اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

حدیث روز


امام صادق (ع):
 
چنان از خدا بترس که گویا او را می‌بینی و اگر تو او را نمی‌بینی، او تو را می‌بیند.
 
 
تصویر حدیث روز

منبع: کافی

کاریکاتور/ عاقبت فیلترشدن تلگرام!


 
 

" پایکاه خبری اعتدال "

پنج بلا به خاطر پنج خصلت


Image result for ‫تصویر منظرهای زمستان‬‎


قال‌النبی(ص): «اذا فشافیکم خمس حل بکم خمس: اذا فشافیکم الزنا کانت الزلزله، و اذا فشافیکم الرباکان الخسف، و اذا منعت الزکاهًْ هلکت البهائم، واذاجارالسلطان قحط‌المطر، و اذا حقرت الذمه کانت الدوله للمشرکین علی المسلمین.»
پیامبرگرامی اسلام(ص) فرمود: هرگاه پنج خصلت میان شما آشکار شود، پنج بلا، بر شما می‌رسد. هرگاه زناکاری میان شما آشکار شود، زلزله‌های سخت در پی خواهد آمد. و هرگاه رباخواری آشکار شود، به زمین فرو رفتن خواهد بود، و هرگاه زکات پرداخت نشود، چهارپایان نابود می‌شوند. و چون سلطان ستم ورزد، قحطی باران می‌آید. و هرگاه ذمه و تعهد تحقیر شود، مشرکان بر مسلمانان پیروز می‌شوند.(1)

___________________

1- روضهًْ‌الواعظین، ج 2، ص 485

بزرگداشت مقام خواجوی کرمانی


 Related image

 

دست گیرید درین واقعه کافتاد مرا


که نماندست کنون طاقت بیداد مرا


 

راز من جمله فرو خواند بر دشمن و دوست


اشک ازین واسطه از چشم بیفتاد مرا


 

هرگز از روز جوانی نشدم یکدم شاد


مادر دهر ندانم به چه میزاد مرا


 

دامنم دجلهٔ بغداد شد از حسرت آن


که نسیمی رسد از جانب بغداد مرا


 

آنکه یک لحظه فراموش نگشت از یادم


ظاهر آنست که هرگز نکند یاد مرا


 

من نه آنم که ز کویش به جفا برگردم


گر براند زدر آن حور پریزاد مرا


 

این خیالست که وصل تو به ما پردازد


هم خیالت کند از چنگ غم آزاد مرا


 

گر بگوشت نرسد صبحدمی فریادم


که رسد در شب هجران تو فریاد مرا


 

بر سر کوی تو چون خواجو اگر خاک شوم


به نسیم تو مگر زنده کند باد مرا


 

خواجوی کرمانی

الهی اگر پرسی حجت نداریم .............



Related image



الهی اگر پرسی حجت نداریم و اگر بسنجی بضاعت نداریم و


 اگر بسوزی طاقت نداریم .


مائیم همه مسلمان بی مایه و همه از طاعت بی پیرایه و 


همه محتاج و بی سرمایه


 الهی  چون نیکان را استغفار باید کرد ، با نیکان را چه باید کرد ؟


الهی می بینی و می دانی و برآوردن می توانی . 


الهی چون همه آن کنی که می خواهی پس از این بنده مفلس چه می خواهی . 


الهی آمرزیدن مطیعان چه کار است . 


کرمی که همه را نرسد چه مقدار است ؟


الهی آفریدی رایگان و روی دادی رایگان . 


پس بیامرز رایگان که تو خدایی نه بازرگان


 خواجه عبدالله انصاری

منافقین ادبی!




