اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

موفقیت ....


Image result for ‫گل لاله عباسی‬‎


موفقیت نتیجه 3 عبارت است :


1- تجربه دیروز

2- استفاده امروز

3- امید به فردا


ولی اغلب ما با 3 عبارت زندگی می کنیم :


1- حسرت دیروز

2- اتلاف امروز

3- ترس از فردا

ناگفته هایی از لحظه اسارت شهید حججی +عکس


همرزم فرمانده شهید مرتضی حسین‌ پور می‌گوید: در منطقه ۱۳۰ نیروی مجاهد عراقی بودند که حدود ۸۷ نفر را حسین زنده نجات می‌دهد، آن هم در یک دشتی که هیچ جان‌پناهی ندارد. در آن پایگاه ۱۴ ایرانی وجود داشت

به گزارش جام جم آنلاین از تسنیم، طی روزهای اخیر بارها و بارها از اسارت و شهادت مظلومانه محسن حججی گفته شد، مدافع حرم جوانی که همچون مولایش حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به شهادت رسید، و پاسخ به سؤال‌هایی از نحوه اسارت و شهادت او در معرض تحلیل نگاه‌های پرسشگر مردم قرار گرفت.

قطعاً در میدان وسیع مبارزه علیه تکفیری‌ها و جغرافیای گسترده مقاومت حججی‌های بسیاری به شهادت رسیدند و تکفیری‌های فراوانی توسط گروه‌های مختلف مقاومت مردمی به هلاکت رسیدند اما در این میدان وسیع، از بسیاری از مردان مبارز که اثرگذارترین نقش‌ها را در صحنه جهاد ایفا می‌کنند کم یاد می‌شود و از برخی از آنها اصلاً روایتی گفته نمی‌شود، مردانی که عهد کردند در گمنامی کابوس تروریست‌های تکفیری شوند و در گمنامی هم به شهادت می‌رسند.

یکی از این مردان بی‌نظیر مقاومت، شهید مرتضی حسین‌ پور شلمانی معروف به حسین قمی فرمانده عملیات قرارگاه حیدریون است، فرمانده حججی و کسی که صدها نفر همچون محسن حججی را زیر دست خود پرورش داد تا تکفیری‌ها نتوانند حتی به بخشی از خواسته‌های خود در منطقه برسند.

این فرمانده زبده نظامی در همان معرکه‌ای که شهید حججی به اسارت درآمد به شهادت رسید اما پیش از شهادتش نقشه شوم داعش را برای به راه انداختن حمام خون بر هم زد و جان بسیاری از رزمندگان مقاومت را نجات داد.

محمد اسلامی این فرمانده گمنام را معرفی کرده و از روز درگیری تنف سوریه می‌گوید. متن این گفتگو در ادامه می‌آید:


از شهید حسین‌ پور، فرمانده گمنام مقاومت بگویید. مسئولیت او در عراق و سوریه چه بود؟


«شهید مرتضی حسین‌ پور شلمانی» معروف به «حسین قمی» متولد 30 شهریور سال 64 بود. چهلمین روز شهادتش هم با سالروز تولدش مصادف شده است. حسین سال 83 وارد سپاه قدس شد. در دانشکده افسری دوره آموزشی را تا سال 86 گذراند. با توجه به شرایط منطقه و وجود آمریکا در منطقه و اشغال عراق و افغانستان به فعالیت‌های مرتبطش پرداخت. سال 89 و اوایل سال 90 شروع فتنه در سوریه بود. از همان ابتدا حسین وارد سوریه شد و مسئولیت‌های مختلفی را گرفت. او همان سال یکی از فرماندهان قرارگاه حیدریون بود، چند باری در منطقه مجروح شد و مجروحیتش سخت هم بود ولی خانواده‌اش مطلع نبودند.


جزو اولین افرادی بود که با حاج قاسم در پدافند بغداد و سامرا مشارکت داشت


نقش فرماندهی شهید قمی (حسین‌پور) در عراق و سامرا میان نیروهای مقاومت معروف است. از حضورش در عراق بگویید.

سال 92 با ورود داعش به عراق، حسین به عراق منتقل شد. جزو اولین افرادی بود که با حاج قاسم در پدافند بغداد و سامرا مشارکت داشت. شرایط ، شرایط خیلی بحرانی بود. ارتش عراق خیانت کرده بود، پلیس و فرمانداری‌ها خیانت کرده بودند و داعش تا مرزهای بغداد آمده بود. خاکریزهایی که برای مقابله با داعش زده شده بود در ورودی شهر بغداد بود. همه می گفتند دیگر تمام است. حتی خودعراقی‌ها می گفتند که کار عراق تمام شد. خیانت آن‌قدر گسترده است که تا آنجا آمده‌اند. ولی همان زمان ایران درهای پشتیبانی و مستشاری‌اش را به‌‌روی نیروهای مقاومت عراق باز کرد. فتوای مرجعیت به کمک آمد و مردم عراق به فتوای مرجعیت لبیک گفتند.

