اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

اشعار و متون ادبی

نظم و نثر ادبی

ویژگیهای یاران خاص امام


Image result for ‫تصویر گل نرگس‬‎

 

بـشـر هـنـوز تـابـش خـورشید فروزانش را به انتظار نشسته است و دیری نمی پاید که لحـظـه انـتـظـار بـه سـر آیـد و عـطـر دل انگیز ظهورش ، زندگی بشر را بهاری کند و سرسبزی و خرّمی و طراوت و نشاط را به انسانها هدیه دهد.

وقـتـی حضرت مهدی (ع ) بیاید حاکمیت و نظام سیاسی جهان را دگرگون می سازد. ظلم و اسـتـکـبـار، کفر و شرک و نفاق را ریشه کن می کند. آیین محمدی (ص ) را در جهان مستقر می نـمـایـد و هـمه عالم را زیر پرچم توحید، به سعادت می رساند. امنیت جهانی برقرار می سـازد، اقتصاد جهانی را متحول می کند. زمینی در جهان نمی ماند مگر اینکه سرسبز و خرم می شود و خیر و برکت از همه جا می بارد.

عـلم و فـرهـنـگ مردم جهان را دگرگون می سازد. فنّاوریِ ارتباطات به درجه ای می رسد که زمین زیر پای مردم طی می شود و دربهای جهان به رویشان باز می گردد... .

بدیهی است که پیروزی حق بر باطل و ایجاد این همه تحولات بنیادین همه اش با کرامت و معجزه صورت نمی گیرد، بلکه علاوه بر رهبری و مدیریتی معصوم و برنامه ای جامع و جـهـان شـمـول ، کـادر اجـرایـی بـسـیار کاردان و لایق و توانمندی لازم است تا بتوان چنین تـحـولی در سـطـح جـهـان ایـجـاد کـرد و بـه تـعـبـیـر امـام عـلی (ع ) ((اَفـْلَحَ مـَنْ نـَهـَضَ بـِجـَنـاجٍ)) پیروزمند کسی است که یار و یاور داشته باشد.

در این مقاله ، به اجمال خصال یاوران حضرت مهدی (عج ) توصیف می گردد.

یاران حضرت مهدی (ع )

یـاران امـام زمـان (ع ) چـنـد دسـته اند. دسته ای از آنان ، یاران خاص و ستاد فرماندهی آن حـضـرت هستند که تعدادشان 313 نفر است و همانها هستند که قرآن کریم در آیه 8 سوره هود از آنان به عنوان ((امت معدوده )) یاد می کند.

هـرگاه زمان ظهور برسد، خداوند این افراد را در اندک زمانی در مکّه ظاهر می کند و بدون حضور اینان قیام مهدی (ع ) شروع نمی شود.

دسـتـه دوم از یـاران حـضرت که پس از جمع آمدن پرچمداران و ستاد فرماندهی به یاری ایـشـان مـی آیـنـد طـبـق روایـات 10 یـا 12 هـزار نـفـرنـد. وقـتـی ایـن حـلقـه کامل شد، حرکت و قیام ، آغاز می شود.

حلقه سوم از یاران ، مؤ منانی هستند که پس از شروع قیام به آنان می پیوندند و لحظه به لحظه بر تعداد آنان افزوده می شود.

1. ماهیت یاران خاص

یاران خاص حضرت مهدی (ع ) چه ماهیتی دارند؟ چه کسانی اند؟ مشخصات آنان چیست ؟ و... .

طـبـق روایـات ، مـشـخـصـات ظـاهـری یـاران خـاص امـام زمـان (ع ) ؛ اسـم ، نـسـب ، شـغـل ، زبـان و القـاب آنـان در صـحـیـفـه ای ثـبـت شـده و نـزد حـضـرت موجود است :

امام جواد(ع ) به نقل از پدران بزرگوارش می فرماید:

همراه قائم (ع ) صحیفه مهر شده ای هست که اسامی یارانش همراه با ویژگیها، شهر، زینت و کـنیه هایشان در آن نوشته شده است .

تـعـداد یاران خاص 313 نفر به تعداد اصحاب بدر و اصحاب حضرت طالوت ذکر شده انـد، هـنـگـامـی کـه حـضـرت قـیـام مـی کند به دور او گرد می آیند. ((اِذا قامَ تَجْتَمِعُ اِلَیْهِ اَصـْحـابـُهُ عـَلی عـِدَّةِ اَهـْلِ بـَدْرٍ وَ اَصـْحـابِ طـالُوتَ، وَ هـُمْ ثـَلا ثـَمـِاءَةٍ وَ ثـَلا ثـَةَ عـَشـَرَ رَجُلاً...))

خداوند این افراد را از دورترین شهرهای دنیا برای یاری حضرت گرد می آورد.

در برخی روایات اسامی شهرهایشان نیز ذکر شده است . امام باقر(ع ) می فرماید:

سیصد و اندی نفر، به تعداد اهل بدر (313 نفر) در میان رکن و مقام با قائم (ع ) بیعت می کـنـنـد که نجبای مصر، ابدال شام و اخیار از اهل عراق در میان آنهاست .

در روایـتـی دیـگر آمده که : پنجاه نفرشان اهل کوفه اند و بقیه از اطراف و اکناف جهان ، که همدیگر را نمی شناسند و بدون وعده قبلی گرد آمده اند.

در روایـات از یـاران خـاص حـضـرت بـا عـنـاویـن زیـر یـاد شـده اسـت : ((رجـال الهیون ))، ((رجال مسوّمه ))، ((اصحاب الالویه ))، ((امراء))، ((وزراء))، ((خیر الامّه ))، ((ذخر اللّه ))، ((نقباء))، ((خواص ))، ((اولی قوّة ))، ((حکّام اللّه فی ارضه علی خلقه ))، ((الحکّام علی الناس )) و...

رسول خدا (ص ) می فرماید:

او را در طالقان گنجهایی است که از طلا و نقره نیست ، بلکه اسبهایی است بسیار زیبا و مردانی کاردان و کارساز ((وَلَهُ بِالطّالِقانِ کُنُوزٌ لا ذَهَبَ وَ لا فِضََّةِ، اِلاّ خُیُولٌ مُطَهَّمَةٌ، وَ رِج الٌ مُسَوَّمَةٌ...))

امام علی (ع ) می فرماید:

گـروهـی از مردان الهی دور او گرد می آیند، دعوتش را بر پای می دارند و یاری اش می کـنـنـد. آنـهـا وزیـران او هستند که سنگینی مسائل کشوری را بر عهده می گیرند و او را در مـسـئولیت بزرگی که خداوند به عهده اش گذاشته ، یاری می کنند ((وَ لَهُ رَجالٌ اِلهُیّون یـُقـیـمـُونَ دَعْوَتَهُ وَ یَنْصُرُونَهُ، هُمْ الوُزَراءٌ لَهُ، یَتَحَمَّلُونَ اَثْقُالَ المَمْلَکَةِ عَنْهُ، وَ یُعینُونَهُ عـَلی مـا قـَلَّدَه اللّهُ)).

امام صادق (ع ) می فرماید:

آنـهـا فـرمـاندهان ، قاضیان ، حاکمان شرع و فقیهان دین اند ((وَ هُمُ النُّجَباءُ وَ الْقُضاةُ وَ الْحـُکـّامُ وَ الفُقَهاءُ فِی الدّیِن ...+.)) نتخب الاثر، لطف اللّه صافی ، ص 485، چاپ تهران ، 1373 ه‍ .

آنـان پـرچـمـدارانـی انـد کـه از جـانب خدا در روی زمین بر بندگان او حکومت می کنند؛ ((هُمْ اَصـْحـابُ الاَْلْوِیـَةِ، وَ هـُمْ حـُکـّامُ اللّهِ فـی اَرْضِهِ عَلی خَلْقِهِ))

بر اساس روایتی دیگر:

آنـان بـهـتـریـن امـت انـد کـه بـا نـیـکان اهل بیت همراه هستند ((اُولئِکَ هُمْ خِیارُ اَلاُمَّةِ مَعَ اَبْرارِ اِلعِترَةِ...))

بـر اسـاس بـعـضـی روایـات پـنـجـاه نـفـر از ایـن افـراد را زنـان تشکیل می دهند.

خـلاصـه کـلام ایـنـکـه تـدبـّر در روایـات یاد شده معلوم می کند که آنان افرادی معمولی نیستند. بلکه مردانی الهی و نیروهایی زبده ، لایق و کاردان ، بطانه و اصحاب سرّ امام زمان (ع ) هستند.

2. ماءموریت یاران خاص

از جمله اموری که در شناسایی هر چه بیشتر ماهیت یاران خاص امام زمان (ع ) به ما کمک می کند، بررسی روایاتی است که به تبیین ماءموریت آنان در حکومت جهانی حضرت مهدی (ع ) پرداخته اند. برخی از این ماءموریتها به قرار زیر هستند:

1 ـ 2. جنگ با ستمگران

اولیـن مـاءموریت یاران حضرت ، جنگی تمام عیار با مستکبران عالم است که در آغاز انقلاب بـزرگ حـضـرت ، در راءس هـمه کارهای قرار دارد. یاران خاص مهدی (ع ) در این جنگ ، در بـعـد انـدیشه تئوریسینهای انقلاب و در بُعد عمل ، سربازانی شجاع و فداکار در رکاب امـام زمـان (ع ) و گـوش بـه فـرمان آن حضرت هستند. وقتی حلقه یاران پس از 313 نفر کـامـل شـد قـیـام شـروع می شود و با ستمگران جهان در می افتند و آنان را قلع و قمع می کنند؛ به گونه ای که خدا خشنود شود.

امام باقر(ع ) می فرماید:

قائم آل محمد(ع ) شباهتهایی با پنج تن از پیامبران دارد... اما شباهت او به جدّ خود (پیامبر اکـرم (ص ) ) قـیام با شمشیر است و کشتنِ دشمنان خدا و پیامبر، و نیز جباران و سرکشان . او بـا (نـیـروی ) شـمـشـیـر و (نـیـروی ) تـرس ، (کـه در دل جـبـاران افـکـنـده مـی شـود) مـدد مـی گـردد.

امام جواد(ع ) می فرماید:

آنـگـاه کـه عـدد (مـورد نـظـر یـاران حـضـرت ) یـعـنـی ده هـزار نـفـر کـامـل شد، به اذن خدای بزرگ قیام می کند و بی درنگ به کشتار دشمنان خدا (و دین خدا) دست می یازد، تا خدای بزرگ خشنود گردد.

خـداونـد بـه دسـت ایـنـان طاغوتها و جبّاران را نابود می سازد و آنان را بر شرق و غرب عالم مسلّط می کند. امام باقر(ع ) می فرماید:

گـویـی که یاران قائم (ع ) را می بینم که بر خاور و باختر گیتی مسلط شده اند و هیچ چیز نیست مگر آنکه از آنان فرمان می برد.

2 ـ 2. مبارزه با انحرافها، تحریفها و برداشتهای نادرست از دین

دومـیـن مـاءمـوریـت یـاران خـاص امـام زمـان (ع ) در آغـاز انقلاب ، مبارزه کردن با انحرافها، تـحـریـفـهـا و بـرداشـتـهـای نـادرسـت از دیـن و مـذهـب اسـت . عـوامـل اصـلی ایـن انـحـرافات سه دسته صاحبان زر (سرمایه داران و اشراف )، صاحبان زور (حـکـومتهای غیر اسلامی و به ظاهر اسلامی ) و صاحبان تزویر (روحانیون وابسته و دنـیـاپـرسـت و جـیـره خـوار حـکـومـتـها و طبقات اشراف ) هستند؛ در واقع صاحبان زر و زور تـحریفها، برداشتها و تفسیرهای غلط را سفارش می دهند و صاحبان تزویر آن را اجرایی و عملیاتی می کنند.

امام صادق (ع ) می فرماید:

آزاری کـه قـائم (ع ) به هنگام قیام خویش ، از جاهلان آخرالزمان می بیند، به مراتب سخت تر است از آن همه آزار که پیامبر(ص ) از مردم جاهلیت دید. راوی می گوید:

این چگونه می شود؟ امام فرمود: پیامبر به میان مردم آمد در حالی که آنها سنگ و صخره و چـوب و تـخـته های تراشیده (بتهای چوبی ) را می پرستیدند، ولی قائم ما که قیام کند مـردمـان هـمـه از کـتـاب خـدا بـرای او دلیـل مـی آورنـد و آیـه هـای قـرآن را تاءویل و توجیه می کنند!

همچنین می فرماید:

امام قائم در جنگ خویش (با مخالفان ) به دشواریهایی بر می خورد که پیامبر برخورد نـکـرد؛ زیرا پیامبر آمد و مردم بتهای سنگی و چوبهای تراشیده شده را می پرستیدند (و گـرفـتـار تعالیم انحرافی نبودند)، لیکن قائم (در هنگام قیام خویش ) با مردمی روبه رو مـی شـود کـه رویاروی او می ایستند و آیه های کتاب خدا را در برابر او به نظر خود تاءویل می کنند و در همین راستا با او به نبرد بر می خیزند!