سال 88 بود؛ اوج فتنه‌! در کف خیابان‌های تهران و چند شهر دیگر تجمات غیرقانونی و غارت اموال عمومی و خصوصی و درگیری با نیروهای انتظامی برپا بود.
در همان روزهای فتنه، به طبع ورود نخبگان در عرصه های مختلف مفید بود؛ هم از این جهت که مفهوم فتنه و پشت صحنه رخدادهای برآمده از فتنه برای مخاطبان از زوایای گوناگون با ادبیات متفاوت، بیشتر و بهتر تبیین شود و هم از این رو که؛ علاقه‌مندان به نخبگان، به تبعیت از فرد محبوب خود، صف و موضع خود را از اهالی فتنه جدا کنند یا همچنان جدا نگه دارند!
نگارنده، بنا به وظیفه خبرنگاری، با چند نخبه در حوزه ادبیات تماس گرفتم. پرسش یکی و یکسان بود:
-« درباره فتنه چه نظری دارید؟»
اغلب مصاحبه‌شوندگان پاسخ‌های انقلابی دادند و از مردم خواستند هوشیاری خود را در برابر فتنه‌گران حفظ کنند. اما در این میان، دو نفر واکنش عجیبی داشتند. این دو نفر یکی شاعر و نویسنده و دیگری نویسنده، کسانی بودند که پیش از آن روز، در حزب‌اللهی بودن آنها شکی نبود. در جشنواره‌ها و آیین‌های ادبی از آنان به عنوان اهل قلم متعهد به آرمان‌های انقلابی یاد می شد. آنان برای خلق آثاری در حوزه انقلاب جایزه دریافت کرده بودند. اما چه شد که در بزنگاهی تاریخی، در جایی که باید ورود کنند، از انقلاب و نظام دینی و سیاسی برآمده از انقلاب دفاع کنند، پا پس کشیدند و در پاسخ به نگارنده گفتند:
-« نظری نداریم!»
بله نظری نداشتند! البته بهتر و درست‌تر بگویم؛ نظری در دفاع از انقلاب نداشتند! 
چرا؟ چون نمی‌توان تصور کرد یک فرد متدین، علاقه‌مند به انقلاب اسلامی و نظام دینی،  به ایران و هموطنانش، کسی که دل در گرو ارزش‌های الهی و انسانی دارد، در برابر فتنه‌ای بزرگ، شورشی که به صراحت اصل آرمان‌ها و دستاوردهای انقلاب اسلامی و بقای نظام دینی را هدف گرفته بود، دشمن خارجی را خوشحال کرده بود، تجزیه‌طلبان داخلی را به تقلا وا داشته بود، متدینین را هدف گلوله و ضرب وشتم قرار می‌داد، بی‌تفاوت و بی‌نظر بماند!کسی که می‌گفت: «من در برابر فتنه و رخدادها نظر ندارم» قطعا در اردوگاه فتنه بود که زبان به محکومیت فتنه نمی‌گشود!
آن دو اهل اردوگاه ادبیات بی‌نظر ماندند! فتنه را با سکوت خود تایید کردند و چنین همراه با فتنه‌گران شدند!
در واقع، با جمله «من نظری ندارم» بی اختیار،  نقاب نفاق را از چهره انداختند و علنا در برابر انقلاب و نظام ایستادند. همین افراد به حدی گستاخ و فرصت‌طلب هستند که پس از فرونشستن غبار فتنه، باز هم نقاب به چهره زدند و همچنان خود را ادیب انقلابی جا می‌زنند و دوستان ساده ما هم آنها را به عنوان انقلابی می‌شناسند.البته نگارنده در هر فرصتی این دو چهره منافق را در عرصه رسانه و محافل خصوصی افشا می‌کند. اکنون اما وقت آن رسیده که قاطعانه هر فتنه‌ای را محک شناخت منافقان قرار دهیم. فتنه 96 را در نظر بگیرید. نگاه کنیم؛ چه کسانی در شبکه‌های اجتماعی دنیای مجازی به حمایت صریح پرداختند و یا در مواجهه با پرسشی درباره فتنه و اغتشاش سکوت کردند؟ یک راه برای پالایش ادبیات ایران از منافقان همین است. منافقینی که در لباس دوست و انقلابی، آثاری در تحریف انقلاب می‌نویسند و جایزه هم می‌گیرند! در مقایسه با نویسندگان شبه روشنفکر، آیا منافقین ادبی بیشترین ضربه را به انقلاب و نظام و ادبیات انقلاب و ادبیات ایران نمی‌زنند؟!
پژمان کریمی  
یکشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۶ - ۰۵:۴۶ 
سال هفتاد و ششم شماره ۲۱۸۱۲ 
" کیهان "

کاهش صادرات

 

تصویر کاهش صادرات

" جام جم "

حدیث روز


 
تصویر حدیث روز


امام صادق(ع):
 
چهار چیز بیهوده از دست می‌رود:
 
بذل محبت به بی‌وفا،
 
نیکی به شخص ناسپاس،
 
تعلیم به کسی که گوش شنوا ندارد و
 
سپردن راز به کسی که رازنگهدار نیست.

