اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

طنز جبهه ( 66 )


Image result for ‫تصویر رزمندگان اسلام‬‎

  

 وقتی بعد نماز بهش می گفتی التماس دعا ،


خیلی جدی می گفت : نمی رسم ،گرفتاریم زیاده ،


چند تا از بچه ها هم گفتند اما شرمنده شون شدم .


قول نمیدم!


 اگه شد چشم !

 

انقلاب مشروطه و بازخوانی تفکرات روحانیت شیعه


مشروطه با آنکه می توانست مولودی مبارک و تحولی شگرف در جامعه ایران باشد، اما به دلیل انحرافاتی که در آن بروز کرد، باعث اختلافات عمیق در میان قشرهای مختلف جامعه ایران و برخی روحانیون شد.

 یازدهم مرداد ماه ۱۲۸۸ شمسی شیخ فضل‌الله نوری، روحانی مشروعه‌خواه و از مخالفان حکومت مشروطه در میدان توپخانه تهران به دار آویخته شد و به شهادت رسید.


یکی از پایه های مهم شکل گیری انقلاب مشروطه، روحانیت و حوزه های علمیه به خصوص در نجف و تهران و تبریز آن زمان بود. روحانیت شیعه در آن ایام به عنوان مهم ترین قشر جامعه ایران محسوب می شد که توانایی راه اندازی حرکت های اجتماعی گسترده را داشت و همین اتفاق در انقلاب مشروطه رخ داد و بعدها نیز تاثیر همین روحانیت شیعه را هم در تاریخ معاصر خود دیدیم که توانست انقلاب دیگری را ۷۰ سال پس از انقلاب مشروطه مجددا سازماندهی کند. اینها حکایت از ریشه قوی و مستحکم روحانیت در تاریخ معاصر ایران داشت.

قطعا بررسی انقلاب مشروطه بدون توجه به تفکرات روحانیت شیعه و نقش آن بررسی جامع و صحیحی نخواهد بود. به همین دلیل در گزارش پیش رو تلاش می شود به نقش و عملکرد روحانیت و همچنین تفاوت های فکری در آن برهه زمانی پرداخته شود.

انقلاب مشروطه در یک بعد مهم و کلیدی خود شاهد حضور دو طیف از علما بود:



*علمای مشروعه خواه مشروطه:


که در راس آنها شهید آیت الله شیخ فضل الله نوری قرار داشت. او در مراحل اولیه نهضت مشروطیت علیه استبداد، در برقراری قانون و ضرورت عدالت خانه به نهضت همگام بود، بعد از ورود افراد ناصالح و غیر خوش نام به نهضت و با توجه به افراط برخی مطبوعات و همچنین اشتباهات مکرر مشروطه خواهان غربگرا، خواهان انجام اصلاحات اسلامی و دینی برای احتراز از غربی شدن مشروطه بود و اعتقاد داشت که چون مشروطه و آزادی در ایران سابقه نداشته است و استعداد تفسیرها و برداشت های غیر دینی در آنها وجود دارد لذا باید به لفظ مشروطه، مشروعه نیز افزوده شود.


*علمای مشروطه خواه:


این گروه از علما که دارای بیشترین نفوذ در بین مردم بودند، همواره از مشروطیت پشتیبانی می کردند و به سرنوشت آن در تحقق اهداف دینی خوش بین و امیدوار بودند. علمای طراز اول و مراجع بزرگ که با این دیدگاه در مراحل مختلف مشروطیت حضور داشتند، بیشترین ضربات را بر استبداد و ظلم وارد آوردند. از طرفی در دوره دوم مشروطیت نیز همواره خطر نفوذ خارجیان و عوامل افکار آنان را آفتی مهم در راه رسیدن مشروطیت به اهداف خود قلمداد می کردند.علمای بزرگی که در این گروه قرار می گیرند عبارتند از آیت الله ملا محمد کاظم خراسانی، زعیم مذهبی سیاسی نهضت مشروطیت در نجف اشرف به همراه دو نفر از مراجع بزرگ، مرحوم آیت الله شیخ عبدالله مازندرانی و میرزا حسین تهرانی.

همچنین آیت الله میرزا محمد حسین نائینی مشهور به علامه نائینی نیز از جمله مجتهدان و علمای بزرگی بود که در آن زمان با نوشتن رساله مشهور تنبیه الامه و تنزیه المله کوشید که مفاهیم مشروطیت و آزادی را به نحو موثری با مبانی دینی مورد بررسی قرار دهد. به همین دلیل از ایشان به عنوان نظیه پرداز نجف در مشروطیت نام برده می شود.

آیت الله حاج آقا نورالله اصفهانی زعیم مشروطه خواهان از اصفهان و بختیاری و همچنین آیت الله سید عبدالحسین لاری در خطه فارس و لارستان نیز می توانند در این گروه مورد بررسی قرار گیرند.[۱]دو رهبر مشروطه خواه تهران یعنی آیت الله سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی را نیز در موضعی نزدیک و تقریبا مشابه با این گروه می توان بررسی و مطالعه کرد.آیت الله سید حسن مدرس نیز که در دهه دوم مشروطیت پرچم مقابله با استعمار و چند سال بعد، علم مبارزه با رضا خان پهلوی را بر افراشت، به نحو موثری به نجف و به این تفکر مرتبط و متصل بود.از نظر علمای نجف، مشروطیت می باید مبتنی بر اصول شریعت اسلام باشد و توجه به این نظر کلیدی و مهم است.

در واقع نظرات علما در آن زمان به چند دسته تقسیم می شد: مشروطه مشروعه و مشروطه مذهبی ضد غرب.

مردم ایران در حادثه جنبش تنباکو، در واکنشی تند و سراسری، به دستور رهبر دینی (میرزای شیرازی) با تحریم تنباکو به مبارزه منفی با انگلیسی ها پرداختند و ضربه جبران ناپذیری به حکومت قاجار و ناصرالدین شاه وارد ساختند.

پیروزی جنبش تحریم تنباکو به رهبری میرزای شیرازی، دو جریان مهم تاریخی را به وجود آورد؛ نخست، ظهور قدرت بی رقیب مراجع دینی در صحنه سیاسی کشور و رهبری عالمان در بسیج توده ها بود که به شکسته شدن استبداد و از هم پاشیدن قدرت استعمار در ایران منجر شد و آنان را به عنوان مظهر آرمان های ملی مطرح کرد.

دوم، رشد افکار سیاسی، برای فراهم آوردن زمینه تحولات بنیادین در نظام اداری و سیاسی ایران و شکل گیری نهضتی بزرگ تر در قالب قیام مشروطیت بود.

کشته شدن ناصرالدین شاه در سال ۱۳۱۳ ق. به دست میرزارضا کرمانی را می توان پایان قیام تنباکو و مقدمه نهضت مشروطیت به حساب آورد.

از آن تاریخ تا پیروزی مشروطیت در سال ۱۳۲۴ ق. به مدت ده سال، فضای سیاسی ایران به طرز شگفت آوری متحول گردید و در شهرهای بزرگ و به ویژه در تهران، مردم خواستار پایان بخشیدن به سلطه استبداد و استقرار حاکمیت ملت در قالب مجلس قانون گذاری شدند.