مـاءمـوریت یاران خاص حضرت در اینجا عبارت است از افشای خطوط انحرافی و جریانات فـکـری مـنـحـرف ، پاسخگویی منطقی و مستدل ، روشنگری و تبیین درست آموزهای دینی و نیز جنگیدن با کسانی که دست از افکار و اندیشه های نادرست خویش بر نمی دارند و حق خالص و اسلام ناب را نمی پذیرند.

یـاران خـاص مهدی (ع ) در پرتو تعالیم امام خویش ، به شناختی دست می یابند که هیچ اشـتباه و انحرافی در آن وجود ندارد. آنان راه و روش دین خدا و امام عظیم الشاءن خویش را بـه طـور یکدست ، یکسان و منسجم برای توده های ناآگاه تبیین می کنند و به طور هماهنگ بـه نـشـر تـعـالیـم نـاب اسـلامـی مـی پردازند. اینان علاوه بر توانمندیهای مدیریتی قـابـل تـوجـه ، در دیـن شـنـاسـی و مسائل مربوط به اسلام تخصص دارند و از فقیهان و اسلام شناسان راستین هستند.

امام صادق (ع ) می فرماید:

آن گروه که قائم هنگام قیام خویش با او کار می کنند، نجیبان ، قاضیان ، حاکمان شرع ، فقیهان و دین شناسانی هستند که (برکت و) مسحه الهی یافته اند؛ به گونه ای که هیچ حکمی بر آنان اشتباه نمی شود.

3 ـ 3. عمران و آبادی کشورها و برقراری عدالت

مـاءمـوریـت دیگر یاران خاص این است که پس از اقتدار یافتن حضرت مهدی (ع )، مسئولیت اداره کـشـورهـا را از جـانـب ایـشان بر عهده می گیرند و هر کدام عازم منطقه ای می شوند و پـایـه هـای مـسـتحکم بنای رفیع حکومت جهانی مهدوی را بنا می نهند و به عمران و آبادی کشورها می پردازند و عدالت اسلامی را برقرار می سازند.

هـنـگـامـی که قائم (ع ) قیام کند برای هر کشوری از کشورهای جهان فرمانروایی بر می گـزیـنـد و به او می فرماید: دستورالعمل تو در کف دست تو است ، هرگاه حادثه ای بر تـو روی دهـد کـه حـکـم آن را نـمـی فـهمی و طرز داوری در آن را نمی دانی ، به کف دستت بـنـگـر، هـر چـه در آن مـنـعـکـس بـاشـد بـر اسـاس آن عـمـل کـن ؛ ((اِذا قـامَ القـائِمُ بـَعـَثَ فی اَقالیمِ الاَْرْضِ، فی کُلِّ اِقلیمٍ رَجُلاً ثُمَّ یَقُولُ لَهُ: عـَهـْدُکَ فـی کـَفِّکَ، فـَاِذا وَرَدَ عـَلَیـْکَ مالا تَفْهَمُهُ وَ لا تَعْرِفُ القَض اءَ فیهِ، فَانظُرْ اِلی کَفِّکَ وَ اعْمَل بِم ا فیه ا)).

امام صادق (ع ) می فرماید:

حـضـرت مـهـدی (ع ) یـارانـش را در هـمـه شـهـرهـا می پراکند و به آنها دستور می دهد که عـدل و احـسـان را شـیـوه خـود سـازنـد. حـضـرت ، آنان را فرمانروایان کشورهای جهان می گـردانـد و بـه آنـهـا فـرمان می دهد که شهرها را آباد سازند؛ ((یُفَرِّقُ الْمَهْدِیُّ اَصْحابَهُ فـی جـَمـیـعِ الْبـُلْدانِ، وَ یـَاءْمـُرُهـُمْ بـِالْعَدْلِ وَ الاِحْسانِ، وَ یَجْعَلُهُمْ حُکّاما فِی الاَقالیمِ، وَ یـَاءْمـُرُهـُمْ بـِعـُمـْرانِ الْمـُدُنِ)).

همان حضرت می فرماید:

حضرت ، والیان خود را به شهرها می فرستد و دستور می دهد که عدالت را در میان مردم پـیـاده کـنـنـد ((یـبـعـث الی امـرائه بـسـائر الامـصـار بالعدل بین الناس )).

بـدون تـردید تدبّر در این ماءموریت ها که در روایات تبیین شده اند، ماهیت یاران خاص و کـابـیـنـه دولت حـضـرت مـهـدی (ع ) را روشن تر می سازد. معلوم می شود که آن حضرت بهترینها را برای اداره جهان بر می گزیند و ستونهای مستحکم بنای رفیع حکومت جهانی را بـر آن اسـتـوار مـی سـازد و ایـن تـعـداد بـه تـعـبـیـر رسـول اکـرم (ص ) خـالص تـریـن و بـرتـرین وزیران حضرت مهدی (ع ) هستند؛ ((وُزَراءُ الْمـَهـْدِیِّ... وَ هـُمْ اَخـْلَصُ الوُزَراءِ وَ اَفـْضَلَ الوُزَراءِ)) و کـسـانـی انـد کـه قـدرت اجـرایی فوق العاده ای دارند و می توانند مملکتی را اداره کنند.

3. ویژگیهای یاران خاص امام زمان (ع )

ایـنـک بـا تـوجـه بـه روایـاتـی کـه دربـاره یـاران خاص حضرت ، ماهیت و ماءموریت آنان گـذشـت ، مـی تـوان گـمـانـه زنی زد که هسته مرکزی و ستاد فرماندهی تشکیلات حکومت جـهـانـی مـهـدی (ع ) بـایـد چـگـونـه و دارای چـه خـصـوصـیـاتـی بـاشـنـد. ولی در عـیـن حـال بـرای بـهـره گـیـری بیشتر از روایات معصومین (ع )، روایاتی را که درباره تبیین ویژگیهای یاران خاص امام زمان (ع ) وارد شده ، دست مایه خود قرار می دهیم .

این ویژگیها را بر اساس روایات در سه محور کلی می توان مورد بررسی قرار داد.

1 ـ 3. ویژگیهای ظاهری

در پاره ای از روایات ، ویژگیهای ظاهری یاران خاص حضرت مهدی (ع ) بیان شده است . مـانـنـد روایـاتـی کـه دربـاره مـشـخـصـات ظـاهـری آنـان از قبیل اسامی آنان و شهرهای آنان و غیر آن وارد شده که برخی از آنان پیش از این ذکر شد.

بـعـضـی روایات درباره خصوصیات ظاهری آنان ، روایاتی است که محدوده سنّی آنها را بـیـان کـرده و بـیـشـتر آنها را جوان معرفی می کنند. به عنوان نمونه ، امام باقر(ع ) می فرماید:

یـاران قـائم هـمـه جـوان انـد و پیرمرد در میان آنان نیست مگر مانند سرمه در چشم و نمک در غـذا، و کـم تـریـن چـیـز در غـذا نـان است ((اَصْحابُ القائِمِ شَبابُ لا کَهُوُلَ فیهِمْ، اِلاّ مِثْلَ الْکـُحْلِ فِی الْعَیْنِ وَ المِلْحِ فِی الزّادِ، وَ اَقَلُّ الزّادِ المِلْحُ))

بعضی دیگر از روایات به رنگ ، قد و اندازه ، زیبایی و لباس پرداخته می فرماید:

هـمـه آنـهـا یـک رنـگ و هـم اندازه اند، جمال و لباسهایشان یکسان است ((... وَ الزِّیُّ واحِدٌ، وَ القـَدُّ واحـِدٌ، وَالجـَمـالُ واحـِدٌ، وَ اللِّبـاسُ واحـِدٌ...))

بـرخی دیگر از روایات نیز چنان که گذشت به جنسیت تعدادی از یاران خاص پرداخته و ذکر می کند پنجاه نفر زن همراه آنان است .

پاره ای دیگر از روایات به قدرت بدنی آنان پرداخته ، می فرماید:

چـون امـر ظـهـور حـضـرت واقـع شـد، بـه هـر انـسـان [از یـاوران ایـشـان ] نـیـروی چـهـل مـرد داده مـی شـود ((اَنَّه لَوْ قَدْ کانَ ذلِکَ، اُعْطِیَ الرَّجُلُ قُوَّةَ اَرْبعینَ رَجُلاً...))

یا می فرماید:

هـمـانـا بـه یـک نـفـر از آنـان نـیـروی چـهـل مـرد داده مـی شـود و دل او از قطعه فولاد سخت تر می شود، اگر به کوههای آهن روی آورد آنها را قطعه قطعه می کند!

2 ـ 3. ویژگیهای نفسانی

روایـات مـتعددی به تبیین ویژگیهای معنوی و نفسانی یاران خاص امام زمان (ع ) پرداخته انـد. خـصـوصـیـاتی مانند علم و معرفت ، ایمان ، خشیت الهی ، طهارت و تقوا، زهد، بینش و بصیرت ، عبادت و بندگی ، توجه به خدا، دعا و ذکر و نیایش و استغفار، شب زنده داری ، شرح صدر، صبر و شکیب و غیر اینها برخی از خصلتهای معنوی و نفسانی یاران خاص حـضـرت مهدی هستند که در روایات به آنان اشاره شده است و ما در اینجا به ذکر بعضی از آنها بسنده می کنیم .

یـک . ایـمـان : در نـظـام حـکومت جهانی حضرت مهدی (ع ) عنصری که بیش از دیگر عناصر اهـمـیـت دارد و مـی تـوانـد مـثـل کـلیـدی قـفـلهـای بـسـتـه را در هـمـه مـوارد و مـسـایـل بـاز کـنـد، عـبـارت اسـت از ایـمـانی عمیق و استوار که هم همت را بر می انگیزد، هم بـازوان و گامها را محکم می کند و هم دلها را استحکام می بخشد؛ به گونه ای که حوادث دنـیـا نمی تواند هیچ تزلزلی در آنها ایجاد کند. دلهای کارگزاران حکومت مهدوی (ع ) با چنین ایمانی استوار مستحکم است . آن حضرت ، مؤ من ترین افراد را برای حکومت جهانی اش برگزیده است .

گـاهـی از ایـن ویـژگـی در روایـات بـه صراحت یاد شده و به عنوان مؤ منان حقیقی مورد ستایش ‍ قرار گرفته است . چنان که امام باقر(ع ) می فرماید:

بدانید که آنها مؤ منان حقیقی اند ((اَلا هُمُ المُؤ مِنُونَ حَقّاً...))

بـر ایـن اسـاس یاران خاص حضرت از تمام اوصافی که در قرآن کریم برای ((مؤ منان حقیقی )) بیان شده ، برخوردار خواهند بود.

گـاهـی از آنـان به عنوان موحّدان واقعی یاد شده است که به توحید ناب دست یافته اند ((فَهُمُ الَّذینَ وَ حَّددُوا اَللّهَ حَقَّ تَوْحیدِه )).

گـاهـی نـیـز در قـالب تـشبیه و مانند آن از این ویژگی یاد شده است مانند این گفتار امام صادق (ع ) که می فرماید:

آن (گنجینه ها) مردانی هستند که دلهایشان مانند پاره های آهن است ، هیچ گونه تردیدی در آنـهـا راه نـدارد، در اعـتـقـادشـان بـه خـدا از صـخـره و سـنگ محکم ترند ((... هِیَ رِجالٌ کَاَنَّ قـُلُوبـَهـُمْ زُبـُرُ الْحـَدیـدِ، لا یـَشـُوبـُهـا شـَکُّ، فـی ذاتِ اللّهِ اَشَدُّ مِنَ الحَجَرِ...))

در بعضی روایات نیز بر قوت جسمانی یاران خاص اشاره شده و در ضمن آن قوت ایمان هر کدام از آنان از پاره های آهن محکم تر دانسته شده است مانند روایتی که می گوید: به هر کدام ، توانایی چهل نفر داده شده و دلی مستحکم تر از پاره های آهن دارد.

بـدیـهـی اسـت کـه هـمـیـن قـوت ایـمـان اسـت کـه در مـیـدان عـمـل ، قـدرت مدیریت و فرماندهی را پدید می آورد؛ ایمان به خدا، ایمان به راه ، هدف و آرمان حاکمیت جهانی توحید و عدالت ، احساس ‍ فداکاری در راه هدف و خویشتن را جزو حزب اللّه و جـنـداللّه دانـسـتن ؛ اینهاست که گروهی اندک را در صحنه مبارزه با کفر و استکبار جـهـانـی پـیـروز مـی کند ((کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِاِذْنِ اللّهِ)).