منبع: خصال

راه درمان فحش و ناسزاگویی

Related image


از جمله عادات رایج در میان برخی از افراد جامعه، بر زبان آوردن الفاظ نادرست و رکیک است که از آن تعبیر به «فحش» می‌شود. در این نوشتار به صورت مختصر به مباحثی همچون «تعریف فحش»، «اقسام فحش»، «نکوهش فحش از دید شرع و عقل»، «ریشه‌هاى درونى فحش»، «پیامدهاى زشت فحش» و «راه‌هاى درمان فحش»‌ اشاره شده است.

ناسزا گفتن و دشنام دادن از رفتارهاى بسیار زشت و زننده‌اى است که آدمیان کم و بیش به آن مبتلایند. این بیمارى، مایه نابودى پیوندهاى عاطفى انسان شده، دشمنى و کینه را پدید مى‌آورد.
* تعریف فحش
فحش، بذاء، سلاطه، تفحش و سب، کلماتى گوناگون با معانى بسیار نزدیک به هم، بلکه مترادف و هم معنایند. فحش در لغت به معناى افزایش بدى از حد مجاز است؛ یعنى وقتى بدى از حد خود فراتر رود، شخص به ناسزاگویى روى می‌آورد. ((تفحش)) به معناى بیهوده گفتن یا هرزه‌گویى، ((سب)) به معناى گفتار زشت یا دشنام، ((بذاء)) به معناى بد زبانى و ((سلاطه)) نیز به معناى زبان درازى است.
دانشمندان اخلاق، به کار بردن سخنان زشت براى‌اشخاص را فحش و ناسزا مى گویند.
* اقسام فحش
فحش را از جهت انگیزه گوینده به دو قسم مى‌توان تقسیم کرد:
1 - فحش با انگیزه آزار (قصد جدى )
گاه ناسزا براى رنجاندن و آزردن خاطر دیگرى گفته می‌شود. دشنام‌دهنده در این حالت با جدیت ناسزا گفته، حرمت شکنى مى کند.
2 - فحش با انگیزه شوخى
هرزه‌گویى و فحش چه بسا براى شوخى باشد. ناسزاگویى در چنین حالى، بدون انگیزه رنجاندن است.
گاهى هم این صفت ناپسند، عادت شده، بدون انگیزه خاصى انجام می‌گیرد. فرد بیمار در این حال براى رساندن مقاصد معمول خویش، سخنان زشت را به زبان می‌آورد. فحش از جهت زشتى کلمات به کار رفته نیز به مرتبه‌هاى گوناگون تقسیم می‌شود. برخى بسیار زشت است و برخى زشتى کمترى دارد.
البته میزان زشتى و ناپسندى سخنان فرد نزد اقوام و ملت‌هاى گوناگون مختلف است، به این معنا که گاه سخنى در شهرى بسیار ناپسند شمرده می‌شود و در شهر یا کشور دیگر به آن اندازه ناپسند نیست.
* نکوهش فحش از دید شرع و عقل
فحش و ناسزا در سخنان بسیارى از پیشوایان معصوم(ع ) به شدت نکوهش شده است تا آنجا که فرموده‌اند: در اسلام فحش نیست و مسلمان ناسزا نمى‌گوید. رسول اکرم (صلى‌الله علیه و آله و سلم ) می‌فرماید:الفحش و التفحش لیسا من الاسلام فى شى؛ ناسزا گفتن و هرزه‌گویى در هیچ موردى از اسلام نیست.
حضرت صادق (علیه السلام) نیز به برخى از یاران خود فرمود که فحش دادن، کردار ما نیست و پیروان خود را به آن فرا نمى‌خوانیم.
سماعه که از یاران امام صادق(ع) است، مى‌گوید: بر امام صادق (ع) وارد شدم. در ابتدا فرمود: به من بگو که قضیه بین تو با شتربانت [= ساربانت] چه بوده است؟ (سپس فرمود) بپرهیز از اینکه زشتگو و بدزبان یا فریادزن یا لعنت کننده باشى. من گفتم به خدا سوگند! او به من ستم کرده (من بى جهت به او ناسزا نگفته‌ام) حضرت فرمود: اگر او به تو ظلم کرده، همانا تو بر او پیشى گرفتى [= به سبب ناسزا گفتن، تو هم ستم کردى]. همانا این فحش از رفتار من نیست و پیروان خود را نیز به آن امر نمىکنم. از پروردگارت آمرزش بطلب و (به سوى بدى) باز نگرد.سماعه گفت: من از پروردگار آمرزش مى‌طلبم و هرگز باز نخواهم گشت.
پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: الجنه حرام على کل فاحش ان یدخلها؛ ورود در بهشت بر هر زشت‌گویى حرام است.