عموم روشنفکران و حتی مخالفان دخالت روحانیان در مذهب، همچون تقی زاده و سیداحمد کسروی، نقش بی بدیل عالمان در هدایت جنبش مشروطیت را ستوده اند و از آن به عنوان یکی از عوامل موثر در پیروزی نهضت نام برده اند. کسروی درباره نقش عالمان در پیروزی مشروطه می نویسد:

«آن چه مشروطه را نگه داشت، پافشاری های مردانه دو سید - بهبهانی و طباطبائی - و آخوند خراسانی و حاج شیخ مازندرانی بود. اینان، با فشارهایی که دیدند و زیان هایی که کشیدند، از پشتیبانی مجلس و مشروطه باز نایستادند و آن را نگه داشتند».

تقی زاده نیز از نقش روحانیت و به ویژه نقش سیدعبدالله بهبهانی، به عنوان عمود خیمه انقلاب مشروطیت نام می برد و آن را به نیکی می ستاید.از نظر تئوریک، استوارترین متن سیاسی را در حمایت از مشروطه، میرزای نائینی نگاشت. کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله» نائینی، تلاشی است که از سوی این فقیه، برای مشروعیت دادن به آرمان های مشروطه صورت گرفته است .نائینی در این رساله می کوشد تا اثبات کند که مبانی مشروطه - مثل آزادی، مساوات، پارلمان و تفکیک قوا - در بطن شریعت وجود دارند. او در کتابش به آرمان های مشروطه جنبه دینی بخشیده، وجود آنها را در شریعت، مسلّم و محرز انگاشته، با تسلطی که بر اصول فقه و تاریخ صدر اسلام داشته، مواردی را برای اثبات نظریات خود به عنوان شاهد بیان می کند.

نائینی، استقرار استبداد را ناشی از عدم آگاهی مردم نسبت به حقوق خویش دانسته، عدم نظارت آنها را بر عملکرد حکام، اساس برپایی استبداد می داند. وی به سلطنت، مشروعیت دینی نمی بخشد؛ بلکه به نظر این فقیه، چون در غصبی بودن حکومت سلاطین تردیدی نیست، بنابراین، روشی لازم است که از ظلم و اجحاف در حق توده مردم جلوگیری کند؛ زیرا اگر برای حفظ نظم در اجتماع، به ناچار به حکومت غصبی تن داده شود، دلیلی برای تن دادن به اجحاف و تعدی زمامداران وجود ندارد. بر همین اساس، او دفاع از مشروطیت را جایز می دانست؛ زیرا از ظلم مضاعف جلوگیری می کرد. از نظر نائینی، حکومت مشروطه هم از حکم غصبی بودن خارج نیست؛ زیرا تولیت و حکومت آن در دست غیرمعصوم است؛ اما تبعیت از حکومت مشروطه، بر متابعت از حکومت استبدادی ترجیح دارد؛ چون در این نظام سیاسی، حداقل به رعیت ستمی وارد نمی شود. او محدود ساختن قدرت سلطنت را از ضروریات اسلام و از اهمّ تکالیف نوع مسلمانان و از اعظم نوامیس دین مبین می داند.

در بررسی نقش روحانیت در مشروطه، توجه به مراحل این نهضت، حائز اهمیت است؛ مرحله اول، جنبش «عدالت خانه» بود. در مرحله بعد، «مشروطه» مطرح شد؛ سپس «مشروطه مشروعه» عنوان شد که جنبه تقابل با «مشروطه وارداتی و سکولار« را داشت و بعد هم مجلس به توپ بسته شد و دوران موسوم به «استبداد صغیر» پیش آمد. سرانجام موج مشروطه، با حاکمیت جناح تندرو و سکولار، پیروز شد و استبداد جدیدی را به ارمغان آورد.

روحانیت، در آستانه طلوع مشروطه، مردم را بر ضد حکومت بسیج کرد و با گسترش و تعمیق جنبش ضد استبدادی، شاه را وادار ساخت تا دست خط تأسیس مجلس شورا را صادر کند و بعد امضای خویش را پای قانون اساسی (مصوب مجلس)، بگذارد.حقوق و حدود ملت و دولت و نوع روابط و مناسبات آنان با یکدیگر، اغلب در متمم قانون اساسی، بیان شده که مدت ها پس از امضای قانون اساسی، تصویب و به امضای شاه رسید. جنجال هایی که در بحبوحه مشروطه اول رخ داد، اغلب بر سر اصول مندرج در متمم قانون اساسی بود که در نهایت، منجر به تحصن حاج شیخ فضل الله و ده ها تن از مجتهدان دیگر در حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام گردید.

جنبش عدالت خانه، از پشتیبانی کامل عالمان بزرگ که نفوذ وسیعی در بین ملت داشتند، برخوردار بود. آنان، بر اساس آموزه های تشیع که جوهر ستیز با ظلم و استبداد را در خود داشت، خود را موظف می دیدند که از ستیز ملت با ظلم و استبداد حمایت کنند. مردم به رهبری عالمان به پا خاستند و دستگاه استبداد در برابر امواج کوبنده و فزاینده آن، ناگزیر به عقب نشینی شد و شاه فرمان تأسیس مجلس شورای ملی را صادر کرد.

پس از افتتاح مجلس، عالمانی که در راه پیشبرد جنبش، رنج ها برده و از مال و جان مایه گذاشته بودند- چنان که کسروی هم می نویسد- نمی توانستند مجلس را به حال خود رها ساخته، بگذارند نهضت ملت به هر سمت و سو که فرصت طلبان داخل و خارج می خواهند، برود؛ این بود که شیخ فضل الله نوری و حضرات طباطبایی و بهبهانی، در مجلس حضور مستمر یافتند و در نگارش قانون دخالت کردند.

متأسفانه متنی که به عنوان پیش نویس متمم قانون اساسی تعیین شد، ترجمه قوانین اروپایی بود و کسانی هم که این متن را تهیه کردند، نوعاً عناصری غرب گرا بوده، بعضی در لژهای ماسونی عضویت داشتند. این جا بود که عالمان - و در رأسشان شیخ نوری - احساس کردند که باید بر پایه موازین اسلامی و متناسب با طبیعت ایرانی، اسلامی و شیعی ملت ایران، تصرفاتی در قوانین وارداتی صورت گیرد؛ ولی در عمل، کار به سادگی پیش نرفت و جناح تندرو و سکولار مشروطه در داخل و خارج مجلس، در تهران و شهرستان ها، با ایجاد هرج و مرج و آشوب و پدید آوردن جو وحشت و ترور، در مقابل اصلاحات اسلامی شیخ فضل الله قد علم کرد و این جا بود که کشمکش میان شیخ و تقی زاده ها بالا گرفت.

در این مقطع - که عنوان عدالت خانه، جای خود را به مشروطیت داده بود - دیگر روحانیت، نقش رهبریِ مطلق و بلامنازعِ روز نخست را نداشت و یک رقیب سخت و استوار پیدا کرده بود. بنابراین، در مرحله نخست، روحانیت در بسیج و هدایت ملت برای مبارزه با استبداد، نقشی بلامنازع را عهده دار بود. در مرحله تدوین و نگارش قانون، کشاکش سختی بین روحانیت و جناح غرب گرا رخ داد و آن چه که به عنوان قانون و متمم قانون اساسی، تصویب شد، حاصل و برآیند این کشاکش بود. سرانجام پس از پیروزی های ابتدایی و آشکار شدن اهداف برخی از سران مشروطه خواه، گروهی از عالمان به تدریج از مشروطه فاصله گرفتند که شیخ فضل الله نوری برجسته ترین آنهاست.

