*رؤیت حضرت به چند طریق امکان دارد و تشخیص صدق و کذب آن چگونه است؟
رؤیت حضرت در عصر غیبت کبرا به سه صورت ممکن است:
الف) در عالم خواب؛
ب) در حال مکاشفه؛
ج) در حال بیداری.
که در حال بیداری از نظر کیفیت و نحوه دیدار سه گونه دارد:
1 ـ دیدار با حضرت با عنوان غیرحقیقی؛ به گونهای که دیدارکننده هنگام ملاقات و بعد از آن، هیچ گونه توجهی به شخص حضرت ندارد و ایشان در این دیدار، فردی عادی و ناشناس تلقی میشود، این رؤیت ممکن است برای بسیاری از افراد به طور تصادفی و ناشناس رخ دهد و حضرت با افراد برخورد داشته باشد، ولی هرگز او را نمیشناسند.
2ـ دیدار حضرت همراه با شناخت؛ یعنی شخص دیدار کننده حضرت را به هنگام دیدار بشناسد، این نوع رؤیت، بسیار اندک و انگشت شمار است؛ زیرا چنین رؤیتی با فلسفه غیبت منافات دارد و در عصر غیبت، اصل بر این است که حضرت از چشمان مردم پنهان باشد، مگر در مواردی که مصلحت مهمتری اقتضا کند و حضرت بنا به مصالحی خود را بشناساند که این نوع دیدار فوقالعاده اندک است؛
3ـ رؤیت حضرت در حال غفلت از حضور امام، یعنی شخص حضرت مهدی(عج) را ملاقات میکند، ولی در آن حال به حضور حضرت توجهی ندارد و وی را فردی عادی میپندارد، اما پس از ملاقات با توجه به دلایل و شواهد موجود، یقین پیدا میکند که وی امام عصر(عج) بوده است.
بیشتر تشرفاتی که در کتابها نقل شده است، از این نوع است و نشناختن نیز یا به دلیل غفلت شخص دیدار کننده در آن حال است و یا به دلیل اینکه حضرت در او تصرفات تکوینی و ولایی کرده و اجازه شناخت را به وی نمیدهد؛ ولی بعد از جدایی، از قراین دیگر قطع پیدا میکند که وی امام بوده است.
اما تشخیص صدق و کذب چنین رؤیتهایی، به دلیل یقینی و صدق گوینده نیاز دارد، چنین ادعاهایی از افراد ناموثق و بیتقوا پذیرفتنی نیست و اصل بر تکذیب مدعی چنین دیدارهایی است، مگر اینکه به صحت گفتار وی یقین داشته باشیم.
دلیل ناشناس بودن امام زمان(عج) در عصر غیبت
*چرا افراد هنگام ملاقات امام را نمیشناسند؟
زیرا غیبت که به معنای ناشناس بودن حضرت است، اقتضا میکند که دیگران حضرت را نشناسند، پس نشناختن حضرت در چنین ملاقاتهایی طبق قانون غیبت بوده و دلیل نمیخواهد؛ زیرا ایشان در حال غیبتاند و نباید غیبت و ناشناس بودن، به ظهور و شناسایی تبدیل شود.
در عین حال با اینکه در زمان غیبت به دلایلی که موجب غیبت شده، امام مهدی(عج) باید از دیدهها مخفی باشند، ممکن است کسانی که مشکل بزرگی دارند یا به مقامات معنوی عالی دست یافتهاند، به محضر آن حضرت شرفیاب شوند.
البته این شرفیابی میتواند متفاوت باشد، برخی حضرت را میبینند ولی نمیشناسند؛ گروهی میبینند و میشناسند و حضرت هم با آنان سخن میگوید؛ برخی او را میبینند و میشناسند و اجازه مییابند که با ایشان سخن بگویند، این تفاوتها به دلیل اختلاف درجات معنوی افراد است.