فرمانده پدافند سامرا و وظیفه‌اش شکستن محاصره سامرا بود


آن شبی که شب تاریخ‌ساز عراق بود، شبی بود که حاج قاسم سلیمانی با تعدادی نیروهای ایرانی از جمله حسین قمی یا همان مرتضی حسین پور و گروه‌های جهادی عراقی شروع به مقابله با داعش و عقب راندن آن تا سامرا کردند، یعنی داعش را از بغداد تا سامرا عقب بردند و حیطه بغداد را کاملاً امن کردند. جاده سامرا و دو شهر زیارتی بلد و سامرا تحت کنترل گرفته شد.

حسین مسئولیت پدافند سامرا را به‌عهده داشت و وظیفه‌اش شکستن محاصره سامرا بود. در آزادسازی جبهه بلد ــ سامرا اساسی‌ترین نقش را داشت.

حسین آن موقع می‌گفت: «تا وقتی حرم حضرت را با خمپاره می‌زنند من سنگرم در حرم است.»، سنگرش همان‌جا بود، همان‌جا می‌خوابید، زندگی می‌کرد، می‌جنگید و همه کارش آنجا بود.

سال 92 یا 93 بود که مرتضی مجروح شد و به‌دستور حاج قاسم به تهران منتقل شد. در سال 93 ازدواج کرد و بعد مجدداً اعزام شد اما این بار به سوریه تحت عنوان فرمانده قرارگاه حیدریون و باز داوطلبانه و به‌خواسته خودش.

قرارگاه حیدریون متعلق به عراقی‌هایی است که از عراق برای جهاد و نبرد با جبهه تکفیری وارد سوریه می‌شوند. حسین از سال 93 تا 96 فرمانده عملیات بود.

کار عجیب فرمانده عملیات


ارتباط شهید حججی با حسین قمی چگونه بود؟


حسین فرمانده عملیات بود و محسن حججی از نیروهای زرهی حسین. محسن حججی دو بار به سوریه رفت و بار دوم به شهادت رسید. او تخصصش زرهی بود و شده بود زیرمجموعه حسین قمی. حسین حوالی روز شهادتش وقتی می‌رود سوریه، در منطقه می‌بیند که پادگان‌ها را چیده‌اند. یک‌سری نکات را تذکر می‌دهد. همه را جمع کرده و توجیه می‌کند و خودش شروع می‌کند به کمک کردن نیروها. خلاف روال همیشگی یک فرمانده، در خط مقدم می‌ماند و شروع به کمک کردن به نیروهای عراقی می‌کند تا جایی که خودش تا ساعت 2 و 3 نصفه‌شب پشت بولدوزر نشسته و برای نیروهایش خاکریز می‌زند. شب هم همان‌جا می‌خوابد. این برای فرمانده عملیات کار عجیبی است.


چرا عجیب است؟


وقتی کسی فرمانده محور است باید بالای سر نیروهایش باشد، وقتی کسی فرمانده دسته می‌شود هم همین‌طور باید بالای سر نیرو باشد ولی حسین فرمانده عملیات بود. حسین فرمانده آن پایگاهی نبود که حججی در آن بوده است. حسین فرمانده تمام آن هفت هشت پایگاهی بود که در مناطق مختلف عراق و سوریه وجود داشت. تمام اینها زیر نظر حسین بودند، با وجود این، حسین می‌گوید «من امشب در این پایگاه پیش بچه‌ها می‌خوابم». در آن پایگاه 14 ایرانی وجود داشت. شهید حسین قمی، شهید محسن حججی، شهید محمد تاج‌بخش و 11 ایرانی دیگر که همه زنده ماندند. اما آن روز چه اتفاقی افتاد؟


حسین با صلابت همه را فرماندهی کرد


همان درگیری خونین میان داعش و نیروهای مقاومت در منطقه تنف سوریه.

چند باری اطلاع می‌دهند که قرار است حمله‌ای بشود. تدابیری می‌اندیشند اما از اطلاعاتی که داده بودند ردی پیدا نمی‌شود. نزدیک صبح حدود 5 صبح یک ماشین انتحاری وارد پایگاه می‌شود و خودش را منفجر می‌کند و چندین نفر تلفات می‌گیرد که در همان بدو انفجار یک تعداد اندکی از نیروهای عراقی کاملاً سوخته بودند به‌صورتی که غیر قابل شناسایی شده بودند. در همان انفجار اول شهید حججی مجروح می‌شود. حسین با توجه به سابقه فرماندهی‌اش و تجربه‌ای که داشت، همه را از چادر خارج می‌کند. همه بچه‌ها اعم از مجروح و سالم را خارج می‌کند.

به‌گفته همراه حسین در آن صحنه، بچه‌ها فکر می‌کنند که محسن حججی شهید شده است چون خونی که از پهلوی او جاری بوده و بیهوشی بعد از موج انفجار عمیق بوده و در آن حجم انفجار متوجه زنده‌بودنش نشده‌اند. در همان شرایط حسین با صلابت همه را فرماندهی کرد. نیروها گفتند که "محسن شهید شده بقیه را بیرون بکشید و نجات بدهید". چادرها آتش گرفته بود، همه فرار می‌کنند.

حسین به‌اندازه دو خاکریز نیروهایش را عقب می‌آورد. یک خاکریز که پشت چادرهاست و یک خاکریز نعل‌اسبی‌شکل که خود حسین شب قبل با بولدوزر درست کرده بود و به‌عنوان خاکریز دوم پشت خاکریز اول قرار داشت.