چندی بعد نیز ترور آیة الله بهبهانی ضربه دیگری به روحانیت وارد کرد. این حوادث در کناره گیری و دل سردی مجتهدان و عالمان بزرگ از مشروطه و اصولاً از صحنه سیاست ایران، نقش موثری داشت. در خلأ حضور عالمان، تعدادی از غرب زدگان، هدایت مشروطه را به دست گرفتند و بدین ترتیب، مشروطه که با همت عالمان و همراهی روشنفکران متولد شده بود، سرانجام به حاکمیت بخشی از روشنفکران وابسته و استبداد رضاخانی انجامید.

دلایل مخالفت شیخ فضل الله نوری با مشروطیت و اختلاف بین روحانیت

شیخ شهید به لحاظ جایگاه و موقعیت ممتاز خود در بین عالمان تهران و به ویژه دخالتش در قیام تنباکو (به عنوان شاگرد و نیز معتمد میرزای شیرازی)، همواره مورد توجه انقلابیون بود و حضور وی در صحنه انقلاب مشروطه، مایه مشروعیت قیام و دل گرمی انقلابیون بود. شیخ در ابتدای جنبش مشروطه به هواداری آن برخاست؛ در مهاجرت عالمان به قم شرکت کرد و خود بخشی از هزینه آن را پرداخت. تا پایان مرحله اول مشروطه (صدور فرمان مشروطیت)، همه هدف ها، انگیزه ها و شعارها، حول محور «عدالت خانه» و «اجرای احکام و قوانین اسلامی» دور می زد و از مفهوم عدالت خواهی اسلامی مایه می گرفت؛ اما پس از پیروزی، با آشکار شدن ماهیت و مبنای غربی تفکر مشروطه خواهی و نیز ملاحظه مشروطه خواهان وابسته و حمایت های بیگانه از مشروطه، وی خواستار تطبیق قوانین مشروطه با اسلام شد.

او در جواب کسانی که وی را مستبد می خواندند، می گفت: من به هیچ وجه منکر مجلس شورای ملی نیستم؛ بلکه مدخلیّت خود را در تأسیس این اساس، بیش از همه کس می دانم. من [آن ] مجلس شورای ملی را می خواهم که اساسش بر اسلامیت باشد و برخلاف شریعت، قانونی نگذارد.

شیخ شهید با مشاهده این تهاجم فرهنگی همه جانبه و انفعال جبهه خودی، تلاش کرد که با حضور در مجلس و کمیسیون های آن، جلوی انحراف را بگیرد و مشروطه را مقید به شرع و نظارت «هیئت طراز اول» نماید و بر همین اساس بود که با همکاری برخی از عالمان و مراجع، اصل دوم متمم قانون اساسی را تهیه کرد و با زحمت فراوان به تصویب رساند تا همه مصوبات مجلس در همه اعصار، با تأیید و نظارت این هیئت، جنبه قانونی پیدا کند.

شیخ فضل الله نوری با آن شمّ قوی ضدانگلیسی، دست های پنهان و مرموز انگلیس را در آستین آزادی طلبان می دید. وی با توجه به سابقه استعماری و برخورد خصمانه انگلیس با ملت ایران، خلق کلمه «مشروطه» در جریان تحصن مردم در سفارت انگلیس و مسائل جریان تدوین قانون اساسی، مطمئن شد که انگلیس با آن خوی استعمارگری، نمی تواند به خیر و صلاح ملت ایران، طرفدار مشروطه و مشروطه خواهان باشد و از این حمایت، هدف های خاصی دارد. او می گفت: «اگر بنای مشروطه بر حفظ دولت اسلام بود، چرا یک عضوی از روس پول می گرفت و دیگری از انگلیس»؟ یا می گفت: «اسلام دنیا را به عدل و شورا گرفت؛ آیا چه افتاده است که امروز باید دستور عدل ما از پاریس برسد و نسخه شورای ما از انگلیس بیاید»؟

علاوه بر این، به نظر شیخ فضل الله نوری، مشروطیت و لوازم آن، چون ناشی از روح مدنیت غربی بود، اساس نظم سنتی جامعه را به هم می زد و در حدّ «بدعت» در جامعه اسلامی بود.

نظام سلطنتی ایران - با وجود اشکالات وارد بر آن و بی قانونی و ناحسابی دولت، چون در کشور، ریشه تاریخی و فرهنگی و در برخی موارد، عملکرد مذهبی داشت - بهتر از تأسیس جدیدی مانند مشروطیت بود که منشأ آن اومانیسم غرب و تلقی جدید غرب نسبت به انسان، جهان و هستی بود.

شیخ فضل الله این امر را که مجلس بتواند صرفاً به استناد رأی اکثریت، حتی بر خلاف قوانین و احکام شرعی، قانون وضع نماید، مردود می دانست و متقابلاً موافقت خود را با مجلسی که با رعایت احکام اسلام، قانون وضع نماید، اعلام داشته، در یکی از بیانات خویش، موضع و مقصود خود را چنین اعلام می دارد:

«... ایها الناس! من به هیچ وجه، منکر مجلس شورای ملی نیستم ... صریحاً می گویم که من آن مجلس شورای ملی را می خواهم که عموم مسلمانان آن را می خواهند؛ به این معنی که البته عموم مسلمانان مجلسی می خواهند که اساسش بر اسلامیت باشد و بر خلاف قرآن و بر خلاف شریعت محمدی و بر خلاف مذهب مقدس جعفری، قانونی نگذارد. من همچنین مجلسی می خواهم».

شیخ فضل الله نوری، قانون اساسی را به دلیل مخالفت با احکام صریح اسلام، « ضلالت نامه» می خواند و معتقد بود که در آن، بیست مطلب مخالف حکم صریح اسلام وجود دارد. از این نظر، معتقد بود که محال است کشور اسلامی با قانون اساسی مشروطه اداره شود و ناگزیر پس از مدتی باید اسلام را حذف کنند تا قابلیت اجرا پیدا کند و این چیزی بود که «مشروطه طلبان» همواره می گفتند و آن این که «ممکن نیست مشروطه منطبق شود با قواعد الهیه و اسلامیه و با این تصحیحات و تطبیقات، دول خارجه ما را به عنوان مشروطه نخواهد شناخت».

متأسفانه فریادهای شیخ فضل الله در فضای مسموم و غوغاسالار آن روز و در میان فریادها و شعارهای آزادی بیان محو شد و در بین توده مرعوب و وحشت زده، پذیرش نیافت و وی به عنوان مخالف آزادی و مشروطیت و حامی استبداد شمرده شد و دیدگاهش تا سال های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فرصت ظهور و بروز نیافت و به تعبیر جلال آل احمد، او «به عنوان مدافع حاکمیت تشیع اسلامی بالای دار رفت». وی در جای دیگری می نویسد:

«من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمی می دانم که به علامت استیلای غرب زدگی، پس از دویست سال کشمکش، بر بام سرای این مملکت برافراشته شد«.

گرچه جریان اخیر نیز با شکست مشروطه و ظهور استبداد رضاخانی، راه به جایی نبرد و بسیاری از این روشنفکران، از عمال و کارگزاران اصلی رژیم استبدادی پهلوی شدند ولی با ارتکاب یک خطای تاریخی، ملت ایران را به مدت ۷۰ سال دیگر از دست یابی به حکومت اسلامی محروم کرد؛ زیرا آنها با درک ناصحیح و سطحی از تجدّد، انقلاب مشروطه را به بن بستی هدایت کردند که تنها راه حل آن، کودتای ۱۲۹۹ رضاخان تلقی شد

.