در هر حال دلیل اینکه افراد کمی هنگام ملاقات، آن حضرت را میشناسند، آن است که شایستگی دیدن همراه با شناخت، در افراد کمی وجود دارد.
چرا نباید برای دیدن بقیةالله(عج) اصرار کرد
*آیا دیدن امام زمان(عج) دارای شرایط خاصی است و نصیب هر کسی میشود؟
و آیا ندیدن آن حضرت مصلحتی دارد؟
دیدن امام زمان(عج) در عصر غیبت کبری امکان داشته و اگر کسی توفیق یابد، سعادت بزرگی نصیبش شده است، اما همه سعادت این نیست که انسان شبانهروز تلاش کند و خواهان دیدن امام باشد، البته دیدن حضرت سبب نمیشود که انسان گناه نکند؛ زیرا برخی انسانهای معاصر دیگر امامان(ع) با وجد دیدن امام معصوم باز هم گناه میکردند و حتی گاهی با آنها مخالفت میکردند.
دیدن حضرت تأیید بر کردار درست انسان نیست؛ اگر چه نصیب هر کس نمیشود، ندیدن حضرت هم دلیل بر خرابی اعمال نیست، بسیاری از بزرگان، علما و مجتهدان، امام زمان(عج) را ندیدند، ولی چه بسا افرادی که مسلمان هم نبودند، ولی چون به مقام اضطرار رسیدند، حضرت از آنها دستگیری کرده و از این جهت امام را دیده باشند.
مهم این است که اگر ما او را نبینیم، او ما را میبیند و همین اعتقاد برای ترک گناه کافی است.
احمد بن حسن بن ابیصالح خجندی، مدتی در جستوجوی امام زمان(عج) شهرها را میگشت و بسیار جدی بود و اصرار داشت که به حضور آن حضرت مشرف شود، عاقبت نامهای از طریق حسینبن روح به این مضمون برای حضرت مهدی(عج) نوشت: «دل من، شیفته جمال تو گشته و همواره در فحص و طلب تو میکوشم، تمنا دارم جوابی مرحمت فرمایید که قلب من ساکن شود و دستوری در این باره فرمایید».
جواب آمد: «هر کس در خصوص من جستوجو و تجسس کند، مرا میطلبد و هر کس مرا بیابد، به دیگران بنماید و هر کس مرا به دیگران بنماید، مرا به کشتن دهد و هر کس مرا به کشتن دهد، مشرک شود».
بنابراین احتمال دارد که به صلاح ما نباشد آن حضرت را ملاقات کنیم، چه بسا دیدار حضرت مایه عجب، تکبر و خودپسندی ما شود که خود مایه هلاکت انسان است.
نظر آیتالله بهجت درباره علت نقاب دیدار ما با امام زمان(عج)
*آیا اگر از گناه اجتناب کنیم و منتظر واقعی باشیم، امام زمان(عج) به ما سر میزند؟
قطعا گناه کردن، مهمترین علت محرومیت از عنایات امام زمان(عج) است، امام مهدی (عج) نیز در توقیع شریفشان به شیخ مفید میفرماید: «ما را از ایشان(شیعیان) چیزی محبوس نکرده است، مگر گناهان و خطاهایی که از ایشان به ما میرسد و ما آن را ناخوش میداریم و از ایشان نمیپسندیم».
آیتآلله بهجت نیز بیان فرمودهاند: اگر بفرمایید چرا به آن حضرت دسترس نداریم، جواب شما این است که چرا به انجام واجبات و ترک محرمات ملتزم نیستند؟ او به همین از ما راضی است؛ زیرا «اورع الناس من تورّع عن المحرمات»؛ پرهیزکارترین مردم کسی است که از کارهای حرام بپرهیزد، ترک واجبات و ارتکاب محرمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.