در این منطقه 130 نیروی مجاهد عراقی بودند که حدود 87 نفر را زنده نجات می‌دهد


به‌غیر از 14 ایرانی چند نفر دیگر از نیروهای مقاومت در منطقه بودند؟


در این منطقه 130 نیروی مجاهد عراقی بودند که حدود 87 نفر را حسین زنده نجات می‌دهد، آن هم در یک دشتی که هیچ جان‌پناهی ندارد و از این طرف تا آن طرف دشت همه صاف صاف است و در مقابل امکانات بسیار زیاد داعش. در واقع 50 ماشین مجهز به سلاح کالیبر 23، کالیبر 14، مجهز به توپ، سلاح اس‌پی‌جی، 50 سلاح سنگین با انواع و اقسام نارنجک و دوشکا و تیربار، کلاش و 200 نیروی پیاده داعشی با دو ماشین انتحاری به این پایگاه حمله کرده بودند.

حسین نیروها را آورد دو خاکریز عقب و فرماندهی کرد تا کمترین تلفات را بدهد و بیشترین تلفات را از دشمن بگیرد با اینکه نیروها شوکه و غافلگیر شده بودند. حسین به همه روحیه می‌دهد. در تصاویر هست گلوله‌های رسام کالیبر 23 از روی خاکریز عبور می‌کند و حسین بدون ترس در این صحنه ایستاده است. کالیبر 23 در شعاع 2500 متر منفجر می‌شود، چون ضد هوایی است و با آن هواپیما را می‌زنند به هواپیما که می‌رسد منفجر می‌شود، حالا در آن شرایط این گلوله‌ها از روی خاکریز رد می‌شود و همه نیروها سینه‌خیز می‌روند اما حسین صاف و راست‌قامت ایستاده و با کلاشش طوری قدم می‌زند که انگار در تهران قدم می‌زند. تیرها از بغل سر حسین رد می‌شود و او فرماندهی می‌کند.

حسین چند تیر شلیک می‌کند و از همان دو سه تیری که شلیک می‌کند راننده یکی از آن کالیبر23ها را می‌زند و همه بچه‌ها شروع می کنند تکبیر دادن و روحیه می‌گیرند و با قدرت ادامه می‌دهند، خوب، تیرها اندک بود. خیلی سلاح‌ها را در چادرها جا گذاشته‌اند. بعد از مدتی درگیری ماشین انتحاری دوم وارد می‌شود. با انفجار دوم محسن حججی به هوش می‌آید و از آن حالت بی‌هوشی که نیروها فکر کرده بودند شهید شده بیرون می‌آید و محسن را اسیر می‌کنند. حسین در آن صحنه نمی‌توانسته کاری برای محسن انجام دهد. صحنه خیلی عجیب بود و هجمه آتش بالا و تنها کاری که می‌توانسته بکند انسجام دادن به خطوط بوده است. همه را جمع و سازماندهی و مدیریت می‌کند.


چهار ساعت درگیری و شهادت فرمانده


حسین قمی همان‌جا میان درگیری به شهادت می‌رسد؟ چگونه؟


از حدود ساعت چهار و نیم پنج صبح درگیری شروع شده بود تا هفت یا هشت صبح یعنی نزدیک 4 ساعت درگیری ادامه داشته است. یک نارنجکی پرت می‌شود و ترکش کوچکی به حسین می‌خورد و او مجروح می‌شود. چون هیچ ماشینی نبوده و همه ماشین‌ها منفجر شده بود و هیچ وسیله امدادی نبوده که به داد حسین برسند، خونریزی شدیدی پیدا می‌کند و خونریزی به داخل ریه او می‌آید و تا عقبه هم ماشین نبوده که او را سریع برسانند. اما حسین در همان شرایط خونریزی هم فرماندهی و بچه‌ها را سازماندهی می‌کرد، مثلاً به نیروها می‌گفت «برو بگو تیرها را مدیریت کنند و هدر ندهند» و یا از فلان موضع شلیک کنند. حسین چند باری از حال می‌رود و باز به هوش می‌آید. لحظات آخر که به هوش می‌آید همه مستأصل هستند که «حسین، چه‌کار کنیم؟»، حسین می‌گوید: «صبح شده و آفتاب زده است. اینها می‌روند. نگران نباشید.»، و واقعاً خیلی زود داعشی‌ها می‌روند. وقتی بچه‌ها علت را می‌پرسند که چرا داعشی‌ها رفتند، حسین می‌گوید: «اینها از ترس حمله هوایی، روزها که آفتاب هست اصلاً حمله نمی‌کنند. خدا را شکر کنید که دیگر تمام شد». از همان مجروحیت و خونریزی حسین هم به شهادت رسید.

اگر حسین نبود 13 ایرانی دیگر را سر می‌بریدند


چه‌ چیزی باعث شد شهید حسین قمی در این منطقه بماند؟


شب قبل از این درگیری حسین در خط بود و احساس کرده بود فضا به هم ریخته است و آنجا مانده بود و شاید خواست خدا بود و حسین می‌دانست که فردا قرار است حمله بشود. ولی اگر حسین نبود قاطعانه می‌گویم تمام 130 نفر شهید می‌شدند و به‌جای یک محسن حججی 13 ایرانی مانند محسن حججی را با قساوت سر می‌بریدند ولی حسین در آن پایگاه که نیروهای مستشاری ایرانی بودند ماند و کنار آنها بود و تلفات را به حداقل رساند و به‌غیر از محسن حججی خودش و محمد جهانبخش آن هم بر اثر اصابت گلوله و ترکش به شهادت رسیدند.