دو. طـهـارت و تـقـوا: یـک رکـن مـدیـریـت ایـده آل ، حـفـظ طـهـارت و تـقـوا، پـاکـیـزگی در عـمـل و اجـتـنـاب از هـر گـونـه اخـتـلاط بـا اهـداف غـیـر مـشـروع یـا اهـداف غـیـر مـقـبول و غیر اخلاقی است . مدیر خوب ، مدیری است که هر کاری را بر عهده می گیرد، آن را با رعایت اصول اخلاقی صحیح انجام دهد.

یاران خاص مهدی (ع ) به جهت برخورداری از طینتی پاک و طهارت و تقوایی ستودنی از انواع فسادی که حکومتها دچار آن می شوند، مبرّا هستند. فساد مالی ، فساد کاری ، قرارهای نـامـشـروع و نـامـوجـه در زمـیـنـه هـای مـسـایـل کـاری ، جـاذبـه هـای دنـیـایـی دل آنـان را نـمـی لرزانـد و تـاءثـیـری در آنـان نـدارد. آنـهـا بـر اصـول خـود پـای بـنـدنـد و پای خود را از مسیری که برایشان ترسیم شده ، ذرّه ای کج نمی گذارند.

امام حسن عسکری (ع ) این ویژگی یاران خاص مهدی (ع ) را این گونه بیان می کند:

خداوند آنها را با پاکی نطفه و پاکیزگی سرشت ، پاک و پاکیزه نموده است ، دلهایشان از آلودگـی نـفـاق پـیـراسـتـه ، قلبهایشان از تیرگی اختلاف پاکیزه ، روح و روانشان بـرای پـذیـرش احـکـام دیـن آمـاده ... بـه آیـیـن حـق گـرویـده و در راه اهـل حـق گـام سـپـرده انـد ((بـِرَّاءَهـُمُ اللّهَ فـی طـَهـارَةِ الْوِلا دَةِ وَ نـَفـَاسَةِ التُّرّْبَةِ، مُقَدَّسَةٌ قـُلُوبـُهـُمْ مـِنْ دَنَسٍ النِّفاقِ، مُهَذَّبَةٌ اَفْئِدَتُهُمْ مِنْ رِجْسِ الشِّقاقِ، لَیِّنَةٌ عَرائِکُهُمْ لِلدّینِ... یَدی نُونَ بِدی نِ الحَقِّ وَ اَهْلِهِ...))

امام صادق (ع ) نیز می فرماید:

خـداوند با دست قدرت خود بر شکم و پشت آنها، می کشد، دیگر هیچ حکمی بر آنها دشوار نـمـی نـماید ((یَمْسِحُ اللّهُ بُطُونَهُمْ وَ ظُهُورَهُمْ فَلا یُشْکِلُ عَلَیْهِمْ حُکْمٌ))

آنـان بـا امـام خـود پیمان می بندند که از محارم الهی و آلودگیهای دنیایی چشم بپوشند. بـنابراین ، یاران خاص حضرت با پاک سیرتی خود در مسیر پاکی و تقوا گام بر می دارنـد. و حـکومت جهانی مهدی (ع ) مانند بعضی کشورهای اسلامی نخواهد بود که رهبران و مـسئولان آنها، فسق و فجور کنند و محرمات کبیره را عملا انجام دهند، شرب خمر و تجاوز و تـعـدی از حـدود الهـی کـنند و به انواع مفاسد و آلودگیها گرفتار شوند. چنانکه امروزه مـشـاهـده مـی شـود هـر از چند گاهی طبل رسوایی برخی از سران ممالک در عرصه جهانی نواخته می شود.

سـه . عـلم و مـعـرفـت : بـدیـهی است که کابینه مهدی (ع ) برای اداره حکومت جهانی اش از تـمـام آنـچـه لازمـه مـدیـریـت ایـده آل اسـت ، بـرخوردارند. از جمله شاخصه های مهم در این عـرصـه عـلم و دانـش اسـت . آنـچـه در بـعضی روایات ذکر شد که هر کدام از آنان قوت و تـوان چـهـل تـن را دارد، عـلاوه بـر تـوان جـسـمـانـی ، تـوان اداره و تـدبـیـر امـور را نیز شامل می شود که علم و آگاهی لازمه آن است .

شاخصه علم و دانش در همه سطوح مدیریت اعم از سطوح بالا، میانی و رده های پایین باید مـورد تـوجـه قـرار گـیرد و هر مدیری باید علم و آگاهی ویژه حوزه کاری و مدیریتی را بر اساس ‍ آموزه های دینی و مکتبی داشته باشد.

یـاران خـاص حـضـرت مـهـدی (ع ) در حـوزه مـسـئولیتی خویش مدیریت علمی خواهندکرد. با مـدیـریـت غیر علمی نمی توان جهان را اداره کرد. جالب این است که مدیریت علمی آنان بر اساس ‍ موازین اسلامی و منطبق بر کتاب و سنّت است . چنانکه امیر مؤ منان (ع ) فرمود:

ای مردم ! سزاوارترین کس در امر حکومت و مدیریت ، قوی ترین آنان و آگاه ترین آنها به امر خدا در آن است ((اَیُّها النّاسُ! اِنَّ اَحَقَّ النّاسِ بِهذا الاَْمْرِ اَقْواهُمْ عَلَیْهِ وَ اَعْلِمُهُمْ بِاَمْرِ اللّه فیهِ)).

آنـان از نـظـر عـلمی در بالاترین درجه قرار دارند و از جام حکمت الهی و معرفت دینی به طـور شـایـسـتـه سـیـراب گـشـتـه انـد. هـمـان حـضـرت مـراتـب فضل و کمال علمی آنان را چنین توصیف می کند:

پـس در آن فـتـنـه هـا(ی آخـرالزمـان ) گـروهـی صـیـقـلی مـی شـونـد مـانـنـد صـیـقـل یـافـتـن شـمـشیر به دست آهنگر، دیده های آنان به نور قرآن جلا داده و تفسیر در گـوشـهـایـشـان جـا گـرفته شود. در شب جام حکمت را به آنها بنوشانند. بعد از آنکه در بامداد هم نوشیده باشند.

چـهـار. مـعـرفـت الهـی : یـاران خـاص حـضـرت عـلاوه بـر تـوانـمـنـدی هـای مـدیـریـتـی ، اهل سیر و سلوک معنوی هستند و از مراتب بالای معرفت الهی برخوردارند. به این ویژگی بـا تـعـبـیـرهـای مـخـتـلفـی در روایـات اشـاره شـده اسـت . بـه عـنـوان مثال امام صادق (ع ) می فرماید:

عارفان به خداوند متعال از اهل حقایق که از روی کشف و شهود ربّانی عارف به خدا هستند، بـا او بـیـعـت مـی کـنـنـد ((یـُبایِعُهُ العارِفُونَ بِاللّهِ تَعالی مِنْ اَهْلِ الحَقائِقِ عَنْ شُهُودٍ وَ کَشْفٍ بِتَعْریفٍ اِلهیٍّ)).

امام باقر و صادق (ع ) از امام علی (ع ) در توصیف آنان می فرمایند:

مـردانـی کـه خـدا را بـه حقّ شناخته اند، آنها یاوران حضرت مهدی (ع ) در آخرالزمان هستند ((... رِجـالٌ عـَرَفـُوا اللّهَ حـَقَّ مـَعـْرِفـَتـِهِ، وَ هـُمْ اَنْصارُ المَهْدِیِّ فی آخِرِ الزَّمانِ)).

از برخی روایات می توان استفاده کرد، که آنان در اثر عرفان عملی به مراتبی رسیده اند که قدرت تصرف در عالم دارند. به عنوان نمونه امام رضا(ع ) می فرماید:

شـیـعـیـان او از اطـراف و اکناف جهان به سوی او می شتابند و زمین زیر پای آنها طیّ می شود، تا به محضر او رسیده بیعت نمایند.

در روایتی دیگر می خوانیم :

آنها در شرق و غرب جهان در محراب و یا رختخواب خود هستند، بانگ امام را می شنوند. همین یـک بـار صـدا بـه گـوش همه آنها می رسد و همگی به سوی او می شتابند، چیزی نمی گـذرد مـگـر بـه مـقـدار یـک چـشـم بـه هـم زدن که همگی در نزد او گرد می آیند.

در روایتی دیگر دارد:

گروهی از آنها شبانه از رختخوابشان ناپدید می شوند و صبح در مکه حاضر می شوند و بـرخـی از آنها آشکارا دیده می شوند که روی ابرها راه می روند.

یک احتمال از این گونه روایات همین است که دست کم برخی از یاران حضرت طیّ الارض ‍ دارند و زمین زیر پای آنها طی می شود.

پـنج . معنویت : پشتوانه انقلاب جهانی حضرت مهدی (ع )، معنویت است . مهدی (ع ) در مورد یاران خود روی قدرت معنوی و اراده ناشی از ایمان و انسانیت ، تکیه می کند و به آن اهمیت مـی دهـد. از ایـن رو، در هر موقعیتی آنان را به تعبّد و تضرع سفارش می کند، تا هدف را فـرامـوش و مـقـصـد را گـم نـکـنـنـد و پیروزیهای پیاپی ، آنان را به غفلت و غرور دچار نـسـازد. هـمـواره پیروزی را از جانب خدا ببینند و مناجات و نماز را کلید نصرت او بدانند. امام باقر(ع ) می فرماید:

چون حضرت مهدی (ع ) بر فراز نجف برآید به یارانش خطاب می کند: امشب را به عبادت به روز آورید. آنان برخی در رکوع و برخی در سجده شب را به سحر می رسانند و به درگـاه خـدا تـضـرّع مـی کـنند ((حَتّی اِذا صَعَدَ النَّجَفَ قالَ لاَِصحابِهِ: تَعَبَّدُوا لَیْلَتَکُمْ فَیَبیتُونَ بَیْنَ راکِعٍ وَ ساجِدٍ یَتَضَرَّعُونَ اِلَی اللّهِ)).

عبادت و بندگی ؛ نماز و روزه ، ذکر خدا، تلاوت قرآن ، شب زنده داری ، تضرّع و راز و نـیاز با خدا، ارتباط دلها با خدای متعال ، خدا را هدف قرار دادن ، فریب ظواهر را نخوردن ، دلبـسـتـگـی پـیـدا نـکـردن بـه زر و زیـور و زخـارف دنـیـا و امـوری دیـگـر از ایـن قـبـیـل معرّف معنویت و بنیه معنوی یک انسان و یا مجموعه ای از انسانها هستند و یاران خاص مهدی (ع ) از همه جهات یاد شده برخوردارند.

امام جواد(ع ) از پدران بزرگوارش عبودیت و بندگی آنان را این گونه توصیف می کند:

آنـان سـلحـشـورانـی هـستند که در اطاعت خدا بسیار سخت کوش اند ((هم کَرّارُونَ مُجِدُّونَ فی طاعَةِ اللّه ...))

امـام صادق (ع ) شب زنده داری و تضرّع آنان به درگاه خداوند را این گونه توصیف می کند:

آنان مردانی هستند که شبها نمی خوابند و زمزمه نمازشان چون نغمه زنبوران از کندو به گـوش ‍ مـی رسد. شبها را با شب زنده داری سپری می کنند ((رِجالٌ لا یَن امُونَ اللَّیلَ، لَهُمْ دَوِیُّ فـی صـَلَو اتـِهِمْ کَدَوِیِّ النَّحْلِ، یَبیتُونَ قِیاما عَلی اَطْرافِهِمْ...))

از ایـن گـونـه روایـات اسـتـفـاده مـی شـود کـه یـاران مـهـدی (ع ) در انـقـلاب جهانی اش ، عاشوراییانی هستند که عرفان و معنویت را با حماسه در هم آمیخته اند:

آنان در دل شب ، ناله هایی از خشیت خدا دارند چون ناله مادران داغ پسر دیده . آنها شب زنده داران در دل شـب و روزه داران در طـول روز هستند گویی داءب و روش همه آنان یکی است ؛ ((لَهـُمْ فـی اللَّیلِ اَصْواتٌ کَاَصْواتِ الثَّواکِلِ حُزْناً مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ، قُوّامٌ بِاللَّیْلِ صُوّامٌ بِالنَّهارِ کَاَنَّما دَاءْبُهَمْ دَاءْبُ واحِدٌ...))

شش . بصیرت : یاران مهدی (ع ) از شمّ سیاسی فوق العاده بالا، آگاهی به زمان و مکان ، تـحـلیـل سـیـاسـی از مـسـایـل جـهـانـی و در یـک کـلمـه از بـصـیـرت و روشـن بـیـنـی قابل توجهی برخوردارند.

بـرخـی روایـات ایـن ویـژگـی آنـان را بـه قـندیلهایی تشبیه کرده اند که دلهایشان را روشن کرده است ((کاَنّ قُلُوبَهُمُ القَنادیلُ)).؛

یـاران مـهـدی (ع ) شـمشیرها را در راه حق آختند و بصیرتی را که در کار دین داشتند آشکار کـردنـد. طـاعـت پـروردگـارشـان را پـذیـرفتند و فرمان واعظ خود را شنیدند ((... حَمَلُوا بـَصـائِرَهُمْ عَلی اَسْی افِهِمْ وَ دانُوِ لِرَبِّهِمْ بِاَمْرِ واعِظِهِمْ))

آنـان بـه جـهـت چـنـیـن بصرتی از رفتن کسی وحشت نمی کنند و از آمدن کسی به جمع خود پایکوبی نمی کنند ((.. لا یَسْتَوحِشُونَ اِلی اَحَدٍ، وَ لا یَفْرَحُونَ بِاَحَدٍ دَخَلَ فیهِمْ...))

هفت . دارای قدرت روحی و صبر و شکیب : جنگ با مستکبران عالم و در افتادن با کفر و شرک و نفاق تحمّلی بسیار بالا می خواهد. باید کسانی باشند که از زیر بار مشکلات ناشی از آن خم به ابرو نیاورند.

یـاران خـاص حـضـرت دلی دریـایـی دارنـد، امـواج مـتـلاطـم شـدایـد و سـخـتـیـهـا دل آنان را نمی لرزاند ((قُلُوبُهم کَزُبُرِ الْحَدید)). آنان بر هر مشکلی که می تازند آن را رام خود می سازند. اگر به کوهها هجوم برند آنها را از پای در می آورند ((لَوْ حَمَلُوا عَلی الجِبالِ لاََذَلُّوها)).

آنـان گـروهـی هستند که با صبر و شکیب خود بر خدا منّت نمی نهند ((قَوْمٌ لَمْ یَمُنُّوا عَلَی اللّهِ بِالصَّبْرِ...))

هشت . روحیه شهادت طلبی : یاران حضرت مهدی (ع ) شیفته لقای الهی و عاشق شهادت اند وآرزومـی کـنـنـد کـه در راه خـدا بـه شـهـادت بـرسـنـد ((... یـَتـَمـَنَّونَ اَنْ یـُقـْتـَلُوا فی سِبیلِاللّهِ)).

مـوارد یـاد شـده بـرخـی از ویـژگیهای نفسانی و معنوی یاران خاص حضرت بود که ذکر شد.

3 ـ 3. ویژگیهای عملی و رفتاری

بـرخـی از خـصـوصـیـات عـمـلی یـاران خـاص حـضـرت را می توان در محورهای زیر مورد بررسی قرار داد.

یـک . سـادگـی و بـی پـیـرایـگـی : یـاران مـهـدی (ع ) جـلال و جـبروت و حشمت ظاهری ندارند. با دبدبه و کبکبه ظاهری و تشریفات چشم پرکن نـیـسـتـنـد. از ایـن رو، در میان زمینیان ناشناخته اند. در نگاه مستکبران خوار و کوچک جلوه می کنند، ولی در میان ملکوتیان معروف و در نگاه مؤ منان ارزشمند هستند.

امیر مؤ منان در وصف آنها می فرماید:

گـروهـی بـا کـافران به نبرد می پردازند که در نظر مستکبران خوار و زبون هستند، در آسمان معروف و در زمین ناشناخته اند ((یُجاهِدُهُمْ فِی اللّهِ قَوْمٌ اَذِلَّةٌ عِنْدَ المُتَکَبِّرینَ، فِی الاَرْضِ مَجْهُولُونَ، وَ فِی السَّماءِ مَعْرُوفُونَ)).

ظـاهـر آنـان نـشـان نـمـی دهـد کـه جـزو اصـحـاب خـاص مـهـدی (ع ) هـسـتـنـد. مـگـر در هـشـت سـال دفـاع مـقـدس کـسی شهید همّت ، شهید باکری ، شهید خرازی و دیگر سرداران رشید اسـلام را مـی دیـد بـاور مـی کـرد کـه فـرمـانـده لشـکـر و فـدایـی راه امـام راحل (ره ) هستند؟!

جـوانـان پـا بـه رکـاب امام زمان (ع ) در انقلاب جهانی اش نیز همین گونه اند. آنان چون سـاده و بی پیرایه اند به چشم نمی آیند، ولی آوازه آنان به جمع ملکوتیان رسیده است ((فِی السَّماءِ مَعْرُوفُونَ)).

دو. جدیّت در کار و تلاش روزانه : یاران مهدی (ع ) به تعبیر شهید بهشتی شیفتگان خدمت انـد نـه تشنگان قدرت . آنان برای کار در حکومت جهانی مهدی موعود(ع ) و تحقق بخشیدن به منویّات امام زمانشان سر از پا نمی شناسند. آرام و قرار ندارند. تنبلی ، بی حالی ، سهل انگاری و کار را به دست حوادث و قضا و قدر سپردن در قاموس آنان مفهومی ندارد.

یاران مهدی (ع ) مردانی هستند که شبها نمی خوابند و یا به قدر اندک می خوابند ((رِجالٌ لا یَن امُونَ اللَّیْلَ...)). یک معنای این عبارت این است کـه شـبـهـا را بـه شـب زنـده داری مـی پـردازند. ولی معنای دیگرش نیز آن است که اینان خـوابـشـان سـبـک اسـت ، کـمـتر می خوابند و شبها علاوه بر شب زنده داری به فکر مردم ، خـدمـتـگـزاری و چـگونگی انجام وظیفه کردن برای آنان هستند. چنانکه در حدیثی دیگر امام صادق (ع ) به مفضّل می فرماید:

ای مـفـضّل ! بدان ، اگر حکومت در دست ما بود، جز سیاست شب (عبادت ، اقامه حدود و حقوق الهـی و حراست مردم ) و سیاحت روز (سیر کردن و رسیدگی به مشکلات مردم )... چیزی در کار نبود.

یـاران حضرت اگر جانشان را نیز در راه خدمتگزاری و التزام رکاب امام زمان (ع ) بدهند، احـسـاس مـی کـنـنـد کـاری بـزرگ نـکـرده انـد ((... لَمْ یـَسـْتـَعـْظـِمـُوا بـَذْلُ اَنْفُسِهِمْ فِی الحَقِّ))

آنها در مبارزه نیز همواره آماده و جدّی هستند و در این راه دست از سلاح بر نمی دارند تا خدا راضـی شود ((لا یَکُفُّونَ سُیُوفَهُمْ حَتّی یَرْضَی اللّهُ عَزَّوَجَلَّ))

آنـان راهبان شب اند و شیران روز. در میدان کار و تلاش همانند شیری ژیان ایفای نقش ‍ می کنند.

سـه . سـاده زیـسـتی : یکی از نقاط ضعف در مدیریت و مدیران ، روحیه اشرافیگری است . اشـرافـیـگـری بـه تـعـبیر مقام معظم رهبری برای یک کشور آفت است ، ولی اشرافیگری مسئولان ، آفت مضاعف است .

یـاران خـاص مـهـدی (ع ) زنـدگـی مـعـمـولی دارنـد. رونـد زنـدگـی آنها به سمت تنعّم و تـجـمـل پـرسـتـی نیست . آنها با امامشان پیمان بسته اند که همانند او ساده زندگی کنند؛ غـذای سـاده بخورند؛ لباس ‍ ساده بپوشند؛ وسیله نقلیه معمولی سوار شوند؛ به مقدار کم قانع باشند.

امام صادق (ع ) درباره ساده زیستی حضرت مهدی (ع ) می فرماید:

بـه خـدا سـوگـنـد! او جـامـه درشت می پوشد و خوراک خشک و ناگوار می خورد ((فَوَاللّهِ مالِباسُهُ اِلاَّ الْغَلیظَ، وَ لا طَع امَهِ اِلا الجَشَبَ)).

امـام زمـان (ع ) از یـاران خـود تـعهّد می گیرد که همین سیره را عملی کنند و آنها نیز در این مسیر دست از پا خطا نمی کنند.

چـهـار. ولایـتـمـداری : یاران حضرت ، امام خود را به شایستگی می شناسند و به او اعتقاد دارند ((اَلْقائِلینِ بِاِمامَتِّهِ)). این معرفت ، شناخت شناسنامه ای نیست بلکه معرفت به حق ولایت است . از این رو، به امامشان عشق می ورزند و دلهای آنان از محبت مهدی (ع ) لبریز است . بر لوح دل آنان جز الف قامت مهدی (ع ) نوشته ای نیست . ایـن شـیـدایـی بـه حـدّی اسـت کـه برای تبرّک دست بر زین اسب امام می کشند و تبرّک می جـویند. آنها به هنگام نبرد پروانه وار شمع وجود مهدی (ع ) را در میان می گیرند و از او مـحـافـظـت مـی کـنـنـد ((یـَتـَمَسَّحُونَ بِسَرْجِ الاِمامِ یُطْلُبُونَ بِذلِکَ الْبَرَکَةَ وَ یَحَفُّونَ بِهِ یَقُونَهُ بِاَنْفُسِهِمْ فِی الْحَرْبِ...))

ولایـتـمـدرای آنـان عـلاوه بر عشق و دلدادگی در برابر امام زمان (ع )، در اطاعت از فرامین ایـشـان عـیـنیت می یابد. آنان بازوان پرتوان مهدی (ع ) و در برابر او سلم محض و مطیع مـحـض هـسـتـنـد. تمام تلاش آنها همین است که فرامین امامشان را اجرا کنند ((مُجِدُّونَ فُی طاعَةِ اللّهِ وَ طاعَتِهِ)). آنها مهدی (ع ) را محور، قلّه و چشم انداز تـمـام حـرکـتـهـا و جـهـت گـیـریـهای خود می دانند و در راستای کمک به آرمانها و منویات و تدابیر او گام بر می دارند و به دلالت او و با انگشت اشاره او حرکت می کنند.

هر چه امام دستورشان دهد، انجام می دهند. در برابر فرمان امامشان از کنیز زرخرید، مطیع تـرنـد ((وَ هـُمْ اَطـْوَعُ مـِنَ الاَْمَةِ لِسَیِّدِها)). به تعبیر امروزه آنان در برابر قرائت امام زمان (ع ) از خود قرائتی جدا ندارند.

پـنـج . انـضـبـاط و روحـیـه تـشکیلاتی : نظم و انضباط، شرط اصلی برای توانایی هر سـازمـان نـظـامـی اسـت . ستاد فرماندهی حکومت جهانی مهدی (ع ) از انضباطی آهنین ، نظمی مـنـطـقـی و روحـیـه تـشکیلاتی برخوردارند. معنا ندارد غیر از این باشد؛ چرا که آنان می خـواهـنـد دنـیـا را بـه نـظم و انضباط وادارند و انسجام جهانی ایجاد کنند. امام علی (ع ) این ویژگی آنان را این گونه ستوده است :

گـویـا آنـان را مـی نـگـرم کـه هـیـاءتـی یـکـسـان و قـد و قـامـت بـرابـر دارنـد، جـمال و برازندگی و لباس آنان نیز مثل هم است ((کَاَنّی اَنْظُرُ اِلَیْهِمَ و الزِّیُّ واحِدٌ وَ الْقَدُّ واحِدٌ وَ الْجَمالُ واحِدٌ وَ اللِّباسُ واحِدٌ)).

شـش . اتـحـاد و انـسـجـام و برادری : یاران خاص حضرت برگزیدگانی اند که خداوند قـلوب آنـهـا را بـه یـکـدیـگـر گـره زده اسـت ((یـُؤَلِّفُ اللّهُ بـَیْنَهُمْ ...)) ((یُؤَلِّفُ اللّهُ قُلُوبَهُمْ )). روح برادری ، اعتماد، همدلی و یکرنگی بر آنان حاکم است . انـدیشه هایشان متحد و یگانه ، دیدگاههایشان همانند، دلهایشان به هم پیوسته و به هم گـره خـورده است . به یکدیگر عشق می ورزند و با هم مهربانند و خیرخواه همدیگر هستند. رابـطـه دوسـتـی آنـهـا چـنان مستحکم است که گویی برادران تنی و از یک پدر و مادراند ((کـَاَنَّمـا رَبـّاهـُمْ اَبٌ واحـِدٌ وَ اُمُّ واحِدَةٌ قُلُوبُهُمْ مُجْتَمِعَةٌ بِالَْمحَبَّةِ وَ النَّصیحَةِ)).

انـسـجـام و اتحاد کلمه در میان مدیران مطلبی بسیار اساسی و مهم است و یاران حضرت از ایـن نـعـمـت الهـی به شکلی شایسته برخوردارند و تواضع و روح برادری در میان آنان مـوج مـی زنـد. از این رو، به یکدیگر احترام می گذارند. خیرخواه یکدیگرند. نسبت به هم مواسات دارند. هیچ گونه اختلاف و نزاعی میان آنان در نمی گیرد و...

هـفـت . روحـیـه حـمـاسی و سلحشوری : هنر مدیریت همین است که بتواند از موانع عبور کند و موانع آنها را متوقف نسازد و ماءیوس نکند که بگویند نمی توان جلو رفت . یاران مهدی (ع ) در شـجـاعـت و دلیـری و نترسی بی نظیرند. روحیه ای حماسی و سلحشوری دارند ((هُمْ کَرّارُونَ...))

آنـان سـپـاه غـضـب و مـظـهـر خشم الهی اند که در آخرالزمان برای یاری حضرت مهدی (ع ) خـواهـند آمد ((جَیْشُ الْغَضَبِ قَوْمٌ یَْاءتُونَ فی آخِرِ الزِّمانِ...)). آنـان در کـارزار هـمانند شیرانی هستند که از بیشه های خود بیرون آمده انـد و هـیـچ چـیـز جـلودارشـان نـیـست . اگر اراده کنند کوهها را از جای خود بر می کنند و از مـوانـع می گذرند و خاکریزهای دشمن را یکی پس از دیگری فتح می کنند ((کُلُّهُمْ لُیُوثٌ قـَدْ خـَرَجـُوا مِنْ غاباتِهِمْ، لَوْ اَنَّهُمْ هَمُّوا بِاِزالِةِ الجِبالِ لاََزالُوها مِنْ مِواضِعِها)).

آنان تیز پروازان و بهترین سوارکاران دنیا هستند ((هُمْ خَیْرٌ فِوارِسَ عَلی ظَهْرِ الاَْرْضِ اَوْ مِنْ خَیْرِ فَوارِسَ عَلی ظَهْرِ الاَْرْضِ)).

بـرای درهـم کـوبیدن ظلم و استکبار و با شعار انتقام گیری از خون امام حسین (ع ) به راه مـی افـتـنـد. ابـّهـت و آوازه آنـهـا جـلوتـر از خـودشـان حـرکـت مـی کـنـد و در دل دشـمـنـان اسلام رعب می افکند. رعب و وحشت آنها یک ماه جلوتر از خودشان پیش می رود و خداوند به وسیله آنها امام زمان (ع ) را یاری می کند.

((شِعارُهُمْ: یا لَثاراتِ الْحُسَیْنِ! یَسیرُ الرُّعْبَ اَمامَهُمْ مَسیرَةَ شَهْرٍ... بَهَمْ یَنْصُرُ اللّهُ اِمامَ الْحَقِّ)) حارالانوار، ج 52، ص 308.+

یـاران مهدی (ع ) گروهی هستند که بر اساس حق همواره با دشمنان دین خدا پیکار می کنند و پیروزی را به ارمغان می آورند.

هشت . عدالت پیشگی و دادگری : از ماءموریتهای یاران خاص اجرای عدالت در ممالک است . امام کاظم (ع ) در تفسیر آیه شریفه ((یُحْیی الاَْرْضَ بَعْدَ مَوْتِها)) فرمود:

نه اینکه خداوند زمین را با باران زنده کند، بلکه مردانی را بر می انگیزد تا عدالت را زنـده کـنـنـد و زمـیـن در پـرتـو آن عـدالت زنـده مـی شـود.

اگـر یـاران مهدی (ع ) خود عادل نباشند چگونه خواهند توانست عدالت را در جهان برقرار کنند. ((ذات نایافته از هستی بخش / کی تواند که شود هستی بخش )).

خـلاصـه کـلام ایـنکه آنان در شایستگیها و امتیازات به گونه ای هستند که به تعبیر امام عـلی (ع ) نـه از نسلهای گذشته کسی از آنان پیشی گرفته و نه از آیندگان کسی به مقام والای آنها می رسد ((لَمْ یَسْبِقْهُمُ الاَْوَّلُونَ وَ لا یُدْرِکُهُمُ الآخِرُونَ)).

یـاران خـاص مـهدی (ع ) در همه عرصه ها الگو و نمونه اند. آنجا که به عنوان فرمانده لشکر مهدی (ع ) انجام وظیفه می کنند از تمام ویژگیهای لازم در یک فرمانده لشکر اسلام برخوردارند و در قلوب مؤ منان عالم جای دارند. هنگامی که به عنوان سربازی فداکار و شجاع در رکاب امام زمانشان هستند، چون پروانه ای بر محور شمع وجود رهبر و مقتدایشان می گردند، دلداده اویند، در برابر او تسلیم محض هستند و ولایتمداری را در عقیده و اخلاق و عـمـل عـیـنیت می بخشند. وقتی که به عنوان کارگزار حکومت جهانی انجام وظیفه می کنند، شیفته خدمت اند نه تشنه قدرت ، بی پیرایه اند، زندگی آنان در حد افراد معمولی است ، بـر مـحور عدالت حرکت می کنند. آنجا هم که به عنوان شهروند جامعه جهانی هستند مطیع قانون مهدوی و در احترام به آنان پیشتازند.

4. نتیجه گیری

از مجموع آنچه گذشت نتیجه گرفته می شود که :

1. حضرت مهدی (ع ) در عرصه جهانی تحولاتی بنیادین ایجاد می کند.

2. کـار آن حـضـرت هـمـه اش بـا کـرامت و معجزه درست نمی شود، بلکه خداوند یارانی را برای نصرت او ذخیره کرده و با یاری آنان کارها را پیش می برد.

3. یـاران خـاص حـضـرت ، 313 نفر و به تعداد اصحاب پیغمبر اکرم (ص ) در جنگ بدر است .

4. پنجاه نفر از این تعداد را زنان تشکیل می دهند.

5 . اینان از بهترین و زبده ترین افراد بشر هستند و قدرت اجرایی بسیار بالایی دارند و هر کدام قدرت اداره مملکتی را دارا هستند.

6 . روایـات از آنـان به عنوان رجال الهی ، پرچمداران ، امرا، وزرا، نقبا، خواص ، حاکمان الهی و مانند آن یاد کرده است و این تعبیرها ماهیت حقیقی آنان را روشن تر می سازد.

7. آنان بار سنگین مسئولیت کارگزاری را از جانب مهدی (ع ) بر دوش می کشند.

8 . آنان ماءموریتهای متعددی در رکاب امام زمانشان دارند که جنگ با ستمگران عالم ، مبارزه بـا انـحـرافـات و بـرداشتهای نادرست از دین و تبیین درست معارف دینی ، عمران و آبادی کشورها و برقراری عدالت در حوزه های ماءموریتی آنها از آن جمله است .

9. ویـژگـیـهـای آنـان در سـه مـحـور ویـژگـیهای ظاهری ، ویژگیهای نفسانی و معنوی و ویژگیهای عملی و رفتاری قابل بررسی است .

10. مـشـخـصـات ظـاهـری ، جـوان بـودن ، تـوانـایـی بـدنـی ، سیما و قد و اندازه از جمله ویژگیهای ظاهری آنان است .

11. ایـمـان ، طـهـارت و تـقوا، علم و معرفت ، عرفان ، معنویت ، بصیرت ، قدرت روحی و صبر و شکیب و روحیه شهادت طلبی از جمله ویژگیهای نفسانی آنان است .

12. سادگی و بی پیراگی ، جدیّت در کار و تلاش روزانه ، ساده زیستی ، ولایتمداری ، نظم و انضباط و روحیه تشکیلاتی داشتن ، اتحاد و انسجام و برادری ، روحیه حماسی و سلحشوری و عبور از موانع و عدالت ورزی از جمله ویژگیهای عملی و رفتاری یاران خاص مهدی است .

13. خـلاصه اینکه آنان در همه ویژگیهایی که برای اداره جهان لازم است بی نظیرند و به تعبیر علی (ع ) ((لَمْ یَسْبِقْهُمُ الاَْوَّلُونَ وَ لا یُدْرِکُهُمُ الا خِرُونَ)).


" میلاد امام عصر ( عج ) مبارک "


Image result for ‫تصویر گل نرگس‬‎

 

 

 

امشب رسد از سامره بوی گل نرگس
گل ها همه چشم اند به سوی نرگس


بگرفته همه خوی به خوی گل نرگس
نرگس زده لبخند به روی گل نرگس


گم گشته در انوار الهی کره ی خاک
صوت صلوات است که سر برده به افلاک

تا دوست زند خنده و تا خصم شود کور
گردیده زمین بر سر گردون طبق نور


هم سامره سینا شده هم بیت ولا طور
ریزد عوض گل به زمین بال و پر حور


خورشید رخ مهدی سر زد شب نیمه
بر چهره گل انداخته لبخند حکیمه

روید گل توحید زکوه و چمن امشب
یوسف شده از مصر، مقیم وطن امشب


یعقوب شنیده است بوی پیرهن امشب
مهدی زده لبهند به روی حسن امشب


خیزید و به بینید گلستان حسن را
در دست حسن لاله ی بستان حسن را

 

خیزید که از پاره ی دل گل بفشانید
وز کوثر نور آتش دل را بنشانید


بر منتظران این خبر خوش برسانید
کامشب شب قدر است همه قدر بدانید


با نور نوشتند به پیشانی خورشید
ماهی که جهان منتظرش بود درخشید

 

این صورت توحید و یا آیت نور است
این قامت طوباست و یا نخله ی طور است


داود نبی را به لب آیات زبور است
یا بر لب مهدی سخن از روز ظهور است


گوش همه بر زمزمه ی یارب مهدیست
ای منتظران مژده که امشب شب مهدیست

 

ای منتظران یافته غم خاتمه امشب
تبریک که روشن شده چشم همه امشب


بشکفت به شوق و شعف و زمزمه امشب
گل از گل لبخند بنی فاطمه اشمب


مرغان بهشتی شده آواره ی مهدی
گردند به دور و برِ گهواره ی مهدی

 

مهدی است که احیاگر قانون حسین است
مهدی است که شمشیرش مدیون حسین است


او وارث پیراهن گلگون حسین است
والله قسم منتقم خون حسین است


بر پرچمش این نقش عیان با خط نور است
ای منتظران مژده که هنگام ظهور است

 

این یوسف زهراست که سوی وطن آید
این ماه دل آراست که در انجمن آید


این جان جهان است که اینک به تن آید
بر منتظران پاسخ یابن الحسن آید


خیزید حضور پسر فاطمه امشب
لبّیک بگویید به مهدی همه امشب

 

بوی نفس حجّت ثانی عشر آید
ای شب حرکت کن که به زودی سحر آید


ای صبح بیا تا شب هجران به سر آید
خورشید بنی فاطمه از کعبه بر آید


عیسی زفلک بازآ، ما صبر نداریم
تا پشت سر یار نمازی بگذاریم

 

ای احمد ثانی زحرا جلوه گری کن
ای وارث پیغمبر، پیغامبری کن


تنها پسر زهرا ما را پدری کن
این قافله گم شده را راهبری کن


در هجر شبان، اشگ فشان این رمه تا کی
دوران فراق پسر فاطمه تا کی

 

ای غصّه ی اسلام هم آغوش تو، مهدی
ای ناله ی خاموشان در گوش تو، مهدی


ای پرچم ثارالله بر دوش تو، مهدی
ای خون دل و اشگ بصر نوش تو، مهدی


ای موسی عمران چه شود تا به مصافی
چون سینه ی دریا دل فرعون شکافی

 

ای نام تو ذکر خوش شام و سحر ما
ای خاک رهت مادر ما و پدر ما


ای باغ تو را لاله زخون جگر ما
ما منتظر استیم و تویی منتظَر ما


بازآ که چراغ همه رخسار تو باشد
«میثم» صله ی شعرش دیدار تو باشد

 

غلامرضا سازگار

***************

 

جمعه های انتظار ...........

غیبت مانع مدیریت امام عصر(عج) بر مردم و شیعیان نیست


 

 

 





















آمادگی و مقدمه سازی برای تشکیل حکومت جهانی در زمان غیبت امام عصر(عج) تعطیل نیست، بلکه دست امام را بازتر می‌سازد که به تدبیر امور بپردازند.

در روایتی وجود مقدس رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله خطاب به امیر المؤمنین علی علیه السّلام فرمودند:

«یا علی! امامان بعد از من ۱۲ نفر هستند که اولین آنها توهستی و آخرین آنها قائم می‌باشد که خدای عز و جل به دست او شرق و غرب عالم را فتح خواهد کرد.»(۱)

بنابراین امام زمان علیه السّلام در جهت ایجاد آن آرمان الهی نقش‌آفرین خواهد بود و غیبت هم نمی‌تواند مانع باشد. چون غیبت، پنهان بودن و در پنهانی کار کردن است نه بیکاری و معطّلی.

هرگز چنین نبوده و نخواهد بود که امامی که عصارۀ تمام عالم خلقت از آدم تا خاتم و از انبیاء الهی تا اوصیاء آنهاست و تنها بازماندۀ اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام است و هدف نهایی خلقت به دست پرتوان او محقق خواهد شد و همه ادیان و مذاهب وعدۀ آمدنش را داده‌اند، دست روی دست گذاشته و برای تحقق اهداف خویش و زمینه‌سازی فرج هیچ اقدامی ‌نکند و تنها به عبادت و دعا پرداخته تا روزی خداوند متعال برگه فرج را امضاء نماید، آنگاه یک شبه به صورت معجزه‌آسا همه امکانات برای او فراهم شده و تمام جهان آماده و مهیای حضور حضرتش شوند! (۲)

امیرالمؤمنین علیه السلام در خصوص مدیریت امام مهدی (عج) در عصر غیبت می فرمایند:

«ای مردم! چه نزدیک است امروز ما به فردایی که سپیدۀ آن آشکار شد.

اینک ما در آستانۀ تحقق وعده‌های داده شده و نزدیکی ظهور آن چیزهایی که نمی‌دانید قرار داریم. بدانید آن کس از ما(حضرت مهدی علیه السّلام) که فتنه- های آینده را دریابد. با چراغی روشنگر در آن گام می‌نهد و برهمان سیره و روش پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و امامان معصوم علیهم السّلام رفتار می‌کند تا گره‌ها را بگشاید.

بردگان و ملت‌های اسیر را آزاد سازد، جمعیت‌های گمراه و ستمگر را پراکنده و حق جویان پراکنده را جمع‌آوری کند. آن حضرت علیه السّلام سال‌های طولانی در پنهانی از مردم به سر می‌برد. آن چنان‌که اثر شناسان، اثر قدمش را نمی‌شناسند گرچه در یافتن اثر و نشانه‌ها تلاش فراوان کنند.

سپس گروهی برای درهم کوبیدن فتنه‌ها آماده می‌گردند و چون شمشیرها صیقل می‌خورند.»(۳)

حضرت علی علیه السّلام در این خطبه با صراحت از اقدامات و فعالیت‌های حضرت مهدی علیه السّلام که به صورت پنهان مدیریت می‌شود پرده برمی‌دارد:

باز نمودن گره‌ها

آزاد کردن بردگان(ملت‌ها و انسان‌های اسیر و دربند)

متفرق کردن گمراهان

متحد کردن حق جویان

و این کارها را تا زمانی انجام می‌دهد که گروهی از یاران حضرت برای درهم کوبیدن فتنه‌ها در زمان ظهور آماده شوند همانند آماده شدن شمشیر به دست آهنگر. (۴)

آمادگی و مقدمه سازی برای تشکیل حکومت جهانی در زمان غیبت ایشان (عج) تعطیل نیست، بلکه از جهتی دست امام علیه السّلام را بازتر می‌سازد و به دور از تنگناها و برخی مزاحمت‌ها به تدبیر امور و آرایش نیرو پرداخته و بسیاری از توطئه‌ها بر ضد شیعه و مسلمانان را خنثی می‌سازد. آن حضرت با حفظ جوامع شیعی و تشکیل دولت‌های شیعی زمینه را برای دولت جهانی اسلام مهیا خواهد کرد.

امام(عج) در نامه ای که به شیخ مفید مرقوم فرموده اند به همین موضوع اشاره دارند:

«ما در رسیدگی به امور شما و سرپرستی شما کوتاهی نمی‌کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده‌ایم که اگر جز این بود، دشواری‌ها و مصیبت‌ها بر شما فرود می‌آمد و دشمنان، شما را ریشه‌کن می‌نمودند.»(۵)

اما سه اصل حاکم بر مدیریت امام (عج) در عصر غیبت عبارتند از:

اصل غیبت: باتوجه به آن‌که مصلحت الهی بر غیبت حضرت ولی عصر علیه السّلام قرار گرفته و این غیبت دلایل مختلفی دارد. حضرت مهدی علیه السّلام هرگز کاری که خلاف فلسفۀ غیبت باشد انجام نخواهند داد.

اصل حکمت: حضرت مهدی علیه السّلام در مدیریت پنهانی خویش آنچه را که خلاف حکمت و مصلحت باشد انجام نخواهند داد.

اصل سنت: برخی از سنت‌های الهی است که حاکم بر طبیعت و جوامع بشری است و خداوند متعال در قرآن از آنها نام برده است. بدیهی است حضرت مهدی علیه السّلام نیز از همان سنت‌های جاری الهی تبعیت نموده و خلاف آن عمل نخواهند کرد. برخی از سنت‌های الهی عبارتند از:

(۶) «إِنْ تَنْصُرُوا اللّٰهَ یَنْصُرْکُمْ»

اگر خدا را یاری کنید خدا هم شما را یاری می‌کند.

(۷) «إِنْ عُدْتُمْ عُدْنٰا»

اگر از عهد و پیمان خویش بازگردید ما هم برمی‌گردیم.

(۸) «إِنَّ اللّٰهَ لاٰ یُغَیِّرُ مٰا بِقَوْمٍ حَتّٰی یُغَیِّرُوا مٰا بِأَنْفُسِهِمْ»

به‌درستی که خداوند سرنوشت هیچ ملّتی را تغییر نمی‌دهد مگر آن‌که خود آنها بخواهند.

منابع:

۱- کمال الدین، ص ۲۸۲

۲- امام حاضر، مدیر ناظر ص۵۹

۳- نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰

۴-امامحاضر،مدیرناظرص54                                                                                                                      

۵- احتجاج ج ۲ ص۵۹۶

۶- سوره محمد صلی الله علیه و آله و سلم /۷

 ۷- سوره اسرا /۸

۸- سوره رعد /11

ارتباط با امام زمان (عج) از دیدگاه آیت‌الله بهجت

Image result for ‫تصویر گل نرگس‬‎

 


 آیت‌الله بهجت (ره) یکی از یگانگان عصر حاضر و مفاخر علمای شیعه است که در راه علم و عمل، از هیچ کوششی فروگذار نکرد. دفتر زندگی ایشان پر است از برگ‌های زرّینی که هر کدام برای ما درس زندگی است. محبت و ارتباط قلبی ایشان با اهل‌بیت علیهم‌السلام و به‌طور خاص با امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف‌ یکی از ویژگی‌های بارزشان محسوب می‌شد. همین دلدادگی و شیفتگی ایشان به اهل‌بیت علیهم‌السلام سبب شده بود که علاوه بر مرجعیت علمی، مرجعیت معنوی شیعیان را نیز عهده‌دار شوند. ایشان تنها راه نجات را چنگ‌زدن به دامان اهل‌بیت علیهم‌السلام می‌دانست و تمام عمر خویش را در این راه صرف کرد. این عالم ربّانی می‌فرمود: «هر کس باید به فکر خود باشد و راهی برای ارتباط با حضرت حجت (عج) و فرج شخصی خویش پیدا کند؛ خواه ظهور و فرج آن حضرت دور باشد، یا نزدیک». به مناسبت فرارسیدن نیمه شعبان گزیده‌هایی از سخنان و رهنمودهای آن عارف وارسته درباره شخصیت حضرت حجت و ضرورت ارتباط با ایشان که توسط دفتر معظم‌له در اختیار کیهان قرار گرفته از نظر خوانندگان عزیز می‌گذرد.

 پناهگاه حقیقی

زمین خدا هیچگاه از وجود حجت خالی نمی‌گردد. امام، حجّت خداوند در زمین و رشتۀ متصل میان آسمان و زمین است. ارتباط امام و مؤمنان، ارتباطی وثیق است که ریشه در سرشت یگانۀ آنها دارد. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ می‌فرمایند: «یَا عَلِیُّ ... شِیعَتُکَ خُلِقُوا مِنْ فَاضِلِ‏ طِینَتِنَا؛(1) ای علی ... شیعیان تو از ماندۀ گِل ما خلق شده‌­اند».
این، نشان از پیوند روحی عمیق میان مؤمنان و ائمه علیهم‌السلام دارد. امام اصل و ریشه است و مؤمن، برگ و باری است که از آن ریشه تغذیه می‌کند. ازاین‌روامام، پناهگاه حقیقی مؤمنان است. آیت‌الله بهجت می‌فرمایند: «اگر اهل ایمان پناهگاه حقیقی خود (امام زمان عجل‌اللّه ‌تعالی‌فرجه ‌الشریف) را بشناسند و به آن پناه ببرند، آیا امکان دارد که از آن ناحیه مورد عنایت واقع نشوند؟!».

حاضر و ناظر

امام چشم بینا و گوش شنوای خداوند است.اعمال بندگان بر او عرضه می‌شود و هیچ عملی بر او پوشیده نیست. آیت‌الله بهجت در این خصوص می‌فرمایند: «امام زمان (عج) «عَیْنُ اللَّهِ النَّاظِرهُ وَ أُذُنُهُ السَّامِعَهُ وَ لِسَانُهُ النَّاطِقُ فِی خَلْقِهِ وَ یَدُهُ الْمَبْسُوطَه»(2) (چشم بینا، گوش شنوا، زبان گویا و دست گشادۀ خداوند) است و از اقوال، افعال، افکار و نیّات ما اطلاع دارد.»
اگر امام از دیدگان ما غایب است، به این معنا نیست که حضور ندارد؛ این حجابِ غیبت است که دیدگان ما را پوشانده است: عالم پر است از تو، غایب منم ز غفلت تو حاضری ولیکن من آن نظر ندارم.
امام عصر از راه‌های گوناگون از احوال مردم آگاه می‌شوند. در روایات آمده است: «در هر شهری عمودی از نور است که امام علیه‌السلام اعمال بندگان را در آن می‌بیند»(3) و یا «مَلَکی برای او خبر می‌آورد».(4)
از سویی ایشان در مجالس مؤمنین حاضر می‌شوند و میان آنها رفت‌وآمد می‌کنند، اما کسی ایشان را نمی‌شناسد؛ «یَتَرَدَّدُ بَیْنَهُمْ وَ یَمْشِی فِی أَسْوَاقِهِمْ‏ وَ یَطَأُ فُرُشَهُمْ وَ لَا یَعْرِفُونَهُ‏ حَتَّى یَأْذَنَ اللَّهُ لَهُ أَنْ یُعَرِّفَهُمْ نَفْسَه؛‏(5)در میانشان رفت‌و‌آمد می‌کند و در بازارشان راه می‌رود و بر فرش‌هایشان قدم می‌گذارد و [آنها] او را نمی‌شناسند تا آنکه خداوند به او اجازه دهد و او خود را معرفی نماید.»
توجه به حضور امام، عامل ایجاد تقواست و آثار تربیتی شگرفی دارد. کسی که حضور امام را حس می‌کند، به‌راحتی مرتکب گناه نمی‌شود. آیت‌الله بهجت(قدس‌سره) تأکید داشتند ابتلای به گناه، ناشی از غفلت از همین نکته است و توجه به حضور در محضر خدا و ولیّ خدا به انسان توفیق ترک معصیت می‌دهد:«آیا نباید توجه داشته باشیم که ما رئیسی داریم که بر احوال ما ناظراست؟! وای برحال مااگردر کارهایمان او را ناظر نبینیم، و یا او را در همه‌جا ناظر ندانیم!»
همچنین می‌فرمودند:«اگر بدانیم در محضر «عَینُ الله الناظِرَه» هستیم، آیا روی آن را داریم که برای زیارت حضرت غائب علیه‌السلام اجازه بخواهیم، با اینکه با خواسته‌های واضح او مخالفت می‌کنیم، نماز و روزه را ترک، و غیبت و ایذا می‌کنیم. آیا می‌خواهیم به ما بفرماید: أَبَحْتُ لَکُمُ الْمُحَرَّمَاتِ وَ أَسْقَطْتُ عَنْکُمُ الْوَاجِبَاتِ (حرام‌ها را برای شما حلال نمودم و واجبات را از شما برداشتم!!).

تو خود حجاب خودی

در فرازی از نامه شریف امام عصر(عج)به شیخ مفید (ره) آمده است: «فَمَا یُحْبَسُ عَنْهُمْ مُشَاهَدَتُنَا إِلَّا لِمَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُه‏؛(6) از دیدار ما محرومشان نمی‌کند، جز امور ناپسندی که از آنان به ما می‌رسد.»
غیبت امام زمان، نتیجه اعمال ماست و ایشان در زندان گناه شیعیانِ خود محبوسند.آیت‌الله بهجت می‌فرمایند:«سبب غیبت امام زمان(عج) خودماهستیم!دستمان به او نمی‌رسد، وگرنه اگردرمیان ما بیاید وظاهروحاضرشود،چه کسی اورا می‌کشد؟!»
و نیز می‌فرمایند:«[أَوْرَعُ النّاسِ مَنْ تَوَرَّعَ عَنِ الْمُحَرَّمَاتِ؛(7)پرهیزگارترین مردم، کسی است که از کارهای حرام بپرهیزد].ترک واجبات و ارتکاب محرمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.»ریشه همه مشکلات و محرومیت‌های ما گناه و معصیت است. درمان همۀ دردها نیز توبه و بازگشت حقیقی به‌سوی خداست.
چه نیک فرمود خاتم انبیا(ص):«أَلا أُخْبِرُکمْ [أُنَبؤُکمْ] بِدآئِکمْ مِنْ دَوآئِکمْ؟ دَآؤُکـمُ الذنُـوبُ، وَ دَوآؤُکـمُ الإِسْتِغْفارُ؛(8)آیا درد و درمان شما را به شما خبر ندهم؟ درد شما گناهان و دوا و درمانتان استغفار است».