بنابراین اگر ما از گناه اجتناب کنیم و منتظر واقعی باشیم، به مقامی میرسیم که غیبت و حضور برایمان فرقی ندارد، امام سجاد(ع) به ابوخالد کابلی میفرماید: «ای ابوخالد! به درستی که مردم زمان غیبت حضرت مهدی(عج) آنان که معتقد به امامت هستند و در انتظار ظهور او به سر میبرند، با فضیلتترین مردم همه زمانها هستند؛ به دلیل اینکه خداوند متعالی عقل و فهمی به آنان عنایت کرده که غیبت در نزد آنان به منزله ظهور و مشاهده گشته است».
از این رو، در حدیث دیگری امام جعفر صادق(ع) میفرماید: «هر کس دوست دارد که از یاران حضرت قائم(عج) شود؛ باید که منتظر باشد و در عین حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو مشغول شود».
بنابراین اگر کسی ترک گناه کند و منتظر امامش باشد، از یاران واقعی حضرت به شمار میآید، آنگاه اگر بزرگترین توفیق الهی او را دریابد، غیبت و و ظهور حضرت برایش تفاوت نخواهد داشت.
سالهاست خدا را به خاطر یک مسئله خواندم..
الان آنقدر برای من مهم است که بدانم اصلا صدای من به عرش بالا می رسد یا نه برایم مهم نیست که حاجت روا شوم.. آدم خوبی نیستم می دانم گناه کارم می دانم عهدشکن هستم...اما خدا آنقدر راحت بنده ی گناهکارش را از درگاهش می راند؟ دائم همه می گویند هرچه که دعایت برآورده نشد حکمتی هست، صلاح نیست، تقدیر نیست. مگر قضا و قدر و حکمت ازخود خدا نیست؟ یعنی نمی شود که یک بار هم حاجت ما با حکمت خدا یکی باشد؟ شاید مسخره باشد اما نمی دانید چقدر دلم می خواهد باخدا حرف بزنم جواب من را بدهد چقدر نیاز دارم بدانم دلیل خیلی ازاتفاقات زندگی من. چقدر دلم می خواهد بدانم، می شنود، می بیند من را و...
اینکه با وجود مشکلات بوجود آمده، دنبال راه حل هستید و
ناامیدی را در خود راه نداده اید و هنوز ارتباط تان را با خدا قطع نکرده و
مشکلات تان را به او بازگو می کنید، جای تحسین دارد؛ مطمئن باشید که او شما
را دوست دارد. قدر همین لحظات مناجات و گفتن درد دل با خدا را بدانید.
خیلی ها بوده اند که به خاطر مشکلاتی که داشته اند با خدا صحبت می کردند،
أما وقتی مشکلشان حل شد، دیگر ارتباطشان با خدا قطع شده است! آنها نمی
دانند که بزرگترین مشکل، قطع ارتباط با خدای به این مهربانی است که جز خیر و
مصلحت چیز دیگری برای بنده اش نمی خواهد. انسانها به خاطر محدودیت هایی که
دارند از درک مسألۀ مصلحت و دور اندیشی خدا بی خبرند؛ أما گاهی با بوجود
آمدن برخی از اتفاقات متوجه می شوند که درخواست و اصراری که از خدا داشتند،
یا ألان به صلاح نبوده یا نکتۀ دیگری در میان بوده است.
خداوند نسبت به
بندگانش مهربان است و خیر و خوشبختی مؤمنان را میخواهد، از این رو اگر
خواسته آنان به ضررشان است، اما آنان به جهت عدم اطلاع از باطن امور از
خداوند آن را میخواهند، اجابت نمیکند.
- نکات مهم که دانستن آن، باعث تأمّل در أندیشه ها و قوّت روحی تان می شود:
۱- نکتۀ أول:
خدای
متعال با بندگانش دشمنی ندارد و مسلما اراده ی او بر کمال بندگانش می
باشد. تمام دستورات دین گواه بر این مطلب می باشند که خدای متعال به هر
وسیله ای به دنبال کمال انسان است. تفکر شما در این باب حتما برایتان مفید
خواهد بود.