شهید قمی از ماجرای اسارت محسن حججی مطلع شد یا اسارت مربوط به زمان بعد از شهادت فرمانده بود؟


خود حسین که در آن صحنه شهید شد. حسین قطعاً از ماجرای اسارت شهید حججی مطلع نبوده چون همان لحظه درگیر بوده و بعد مجروح و سپس شهید شده بود. زمانی که فیلم اسارت شهید حججی منتشر شد ما تا 24 ساعت به اصالت فیلم شک داشتیم ولی بعد فهمیدیم که حججی از نیروهای تیپ زرهی نیروی زمینی اصفهان بود و بار دوم بود که اعزام می‌شد و آن شب آنجا بود. اما همه می‌دانستیم که حالا که داعش ایشان را اسیر کرده حتماً او را به شهادت می‌رساند، چون داعشی‌ها به سربریدن اسرا معروف هستند. شاید اگر جبهه النصره بود تبادلی انجام می‌شد اما داعش همه اسرا را سر می‌برد. شهید حججی هم حتماً معامله‌ای با خدا داشته تا این گونه شهید شده است.


پیکر شهید حسین قمی به ایران آمده است؟


بله و در شلمان دفن شده است. روز بیست‌وسوم چهلم ایشان در سالن سیدالشهدا(ع) هفتم تیر برگزار می‌شود. سی‌ام شهریور هم خانواده‌اش در شلمان مراسم گرفتند که حاج قاسم هم شرکت خواهد کرد.



" جام جم "

طنز جبهه ( 71 )

Image result for ‫تصویر رزمندگان اسلام‬‎

      

  مجروح بود .


خیلی بی تابی می کرد .


فرماندمون با لبخندی بهش می گفت : بابا چه خبرته !


به این بنده خدا کنارتو افتاده نگاه کن ،


شهید شده صداش درنمیاد تو که مجروحی آن قدر داد و فریاد می کنی


آخر رسوامون می کنی ها !

 

         " شادی فرماندهان شهید صلوات " 

کاریکاتور/ عاقبت ردیابی مزاحم پیامکی

 
 
 مدیر ارتباطات گفته است، بزودی سامانه‌ای برای دریافت آنلاین شکایت
 
مزاحمت‌های پیامکی و توقف سریع آنها راه‌اندازی می‌شود.

این نقل قول و شکایت‌ها درباره مزاحمت‌های پیامکی برخی کاربران تلفن

همراه در ایران دست‌مایه کاریکاتور شده است.

 

" پایگاه خبری تحلیلی اعتدال "

باقلوا کاداییف 139


مناسب برای
12 نفر
1 لیوان
آب
1 قوطی
شیر عسلی
1 لیوان
گردو خرد شده
100 گرم
کره آب شده
2 بسته
رشته کاداییف
1 1/2 لیوان
آب اضافه
2 قاشق غذا خوری
زعفران دم کرده
1/4 لیوان
گلاب
1/2 قاشق چای خوری
پودر هل
1 1/2 لیوان
شکر
باقلوا کاداییف

باقلوا یکی از شیرینی های خوشمزه و پر طرفدار است که در کشورهای مختلفی از جمله ایران ، ترکیه ، کشورهای آسیای میانه و بسیاری از کشورهای دیگر تهیه می شود .

برای تهیه باقلوا کاداییف ، ابتدا شربت آن را آماده می کنیم .
1.5 لیوان آب را با شکر مخلوط کرده و روی حرارت قرار می دهیم تا آب به جوش آید و شکر در آن حل شود . زیر حرارت را کم می کنیم تا شربت با حرارت ملایم به مدت 10 دقیقه بجوشد و کمی قوام آید . سپس گلاب ، زعفران و هل را اضافه کرده و از روی حرارت بر می داریم تا خنک شود .
رشته های کاداییف را با دست در یک قابلمه کاملا خرد می کنیم . سپس کره آب شده را به آن اضافه کرده و تفت می دهیم تا تمامی رشته ها به کره آغشته شوند . ( مرتب هم می زنیم تا رشته ها نسوزند )
حالا شیر عسلی را به همراه یک لیوان آب اضافه کرده و تفت می دهیم تا شیر عسلی هم به خورد رشته ها برود و رشته ها نرم شوند .
کف قالب مستطیل شکل را چرب کرده و نصف مقدار رشته های کاداییف را کف قالب می ریزیم و صاف می کنیم به طوری که تمام کف قالب پوشیده شود . سپس گردوی خرد شده را روی آن می ریزیم و با کف قاشق فشار می دهیم تا مواد به هم بچسبد .
روی گردوها را با باقی مانده رشته های کاداییف می پوشانیم و دوباره با کف قاشق فشار می دهیم تا مواد کاملا به هم فشرده شوند .
سپس باقلوا را به صورت لوزی و یا مربع برش زده و قالب را در فری که از قبل گرم کرده ایم به مدت 15 تا 20 دقیقه قرار می دهیم تا سطح باقلوا کاداییف کمی برشته شود .
قالب را از فر خارج کرده و شربت سرد شده را روی باقلوا کاداییف می ریزیم و اجازه می دهیم تا شربت کاملا به خورد باقلوا برود .
سپس روی باقلوا را با پودر نارگیل و پودر پسته تزئین کرده و در ظرف مورد نظر می چینیم .