پدر مهربان

«الْإِمَامُ الْأَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ‏ وَ الْأَخُ‏ الشَّقِیقُ وَ الْأُمُّ الْبَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَّغِیرِ؛(9)امام، همدم و رفیق، پدر مهربان، برادرِ برابر و مادر دلسوز به کودک است.‏»
امام پدری مهربان است که هرگز فرزند خود را رها نمی‌کند، اما ما او را غریبه می‌دانیم. باید به این باور برسیم که تنها کسی که می‌تواند ما را کمک کند، اوست. اگر خود را زیر سایه ایشان ببینیم، هیچگاه احساس تنهایی نخواهیم کرد.
چه بزرگانی که در سختی‌ها و مشکلات به دیدار ایشان نایل شده‌اند و گره از کارشان باز شده است. آیت‌الله بهجت به نقل از عالمی می‌فرمایند:
«مدت‌ها به فقر و گرفتاری مبتلا بودم؛ چهل روز به امام زمان (عج) متوسل شدم و به آن حضرت عریضه نوشتم و در آب جاری انداختم. روز آخر صدایی شنیدم که مرا با نام و نام پدر خواند و گفت: خیال می‌کنید ما از حال شما مطلع نیستیم؟! بدون اینکه چیزی بدهد. آن صدا، سوز دل مرا آرام کرد، مثل اینکه آب روی آتش بریزند.»
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن

که دوست، خود روش بنده‌پروری داند(10)

بسیاری از مصائب و مشکلات ما به‌خاطر محرومیت از حضور و ظهور امام زمان است. باید از عمق جان برای تعجیل فرج دعا کنیم. اگر مؤمنان یک ‌دل و یک‌ صدا ظهور امام زمان (عج) را بخواهند، خداوند نیز در فرج تعجیل خواهد کرد. امام عصر نیز در برخی تشرّفات از شیعیان خواسته است برای فرج دعا کنند. آقای بهجت می‌فرمایند:«کسانی که در خواب و بیداری تشرف حاصل نموده‌اند، از آن حضرت شنیده‌اند که فرموده است: برای تعجیل فرج من زیاد دعا کنید.»

فرج شخصی

مهم‌ترین وظیفۀ ما ترک گناه و انجام واجبات است. اگر از این غافل شویم، بیم آن است که در زمان ظهور هم از مخالفین حضرت شویم و اگر بدان عمل کنیم، امید است باب فرج اختصاصی برای ما گشوده شود. بسیاری از علما با حضرت ولیّ عصر(عج) ارتباط خاص داشته‌اند و به محضرش شرفیاب شده‌اند. یکی از توصیه‌های مؤکّد آیت‌الله بهجت (ره) مهیّا شدن برای فرج شخصی است. ایشان می‌فرمایند: «با اینکه ارتباط و وصل با آن حضرت و فرج شخصی، امر اختیاری ماست ـ به‌خلاف ظهور و فرج عمومی ـ بااین‌حال چرا به این اهمیت نمی‌دهیم که چگونه با آن حضرت ارتباط برقرار کنیم و از این مطلب غافل هستیم، ولی به ظهور و دیدار عمومی آن حضرت اهمیت می‌دهیم؛ و حال اینکه اگر برای فرج شخصی به اصلاح خود نپردازیم، بیم آن است که در ظهور آن حضرت از او فرار کنیم؛ چون راهی که می‌رویم راه کسانی است که اَهَم و مهمی قائل نیستند.»

*مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌الله بهجت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. ارشادالقلوب دیلمی، ج2، ص423.  
 
2. کتاب سلیم‌بن‌قیس، ج٢، ص٨۶٠؛ بحار‌الانوار، ج۴٠، ص٩٧؛ توحید صدوق، ص‌۱۶۷؛
 
معانی‌الاخبار، ص‌۱۶.  
 
3.کافی، ج‌۱، ص‌۳۸۷؛ بحار‌الانوار، ج‌۲۵، ص‌۳۸. 
 
4. کافی، ج١، ص٣٨٨.  
 
5.الغیبةنعمانی،ص164.  
 
6. الخرائج و الجرائح، ج٢،‌ص٩٠٣.  
 
7. مجمع‌البحرین، ج۴، ص۴٠١:«أَوْرَعُ النَّاسِ مَنْ تَوَرَّعَ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ تَعَالَى‏». 
 
  8. جامع‌الاخبار، ص۵۷؛ بحارالانوار، ج۹۰، ص۲۸۲.  
 
9. کافی، ج١، ص٢٠٠.   10 دیوان حافظ.

تفسیر آیه «وان یکاد» و حقیقت چشم زخم

Image result for ‫عکس گل محمدی‬‎

 آیه شریفه «وان یکاد» که نوعا در خانه‌های مومنین و متدینین در قالب‌های مختلفی ثبت و ضبط شده است تفسیر صحیح آن کدام است و آیا دلالت حقیقت بر چشم زخم و یا از بین بردن آن دارد؟ نوشتار حاضر در مقام پاسخگویی به این سوالات است که اینک تقدیم خوانندگان محترم می‌گردد.
***
خداوند در آیه 51 سوره قلم می‌فرماید: «نزدیک است که این کافران تو را با چشم‌های خود بلغزانند، آن وقتی که آیات قرآن را می‌شنوند، و اینها می‌گویند که او (یعنی پیامبر(ص)) یک دیوانه و جن‌زده است».
البته در اینجا مقصود این است که اگر یک جنبه‌های غیرعادی در این می‌بینید، اینها الهامات و القائاتی است که شیاطین به او می‌کنند، لذا در آیه بعد می‌فرماید؛ «و ما هوالا ذکرللعالمین» و اینها جز ذکری و تذکری و تنبیهی و القایی که از ناحیه پروردگار برای همه جهانیان است، چیز دیگری نیست. (همان -52)
درباره مفاد این آیه کریمه، مفسرین دو جور تفسیر کرده‌اند:
تفسیر اول:
بیشتر مفسرین که شاید قدما نیز این طور بودند، این آیه را فقط به این معنا گرفته‌اند که قرآن می‌خواهد بفرماید؛ که این کافران یک عناد و غیظ و حسادتی با تو دارند. دشمن وقتی در مقابل دشمن قرار می‌گیرد، اگر در برنامه خودش فاتح و پیروز بشود، و اگر احساس شکست در طرف مقابل بکند از غیظ و خشمش کاسته می‌شود... و به هر اندازه که در خودش احساس ضعف کند و در طرف مقابل احساس پیروزی، مرتب بر عقده و خشمش افزوده می‌شود.
کفار در مقابل پیامبر اکرم(ص) دچار چنین حالتی بودند. هر روز می‌دیدند، نسبت به روز قبل یک چیزی اینها به اصطلاح می‌باختند و پیغمبر(ص) می‌برده است. یعنی می‌دیدند که مردم به سوی پیغمبر(ص) گرایش دارند و از گروه اینها دور می‌شوند، به علاوه وقتی در مقابل یگانه ابزار پیغمبر اکرم(ص) که قرآن مجید بود، قرار می‌گرفتند، دنبال یک عیب و عیب‌جویی بودند، ببینند آیا می‌توانند جایی از آن را عیب بگیرند، بگویند فلان چیز اگر خیلی زیباست، استثنایی است! می‌دیدند هر آیه‌ای که نازل می‌شود، از آیه قبل جذاب‌تر و شیرین‌تر و زیباتر است. این بود که وقتی آیات قرآن را می‌شنیدند، همان احساس لطافت و فصاحت و زیبایی و علو، مساوی بود با بالا رفتن درجه خشم آنها در همان حالی که آیات قرآن را گوش می‌کردند و چشم‌هایشان به پیغمبر(ص) بود (گوش‌هایشان آواز پیغمبر را می‌شنید که آیات قرآن را می‌خواند و چشم‌هایشان به صورت پیغمبر نگاه می‌کرد) آن‌چنان خشم بر خشم اینها افزوده می‌شد که می‌خواستند با چشم‌هایشان پیغمبر(ص) را بکوبند، مثل اینکه می‌گوییم فلان‌کس با چشم‌هایش می‌خواهد مرا تیر بزند... مفاد آیه صرفا کنایه است از کمال و شدت خشمی که مخالفین دارند. انسان وقتی که چنین خشمی گرفت و هیچ توجیه و منطقی برای خودش پیدا نکرد، دست به تهمت‌های احمقانه می‌زند که رهایش کنید، یک آدم جن‌زده و دیوانه است. آدم‌های جن‌زده و دیوانه، گاهی یک کارهای خارق‌العاده‌ای انجام می‌دهند: «و یقولون انه لمجنون».
حال جواب قرآن چیست؟  می‌گوید؛ کار جن و شیطان که نمی‌تواند اثرش بیداری جهان باشد. (جواب را ببینید عجیب است) قرآن نمی‌گوید: «و ما هو الا من رب العالمین» چون در این صورت صرفا یک مدعا بود، آنها می‌گفتند، که آنچه این می‌گوید؛ القای شیاطین است. قرآن ممکن بود جواب بدهد: خیر، القای خداست: بلکه معیار را ذکر می‌کند، برای آن چیزی که از ناحیه خداست یا از ناحیه جن و شیطان باشد. آنچه که از ناحیه خداست آن چیزی است که در جهت خیر و صلاح هدایت مردم و در جهت ذکر یعنی یادآوری و تنبه و بیداری مردم، آن هم بیداری جهانیان است، نه بیداری یک قوم خاص. تو می‌گویی از ناحیه شیطان و جن است. مگر می‌شود یک چیزی از ناحیه جن و شیطان باشد، ولی اثرش بیداری بشر و بیداری همه جهان باشد؟ پس به این جمله «و ما هو الا ذکر للعالمین» ضمنا برهان اقامه شده است بر اینکه ادعای شما چگونه باطل است.
تفسیر دوم
ولی بعضی دیگر از مفسرین که این نظر اخیرا خیلی رایج شده است، گفته‌اند: آیه کنایه نیست، بلکه یک جمله صریح است، کنایه از شدت خشم نیست، بلکه بیان یک واقعیت است، و آن واقعیت این است که در میان آنها افرادی بودند که به اصطلاح شورچشم بودند و چشم زخم می‌زدند. شخصی بود که در میان آنها به این جهت معروف بود که به اصطلاح چشم‌هایش شور است و هر چه را که ببیند و نگاه کند، بالخصوص اگر به نظر اعجاب نگاه کند، آفتی به آن شیئی یا شخص می‌رسد.
اینها فکر کردند که بهترین راه مبارزه با پیغمبر(ص) این است که ما پیغمبر را از بین ببریم بدون آنکه مسئولیتی در مقابل بنی‌هاشم متوجه ما بشود، چون می‌دانستند بنی‌هاشم اعم از آنها که مسلمان بودند یا نبودند و به طور کلی عرب، برای مسئله خونخواهی قبیله‌ای به اعتبار وحدت قبیله اهمیت قایل است، یعنی اگر اینها می‌خواستند پیغمبر را بکشند، همان ابولهب که دشمن پیغمبر بود، ممکن بود که بعد به خونخواهی برخیزد، به اعتبار اینکه او فردی از قبیله است. گفتند: یک کار ما می‌توانیم درباره پیامبر(ص) بکنیم. پیغمبر را از بین ببریم بدون اینکه قاتل شناخته بشود، و آن این است که از وجود آن شخص استفاده کنیم، غافل از اینکه یک پیغمبر خدا را که دیگر نمی‌شود با چنین کارهایی از بین برد.
«و ان یکاد الذین کفروا» نزدیک بود که اینها چنین کاری بکنند، یعنی اگر نبود عنایت الهی، اینها با این وسیله تو را از بین برده بودند. حال اگر (مقصود آیه) این مطلب دوم باشد، آن وقت معنایش این است که قرآن تلویحا مسئله چشم زخم را تایید کرده است، و این خود یک مسئله‌ای است که آیا چشم زخم حقیقت است یا حقیقت نیست؟
مسئله چشم زخم
مقدمتا دو مطلب را عرض بکنم. یکی اینکه چشم زخم اگر هم حقیقت باشد، به این معنای رایج امروز در میان ما- بالاخص در میان طبقه نسوان (زنان) که فکر می‌کنند همه مردم چشمشان شور است - قطعا نیست. همان کفار جاهلیت هم به چنین چیزی قائل نبودند، بلکه معتقد بودند که یک نفر وجود دارد و احیانا در یک شهر ممکن است یک نفر یا دو نفر وجود داشته باشند که چنین خاصیتی در نگاه و نظر آنها باشد. پس قطعا به این شکل که همه مردم دارای چشم شور هستند و همه مردم به اصطلاح نظر می‌کنند (چشم می‌زنند)، نیست.
دوم: اگر بعضی از مردم دارای چنین خصلت و خاصیتی باشند، آیا آیه «و ان یکاد ‌الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم...» خاصیت جلوگیری از چشم زخم را دارد؟ ما تا حالا به مدرکی (حدیثی، جمله‌ای) برخورد نکرده‌ایم که دلالت کند و بگوید از این آیه برای چشم زخم استفاده کنید. اینکه چشم زخم حقیقت است یا نه، یک مسئله است (فرضا حقیقت است در بعضی از افراد) و اینکه این آیه برای دفع چشم زخم باشد، مسئله دیگری است. حال منطقا چگونه است؟ آیا چشم زخم می‌تواند حقیقت باشد یا نه؟ و اگر حقیقت است، آیا امر جسمانی است یا امر روحی و نفسانی؟ در اینکه اجمالا چنین حقیقتی هست نمی‌شود تردید کرد، منتها بعضی از علمای جدید  معتقدند که در برخی از چشم‌ها چنین خاصیتی هست، یعنی بعضی از چشم‌ها نوعی اشعه را از خود بیرون می‌دهند که این اشعه یک اثر سویی در اشیاء وارد می‌کند، مخصوصا اگر با یک نگاه و نظر مخصوص باشد به هر حال دنیای روح و روان انسان دنیای خیلی وسیعی است و به این سادگی‌ها که ابتدا افراد خیال می‌کنند، نیست. در بعضی از احادیث هم از پیغمبر اکرم(ص) وارد شده که فرموده است: «العین حق» چشم زخم حق است؛ یعنی دروغ مطلق نیست، بعضی از چشم‌ها اثر دارد.1
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- آشنایی با قرآن، ج 8، ص 328 تا337
 شهید آیت‌الله ‌مرتضی مطهری