۲- نکتۀ دوم:
تأخیر و عدم اجابت دعا، نشان کم لطفی و کم
محبتی خدا نیست، بلکه گاهی بر عکس، هرچه بیشتر تأخیر شود، دلیل بر بیشتر
دوست داشتن خدا است. در کلام معصومین(ع) داریم: "وقتی که مؤمنی دعا می
کند،خداوند به ملائکه می فرماید: دعایش را مستجاب نمودم، ولی آن را نگه
دارید و عطا نکنید که من دوست دارم صدای این بندة مؤمن را بشنوم. بندهای
هم هست که دعا می کند و خداوند می فرماید: زود حاجتش را بدهید که آوازش را
دوست ندارم".
در روایت نیز آمده است که:«ان الله اذا احبَّ عبداً غطَّهُ
فی البلاء غطّاً؛(۱) خداوند وقتی بنده ای را دوست بدارد، او را با سختی ها
و مشکلات مواجه می سازد». پیامبران و اولیای الهی بیش از دیگران در زندگی
خود با مشکلات روبرو بوده اند.
۳- نکتۀ سوم:
اگر به خاطر مشکلاتی، حس
ناامیدی در شما به وجود آمده، مشکلات زندگی امتحان الهی است، باید با صبر و
تحمّل از آزمون موفق به در آیید؛ به ظاهر قضیه نگاه نکنید. به نتایج معنوی
و آثار اخروی رویدادهای زندگی توجه داشته باشید. زندگی همیشه با رنج و
مشکلات آمیخته است. بعضی به ظاهر خوشبخت به نظر می رسند. امّا در واقع
زندگی شان سراسر پوچ و بی معنا است و هیچ نتیجه و پاداش اخروی ندارند.
خداوند
منان با طول دادن اجابت ما را بیش تر به حالت انابه و تضرع در درگاهش نگه
مىدارد. این لطف بزرگى است که به این وسیله ارتباط عبد با معبود حفظ مى
گردد. در پى آن الطاف بى شمار دیگرى نصیبش مى شود.
۴- نکتۀ چهارم:
سختی
و مشکلات زندگی زمینة ترقّی و رشد معنوی است. باید خوشحال باشید که خداوند
شما را شایسته این مقام دانسته است. از فضای پیش آمده نهایت استفاده را
کرده و در آغوش پر مهر پروردگار، مشکلات تان را حل کنید. قدر دان این لحظات
ناب باشید. مشکلات در زندگی پل پیروزی و نردبان ترقی انسان است. کمالات در
برخورد با مشکلات و غلبه بر آن ها ظهور و بروز می کند. جوهره انسان در
میدان های مبارزه با سختی ها جلوه می یابد. این از سنت های الهی است. باید
از خداوند، استقامت و صبر و استواری طلب نماییم. از او بخواهیم ما را در
آزمایش های سخت و دشوار زندگی موفق و پیروز سازد.
۵- نکتۀ پنجم:
به
ابعاد مثبت زندگی خود نیز توجه داشته باشید؛ اگرچه دچار مشکلاتی هستید که
شما را رنج می دهد و از این لحاظ وضعیت خود نامطلوب تر از دیگران می بینید،
امّا جنبه های مثبتی نیز در زندگی شما وجود دارد که دیگران بی بهره از آن
هستند، همانند نعمت سلامتی و ...
۶- نکتۀ ششم:
همیشه به خداوند توکل
داشته باشید؛ نقش توکل در زندگی بسیار راه گشا است. انسان اگر واقعاً به
خدا توکل نماید، خداوند مشکلات زندگی او را برطرف می کند. خداوند در قرآن
می فرماید: «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ؛(۲) هر کس
بر خدا توکل کند، خدا او را کفایت می کند.»
نکته پایانی:
توجه و
دقت به مضمون این آیه روحیه امید را در انسان تقویت می کند: «فَإِنَّ مَعَ
الْعُسْرِ یُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً؛(۳) پس حتماً با سختی
آسانی است، حتماً با سختی آسانی و گشایشی است».
و روزی می رسد که اکثر
ما پی خواهیم برد که عدم اجابت برخی از دعاهایمان خود یک نعمت بزرگ و با
ارزش بوده و از خداوند بابت اصرار و بی قراری ها و گله گذاری هایمان عذر
خواهی خواهیم کرد.
پی نوشت ها:
۱.بقره(۲)، آیه ۱۵۵.
۲. ثقه الاسلام کلینی، الکافی،ج۲،ص۲۵۳، دار الکتب الاسلامیه، طهران، ۱۳۶۵ ه.ش
۳. انشراح(۹۴)، آیه ۵ و۶.
چگونه متوجه شوم خدا به من توجه داردو جواب مرا می دهد ؛
اگر جوابی نداد چگونه بفهمم مصلحت نبود یا خدا جواب منو نداد؟
با سلام
من مطمئنم که خدا منو دوست داره نمیخوام کاری کنم که خدا از من دلگیر بشه
ولی یه موقع هایی کاری رو انجام میدم بعد مدتها میفهمم که کارم اشتباه بوده
یا همین الان نمیدونم کارم درست بوده یا نه ؟چه کار باید بکنم؟
ودر لحظه های حساس دوست دارم خدا یه نشونهای بهم بده که بفهمم حرفای منو میشنوه و دلم آررووم بشه
باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با این مرکز.
اگر انسان می خواهد طوری عمل کند که خداوند از او دلگیر نشود و خود نیز
بعد از مدتی از عملش پشیمان نشود ،باید از مجموعه قوانینی تبعیت کند که
خداوند برای تکامل و پیشرفت بشریت و سعادت و خوشبختی آنان فرستاده است،
قوانین تشریعی که به صورت وحی و کتاب آسمانی و تفسیر و تفصیل آن توسط
اولیای الهی و معصوم در اختیار انسان قرار گرفته، مجموعهای که بایدها و
نبایدها را تشکیل میدهد، این فرد با اطاعت کلیه قوانین الهی، رضایت و
خشنودی خدا را کسب کرده است.خداوند به او توجه خواهد نمود و خواسته هایش را
اجابت می نماید ، اگر گاهی بنده گمان می کند که خداوند خواسته اش را
برآورده نکرده ، مهم این است که در هر صورت جواب او را داده ، مقتضای جواب
او - برآورده شده خواسته و یا برعکس - همانی است که مصلحت بنده می باشد.
نوشته اید : " نمی خواهم کاری کنم که خدا از من دلگیرشود، ولی گاهی کاری
رو انجام می دهم، بعد مدت ها می فهمم که کارم اشتباه بوده . چه کار باید
بکنم؟"
دوست گرامی!
بسیار خوب است که در ابتدا با قوانینی که خداوند برای تکامل و سعادت انسان
ها به صورت وحی و کتاب آسمانی توسط اولیای الهی و معصوم فرستاده است،
آشنا شوید. در واقع با بایدها و نبایدها آشنا شوید . سپس به آموخته های خود
عمل کنید . عمل به آموخته است که رضایت و خشنودی خدا را در پی دارد .
خداوند به او توجه خواهد نمود و خواسته هایش را اجابت می نماید ، البته
میزان و نسبت رضایتمندی خداوند به میزان عمل افراد به کمیت و کیفیت و اخلاص
آنان بستگی دارد.
دوست عزیز ،
برخی اعمال از ویژگیهای برتر و ممتازی برخوردارند، به گونهای که میتوان
آن ها را به عنوان اصول و زیر کارهای جلب رضایت و خشنودی خداوند دانست.
باید به قرآن که زبان خداوند است، مراجعه نمود .از زبان آن کشف کرد که
انجام چه کارهایی موجب جلب رضایت حضرتش میگردد. رضایت وخشنودی خدا در بیش
از سی آیه بیان شده است.