رولت خامه ای 138

مناسب برای
10 نفر
3/4 پیمانه
آرد
1/2 پیمانه
شکر
5 عدد
تخم مرغ
1/2 قاشق چای خوری
اسانس وانیل
300 گرم
خامه
1/3 قاشق چای خوری
بکینگ پودر
رولت خامه ای


برای تهیه رولت خامه ای ، ابتدا آرد ، بکینگ پودر و نمک را باهم ترکیب و 3 بار الک کرده ، کنار می گذاریم .
فر را روشن می کنیم تا گرم شود .
سفیده و زده های تخم مرغ را از هم جدا کرده و سفیده را با همزن برقی می زنیم تا کاملا سفت شده و وقتی کاسه را بر می گردانیم ، سفیده بیرون نریزد و بعد در یخچال می گذاریم .
زرده های تخم مرغ ، شکر و وانیل را نیز در کاسه دیگری ریخته و با همزن آنقدر می زنیم تا کرم رنگ و کشدار شود . سپس ترکیب مواد خشک را که از قبل الک کرده ایم را کم کم و در چند مرحله به زرده ها اضافه کرده و به آرامی مخلوط می کنیم .
حالا با استفاده از یک کاردک سفیده تخم مرغ زده شده را آرام آرام به مواد بالا اضافه کرده و به صورت دورانی و از پایین به بالا مخلوط می کنیم به طوری که پف سفیده نخوابد و بافت پفکی آن حفظ شود .
کف قالب مستطیل شکل را کاغذ روغنی انداخته و مایع رولت را روی آن می ریزیم به طوری که تمام سطح قالب را بپوشاند و با کاردک روی آن را صاف کرده و بعد قالب را به مدت 10 تا 15 دقیقه در طبقه وسط فر در دمای 180 درجه سانتی گراد قرار می دهیم تا بپزد .
بعد از پخت قالب را از فر خارج کرده و رولت را روی حوله تمیز مرطوبی قرار داده و همان طور که داغ است با کاغذ روغنی لوله کرده و کنار می گذاریم تا کاملا خنک شود .
بعد از خنک شدن رولت را به آرامی باز کرده و کاغذ روغنی را از آن جدا می کنیم . خامه آماده قنادی را روی سطح رولت ریخته و صاف می کنیم به طوری که تمام سطح رولت را بپوشاند .
حالا رولت خامه ای مجددا لوله کرده و به مدت 2 تا 3 ساعت در یخچال قرار می دهیم تا کاملا سرد و سفت شود .
سپس رولت را از یخچال خارج کرده و بعد از تزئین برش زده و با یک فنجان چای سرو کنید .

رحمت الهی

Related image


روزی شیخ ابوالحسن خرقانی نماز می خواند .

آوازی شنید که :

ای ابوالحسن ، خواهی که آن چه از تو می دانم با خلق بگویم تا سنگسارت کنند ؟

شیخ گفت : بار خدایا ! خواهی آن چه را که از تو " رحمت " تو می دانم و از " بخشایش "

تو می بینم با خلق بگویم تا دیگر هیچ کس سجده ات نکند ؟

آواز آمد : نه از تو ، نه از من

 

" تذکرة الاولیاء  - عطار نیشابوری "

چرایی عدم استجابت دعا

Related image

 

مردی از امام علی(ع) پرسید: خداوند در قرآن می‌فرماید: «ادعونی استجب لکم» مرا بخوانید تا دعایتان را اجابت کنم پس چرا ما دعا می‌کنیم ولی اجابت نمی‌شود؟ امام علی(ع) فرمودند: زیرا شما در هشت مورد بی‌وفایی کردید:
1- خدا را شناختید ولی حقش را آن گونه که بر شما واجب بود ادا نکردید
2- به رسول‌الله(ص) ایمان آوردید، ولی با سنت و سیره او مخالفت کردید و شریعت او را از بین بردید. پس ثمره ایمان شما چه شد؟
3- قرآن را خواندید ولی به آن عمل نکردید. گفتید: (قرآن رابه گوش و دل می‌پذیریم) ولی در عمل با آن به مخالفت برخاستید
4- گفتید: ما خواهان بهشتیم، ولی در تمام حالات کارهایی انجام می‌دهید که شما را از بهشت دور می‌سازد
5- گفتید: ما از آتش دوزخ می‌ترسیم، ولی در همه حالات به واسطه گناهان خود به سوی دوزخ می‌روید
6- نعمت‌های خدا را خوردید، ولی سپاسگزاری نکردید
7- خداوند شما را به دشمنی با شیطان دستور داد و فرمود: «ان‌الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدواً» شیطان دشمن شماست، او را دشمن بگیرید. شما با زبان با او دشمنی کردید، ولی در عمل دوست شیطان بودید
8- عیبهای مردم را مقابل دیدگانتان قرار دادید و عیبهای خود را پشت سرتان انداختید، در نتیجه دیگران را ملامت می‌کنید، در حالی که خودتان به ملامت شدن سزاوارتر هستید. حال؛ با این وضع چه دعایی از شما مستجاب می‌گردد! در صورتی که شما خودتان درهای دعا و راههای اجابت آن را بسته‌اید! پس کارهایتان را اصلاح کنید تا خدا دعایتان را مستجاب کند.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج 9، ص 376

آثار لغزش دانشمندان

Image result for ‫منظره طیبعت پرگل‬‎

قال‌الامام علی(ع):
زلهًْ العالم کانکسار السفینه، تغرق، و تغرق معها غیرها.