ایاکم و الفحش فان الله لا یحب الفحش و التفحش؛ ایاکم و الفحش ‍ فان الله لایحب الفاحش المتفحش؛ از ناسزاگویى بپرهیزید. همانا خداوند فحش و هرزه‌گویى را دوست نمى‌دارد. از فحش بپرهیزید؛ چرا که خداوند ناسزاگو و هرزه‌گو را دوست ندارد.
از حضرت باقر (ع ) روایت شده است: ان‌الله یبغض الفاحش المتفحش؛ همانا خداوند فحش‌دهنده هرزه‌گو را دشمن مى دارد.
در وصیت‌هاى رسول اکرم (ص ) به حضرت على (ع ) آمده است :یا على شر الناس من اکرمه الناس اتقاء فحشه؛ اى على! بدترین شخص کسى است که مردم از زبان بد او ترسیده، از روى ترس او را گرامى بدارند.
از امام محمدباقر(ع) نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) به همسرش فرمود: یا عائشه ان الفحش لو کان ممثلا لکان مثال سوء، اى عایشه! اگر فحش در این عالم شکل مى‌گرفت (و تو آن را مى‌دیدى)، به شکل زشت و بدى تبدیل مىشد.
از اندیشه و درنگ در این روایت‌ها، این نتیجه به دست می‌آید که فحش از دید شرع، رفتارى بسیار ناپسند، بلکه ممنوع است. تعبیرهایى چون نبودن در اسلام، وارد نشدن در بهشت، دوست نداشتن خدا، دشمنى خدا، همه و همه شدت زشتى این رفتار را نشان می‌دهد تا آنجا که امام صادق (ع ) به فحش‌دهنده وعید آتش داده است؛ چنانکه می‌فرماید: البذاء من الجفاء و الجفاء فى النار/ بد زبانى از جفاکارى است و جفاکارى در آتش است.
* ریشه‌هاى درونى فحش
ناسزاگویى در یکى از عوامل ذیل ریشه دارد:
1 - خشم و عصبانیت
فحش، اغلب از شعله‌ور شدن خشم سرچشمه می‌گیرد. فرد خشمگین به دلیل ناتوانى در مهار کردن خشم خود، به رفتار زشتى چون فحش دچار می‌شود و با تکرار و استمرار آن، این رفتار به شکل عادت در می‌آید.
2 - شوخى
گاه ناسزاگویى فقط براى مزاح و شوخى با فرد و خنداندن دیگران صورت می‌گیرد که این خود درنیروى شهوت ریشه دارد. هرزه‌گویى‌هاى دلقک‌هاى دربار پادشاهان، از این نوع به شمار می‌آید.
3 - عادت
تربیت نادرست در شیوه سخن گفتن، سخنان ناهنجار و نازیبا را براى انسان عادى مى‌سازد. فرد مبتلا به فحش در چنین حالتى، بدون سرکشى دو نیروى خشم و شهوت، دشنام می‌دهد؛ زیرا ناسزاگویى براى او، مانند سخنان دیگرش به شکل عادت در آمده است.
* پیامدهاى زشت فحش
ناسزاگویى و دشنام، پیامدهاى شومى را در دنیا و سراى آخرت براى انسان به بار خواهد آورد که از آن میان مى‌توان به موارد ذیل ‌اشاره کرد:
الف )- پیامدهاى فحش در دنیا
1. تحریک دیگران به ناسزاگویى: دشنام به دیگران، مایه خشم آنها شده، ایشان را نیز به همین رفتار زشت وامى‌دارد. ناسزا به آرمان و عقیده دیگران، چه‌بسا آنها را به فحش به آرمان انسان ناسزاگو وادارد.
خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: و لا تسبوا الذین یدعون من دون‌الله فیسبوا الله عدوا...، خدایان آنها را فحش ندهید؛ چرا که آنها نیز (در مقابل) از روى دشمنى به خداوند ناسزا مى‌گویند.
2. ایجاد دشمنى: ناسزاگویى، بذر دشمنى را در دل دیگران مى‌پاشد و آنها را از فحش‌دهنده متنفر مى کند؛ چنین فردى به جاى کسب دوستى، بر تعداد دشمنان خود مى‌افزاید.
رسول خدا (ص ) می‌فرماید: لا تسبوا الناس فتکسبوا العداوه لهم؛ به مردم دشنام ندهید تا دشمنى ایشان را به دست نیاورید.
3. ایجاد نفاق و دورویى: فحش، مردم را به دورویى سوق می‌دهد؛ چرا که آنها مى‌کوشند براى ایمن ماندن از زبان دشنام دهنده، بدون وجود کمترین علاقه، به او احترام گذارند؛ همان گونه که رسول خدا (ص) در وصیت به امیر مؤمنان على (ع ) فرمود: اى على بدترین مردم کسى است که مردم از روى ترس به او احترام گذارند.