به برخی از آیات که تقریباً در بردارنده محتوای بقیه آیات و بیان کننده همه
ویژگیهایی است که رضایت خداوند را جلب میکند، اشاره میشود.
رضوان و رضایت خدا شامل کسانی میگردد که:
1ـ ایمان به خدا و قیامت داشته باشند.
2ـ در صورت لزوم خانه و وطن خویش را برای حفظ دین شان رها کنند و هجرت نمایند.
3ـ با مال جان خویش در راه خدا جهاد نمایند.
4ـ پیوسته پیرو ولایت و امامت باشند. (1)
5ـ رضایت خدا را در صدق و راستی (گفتار و عمل) باید جست و جو کرد. (2)
در یک جمله :
« شرط کسب رضایت خدا ، عمل به وظیفه و تکلیف الهی است که در اسلام به عنوان واجبات و محرمات معرفی شده است. »
اگر می خواهی خداوند به شما توجه داشته باشد، باید بر اساس آن چه که رضایت
او را به دنبال دارد، عمل نمایی. اگر چنین کنی، خداوند آرامش را در قلب
شما قرار خواهد داد که نشانه توجه او به شما و در حقیقت پاسخ خالق یکتا به
خواسته شماست.
نوشته اید : " در لحظه های حساس دوست دارم نشانه ای بهم بدهدکه بفهمم خدا حرف های منو می شنود و دلم آرام بشود"
مطمئن باشید در تمام لحظه ها خداوند صدای شما را می شنود. پرس و جو از
نشانه و سوال از شنیدن و نشنیدن صدای ما توسط خالق یکتا وقتی تصور می شود
که بین او و انسان جدایی و فاصله و دوگانگی باشد.
در حالی که خداوند از خود ما به ما نزدیک تر است . به تعبیر قرآن کریم :
«نحن اقرب الیه من حبل الورید؛ (3) ما از رگ گردن به او نزدیکتریم ».
یار نزدیک تر از من به من است وین عجب بین که من از وی دورم
چه کنم با که توان گفت که دوست در کنار من و من مهجورم
در آیه ای از قرآن کریم خداوند می فرماید : «و هو معکم أینما کنتم ؛ هر کجا باشید خدا با شما است» (4)
فطرت پاک خدا داد انسان برای راه یابی به خدا و یافتن او و درک حضور و
احاطه او کافی است چون فطرت آینه خدا نماست. جمال و جلال الهی در این آینه
منعکس و جلوه گر است که در اثر انس با عالم خاکی و دلبستن به دنیا و تعلقات
آن آینه پاک فطرت زنگار نگرفته ، محجوب و مستور نگشته باشد .به راحتی می
توان نشانه های الهی رادرک نمود. حتی اگر زنگار گرفته و مستور گشته ،با
زدودن زنگارها و صیقل بخشیدن به آینه فطرت می توان جلای اولیه را به آن
بازگرداند.در هر حال مجالی برای این پندار که خدای رئوف جواب بنده را ندهد،
وجود ندارد،چه ارحم الراحمین است.
هیچ دعای بنده ای بی پاسخ نمی ماند .همین که دعا می کنیم ،نشان می دهد خدا ما را پذیرفته است.
مولوی میگوید:
آن یکی الله میگفتی شبی تا که شیرین میشد از ذکرش لبی
گفت شیطان: آخر ای بسیار گو این همه "الله" را "لبیک" کو؟
می نیاید یک جواب از پیش تخت چند "الله" می زنی با روی سخت
او شکسته دل شد و بنهاد سر دید در خواب او خضر اندر خضر
گفت: "هین" از ذکر چون واماندهای چون پشیمانی از آن کش خواندهای
گفت: لبیکم نمیآید جواب زآن همی ترسم که باشم رد باب
گفت: آن "الله" تو "لبیک" ماست و آن نیاز و سوز و دردت پیک ماست
ترس و عشق تو کمند لطف ماست زیر هر یا رب تو لبیکهاست
پی نوشتها:
1. توبه (9) آیه 19 ـ 21.