امام علی(ع) فرمود:
لغزش عالم و دانشمند مانند شکستن کشتی است، غرق می‌شود و دیگران را هم
با خود غرق می‌کند.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج 2، ص 58

شیرینی تر برشی 137

80 گرم
آرد سفید
20 گرم
نشاسته ذرت
100 گرم
شکر دانه ریز
6 عدد
تخم مرغ
2 قاشق غذا خوری
آبجوش
1/2 قاشق چای خوری
بکینگ پودر
1/2 قاشق چای خوری
وانیل
1 سر انگشت
نمک
شیرینی تر برشی


برای تهیه شیرینی تر برشی ، ابتدا آرد سفید ، نشاسته ذرت ، نمک و بکینگ پودر را باهم ترکیب و 3 بار الک کرده ، کنار می گذاریم . فر را با دمای 180 درجه سانتی گراد روشن می کنیم تا گرم شود .
زرده و سفیده تخم مرغ ها را جدا کرده و سفیده ها را در کاسه ای با همزن برقی می زنیم تا کمی کف کند و بعد نصف مقدار شکر را اضافه کرده و آنقدر می زنیم تا فرم بگیرد و وقتی کاسه را بر می گردانیم سفیده ها بیرون نریزد و بعد کاسه را در یخچال قرار می دهیم .
حالا زرده های تخم مرغ ، وانیل ، باقی مانده شکر و آب جوش را باهم ترکیب کرده و آنقدر هم می زنیم تا کرم رنگ و کشدار شود .
زرده های تخم مرغ را کم کم و در چند مرحله به سفیده تخم مرغ اضافه کرده و به آرامی با کاردک به صورت دورانی مخلوط می کنیم به طوری که بافت پفکی مایع شیرینی تر حفظ شود .
در پایان ترکیب مواد خشک را که از قبل چندین بار الک کرده ایم را نیز به آرامی اضافه کرده و با کاردک مخلوط می کنیم .
کف قالب 20 تا 30 سانتی را کاغذ روغنی انداخته و مایع شیرینی تر برشی را داخل آن می ریزیم به طوری که تمام سطح قالب را بپوشاند و بعد قالب را به مدت 15 تا 20 دقیقه در طبقه وسط فری که از قبل گرم کرده ایم در دمای 180 درجه سانتی گراد قرار می دهیم تا بپزد و سطح کیک طلایی رنگ شود .
سپس کیک را از فر خارج کرده و روی آن را با یک دستمال تمیز پوشانده وکنار می گذاریم تا کاملا خنک شود .
بعد از اینکه کیک کاملا خنک شد ، آن را از قالب خارج کرده و با یک چاقوی اره ای کیک را از وسط نصف می کنیم .
و روی کیک را با یک برس و یا قلمو با شربت مرطوب می کنیم . حالا مقداری از خامه فرم گرفته را روی کیک ریخته و صاف می کنیم و بعد لایه بعدی کیک را روی آن قرار داده و فشار می دهیم تا دو لایه بهم بچسبند .
حالا لایه دوم را نیز با شربت مرطوب کرده و بعد دوباره خامه کشی می کنیم .
شیرینی را به مدت 2 تا 3 ساعت در یخچال قرار داده و دوباره یک لایه خامه روی سطح آن می زنیم .
حالا شیرینی تر برشی را در یخچال قرار می دهیم و بعد از اینکه خامه خودش را کاملا گرفت و سفت شد ، آن را برش زده و به دلخواه تزئین کرده و در ظرف مورد نظر می چینیم .

دونات سیب 136

3/4 پیمانه
آرد
1/4 پیمانه
شکر
1 عدد
تخم مرغ
1/2 پیمانه
شیر
2 عدد
سیب
1/4 قاشق چای خوری
نمک
1 قاشق چای خوری
بکینگ پودر
1 قاشق چای خوری
پودر دارچین
به مقدار لازم
روغن سرخ کردنی
دونات سیب


برای تهیه دونات سیب ، ابتدا آرد ، بکینگ پودر ، دارچین و نمک را باهم ترکیب کرده و الک می کنیم . سپس شکر را نیز به آن اضافه کرده ، مخلوط می کنیم .
تخم مرغ و شیر را در کاسه جداگانه ای باهم مخلوط کرده و به ترکیب مواد خشک اضافه می کنیم و هم می زنیم تا کاملا باهم ترکیب شده و مایع یک دستی به دست آید .
سیب ها شسته و آنها را به صورت حلقه های نازک برش زده و با یک چاقو و یا قالب مرکز سیب را که دانه دارد ، جدا می کنیم .
حالا در یک قابلمه کوچک عمیق مانند شیر جوش روغن ریخته و روی حرارت می گذاریم تا داغ شود . حلقه های سیب را دانه دانه در مایع خمیری شکل فرو برده و وقتی تمام سیب به مایع آغشته شد ، آن را خارج کرده و در روغن داغ می گذاریم تا سرخ شده و پف کند . وقتی یک طرف دونات سیب سرخ و طلایی رنگ شد ، بر می گردانیم تا طرف دیگر آن نیز سرخ شود .
دونات ها را پس از سرخ شدن روی دستمال آشپزخانه قرار می دهیم تا روغن اضافی آن گرفته شود .
سپس دونات سیب را در ظرف مورد نظر چیده و با شکلات آب شده تزئین می کنیم .
در صورت تمایل می توانید دونات سیب را با بستنی وانیلی سرو کنید .