اعدام علما در سال های پس از انقلاب مشروطه


مشروطه با آنکه می توانست مولودی مبارک و تحولی شگرف در جامعه ایران باشد، اما به دلیل انحرافاتی که در آن بروز کرد و باعث اختلافات عمیق در میان قشرهای مختلف جامعه ایران و برخی روحانیون با یکدیگر شد، سرانجام کارش به آنجا رسید که مرحوم شیخ فضل الله نوری را در مرداد ۱۲۸۸ در تهران و ثقه الاسلام تبریزی را در دی ماه ۱۲۹۰ در تبریز و در روز عاشورا اعدام کردند و از جامعه ایران هیچ اعتراضی برنخواست و ماه ها بعد و به طور غریبانه ای پیکر آنها در قم و تبریز دفن شد.

جامعه ای که محرک اولیه و اصلی انقلاب مشروطه در آن بودند، به دلیل نداشتن تصور درست از انقلاب و خواست های خود و به دلیل ایجاد انحراف توسط برخی از نیروهای وابسته به غرب و شرق و مزدوران، کارش به آنجا رسید که از دل مشروطیت اعدام علما، قطحی بزرگ و سرانجام دیکتاتوری رضاخانی زاده شد و ایران را سال ها به عقب بازگرداند.

همچنان پس از ۱۱۱ سال از انقلاب مشروطه و بیش از ۱۰۸ سال از اعدام شیخ فضل الله نوری، بازخوانی سطر سطر آن دوره از تاریخ ایران می تواند عبرت آموز باشد و برای شکل گیری تفکر درست درباره تاریخ ۱۰۰ سال اخیر ایران، خوانش آن مقطع مفید و واجب است.



[۱]

  دکتر موسی نجفی و دکتر موسی حقانی، تاریخ معاصر ایران، چاپ یازدهم، ۱۳۹۵، صفحه ۲۳۸

آش دندونی 109


زمان آماده سازی
60 دقیقه
حداکثر زمان پخت
300 دقیقه
مناسب برای
4 نفر
1 پیمانه
گندم پوست کنده
2 پیمانه
حبوبات پخته شده
3 عدد
پیاز
1 L
آب قلم گوساله
150 گرم
گوشت چرخ کرده
1 قاشق چای خوری
زردچوبه
به مقدار لازم
نمک و فلفل
آش دندونی


برای تهیه آش دندونی ابتدا حبوبات ( نخود ، لوبیاچیتی و لوبیا قرمز ) و گندم پوست کنده را از روز قبل خیس کرده و مرتب آب آن ها را عوض می کنیم تا نفخشان گرفته شود .
حبوبات را به صورت جداگانه در قابلمه ای ریخته و با مقداری آب روی حرارت می گذاریم تا بپزند .
گندم را هم با مقداری آب روی حرارت می گذاریم تا به جوش آید و بعد کف روی آن را گرفته و زیر حرارت را کم می کنیم تا با حرات ملایم بپزد و کاملا نرم شود . ( من گندم ها را شب قبل روی حرارت گذاشتم تا به جوش آمد و بعد از روی حرارت برداشته و روی بخاری گذاشتم و تا صبح اجازه دادم گندم ها کاملا نرم شده و دم بکشد . سپس دوباره روی حرارت گذاشتم به آن یک عدد پیاز را که چهار قاچ کرده بودم و یک لیتر عصاره قلم گوساله اضافه کرده و صبر کردم تا کاملا بپزد )
حالا یک عدد پیاز درشت و سه حبه سیر را رنده کرده ، در کمی روغن تفت می دهیم تا سبک و طلایی رنگ شوند . سپس فلفل و زردچوبه را اضافه کرده و تفت می دهیم تا بوی خامی زردچوبه گرفته شود و بعد همراه با حبوبات پخته شده به آش دندونی اضافه می کنیم .
در پایان مقداری نمک و مرزه خشک را هم اضافه کرده و اجازه می دهیم تا آش دندونی به مدت نیم ساعت دیگر روی حرارت بماند و جا بیافتد .
تا آن زمان کوفته قلقلی ها را آماده می کنیم . یک عدد پیاز را رنده کرده ، آب اضافی آن را می گیریم . سپس گوشت چرخکرده ، نمک و فلفل را هم اضافه کرده و ورز می دهیم تا کاملا یک دست شود و بعد از آن گلوله های کوچکی برداشته و کف دست گرد می کنیم . کف تابه رژیمی را کمی چرب کرده و قلقلی های آماده شده را در آن قرار می دهیم تا سرخ شوند .
آش دندونی را در ظرف مورد نظر کشیده و با کوفته قلقلی تزئین و با سبزی تازه سرو می کنیم .

کوکوی قارچ و پیازچه 108


زمان آماده سازی
30 دقیقه
حداکثر زمان پخت
45 دقیقه
مناسب برای
3 نفر
1 1/2 پیمانه
پیازچه خردشده
10 عدد بزرگ
قارچ
3 عدد
تخم مرغ
1 عدد
فلفل دلمه ای
1 عدد
گوجه فرنگی
2 قاشق غذا خوری
ماست
1 قاشق غذا خوری
آرد
1/2 قاشق چای خوری
بکینگ پودر
1/2 قاشق چای خوری
زردچوبه
به مقدار لازم
نمک و فلفل
به مقدار لازم
پنیر پیتزای رنده شده
کوکوی قارچ و پیازچه



برای تهیه کوکوی قارچ و پیازچه ، ابتدا پیازچه ها را شسته و کنار می گذاریم تا آب آن کشیده شود و بعد خرد می کنیم . قارچ ها را نیز بعد از شستشو ، ورقه ای کرده و به مدت ۵ دقیقه در آب در حال جوش قرار داده و بعد آبکش می کنیم .


در تابه ای مقدار کمی روغن ریخته و پیازچه ها را در آن تفت می دهیم . سپس قارچ ها را نیز اضافه کرده و بعد از یک تفت کوچک نمک ، فلفل و زردچوبه را نیز اضافه کرده و زیر حرارت را خاموش می کنیم . مواد آماده شده را کنار می گذاریم تا کمی خنک شود . سپس تخم مرغ ها ، ماست ، بکینگ پودر و آرد را نیز اضافه کرده و هم می زنیم تا تمامی مواد کاملا باهم ترکیب شوند .


کف یک تابه کمی روغن ریخته و روی حرارت می گذاریم تا داغ شود . سپس مایع کوکو را داخل تابه ریخته و سطح آن را با پشت قاشق صاف می کنیم . بعد از اینکه کوکوی قارچ و پیازچه کمی خودش را گرفت زیر حرارت را کم کرده و دمی می گذاریم و اجازه می دهیم تا کوکو بپزد و زیر آن طلایی رنگ شود .
سپس کوکوی قارچ و پیاز چه را بر می گردانیم تا طرف دیگر آن نیز طلایی رنگ شود .


در صورت تمایل می توانید یک عدد فلفل دلمه ای و گوجه فرنگی سفت را نگینی خرد کرده و بعد از اینکه یک طرف کوکو پخت ، به همراه پنیر پیتزای رنده شده به کوکو اضافه کرده و اجازه دهید تا پنیر آن نیز آب شود .


سپس کوکو را برش داده و در ظرف مورد نظر قرار داده و با سس کچاپ سرو می کنیم .