2. مائده (5) آیه 119.
3. ق (50)آیه 16.
4. حدید(57) آیه 4.
به گزارش جام جم آنلاین از مشرق، تاریخ نبردهای هوایی در سرتاسر جهان همواره با شگفتی های بسیاری همراه بوده ولی گاهی این شگفتی ها توام با تاریخ سازی می شود و رخداد ١٣ تیرماه ١٣٦٥ از آن جمله است.
شاید بتوان گفت در این روز به نوعی شاهد عجیب ترین شکار در جریان جنگ هشت ساله ایران باشیم؛ شکاری که شاید بتوان به راحتی آن را در میان عجیب ترین پیروزی های هوایی در تاریخ رزم های هوایی قلمداد کرد.
چرا شکاری عجیب؟
جهت درک موضوعی که در پایان ذکر خواهد شد باید گفت که جنگنده میگ ٢٥ فاکس بت (خفاش روباهی) ساخت شوروی یک هواپیمای رهگیر و شناسایی با توانایی پرواز در ارتفاع بسیار بالا (هشتاد هزار پا) و با سرعتی سه برابر صوت است که از مانور پذیری پایینی برخوردار بوده اما به لطف همان دو مقوله ذکر شده بارها و بارها حریم هوایی کشورمان را پیش از انقلاب شکست تا آنکه برای مقابله با آن جنگنده اف ١٤ تامکت و موشک های فینیکس از ایالات متحده خریداری و به این اقدامات شوروی پایان داده شد.
فاکس بت در ابتدا قبل از شروع جنگ ۱۹۷۳ اعراب و اسراییل در مصر مستقر شدند و آسمان فلسطین اشغالی بارها شاهد پرواز این خفاش بلند پرواز بود. فانتوم های اسراییلی هر چه تلاش کردند نتوانستند از پس این مهاجم پر سرعت و بلند پرواز بربیایند.
یکی از خلبانان میگ ۲۵ عراقی در کنار هواپیمای خود و معلم اهل شوروی سابق
سرنوشت نهایی میگ های ۲۵ عراقی
فاکس بت در خدمت سوری ها در برابر اف ۱۵ های اسراییلی آنچنان خوش شانس نبود و در نبرد سال ۱۹۸۲ چند فروند از آنها در برابر جنگنده های جدید اسراییلی ساقط شدند. در جریان عملیات طوفان صحرا و حتی تا قبل از اشغال عراق نیز فاکس بت های بعثی همچنان پرنده ای مشکل ساز برای آمریکایی ها در نزدیک منطقه پرواز ممنوع بودند و در نهایت با دفن شدن زیر شن های سوزان سرزمین عراق، پرونده آنها برای همیشه در سرزمین علی بابا بسته شد.
جنگنده F-۵E نهاجا ملقب به ببر
در طی جنگ نیز عراق با بهره گیری از این هواپیما علاوه بر ماموریت های ذاتی مثل شناسایی و دفاع هوایی اقدام به بمباران کور شهرها جهت افزایش فشار روانی جامعه می کرد که به گواه اسناد از گردان پروازی کوچک این هواپیما در اختیار عراق ، ٤ فروند از آنها به ترتیب ٢ فروند توسط تامکت ، یک فروند توسط تایگر و یک فروند توسط سایت پدافند موشکی اچ کیو ٢ سپاه طی جنگ تحمیلی سرنگون شد که هر مورد با توجه به ماهیت خاص فاکسبت و دشواری های بسیار در هدف گیری آن یک پیروزی بزرگ محسوب می شد.