میلاد امام موسی کاظم ( ع ) مبارک :

Related image

                                                                                                                                              

                                                                                                                                                            مژده‏ اى دل که به ماتاج سرى داد خدا

                                    شب ما سوته دلان را سحرى داد خدا


سجده شکر به جا آر که از رحمت خویش
تیر جانسوز دعا را اثرى داد خدا


شجرطیبه ى گلشن طاها را باز
هم ثمر داده و هم برگ و برى داد خدا


تا که اسلام قوى گردد و الحاد ضعیف
صدف بحر ولا را گهرى داد خدا


اى صبا فاطمه را مژده بده کز ره لطف
صادق آل نبى را پسرى داد خدا


ملک از کنگره ى عرش برین مژده دهد
که به ما ناجى نیک و سیرى داد خدا


بهر آزادى ابناء بشر باردگر
به بشر رهبر فریادگرى داد خدا


تا کندزیرو زبر کاخ ستم را اى دل
مژده ‏ى آیت فتح و ظفرى داد خدا


تا به پرواز در آید به جهان طایر فکر
امشب از شوق و شعف بال و پرى داد خدا


شادمانم من ژولیده که از رحمت خود
به من بى هنر امشب هنرى داد خدا

 

حرف آخر این که آدم های باهوش اجازه نمی دهند که ...

Related image

 

 یک روز سوار تاکسی شدم که بروم فرودگاه در حین حرکت ناگهان یک ماشین درست

جلوی ما از پارک در آمد بیرون . راننده تاکسی هم محکم زد روی ترمز و دقیقا به فاصله

چند سانتیمتری از آن ماشین ایستاد .

راننده مقصر ، ناگهان سرش را برگرداند طرف راننده تاکسی و شروع به داد و فریاد کرد .

اما راننده تاکسی فقط لبخند زد و برای آن شخص دست تکان داد . وبه راهش ادامه داد .

در مسیر راه به راننده تاکسی گفتم : شما که مقصرنبودید و امکان داشت ماشین تان هم

آسیب شدید ببیند و ما هم راهی بیمارستان شویم . چرا به او هیچی نگفتید ؟ گفت : قانون

حمل زباله.

گفتم : یعنی چی ؟ و توضیح داد : این افراد مانند کامیون حمل زباله هستند ، آن ها از درون

لبریز از آشغال هایی مثل ؛ ناکامی ، خشم ، عصبانیت ، نفرت و .... هستند .

وقتی این آشغال ها در اعماق و جودشان تلنبار می شود به جایی برای تخلیه احتیاج دارند

و گاهی اوقات روی شما خالی می کنند . شما به خودتان نگیرید ، فقط لبخند بزنید ، دست

تکان دهید ، برایشان آرزوی خیر کنید وادامه داد: حرف آخر این که آدم های باهوش اجازه

نمی دهند که کامیون های حمل زباله ، روزشان را خراب کنند .

در محضر امام خمینی(ره) : می‌ترسیدم برای غیرخدا گریه کنم

Image result for ‫عکس گل محمدی‬‎
 

 در شب شهادت مرحوم حاج‌آقا مصطفی در مسجد هندی نجف، مجلس فاتحه گذاشته بودند و آقای سیدجواد شبر منبر رفتند. ایشان نقل می‌کرد که در این مجلس که امام هم در آن شرکت کرده بودند روضه حضرت علی‌اکبر(ع) را خوانده و هفت بار هم در منبر به این روضه اشاره و گریزهایی زده بود، اما امام با نهایت آرامش در مجلس نشسته بودند. ایشان با آن گریزهای متعدد می‌خواست از امام گریه‌ای بگیرد که دل ایشان سبک شود، ولی موفق نشد، با اینکه مصیبت بزرگی بود.


یک عده که حال امام را دیدند گفتند: از بس مصیبت سنگین است، امام شوکه شده و گریه‌شان نمی‌آید! لذا پس از مجلس، خدمت امام- که به منزل تشریف برده بودند- گفتند: آقا شما امشب در روضه گریه نکردید؟ ایشان فرمودند: وقتی او روضه می‌خواند، به من نگاه می‌کرد و من ترسیدم اگر گریه کنم برای غیر خدا باشد یعنی گریه‌ام بابت مصیبت فرزندم باشد نه برای رضای خدا.

* حجت‌الاسلام سیدمرتضی موسوی اردبیلی ابرکوهی:
برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی(ره)، ج3، ص223.

جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب

Image result for ‫عکس گل محمدی‬‎

فی الکافی عن النَّبیِّ( صلی‌الله‌علیه‌وآله):مُسْتَرِیحٌ وَ مُسْتَرَاحٌ مِنْهُ أَمَّا اَلْمُسْتَرِیحُ فَالْعَبْدُ اَلصَّالِحُ اِسْتَرَاحَ مِنْ غَمِّ اَلدُّنْیَا وَ مَا کَانَ فِیهِ مِنَ اَلْعِبَادَهًْ إِلَى اَلرَّاحَهًِْ وَ نَعِیمِ اَلْآخِرَهًْ وَ أَمَّا اَلْمُسْتَرَاحُ مِنْهُ فَالْفَاجِرُ یَسْتَرِیحُ مِنْهُ اَلْمَلَکَانِ اَللَّذَانِ یَحْفَظَانِ عَلَیْهِ وَ خَادِمُهُ وَ أَهْلُهُ وَ اَلْأَرْضُ اَلَّتِی کَانَ یَمْشِی عَلَیْهَا(1)
رسول خدا فرمود: آدمیزاد یا آسوده مى‏شود یا از دستش آسوده مى‏شوند، امّا آسوده شده: آن بنده رستگار و درستکارى است که از رنج دنیا و آنچه از تکالیف بندگى بر اوست به سوى آسایش ابدى و بهشت آخرت آرام مى‏گیرد و اما آسوده کننده: آن انسان فاسقى است که دو فرشته نگهبان او، و نوکر و خانواده و زمینى که بر آن راه مى‏رفته از وجود او راحت مى‏شوند.
***
[پیامبر گرامی اسلامی حضرت محمد(ص) فرمودند: کسانی که] از این مرز بین دنیا و آخرت همه عبور می‌کنند دو قسمند: یک عده‌ای خودشان با این عبور به راحتی می‌رسند و از رنج نجات پیدا می‌کنند؛ یک عده هم کسانی هستند که وقتی عبور می‌کنند، دیگران از دست آنها راحت می‌شوند.
أَمَّا الْمُسْتَرِیحُ ،آن کسی که خودش با عبور از دروازه‌ مرگ به راحتی می‌رسد، فَالْعَبْدُ الصَّالِحُ،بنده‌ صالح است که راحت می‌شود،
اِسْتراحَ مِنْ غَمِّ الدُّنْیا ،پس عبد صالح [از غم دنیا آسوده می‌شود] یکی این [آسایش است]، وَ ما کانَ فِیهِ مِنَ الْعِبادَهًْ الى‌ الرَّاحَهًِْ وَ نَعِیمِ الآخِرَهًِْ، [و از رنج تکلیف و بندگی آسوده می‌شود]، یک ریاضت‌هایی بر عهده‌ بنده‌ مؤمن هست. عبد صالح در دنیا ریاضت‌هایی باید بکشد؛ کارهایی باید بکند؛ تقیداتی دارد. مثلاً فرض کنید روزه‌ ماه رمضان در هوای گرم یا برخاستن در نیمه‌ شب از خواب راحت برای عبادت. اینها یک رنج‌هایی است؛ رنج‌های جسمانی است. اگرچه حالا آن بندگانی که به مراتب بالا برسند، این رنج‌ها برایشان راحت است و لذت می‌برند اما متعارف ماها اگر چنانچه خودمان را دچار کنیم به این‌جور عبادات و واقعاً تقید داشته باشیم بالاخره یک پابندی و سختی است، از آن هم راحت می‌شود. [راحت شدن از اینها به سوی آسایش ابدی و بهشت آخرت] این آن قسم اول است.
أَمَّا المُسْتَراحٌ مِنْهُ فَالْفاجِرُ [اما آن کسی که دیگران از دست او آسوده می‌شوند، او انسان فاجر است].
چه کسی از دست او راحت می‌شود؟
یَسْتَرِیحُ مِنْهُ الْمَلَکانِ، اول [کسانی که از دست او راحت می‌شوند] این دو ملک الهی که مأمور نوشتن اعمال او هستند؛ آنها از دست او راحت می‌شوند. [آنها] که هی می‌دیدند او گناه می‌کند، خطا می‌کند، معصیت الهی می‌کند، اینها ملک بودند، لابد از او رنج می‌بردند ، آنها از دستش راحت می‌شوند.
اللَّذانِ یَحْفَظانِ عَلَیْهِ ،آن کسانی که یحفظونهُ مِن اَمرِالله یعنی به دستور خدای متعال حفاظت می‌کنند.
وَ خادِمُهُ ،آن کسانی که در دنیا خدمت او را می‌کنند، از دستش راحت می‌شوند.
وَ أَهْلُه ُ [و خانواده‌ او از دستش راحت می‌شوند]،
وَ الْأَرْضُ الَّتى‌ کانَ یَمْشى‌ عَلَیْها، همین زمینی که انسان فاجر بر روی او عبور می‌کند، این زمین هم از دست او راحت می‌شود. ما نمی‌فهمیم که در این عالم وجود و در این عالم کون چه دارد می‌گذرد. با این چشم ظاهری چیزهایی را نمی‌شود فهمید اما این واقعیت دارد؛ آن زمین هم از دست او راحت می‌شود.
___________________
۱) الشافی، ص ۸۸۲
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج، 29/2/94
*پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب