قوم ثمود و چگونگی هلاکت آنها می‌پردازد. برخلاف تصریح قرآن مبنی بر نبود تناقض در آن و مصون ‌بودن از تحریف و تصرف، می‌بینیم که این داستان، به دلائل نامعلوم، دچار تناقض و تضاد می‌شود. یعنی در هر سوره‌ای که این جریان بازگو می‌شود، علت نابودی آنها، چیزی متفاوت از علتی است که در سوره‌ دیگر بیان می‌شود. ضمن اینکه نابودی یک قوم، صرفا به دلیل شکستن پای شتربچه‌ای و نیز تقسیم‌بندی آب یک رودخانه میان مردم و یک شتر، عادلانه نیست!
پیش‌درآمد
سرگذشت اقوام در قرآن، با هدف عبرت‌آموزی و پندگیری بیان شده است تا انسان‌ها با آگاهی از اوضاع و احوال ایشان، خود را از اشتباهات و مهلکات دور بدارند؛ اما نکته‌ حائز اهمیت این است که قرآن کریم، کتاب قصه‌سرایی نیست تا با ذکر جزئیات، باعث دورشدن از هدف شود؛ بلکه تنها به آن قسمتی از واقعه اشاره می‌کند که پیامی دربردارد و به مخاطب هشدار می‌دهد که درصورت عبرت نگرفتن و توجه نکردن به سرگذشت پیشینیان، به سرنوشت مشابه آنها دچار خواهد شد.                                                         
عذاب قوم ثمود چه بود؟
آیاتی که به بیان سرنوشت قوم ثمود پرداخته‌اند، در چند سوره‌ مختلف پراکنده است. ابتدا برداشت کلی از آیات را بیان می‌کنیم و سپس به ذکر ارتباط میان آنها می‌پردازیم:
- سپس «ناقه» را پى کردند... سرانجام زمین لرزه آنها را فرا گرفت.(6) طبق این دو آیه، قوم ثمود به علت پی‌کردن و کشتن ناقه، به زمین‌لرزه گرفتار شده و هلاک گشتند.
- به علت اینکه مردم، ناقه را از پای درآوردند، صیحه‌ای آنها را فراگرفت و در خانه‌هاشان کشته شدند.(7)
- در سوره‌  شعرا بدون اینکه به نوع عذاب اشاره کند، تنها هلاکت آن قوم، در پی کشتن ناقه را بیان می‌کند.(8)
- درجای دیگر، بدون اینکه سخن از کشتن ناقه به میان بیاید، توطئه علیه جان صالح نبی را علت نابودی قوم ثمود معرفی می‌کند.(9)
- در سوره‌ قمر باز هم می‌بینیم که علت نابودی قوم ثمود، کشتن ناقه است؛ با این تفاوت که این بار قاتل، یک نفر است نه چندنفر.(10)
_ در نهایت در سوره‌ شمس همان قضیه‌ پی کردن ناقه و هلاک‌شدن قوم ثمود بیان می‌شود(11)
 طبق نظر غالب مفسران و بنابرگواهی تاریخ، قوم ثمود به دو عذاب دچار شدند؛ البته با این توضیح که در مرحله‌ اول، تعدادی از آنها و درمرحله‌ بعد، باقی افراد قوم هلاک می‌شوند؛ اما این بار به سببی متفاوت و به نوعی دیگر از عذاب الهی. آیات سوره‌ نمل به عذاب مرحله‌ اول اشاره می‌کند. ابتدا چنین به نظر می‌رسد که برخلاف عذاب بیان شده برای قوم ثمود در آیات سوره‌های دیگر، خداوند، آنها را به سبب توطئه بر علیه صالح پیامبر(ع) به هلاکت رساند؛ اما ملا محسن فیض کاشانی در کتاب تفسیر خود، الاصفی، این جریان را چنین  نقل می‌کند:
شب هنگام گروهی از قوم آمدند تا صالح پیامبر را بکشند. در نزد صالح فرشتگانی بودند که از او حفاظت می‌کردند؛ پس چون آمدند تا صالح را بکشند، فرشتگان آنها را با سنگ در خانه‌ صالح کشتند. پس در خانه‌ صالح کشته شدند و باقی قوم او را زمین لرزه دربرگرفت و در خانه‌هاشان به رو افتاده جان دادند.(12)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌نویسد: قوم ثمود با سرپیچی از دستور الهی و کشتن شتربچه، مستوجب عقاب شدند. وقتی حضرت صالح به آنها سه روز مهلت داد، با هم قرار گذاشتند صالح را به قتل برسانند؛ به همین منظور عده‌ای از آنها شبانه به خانه‌ او هجوم آوردند تا کار او را یکسره کنند. اما خداوند با پرندگانی نامرئی و بوسیله‌ سنگ‌هایی که بر سرشان فرود آمد، آنها را کشت و در نیت شومشان ناکام ماندند. بعد از این جریان و بعد از اتمام سه روز مهلت، عذاب دوم که همان کشته‌شدن باقی قوم بوسیله صیحه‌ آسمانی یا همان صاعقه بود، اتفاق افتاد و به هلاکت همه‌ آنها منجر شد.                                                      
سر اختلاف در بیان عذاب‌های قوم ثمود
در مورد اختلاف آیات سوره‌های اعراف، قمر، هود، شمس و شعرا در ذکر نوع عذاب قوم ثمود، گفتنی است آیه‌ای که در آن از کلمه‌ عذاب استفاده شده، حاوی واژه‌ای عام است که مصادیقی دارد و این مصادیق در آیات دیگر بیان شده است. پس کلمه‌ رجفه، صیحه و صاعقه، همگی مصداق عذابند و نمی‌توان به دلیل اختلاف ظاهری الفاظ، به تناقض حکم کرد. ثانیا تفاوت ظاهری میان نوع عذاب نیزبا تأمل در آیات از میان می‌رود.                                                                                                                            
کلمه‌ «رجفه‌ًْ» به معناى لرزیدن و اضطراب شدید است؛ مانند زلزله در زمین و تلاطم در دریا. «جاثمین» در آیه 94  سوره‌ هود  و آیه‌ 94 سوره‌ اعراف آمده، از ریشه‌ «جثوم» است به معنای به سینه درافتادن شتر. از طرف دیگر نوعا صاعقه‏هاى آسمانی بدون صیحه و صدای هولناک و نیز بدون زلزله نیست؛ چون معمولا این‌گونه صاعقه‏ها باعث اهتزاز جو مى‏شود و اهتزاز جوى نیز وقتى به زمین مى‏رسد، باعث لرزیدن زمین شده، ایجاد زلزله مى‏کند. ممکن است گفته  شود که وجه تسمیه «صاعقه» به «رجفه» این است که صاعقه باعث تکان خوردن دل‌ها و لرزیدن اندام آدمى است. با این توضیح، توهم تناقض، مرتفع می‌شود. زیرا قوم ثمود با همان صاعقه که سبب لرزیدن دل‌ها تا سرحد مرگ می‌شود و ترس شدیدی را در دل‌ها می‌افکند، عذاب شدند و همه مردند.                                                                                                    
سبب نزول عذاب بر قوم ثمود
در شمار قابل توجهی از ترجمه‌ها،«عقر» به پی‌کردن ترجمه شده است که ترجمه‌ دقیقی نیست. همین امر باعث توهم عدم مناسبت جرم و عذاب شده است! در حالی که علت عذاب قوم ثمود، تنها شکستن پای ناقه یا صرفا پی‌کردن آن نبود؛ بلکه عذاب آنها نافرمانی از قوانین الهی و تجری بر خداوند بود که با کشتن ناقه به اوج خود رسیده بود. آنها ‌خود از صالح خواسته بودند تا برای اتمام حجت از جانب خدا شتری را از دل کوه بیرون بیاورد و آنان اگر چنین صحنه‌ای را ببینند، ایمان می‌آورند؛ اما چون خواسته آنها برآورده شد، ساز ستیز نواختند و به کشتن ناقه مصمم شدند. «عقر ناقه» به معناى نحر آن است و کلمه «نحر» و «عقر» به معناى طریقه خاصى است که به آن طریقه ،شتر را سر مى‏برند؛ یعنى پاى حیوان را بسته رو به قبله مى‏نشانند و سپس با کارد رگ گردنش را قطع مى‏کنند و چون سست شد، سرش را مى‏برند(13) از این رو جرم آنان تنها کشتن ناقه نبود تا میان جرم و مجازات تناسبی نباشد؛ جرم آنان غرق شدن در نافرمانی خدا و فساد بی‌اندازه در میانشان بود. صالح آنان را از بدرفتاری نهی کرد؛ ولی او را مسخره کرده و به آزار وی روی آوردند و چون با کشتن ناقه همه‌ تلاش‌ها را به بن‌بست کشاندند، به عذاب الهی دچار شدند.                                                      
رهایی مؤمنان
برطبق تصریح قرآن کریم همه قوم ثمود هلاک نشدند؛ بلکه خداوند، صالح پیامبر و مؤمنان را به رحمت خود نجات داد. همواره روش خداوند در سرکوبی ظالمان (همچون داستان نوح نبی (ع) و...) چنین  بوده است که با نجات گروه مؤمنان و حق جویان، تنها معاندان و مخالفان لجوج را به عقوبت دچار می‌کند. در مواردی که برخی از مؤمنان  هم جزو هلاک شدگانند، جایی است که با ترک امر به معروف و نهی از منکر، نسبت به رفتار کافران، بی‌تفاوت بوده و موجبات تجری آنان را فراهم می‌کرده‌اند.                                                      
تقسیم آب، چرا و چگونه؟!
پس از آنکه ناقه از دل کوه بیرون آمد و حجت خداوند بر قوم ثمود تمام شد، خداوند مقرر کرد تا آب رودخانه یک روز از آن مردم و یک روز از آن ناقه باشد. روزی که آب از آن ناقه بود، مردم از شیر پربرکت او استفاده می‌کردند و همه را کفایت می‌کرد. از این رو تقسیم آب میان مردم و شتربچه بی‌عدالتی نبود؛ بلکه به سود مردم آن دیار بود. علاوه بر اینکه این تقسیم‌بندی، نوعی امتحان هم برای آن قوم محسوب می‌شد تا میزان اطاعت‌پذیری آنها از پیامبرشان سنجیده شود. مردمی که بخواهند با حق مخالفت کنند، تنها دنبال بهانه‌اند وگرنه تقسیم آب میان آنها و شتربچه، نمی‌توانست دلیل موجهی برای کشتن آن ناقه باشد!
                         
* مرکز مطالعات و پاسخگوئی به شبهات حوزه علمیه  قم
1. فصلت/42
2. نمل/6
3. آل عمران/7
4 بقره/2
5. آل عمران/103
6.اعراف /78
7.هود /65 -67
8.شعرا /158 و 157
9.نمل / 52-59
10. قمر/32-29
11. شمس / 14
12. فیض کاشانی ملامحسن، الاصفی فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 912
13. رک: ترجمه  تفسیر المیزان، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 10، ص 466.
                                               

" لزوم پرهیز از خودشیفتگی " :



قال‌الامام علی(ع): 
 «ایاک و الاعجاب بنفسک والثقه بما یعجبک منها»

امام علی(ع) به مالک اشتر فرمود:
مبادا هرگز دچار خودپسندی (و خودشیفتگی) گردی! و به خوبی‌های خود
  اطمینان کنی! (1)

____________________

1- نهج‌البلاغه- نامه 53

" نشانه رضایت الهی " :



در حدیث قدسی وارد شده که حضرت موسی(ع) به خداوند عرض کرد: پروردگارا! نشانه رضا
و خشنودیت از بنده‌ات چیست؟

خداوند به او وحی فرستاد: هرگاه دیدی که بنده‌ام را برای اطاعتم مهیا کرده‌ام، و او را از معصیت
بازداشته‌ام این خود نشانه رضایت و خشنودی من است و هرگاه دیدی که خودت مساکین را
دوست داری و با جباران و ستمگران دشمن هستی، این نیز نشانه رضایت من است.(1)

همچنین در حدیث قدسی دیگر از پیامبر اسلام(ص) نقل شده است که هرگاه بدانم بنده‌ام، غالبا به
ذکر من مشغول است، او را متمایل به درخواست و مناجات با خود می‌نمایم. پس هرگاه بنده من
 این چنین شد، اگر بخواهد خطایی مرتکب شود و به اشتباه بیفتد، بین  او و خطایش حایل و مانع
می‌شوم، که اشتباه نکند، آنان به حق، دوستان من هستند.
 آنان دلیران واقعی هستند، آنان، کسانی هستند که هرگاه بخواهم اهل زمین را هلاک گردانم و آنها
 را عقاب نمایم، به خاطر آن قهرمانان، هلاکت و عقوبت را برمی‌دارم.(2)

____________________

1- سخن خدا (کلیات احادیث قدسی)، سیدحسن شیرازی، ص 197
2- همان، ص 198

" خاطرات آزادگان( 23 ) " :

 

 

 

توباید دوباره برگردی بغداد

ساک و وسایلم جاماند و  از یک مشکل بزرگ به خواست خدا رهایی پیدا کردم
 

عراقی هاگفتند نه توباید دوباره برگردی بغداد در همین حین رئیس حلال احمر

ایران که برای سرکشی به منطقه آمده بود بنده را دید گفت شما چرا نمی خواهی

به ایران بیایی گفتم من می خواهم بیایم اینها می گویند اسم تو درلست مبادله

شده هااست

رئیس هلال احمر باچند نفر از پاسدارن دور من را گرفتند و در آن شلوغی جوری

من را به انطرف بردن که عراقی ها نفهمیدن چی شد...

 

روز آزادسازی اسرا بنده بعنوان مترجم همراه صلیب سرخ بودم از اسرای اردوگاه

رمادیه دو ثبت نام می شداز همه سوال می کردند آیا می خواهید به ایران بروید یا

نه تا اینکه ثبت نام به پایان رسید و عراقی ها آمدند و اسامی همه را خواندند و سوار

اتوبوس شدند اما اسم من و دو نفر دیگر را نخواندند به گمانم آن دو نفر خواب مانده

بودند بنده هم که همراه صلیب سرخ بعنوان مترجم بودم من را هم ثبت نام نکرده بودند.

خلاصه ما سه نفر شب رفتیم بیرون از اردوگاه کنار عراقی ها خوابیدیم آن شب برای

ما خیلی سخت گذشت صبح شد و یک خودروی ایفا آمد مارا سوار کرد به طرف مرز

خسروی برد وقتی به مرز رسیدیم صلیب سرخ به لیست نگاه کردند روی اسم من

خط قرمز کشیده شده بود یعنی بنده علی گنجی مبادله شده ام من گفتم علی گنجی

منم من هنوز مبادله نشده ام .

عراقی هاگفتند نه توباید دوباره برگردی بغداد در همین حین رئیس حلال احمر

ایران که برای سرکشی به منطقه آمده بود بنده را دید گفت شما چرا نمی خواهی

به ایران بیایی گفتم من می خواهم بیایم اینها می گویند اسم تو درلست مبادله شده ها

است رئیس هلال احمر باچند نفر از پاسدارن دور من را گرفتند و در آن شلوغی جوری

من را به انطرف بردن که عراقی ها نفهمیدن چی شد .ساک و وسایلم همه جاماندو

بنده هم از یک مشکل بزرگ به خواست خدا رهایی پیدا کردم .

ساجد