تغییر دادن وجودت .

Image result for ‫عکس گل محمدی‬‎


هر از گاهی خودت را هرس کن


شاخه های اضافیت را بزن ،


پای تمام شاخه بریده هایت بایست


تمام سختی هایت ، دردهایت ، خاطرات بدت را باغبانی کن ،


سبک کن فکرت را از هرچه آزارت می دهد ...


سه شاخص رفتاری مسلمان که ترکش جایز نیست

Image result for ‫تصویر طبیعت زیبا‬‎


قال‌النبی(ص): 
 «ثلاث لیس لاحد من الناس فیهن رخصه: 
 برالوالدین مسلما کان او کافراً،  
والوفاء بالعهد لمسلم او کافر، 
واداء الامانه الی المسلم کان او کافراً» 

پیامبر اکرم(ص) فرمود: 
 سه چیز است که ترک آن برای هیچ کس جایز نیست:  
نیکی به پدر و مادر مسلمان باشند یا کافر،  
وفای به عهد با مسلمان یا کافر، 
 و ادای امانت به مسلمان یا کافر. (1) 

____________________ 

1- مجموعه ورام، ج2، ص121

گرما


هوا خیلی گرمه ، کمکم کنید . احساس می کنم تمام وجودم از بی آبی مثل کویر در حال


ترک برداشتن است




" جام جم "

همه چیز را به دل بگیریم یا ....

Image result for ‫کودک گریان‬‎

در زندگی


اشک هایت را پاک نکن


اشخاصی را


پاک کن


که باعث اشک ریختن تو می شوند ...


خواص الاسماء الحسنی ( 41 ) :


جبّار:

 

یکی دیگر از اسمای حسنای الهی است و به سه معنا می باشد :


1- قاهریعنی خداوندصاحب بزرگی و جبروت است


2- عالی یعنی خداوند برهمه موجودات علو و برتری دارد .


3-  جبران کننده یعنی خداوند فقر وحاجات بندگان خویش را با اسباب و وسایلی که خود در


اختیار دارد ، جبران می کند .

 

خواص

 

1- امام رضا ( ع ) می فرماید : به وسیله این نام هرمظلومی از ظلم ظالم محفوظ می ماند .


2- هرکس در هرروز" 21 " با " یا جبار " بگوید از ظلم در امان می ماند .


3- در خواص الاسما ء آمده است که مداومت بر این اسم برای هر دردی و المی


مجرب است .


4- اگر کسی براین اسم مداومت نماید ، جبّاران انس و جن در مقابل او خاضع می گردند .


5- جهت محفوظ ماندن از شرّ مجلسی که در آن هستید ، هنگام حضور پیدا کردن در آن


مجلس   " 21 " بار " یا جبّار " بگویید .


6- برای خنثی کردن اثرسحر و جادو و دعای شرّ " 206 " بار " یا جبار " گفته شود .


7- جهت رهایی از ناراحتی یا مرضی که سال هاست درمان نشده و امیدی به بهبودی آن


    نیست ، شخص بیماربه خواندن " یا جبّار " مداومت نماید .

دختر ، قلبی پاک و خالص دارد

Related image


در اولین صبح عروسی ، زن و شوهر توافق کردند که در را بروی هیچکس


باز نکنند .


ابتدا پدر و مادر پسر آمدند .


زن و شوهر نگاهی به همدیگر انداختند . اما چون از قبل توافق کرده بودند ،


هیچ کدام در را باز نکرد .


ساعتی بعد پدر و مادر دختر آمدند . زن و شوهر نگاهی به همدیگر انداختند ... !


اشک در چشمان زن جمع شده بود و در این حال گفت : نمی توانم ببینم که پدر و


مادرم پشت در باشند و در را روشون باز نکنم .


شوهر چیزی نگفت ، و در را برایشان گشود . اما این موضوع را پیش خودش


نگه داشت .


سال ها گذشت خداوند به آن ها چهار پسر داد .


پنجمین فرزندشان دختر بود .


برای تولد این فرزند ، پدر بسیار شادی کرد و چند گوسفند را سر برید و


میهمانی مفصلی داد .


مردم متعجبانه از او پرسیدند : علت این همه شادی و میهمانی دادن چیست ؟


مرد به سادگی جواب داد : چون این همان کسی است که در هر شرایطی در را


به رویم باز می کند ... !

 

چشم‌ چرانی ؛ هرز‌گی اجتماعی

Related image


حرمت چشم‌چرانی در قرآن


از مهم‌ترین نعمت‌های الهی برخورداری انسان از حواس ظاهری است که بستر علم و آگاهی انسان نسبت به هستی را فراهم می‌آورد (نحل، آیه 78). این ابزارهای شناختی به ویژه چشم و گوش که بینایی و شنوایی را برای آدمی فراهم می‌آورد، همان اندازه که در رسیدن انسان به کمالات و خدایی شدن موثر است، به همان اندازه ابزار شیطانی برای سقوط و هبوط آدمی است. از این رو در آیات و روایات بر اهمیت و مدیریت این ابزارهای شناختی تاکید فراوان شده است.(اسراء، آیه 36)

 


بسیاری از مردم ارزش این نعمت الهی را نمی‌دانند و در چرایی و چگونگی بهره‌برداری از آنها در مقام ستایش، سپاس و شکرگزاری نعمت نیستند (مومنون، آیه 78؛ ملک، آیه 23)؛ چرا که از  این نعمت به جای علم و دانش و کمالات، برای دور شدن از خدا و انجام گناه بهره می‌گیرند.


از نظر قرآن، انسان نسبت به اعضا و جوارح خود مسئول است و باید پاسخگوی چگونگی استفاده از آن باشد: إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا؛ به راستی که درباره هر یک از گوش و چشم و قلب سوال می‌شود(اسراء، آیه 36). البته ممکن است که از صاحبان اعضا درباره عملکرد هر یک از آنها سوال شود؛ یا ممکن است که از خود هر یک از آن اعضا درباره عملکرد خودشان سوال شود؛ زیرا روزی می‌رسد که زبان بسته می‌شود و هر یک از اعضا و جوارح خود سخن می‌گویند و در حقیقت مسئول بوده و از آنها سوال می‌شود؛ چنانکه خداوند می‌فرماید: وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَهُُ الَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ؛ به پوست بدن خود مى‌گویند: چرا بر ضد ما شهادت دادید؟ آنها مى‏‌گویند: همان خدایى که هر چیزى را گویا کرده ما را گویا گردانیده است‌(فصلت، آیه 21). پس خدایی که تکه  گوشتی به نام زبان را به نطق و گویایی در آورده می‌تواند دیگر اعضا را نیز گویا کند. در این حالت از اعضا به عنوان «مسئول» در قبال عملکرد خودشان و نیز درباره عملکرد صاحب این اعضا که همان فرد  انسانی باشد، سوال می‌شود. پس اگر سائل خدا باشد، مسئول یا خود فرد است یا اعضا و جوارح او‌؛چنانکه «مسئول عنه»، نیز یا عملکرد خود آن‌ اعضا است یا عملکرد کلی خود صاحب آن اعضا.