خفاش عراقی در چنگال ببر ایرانی
در خصوص تصاویری که در ادامه توسط مشرق (با کمک مجله صنایع هوایی) منتشر می شود باید گفت که در تاریخ ۱۳ تیرماه ١٣٦٥ دو فروند جنگنده اف ٥ تایگر که جهت مقابله با حمله هوایی به منطقه شمال غرب کشور از پایگاه دوم شکاری تبریز اقدام به پرواز سریع (اسکرامبل) تحت هدایت رادار منطقه کرده بودند، حوالی دریاچه ارومیه با رهگیری هدف متوجه حضور میگ ٢٥ عراقی شده که به دلایل نامعلوم در ارتفاعی پایین تر در پرواز بود.
سرتیپ خلبان محمدرضا زارع نژاد - شکارچی فاکس بت عراقی
خلبان تاریخ ساز هواپیمای رهبر (درگیر شونده) محمدرضا زارع نژاد و خلبان هواپیمای پوشش دهنده مجید شعبانی بودند که بلافاصله پس از نزدیکی به هدف، زارع نژاد اقدام به آماده سازی جنگنده جهت شلیک موشک های هدایت حرارتی سایدوایندر می کند که هیچ یک از دو موشک به دلیل ایراد فنی رها نمی شود.
وی به عنوان آخرین اقدام، سایت هدف گیری مسلسل جنگنده خود را بر روی فاکسبت عراقی تنظیم و علیرغم تلاش هواپیمای دشمن جهت فرار، ٤٠٠ گلوله به آن شلیک می کند که موجب آتش گرفتن موتور و نهایت سقوط هواپیما در خاک عراق می شود.
تصاویر دوربین توپ جنگنده اف ۵ ایرانی در زمان شلیک و اصابت به فاکس بت عراقی
تصاویری که در بالا مشاهده می کنید مربوط به گان کمرا (دوربین توپ جنگنده) اف ۵ ایرانی به خلبانی زارع نژاد است که برای اولین بار توسط مشرق در فضای مجازی منتشر می شود.
درباره مکانیزم عملکرد سامانه گان کمرا باید گفت زمانی که خلبان جنگنده مسلسل یا توپ خود را فعال می کند دوربینی که در هواپیما نصب شده، فعال شده و اقدام به ثبت تصاویر مورد نظر می کند.
این درگیری شاید ساده به نظر برسد اما از آنجا قابل توجه است که جنگنده اف ٥ تایگر یک هواپیمای کوچک با سقف پرواز نهایی ٥٥ هزار پا و سرعت ١.٧ صوت محسوب می شود و تنها به مسلسل و دو تیر موشک های هدایت حرارتی جهت دفاع هوایی مجهز می باشد.
در حقیقت تا به امروز پرنده هایی که موفق به شکار این پرنده بلند پرواز روسی شده اند اف ۱۴ ، اف ۱۵ و اف ۱۶ هستند و اف ۵ که به نوعی می توان آن را یک جنگنده نسل سوم ارزان قیمت برای دفاع هوایی نقطه ای نام برد، به هیچ عنوان برای این گونه از رزم توسعه نیافته است اما خلبانان ایرانی تاریخ ساز شده و توانست این مهم را به انجام برساند.
" جام جم "
ای بوی هر چه گل
بوی بهار می شنوم از صدای تو
نازکتر از گل است گل ِ گونه های تو
ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من
ای بوی هر چه گل نفس آشنای تو
ای صورت تو آیه و آیینه خدا
حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو
صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر
آورده ام که فرش کنم زیر پای تو
رنگین کمانی از نخ باران تنیده ام
تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو
چیزی عزیزتر ز تمام دلم نبود
ای پاره ی دلم، که بریزم به پای تو
امروز تکیه گاه تو آغوش گرم من
فردا عصای خستگی ام شانه های تو
در خاک هم دلم به هوای تو می تپد
چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو
همبازیان خواب تو خیل فرشتگان
آواز آسمانیشان لای لای تو
بگذار با تو عالم خود را عوض کنم:
یک لحظه تو به جای من و من به جای تو
این حال و عالمی که تو داری، برای من
دار و ندار و جان و دل من برای تو