این همان مصداق دوگانگى زبان و قلب و در نتیجه، آشکار شدن نفاق در جامعه است. فحش، افزون بر ایجاد نفاق در دیگران، نفاق گوینده را نیز نشان می‌دهد.
حضرت صادق(ع ) مى‌فرماید: ان الفحش و البذائه و السلاطه من النفاق؛ همانا فحش و بد‌زبانى و زبان‌درازى از دورویى است.
بر اساس این روایت، هر سخن زشتى که به زبان آورده شود، ممکن است از روى دشمنى نبوده، از روى عادت باشد؛ ولى چون آنچه بر زبان جارى می‌شود، غیر از آن است که در دل وجود دارد دوگانگى میان این دو پدید می‌آید.
4. نابودى برکت: از دیگر پیامدهاى این رفتار زشت، کاهش برکت رزق و روزى است. خداوند زندگى فرد ناسزاگو را فاسد مىکند. امام باقر(ع) می‌فرماید: من فحش على اخیه المسلم نزع الله منه برکه رزقه و و کله الى نفسه و افسد علیه معیشته؛ هر کس به برادر مسلمانش ناسزا بگوید، خداوند برکت روزى را از او می‌گیرد و او را به خود وا گذاشته و زندگى‌اش را فاسد مى‌کند.
اگر خداوند شخصى را به خود واگذارد، دیگر روى صلاح به خود نخواهد دید. خداوند خیر و برکت را از زندگى‌اش بر مى‌دارد و این همان معناى (فساد معیشت) است. چنین شخصى گاه به چپ و گاه به راست مى‌دود، گاه شهوت او را به یک طرف و گاه غضب به طرفى دیگر مى‌کشد و در نتیجه نمىتواند خط‌مشى درستى براى خود برگزیند و بیچاره می‌شود.
5. مایه فسق: ناسزاگویى فرد را از (ملکه عدالت) جدا می‌سازد و در شمار فاسقان جاى می‌دهد.
رسول خدا (ص) می‌فرماید: سباب المومن فسوق و...؛ دشنامگویى به مؤمن فسق است.
6. اجابت نشدن دعا: دشنام و ناسزا، عامل مهمى در اجابت نشدن دعاى فرد است. امام صادق(ع) می‌فرماید: مردى در میان بنى‌اسرائیل مدت سه سال از خداوند، فرزند مىخواست. زمانى که دید خداوند دعاى او را اجابت نمی‌کند، گفت: پروردگارا ! آیا من از تو دورم که صداى مرا نمى‌شنوى یا تو به من نزدیکى و دعایم را اجابت نمى‌کنى. پس، کسى (را) در خواب (دید که نزد) او آمد و گفت: همانا تو سه سال است خدا را با زبانى آلوده به ناسزا و قلب بى‌هراس از خدا و انگیزه غیرراستین مى‌خوانى. ناسزاگویى را از زبانت جدا و قلب خود را اهل ترس و تقوا ساز و انگیزه خویش را نیکو کن. آن مرد چنین کرد. سپس خدا را خواند و براى او فرزندى به دنیا آمد.
ب)- پیامدهاى فحش در آخرت
1. محرومیت از بهشت: فرد گرفتار به ناسزاگویى و فحش، راهى به بهشت نخواهد یافت. چنانکه رسول خدا (ص) فرمود: ورود به بهشت بر هر دشنام دهنده‌اى حرام است.
2. ورود به دوزخ: سرانجام رفتار ناسزاگو آتش دوزخ خواهد بود، چنانکه امام صادق(ع) فرمود: بدزبانى از جفاکارى است و جفاکار در آتش است.
* راه‌هاى درمان فحش
اندیشه و درنگ در پیامدهاى زشت فحش، راه عملى درمان این بیمارى است، با یادآورى مداوم آن، احساس نفرت از این رفتار، شدت می‌گیرد و در نهایت به ریشه‌کن شدنش مى‌انجامد.
همچنین باید کوشید تا ریشه‌هاى این رفتار، نابود و غضب و شهوت سرکش رام و فرمانبردار شود، که مهار کردن این دو نیرو مایه رهایى انسان از همه آفت‌هاى زبان است. کوشش در به کار گرفتن سخنان نیکو و استفاده از گفتار خوش، راهى عملى براى درمان بیمارى فحش است. عادت کردن به گفتار نیکو، ملکه زشت و ناپسند ناسزاگویى را از روان آدمى خارج می‌سازد.
از کتاب: اخلاق الهی/ جلد چهارم، آفات زبان؛ به نقل از حوزه نیوز

هم قدمتت از ازل آمده ام


Image result for ‫تصویر امام عصر‬‎


در انتظار آمدنت لحظه لحظه می شمارم

گل ستاره ها را می چینم و

در بیکرانه دشت آسمان

می پراکنم 

بیا که

دلتنگ 

شنیدن صدای آمدنت

در یک آدینه ام

بخواند بلندگوی مساجد

و در کعبه

که تو آمدی


هم قدمتت از ازل آمده ام


از کوچه باغ های فدک


در پس گردنه کوه احد


در کوچه های تنگ مدینه


رایحه تودر آدینه ها


که به دیدار جدت می آیی


می جویم ردت را



" سروده رویاپوراحمدگربندی "

آیا برای آمدن میلی نداری؟


 Image result for ‫تصویر امام عصر‬‎



پایان شب‌های بلند انتظاری


آیا برای آمدن میلی نداری؟


 

من نذر کردم خاک بایت را ببوسم


آیا سر این بنده منت می‌گذاری؟


 

من قبل از این‌ها این همه ویران نبودم


آباد بود این خانه ما روزگاری


 

من دل ندادم تا که روزی پس بگیرم


می خواستم پیشت بماند یادگاری


 

تا این که دل‌ها بوی سجاده بگیرند


باید بیایی و کمی تربت بیاری


 

یک روز می‌آیی و تا روز قیامت


ما را به آقای محرم می‌سپاری


 

یک هفته دیگر دل آواره من


باید بسازد با فقیری با نداری


 

علی اکبر لطیفیان

بیا با گل لاله بیعت کنیم ......




Related image

 

بیاتاعاشقی را رعایت کنیم


ز یاران عاشق حکایت کنیم


 

ازآنها که خونین سفرکرده اند


سفربر مدار خطر کرده اند


 

از آنها که خورشید فریادشان


دمید از گلوی سحرزادشان


 

چه جانانه چرخ جنون می زنند


دف عشق با دست خون می زنند


 

به رقصی که بی پا و سر می کنند


چنین نغمه ی عشق سر می کنند


 

هلا منکر جان و جانان ما


بزن زخم انکار برجان ما


 

بزن زخم ، این مرهم عاشق است


که بی زخم مردن ، غم عاشق است


 

 مگو سوخت جان من از فرط عشق


خموشی است هان ، اولین شرط عشق


 

ببین لاله هایی که در باغ ماست


خموشند و فریادشان تا خداست


 

بیا با گل لاله بیعت کنیم


که آلاله ها را حمایت کنیم


 

" سیدحسن حسینی "

شیرمال


حداکثر زمان پخت
30 دقیقه
2 عدد
زرده تخم مرغ
4 قاشق غذا خوری
شکر
3 قاشق غذا خوری
کره
3 لیوان
آرد
1 لیوان
شیر
1 قاشق غذا خوری
خمیر مایه
1/4 قاشق چای خوری
نمک
1 قاشق غذا خوری
زعفران دم کرده
شیرمال


برای تهیه نان شیرمال ، ابتدا پودر خمیر مایه را در شیر ولرم ( شیری که گرم باشد ولی دست را نسوزاند ) حل کرده و 10 دقیقه صبر می کنیم تا پف کند و عمل بیاید .
شکر ، کره آب شده ، زعفران دم کرده و زرده تخم مرغ را در یک کاسه ریخته و هم می زنیم تا تمامی مواد باهم ترکیب شوند . سپس خمیر مایه به عمل آمده را نیز اضافه کرده و مخلوط می کنیم .
آرد و نمک را باهم ترکیب کرده و 3 بار الک می کنیم و کم کم به مواد بالا اضافه می کنیم تا مواد شیرمال از حالت چسبندگی خارج شده و به صورت خمیر نرم و یکدستی شود .
خمیر به دست آمده را چندین بار به سطح کار می کوبیم .
کاسه را چرب کرده و خمیر را در آن قرار می دهیم و روی کاسه را با پارچه تمیزی می پوشانیم تا خمیر به مدت 2 ساعت در جای گرمی استراحت کرده و حجم آن دو برابر شود .
بعد از دو ساعت ، روی سطح کار را آردپاشی کرده و خمیر را با وردنه باز می کنیم و به چند قسمت مساوی تقسیم کرده ، گلوله گلوله می کنیم .
هر بار یک گلوله از خمیر را برداشته با وردنه سطح آن را باز می کنیم و روی خمیر را با قاشق طرح می زنیم .
تمام خمیرها را به همین روش آماده و دوباره روی آنها را با پارچه ای می پوشانیم و 30 دقیقه دیگر صبر می کنیم تا دوباره کمی حجیم شوند .
سپس روی شیرمال ها را با ترکیب کره ، زرده تخم مرغ و مقدار کمی شیر رومال کرده و در صورت تمایل روی آن کمی سیاه دانه یا کنجد می ریزیم و بعد شیرمال ها را در فر در دمای 180 درجه سانتی گراد به مدت 20 تا 30 دقیقه قرار می دهیم تا بپزند .
بعد از پخت شیرمال ها گریل را روشن می کنیم تا روی نان ها نیز کمی طلایی رنگ شوند .

کیک ماست

حداکثر زمان پخت

40 دقیقه

مناسب برای
6 نفر
1 1/3 پیمانه
آرد
3/4 پیمانه
شکر
3/4 پیمانه
ماست
1/2 پیمانه
روغن
2 عدد
تخم مرغ
2 قاشق چای خوری
بکینگ پودر
1/4 قاشق چای خوری
وانیل
1 قاشق غذا خوری
رنده پوست پرتقال
1 قاشق مربا خوری
پودر کاکائو
کیک ماست



برای تهیه کیک ماست ، ابتدا تخم مرغ ها را از یخچال بیرون می آوریم تا هم دمای محیط شوند . آرد و نصف مقدار بکینگ پودر را باهم ترکیب و 3 بار الک کرده و کنار می گذاریم .
فر را روشن می کنیم تا گرم شود .
روغن و شکر را با همزن برقی هم می زنیم تا کرم رنگ شود . سپس تخم مرغ ها را به همراه وانیل و رنده پوست پرتقال اضافه کرده و آنقدر هم می زنیم تا حجم آن دو برابر شده و پف کند .
مابقی بکینگ پودر را با ماست ترکیب کرده و به مایع کیک اضافه می کنیم و دوباره هم می زنیم .
ترکیب مواد خشک را که از قبل الک کرده ایم را در چند مرحله و آرام آرام به مایع کیک ماست اضافه کرده و با همزن ستی هم می زنیم .
کف قالب لوف را چرب و آرد پاشی کرده و یا کاغذ روغنی می اندازیم . 1/3 مایع کیک را جدا کرده و به آن پودر کاکائو اضافه می کنیم و هم می زنیم تا یکدست شود 
نصف مایع کیک ساده را کف قالب ریخته و بعد مایع کیک کاکائویی را می ریزیم . مابقی کیک ساده را روی مایع کاکائویی ریخته و قالب را به مدت 40 دقیقه در طبقه وسط فر در دمای 180 درجه سانتی گراد قرار می دهیم تا بپزد .
بعد از پخت ، کیک ماست را از فر خارج کرده و اجازه می دهیم تا خنک شود . سپس کیک را از قالب خارج کرده و برش می دهیم .

آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم


Image result for ‫تصویر رزمندگان اسلام‬‎

 

آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم 


از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم


 

فرصت بده ای روح جنون تا غزل بعد


در غیرت ما نیست که در ننگ بمیریم