انسان برای کسب حقایق و دستیابی به علم باید از ابزارهای شناختی و قوه ادراکی یعنی قلب و گوش و چشم استفاده کند (اسراء، آیه 36). اما وسوسه‌های نفسانی و زیاده‌‌خواهی نفس و خواهش‌های آن و همچنین وسوسه‌های دشمن سوگند‌خورده‌ای به نام ابلیس و شیطان نمی‌گذارد انسان از ابزارهای شنوایی و بینایی و گویایی به درستی استفاده کند. شیطان با وسوسه انسان را وامی‌دارد تا برای نظر‌بازی، هیزنگری، چشم‌چرانی، هرزه‌نگری و مانند آنها از چشم و قوه بینایی استفاده کند.


از نظر قرآن در این مسئله فرقی میان زن و مرد نیست؛ زیرا همان طوری که مرد با دیدن چیزی خواهان آن می‌شود و از طریق شناختی که به دست می‌آورد چیزی محبوب او شده و دل بدان می‌بندد، زنان نیز این گونه هستند؛ چرا که بینایی و چشم، ابزار شناختی است و هر شناختی می‌تواند عامل گرایش و یا گریختن شود. پس همان اندازه که مردان در معرض سوء‌استفاده از بینایی هستند زنان را نیز چنین خطری تهدید می‌کند. از این رو در فرمان خدا فرقی میان زن و مرد گذاشته نشده و خداوند می‌فرماید: قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ... وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ؛ به مردان مومن بگو دیده فرو  نهند ... و به زنان مومن بگو دیده فرونهند.(نور، آیات 30 و 31)


البته از آنجا که مردان با دیدن جلوه‌های زیبای زنان تحریک می‌شوند، از زنان خواسته می‌شود تا زیبایی‌های خویش را نهان کرده و اظهار نکنند: وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ؛ زیورهاى خود را آشکار نگردانند، مگر آنچه که طبعا از آن پیداست و باید روسرى خود را بر سینه خویش فرو اندازند و زیورهایشان را آشکار نکنند...(نور، آیه 31)


پس با آنکه فرمان چشم فروهشتن برای مرد و زن یکسان است، اما از زنان خواسته شده تا زیورهای طبیعی و آویزه‌های زینتی غیرطبیعی خود را آشکار نکنند؛ زیرا مردان با دیدن تحریک می‌شوند و موجبات اذیت و آزار زنان را فراهم می‌آورند.


البته زینت در آیات قرآن تنها به آرایه‌های بدلی و آویزه‌های غیرطبیعی اطلاق نمی‌شود؛ زیرا از نظر  قرآن، ستارگان، زینت آسمان و سبزه و آب و امور دیگر زینت زمین است. همچنین اندام‌های زنان به شکل خاصی زینت طبیعی آنان است از این رو پوشیدن بدن زن به عنوان زینت و عامل تحریک جنسی لازم و ضروری دانسته شده است.


به هر حال، از نظر قرآن، نگاه کردن به زنان نامحرم باید در حالت «غض البصر» یعنی چشم فروهشتن باشد و نگاه تیز و هیز ناروا و گناه است. بر این اساس، چشم‌چرانی و نگاه خیره به زن، حرام دانسته شده است، حتی اگر موجب لذت نباشد؛ البته اگر نظربازی و چشم‌چرانی به قصد لذت باشد هیچ شکی در گناه بودن آن نیست. به سخن دیگر، از نظر قرآن نوع نگاه مردان و زنان نامحرم به یکدیگر باید در حالت «غض النظر» و چشم فروهشتن باشد و نباید خیره به آنان بنگرند. پس نگاه خیره حتی اگر به غرض لذت نباشد، نادرست و ناروا است و اگر به قصد لذت باشد گناه مضاعف است.


خداوند به کسانی که غض النظر دارند هشدار می‌دهد که نباید حالا که چشم فرو می‌نهند و خیره و هیز و تیز نمی‌نگرند، نگاه به غرض لذت داشته باشند؛ زیرا این نوع نگاه در حقیقت نگاه خیانت‌آمیز است: یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ؛ خدا مى‏‌داند نگاههاى دزدانه و خیانت‌آلوده و آنچه را که دلها نهان مى‌دارند. (غافر، آیه 19)


از نظر اسلام، نگاه مرد به زنان نامحرم خطرناک‌تر است؛ زیرا تیر شیطان است که قلب مرد را می‌شکافد و او را به تباهی و هلاکت می‌افکند. امام صادق(ع) می‌فرماید :«النَّظَرُ إِلَى مَحَاسِنِ النِّسَاءِ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ فَمَنْ تَرَکَهُ أَذَاقَهُ الله طَعْمَ عِبَادَهًْ تَسُرُّهُ؛ نگاه کردن به زیبائی‌های زن‌ها تیری از تیر‌های شیطان است. هر کس نگاه به نامحرم را ترک کند، خداوند طعم عبادت را به او می چشاند» (‌مستدرک الوسائل، ج 14، ص 270، باب 81 باب تحریم النظر إلى النساء الأجنبیه.)

امام صادق در جایی دیگر می‌فرماید: «النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ وَ کَمْ مِنْ نَظْرَهًٍْْ أَوْرَثَتْ حَسْرَهًًْ طَوِیلَهًًْ؛ نگاه به زن اجنبی تیری از تیرهای مسموم شیطان است. چه بسا یک نگاه به نامحرم، حسرت طولانی را به دنبال خواهد داشت.‌» (‌الکافی، ج 5، ص 559 باب نوادر)


قرآن در آیات 30 و 31 سوره نور درباره آثار زیانبار گناه چشم‌چرانی و نظرهای خیانت‌آلوده می‌فرماید که چشم‌چرانى، زمینه‌ساز آلودگى به فحشا و فساد جنسى است؛ در این آیات حکم حرمت چشم‌چرانى و نگاه به نامحرمان بیان شده است و خداوند می‌فرماید مومنان و مومنات باید فروج خود را حفظ کنند. از امام صادق(ع) نقل شده که مقصود از «حفظ فروج» در هر آیه قرآنی، همانا حفظ از زنا است‌. (تفسیر نورالثقلین، ج‌3، ص‌588، ح‌91) پس شکی نیست که منظور از غض نظر آن است تا دل به نظر از دست نرود و شخص دچار گناه زنا نشود. بنابراین، علت اینکه فرمان چشم فروهشتن صادر شده، جلوگیری از زنا است و کسی که این گونه عمل نمی‌کند و چشم‌چرانی کرده و یا نگاه خیره و نظرباز دارد، نمی‌تواند خودش را از گناه زنا نیز حفظ کند.
پس فلسفه چشم فروهشتن آن است تا مردان و زنان گرفتار زنا نشوند و بتواند فروج خودشان را از زنا حفظ کنند و در دام فساد جنسی نیفتند.


از نظر قرآن چشم فروهشتن که موجب جلوگیری از زنا می‌شود، بهترین راه برای حفظ تزکیه نفس از گناه است. از این آن را «ازکی» دانسته است؛ زیرا با چشم فروهشتن، دل در گرو زنی نمی‌رود و انگیزه‌ای برای  زنا و جمع شدن با آن زن پدید نمی‌آید.(نور، آیه 30)  لذا براساس دیدگاه قرآن، پرهیز از چشم‌چرانى و عمل به چشم فروهشتن، زمینه‌ساز سلامت نفس و پاکى است.(همان)


اینکه خداوند به پیامبر(ص) فرمان داده تا این حکم را ابلاغ کند، به معنای آن است که وظیفه اجتماعی – سیاسی پیامبر(ص) به عنوان رهبر جامعه  اسلامی و حاکم بر آن، ابلاغ  ونیز اجرای قانون است. پس اگر کسی خلاف آن عمل کرد، پیامبر(ص) موظف به امر به معروف و نهی منکر و اجرای مراتب آن تا حد تنبیه، تعزیر و تحدید (ایجاد محدودیت) است.


علامه طباطبایی می‌نویسد: از آنجا که «یغضّوا» مترتّب بر «قل» است، روشن مى‌شود که منظور از «قول»، امر است‌؛ یعنى امر کن به اجتناب از چشم‌چرانى که اگر امر کردى آنان نیز اجتناب خواهند کرد. (المیزان، ج‌15، ص‌110‌-‌111)


شکی نیست که امر در اینجا امر مولوی است نه ارشادی و کسی که بر خلاف فرمان مولوی عمل کند، مجازات و تنبیه می‌شود. بنابراین، اگر کسی بر خلاف امر، به چشم چرانی پرداخت باید مجازات قانونی شود.
از آنجا که حکم چشم فروهشتن اختصاص به مردان ندارد و زنان مومن نیز موظف به انجام این تکلیف هستند، باید گفت اگر زنی چشم‌چرانی کرد این مجازات علیه او نیز جاری و ساری است؛ زیرا زنی که چشم‌چرانی می‌کند بستری برای گناه خود و نامحرم آماده می‌کند، بنابراین، برای جلوگیری از وقوع گناه، چشم‌چرانان از زنان نیز تنبیه و تعزیر می‌شوند.


البته شکی نیست که چشم‌چرانی در مردان بیشتر و زمینه فراهم‌تر است؛ از این رو اگر تاکید ویژه‌ای بر پوشش زنان در آیه 31 سوره نور شده، همچنین تاکید خاصی برای مردان در فروهشتن چشم و اجتناب از چشم‌چرانی در آیه 30 می‌شود تا این گونه پاکترین راه برای  حفظ فرد و جامعه ارائه شود.


از نظر قرآن، توجّه به آگاهى دقیق خداوند از اعمال انسان، بازدارنده آدمى از چشم‌چرانى است و اگر کسی خود را در محضر خدا بداند از آن پرهیز می‌کند؛ چنانکه اگر دوربینی باشد و یا یک ناظر محترم وجود داشته باشد، کسی به چشم‌چرانی و گناه آلوده نمی‌شود.(نور، آیه 30)


از آنجا که چشم‌چرانی موجب می‌شود تا خیانت جنسی میان زنان و مردان  پدیدار شود، حکم حرمت برای آن صادر شده و خداوند چشم فروهشتن را برای مردان و زنان واجب دانسته است. پس همان گونه که چشم فروهشتن واجب است چشم‌چرانی حرام است؛ زیرا بستری برای خیانت و زنا و در نهایت فروپاشی ارکان خانه و خانواده است.(نور، آیات 30 و 31)


خدا در قرآن چشم‌چرانان را به مجازات، از سوى خود تهدید می‌کند و به آنان هشدار می‌دهد که واکنش خدا نسبت به این رفتار زشت و نابهنجار بسیار سریع و تند خواهد بود.(نور، آیه 30؛ غافر، آیات 17 و 19)


عوامل و بسترهای ایجادی چشم‌چرانی


چشم چرانی به عنوان یک رفتار نابهنجار اجتماعی عوامل و زمینه‌هایی دارد که دانستن آنها می‌تواند در جلوگیری و مهار آن بسیار موثر باشد. از جمله عوامل و بسترهای ایجاد چنین پدیده نابهنجار در جامعه، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:


1- پوشش نامناسب، بدحجابی و بی‌حجابی:

از نظر قرآن عاملی که موجب می‌شود تا افراد دچار چشم‌چرانی شوند، بدحجابی یا بی‌حجابی مردان و زنان و عدم پوشش مناسب از سوی آنان است. بر مردان و زنان است تا لباسی مناسب به تن کنند. اگر پوشش مناسبی از سوی زن و مرد به کار گرفته نشود، مردان و زنان گرفتار چشم‌پرانی شده و با دیدن اعضا و جوارح جنسی و تحریک آمیز، به زنا و گناه می‌افتند.(نور، آیه 31)


2- اجتناب از چشم فروهشتن:

کسی که به وظیفه و واجب شرعی عمل نمی‌کند و چشم فرونمی بندد، گرفتار چشم‌چرانی می‌شود؛ زیرا با نگاه دقیق به جنس مخالف، گرایش به لذت بردن در شخص برانگیخته می‌شود و در نهایت به ارتباط جنسی می‌انجامد. از این رودر اسلام فرمان چشم فروهشتن نسبت به جنس مخالف از نامحرم صادر شده است. کسانی که به این واجب عمل نمی‌‌کنند کم‌کم گرفتار چشم‌چرانی و در نهایت زنا می‌شوند.(نور، آیات 30 و 31؛ غافر، آیه 19)


3- خیانت‌ ورزی:

کسی که اهل امانت نباشد، حتی اگر چشم فرونهد، زیرچشمی نیز دنبال چشم‌چرانی خواهد رفت و خیانت می‌کند. پس تنها چشم فروهشتن کفایت نمی‌کند بلکه باید افزون بر چشم فروهشتن قلب را از خیانت دور کرد. انسانی که حق امانتداری نسبت به چشم را بجا نمی‌آورد گرفتار خیانت چشم می‌شود و از زیر نگاه چشمی به گناه می‌افتد. باید توجه داشت که مراد از اجتناب از چشم‌چرانی تنها تیز و هیز‌نگری نیست، بلکه نظربازی حتی به شکل زیرچشمی است که از آن به خیانت چشمان یاد می‌شود.(همان)


4- بیماردلی:

از نظر قرآن، بیماردلان گرفتار چشم‌چرانی و دیگر رفتارهای زشت می‌شوند. کسی که بیماردل است با صدای زنان و حتی گام‌ها یا حرکات آنان تحریک شده و گرایش به زنا با آنان پیدا کرده یا به اذیت و آزار آنها می‌پردازد.(احزاب، آیه 32)


5- طمع و حرص:

از نظر قرآن انسان یا طمعکار است یعنی به چیزی که مستحق آن نیست، دل بسته و خواهان آن می‌شود، یا آنکه حریص است و به زیادتر از استحقاق می‌اندیشد و دنبال آن می‌رود. انسان‌های حریص و طمعکار ممکن است دنبال چشم‌چرانی و نیز زنا بروند و به حق خود بسنده نکنند.(همان)


6- غفلت از محضر خدا:

کسانی که خود را در محضر خدا نمی‌دانند، گرفتار چشم‌چرانی و خیانت زیر چشمی هستند؛ زیرا اگر این را می‌دانستند و خود را در محضر خدا می‌یافتند هرگز گناه نمی‌کردند. پس غفلت از این اصل خود عاملی برای  چشم‌چرانی است.(همان)


7- خودنمایی زنان:

از نظر قرآن خودنمایی و تبرج زنان و برجسته‌سازی اندامهای جنس از طرق مختلف خود عاملی برای چشم‌چرانی مردان و اذیت و آزار آنان است. از این رو خواهان پوشاندن هر عضو جنسی محرک زا است تا زینت‌های طبیعی و غیرطبیعی، این گونه آشکار نشود و زمینه تحریک و تشویق چشم چرانان و بیماردلان فراهم نیاید.(همان)


8- عدم توجه عاطفی زوجین به یکدیگر:

متاسفانه در برخی خانواده‌ها عدم توجه عاطفی همسر به شوهرش و عدم ارضای عاطفی و روحی او و بی‌توجهی زن به نوع پوشش و ظاهر خود بستری برای عطش روحی و عاطفی و بصری مرد را فراهم می‌کند و او را ناخودآگاه به سمت چشم‌چرانی سوق می‌دهد. همین مسئله در مورد مرد هم صدق می‌کند و او نیز با بی‌توجهی به نوع پوشش و ظاهر خود در خانه و محیط خانواده، زن را به سمت چشم‌چرانی می‌کشاند.


" کیهان "

نیکی به پدر و مادر

Related image

  
یک سنگریزه در کفش ، گاه تو را از حرکت باز می دارد


سنگریزه ها را دریاب !


یک نگاه نامهربانانه به پدر ، به مادر گاه کار همان سنگریزه را می کند


خطرات استفاده از لوازم آرایشی برای کودکان


 

لوازم آرایشی ارگانیک بی خطر است؟


به این دلایل برای کودکتان لاک و رژ لب نزنید



دبیر انجمن رادیوتراپی و انکولوژی ایران گفت: لاک‌ها و رژلب‌هایی که بسیاری از والدین برای کودکشان استفاده می‌کنند دارای مواد شیمیایی هستند که ماده نگهدارنده موجود در آن بسیار زیاد است. لازم به ذکر است مصرف طولانی مدت این مواد مشکلات خونی و سرطان‌های پوستی را برای افراد رقم می‌زند.


دکتر حسین فودازی متخصص آنکولوژی (سرطان شناسی) در گفت و گو با جام جم آنلاین بیان کرد: بحث استفاده از محصولات آرایشی و خطرات ناشی از مصرف آن ها موضوع تازه ای نیست چرا که از ابتدای قرن بیستم صنعت تولید مواد آرایشی به عنوان یک صنعت پیشرو کار خود را آغاز کرده و از همان دوران بسیار پول ساز بود. در نیمه های قرن بیستم با شناخت بهتر از مواد شیمیایی و استفاده آن ها در این صنعت منجر شد تا مواد آرایشی با ماندگاری بالا تولید شود.

وی در ادامه افزود: متاسفانه با تولید این دسته از محصولات مشکلاتی به وجود آمد که براساس تحقیقات انجام شده انواع مواد آرایشی، حدود 8هزار ماده و ترکیبات مختلف را بوجود می آورد که حدود یک سوم آن ها دارای مواد شیمیایی هستند که در ساخت این محصولات استفاده می شود. مصرف این مواد مسلما بدون عارضه نیست و حتی برخی از این مواد شیمیایی در دفع سموم آفات و غلات و کشاورزی نیز استفاده می‌شود.

به گفته فودازی، مواد آرایشی و بهداشتی ارگانیک که در برخی فروشگاه ها تبلیغ می شود در واقع به صورت 100درصد ارگانیک نیست و به طورحتم از مواد شیمیایی برای ساخت آن ها استفاده شده است. یکسری از این ترکیبات که باعث ایجاد مشکلات می شوند، ماده ای است با عنوان «رنگ قطران زغال سنگ» که به وفور از این ماده در محصول آرایشی استفاده می شود که سرطان زایی این مواد نیز ثابت شده است. به عبارتی این مواد ترکیبی از رنگ ها و فلزات سنگین هستند که عوارض شدیدی را به همراه دارد.

دبیر انجمن رادیوتراپی و انکولوژی ایران متذکر شد: یکی دیگر از ترکیباتی که در این صنعت استفاده می شود «سرب» است. این ماده به عنوان یکی از فلزات سنگین شناخته شده که در محصولات آرایشی بخصوص در رژ لب ها بیشترین کاربرد را دارد، علت استفاده از این فلز به دلیل ایجاد ماندگاری و در واقع یک نوع طراوت در رنگ آن می شود. اما همان طور که می دانیم استفاده از فلزات سنگین مسمومیت های شدید، اختلالات عصبی، اختلالات خونی و در نهایت بروز سرطان می شود.

این سرطان شناس خاطرنشان کرد: «فرمالدئید» یکی از دیگر مواد مورد استفاده شده در صنعت لوازم آرایشی و بهداشتی است. فرمالدئید به عنوان ماده‌ نگه دارنده و روشن کننده به رنگ‌ها افزوده می شود. استنشاق گاز فرمالدئید مشکلات ریوی را به همراه دارد و استفاده آن ها در صنعت آرایشی و بهداشتی می تواند حساسیت های شدید تنفسی را برای افراد رقم زند.

وی شایع ترین مواد شیمیایی موجود در لوازم آرایش را «پارابن» ها دانست و افزود: این مواد به عنوان نگه دارنده در تمامی ترکیبات محصولات آرایشی و بهداشتی استفاده می شوند که بی شک موجب بروز اختلالات هورمونی در دوران بارداری و بلوغ می شود.

فودازی هشدار داد: ترکیبات آرایشی کم و بیش دارای یکسری مواد شیمیایی مضر برای بدن هست، اما مواد آرایشی که به صورت استاندار تهیه می شود در مجموع این مواد مضر را کمتر داراست. لذا توصیه می شود با توجه به مصرف این دسته از محصولات، نمی شود به کلی استفاده از آن ها را محدود کرد اما حتی الامکان برای کودکان، زنان در دوران بارداری و شیردهی محدودیت مصرف داشته باشند چرا که در غیر این صورت با مشکلاتی چون اختلالات عصبی، اختلالات هورمونی و تیروئیدی، اختلالات خونی و در نهایت در دراز مدت موجب بروز سرطان های خونی و پوستی می شود. همچنین در زمان خریداری توصیه می شود از مراکز معتبر آرایشی و بهداشتی این دسته از محصولات را تهیه کنید.


این متخصص توصیه کرد: افراد در زمان خرید حتما ترکیبات محصول آرایشی را بررسی کنند و اگر موادی چون سرب و آرسنیک در آن موجود بود از خریداری آن به شدت خودداری کنند. یکی از روش های تشخیص سریع سرب در مواد آرایشی این است که مقداری از محصول را به پوست مالیده و با یک طلا کمی روی آن بکشید اگر رنگ آن تیره شد محصولا دارای فلزات سنگین بوده و از استفاده آن خودداری کنید.

دبیر انجمن رادیوتراپی و انکولوژی ایران در پایان گفت: لاک ها و رژلب ها که بسیاری از والدین برای کودکشان استفاده می کنند دارای مواد شیمیایی هستند که ماده نگهدارنده موجود در آن بسیار زیاد است. لازم به ذکر است مصرف طولانی مدت این مواد مشکلات خونی و سرطان های پوستی را برای افراد رقم می زند.

بیتا نوروزی - خبرنگار جام جم انلاین

عطر نرگس


Related image

 

مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا
گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا


کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست
قطره شدم که راهی دریا کنی مرا


پیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشم
شاید قرار نیست مداوا کنی مرا


من آمدم که این گره ها وا شود همین!
اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا


حالا که فکر آخرتم را نمی­کنم
حق می­دهم که بنده دنیا کنی مرا


من، سالهاست میوه ی خوبی نداده‌ام
وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا


آقا برای تو نه ! برای خودم بد است
هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا


من گم شدم ؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی
وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا


این بار با نگاه کریمانه‌ات ببین
شاید غلام خانه زهرا کنی مرا


*علی اکبر لطیفیان*