گفت‌وگوی جام‌جم‌آنلاین با خانواده عارف حسینی شهید مدافع حرم افغان


پشت سرمان حرف می زنند / می گویند به خانواده فاطمیون 200 میلیون پول می دهند!


درکوچه‌های جنوبی میدان معلم شهر ری، جایی که ساختمان‌های ‌بلند چندسالی است ردیف به ردیف کنار هم قد کشیده‌اند، کنج یکی از همین ساختمان ها،‌باید 63 پله را یک نفس بالا بروی تا برسی به طبقه چهارم؛ واحد هفت. بایستی مقابل در ورودی آپارتمانی 70 متری که ظاهرش شبیه دیگر خانه‌های همین محله است. اما فقط کافی است در این خانه به رویت باز شود، نازنین زهرای 7ساله، سید مهدی 10 ساله و سید محمدخالق 12 ساله به پیشوازت می‌آیند تا تفاوت این خانه را با خانه‌های دیگر احساس کنی. خانه‌ای کوچک که در و دیوارش گواهی می‌دهند به حضور همیشگی پدری که دیگر نیست؛ پدری که 20 ماه پیش پرکشیده سمت آسمان، رفته سوریه و شهید شده؛ پدری که مدافع حرم زینب(س) بوده است.


به گزارش جام‌جم آنلاین حالا مدتهاست که قطعه 50 بهشت زهرا (س) وعده دیدار این بچه‌ها و پدر شهیدشان است. بچه‌ها دلتنگ بابا که می‌شوند دست مادر را می‌گیرند و می‌روند سرمزار . سرمزار بابایی که خداحافظی نکرده با آنها رفت؛ رفت و دیگر برنگشت. طاهره سادات حسینی از20 ماه پیش، از وقتی که خبر شهادت عارف را شنیده ، برای این بچه‌ها هم پدر است، هم‌ مادر. سعی ‌می‌کند جلوی بچه‌ها گریه نکند اما ته دلش هنوز با خاطرات همسر شهیدش زندگی می‌کند. خبرنگار و عکاس جام‌جم‌آنلاین امروز مهمان خانه یکی از شهدای تیپ فاطمیون هستند؛ مهمان خانه شهید سیدعارف حسینی.


خانم حسینی با سیدعارف فامیل بودید؟

بله پسرخاله دخترخاله بودیم.

کی آمدید ایران؟

ما هردو افغانستان به دنیا امدیم. ایالت میدان وردک. اما خانواده من زودتر به ایران مهاجرت کردند من 4-5 ساله بودم که ما آمدیم ایران.اما عارف وقتی با خانواده‌اش به ایران آمد 14 ساله بود.

چند سال پیش ازدواج کردید؟

تقریبا 14سالی می‌شود. خرداد 82بود که ازدواج کردیم و آمدیم سرخانه و زندگی‌مان.



سیدعارف چه کاره بود؟

همسرم کفاش بود. در خیابان سعدی در کارگاه کفاشی کار می‌کرد . کفاش ماهری هم بود. سابقه زیادی هم دراین کارداشت و آنجا همه می‌شناختندش.

درآمدش خوب بود؟

بله ما راضی بودیم. اگر کاسبی خوب بود آن موقع، ماهی سه ونیم میلیون در می‌آورد . اگر خوب نبود 2 تا دو ونیم میلیون درمی‌آورد. راضی بودیم از وضعیت‌مان ، دستمان هم به دهانمان می‌رسید.



چطور شد که همسر شما مدافع حرم شد؟

من اصلا خبردار نشدم... عارف خیلی آدم توداری بود، برای اینکه نگران نشویم خیلی درمورد چیزهایی که در فکرش می‌گذشت با ما صحبت نمی‌کرد. به خاطر همین هیچوقت مستقیما به من یا بچه‌ها نگفت که می‌خواهد برود سوریه. که چنین تصمیمی گرفته. حتی یادم است یکبار گفتم : عارف نکند تو هم می‌خواهی بروی سوریه؟ گفت:نه نگران نباش نمی‌روم.

پس چطور شد که رفت؟

نمی‌دانم. به من که نگفت. به هیچ‌کس نگفت. اما حتما با خودش فکر کرده بود و به این نتیجه رسیده بود که باید برود. یعنی تصمیم‌اش را گرفته بود که رفت.

روزی که رفت یادتان مانده؟

خیلی خوب...خیلی خوب یادم مانده. دهم ماه رمضان بود. صبح زود بعد از سحری از جایش بلند شد و حاضر شد که برود سرکار. من فقط دیدم که یک لحظه دم در برگشت و به من و بچه ها نگاه‌کرد. آن موقع بچه‌ها خواب بودند. من گفتم: عارف می‌ری سرکار؟ گفت آره...بعد رفت. من دوباره خوابیدم ...یکی دوساعت بعد بیدار شدم و دلشوره عجیبی داشتم. رفتم خانه برادرم،به زن برادرم گفتم زنگ بزن بپرس ببین عارف رفته سرکار( چون عارف و برادرم باهم یک جا کار می‌کردند.) اما فهمیدم که نرفته... تلفن همراهش هم خاموش بود...از همان لحظه فهمیدم که رفته سوریه... چون مدام حرف‌هایی که روزهای قبل می زد رابه یادمی‌آورم.

چه حرفهایی؟

درباره مظلومیت مردم سوریه زیاد حرف می‌زد، درباره اینکه همه ما وظیفه داریم برویم از اسلام و مسمانان مظلوم دفاع کنیم.



چطور فهمیدید که اعزام شده؟

تا دوروز که نیامد ، از این طرف و آن طرف پرس‌و‌جو کردیم و مشخصاتش را دادیم. همانجا به ما گفتند ، همان عارفی که قدش بلند بود، ابروهای پیوسته داشت؟ گفتیم آره. گفتند اعزام شده.

با خودش کی صحبت کردید؟

22 روز بعد از رفتنش زنگ زد. گفت من دمشق هستم. گفت نگران نباشید حالم خوب است. اما من خیلی گریه کردم. گله کردم که چرا بدون خداحافظی رفتی؟ گفت:نگران بودم مخالفت کنی ، راضی نباشی... آنوقت چطور می‌رفتم؟! بعد گفت طاهره گریه نکن. این بار که برگشتم اگر تو وبچه ها راضی نبودید نمی‌روم. اما وظیفه داشتم این یک بار را بروم.

این وظیفه را چه کسی به او داده بود؟

خودش ...خودش احساس می‌کرد که نیاز است که آنجا باشد.

ولی حتما می‌دانید که حامیان گروه های تروریستی همیشه ادعا می‌کنند که پناهجوهای افغانی که در ایران هستند، به زور به سوریه اعزام می‌شوند.

این حرف آنهاست...اماحقیقت اینطور نیست. شوهر من اینقدر علاقه داشت برود که خودش بدون اینکه من و بچه ها بدانیم از هفته‌ها قبل رفته بود فرم پر کرده بود ، اسم‌نویسی کرده بود، عکس انداخته‌بود . خودش آماده شده بود اما به ما نگفته بود.چون اعتقادش این بود که باید از حرم‌حضرت زینب (س) دفاع کرد. ما سید حسینی هستیم،اعتقاد زیادی به اهل بیت داریم. ما اولاد امام‌حسین(ع) هستیم. عارف هم همینطور فکرمی‌کرد، می‌گفت وظیفه شرعی من این است که بروم دفاع کنم.



از سوریه چه چیزی تعریف می‌کرد، از حال و هوا و شرایط آنجا؟

برای اینکه من نگران نشوم چیز زیادی نمی‌گفت. می‌گفت جای من خوب است.

چقدر بعد از اعزامش شهید شد؟

دوره ماموریت‌اش کامل شده بود قرار بود برگردد؛ چهارشنبه بود که برای آخرین بار زنگ زد. گفت من دوشنبه تهرانم. منتظرم باشید. اما این آخرین تماس بود ، فردای آن روز یعنی پنج شنبه 19 شهریور 94 شهید شد.



خبر شهادتش را چطور شنیدید؟

خیلی دیر متوجه شدیم. دوشنبه هرچقدر منتظرش ماندیم نیامد. دراین فاصله زنگ هم نزده بود واز او خبر نداشتیم. نگران شدیم رفتیم از آنجایی که اعزام شده بود پیگیری کردیم اما گفتند که اسمش در لیست شهدا نیست. چند روزصبر کردیم دوباره پیگیری کردیم اما کسی خبری از او نداشت. تا اینکه سه هفته بعداز شهادتش فهمیدیم که شهید شده....اما من هنوزهم باور نکرده‌ام که سیدعارف شهید شده.

چرا؟
چون عارف همینطوری هم آدم خوبی بود... همینطوری هم اینقدر خوب بود که برود بهشت...می دانم الان با مقام بالایی رفته اما اگر دوباره فرصت داشتم ببینمش می‌‌گفتم تو که بهشتی بودی ، چرا اینقدربرای رفتن عجله داشتی؟!



برخورد بچه‌ها چطور بود؟حتما آنها هم خیلی منتظر برگشت پدرشان بودند؟

خیلی زیاد... تا چند وقت همیشه بهانه‌اش را می‌گرفتند. مخصوصا نازنین زهرا که آن موقع فقط 5 سالش بود و خیلی هم بابایی بود. یک سال اول شهادت عارف، خیلی گریه می‌کرد ، تا چیزی می‌گفتیم بابایش را صدا می زد ومی‌گفت: بابا تو نیستی همه من را دعوا می‌کنند...

برخورد مردم بعد از انتشار خبر شهادت سیدعارف چطور بود؟

جلوی روی ما که حرفی نمی‌زدند اما بارها شنیدم که پشت سرمان حرف زده اند. مثلا گفته‌اند که سیدعارف و بقیه بچه‌های فاطمیون برای پول رفته‌اند سوریه، اما همان طور که گفتم عارف کار داشت، درآمدش هم خوب بود.ما نیاز مالی نداشتیم. حتی شنیدم که گفته‌اند به خانواده فاطمیون 200 میلیون تومان پول می دهند. درحالیکه اصلا حقیقت ندارد. به ما 5 میلیون تومان برای تشییع دادند و 5 میلیون هم روز چهلم.الان هم تحت پوشش بنیاد شهید هستیم و ماهی دو میلیون تومان به ما می‌دهند که با همین دو میلیون زندگی‌مان را سپری می‌کنیم.البته بعد از این اتفاق اسم بچه‌ها را در مدرسه شاهد نوشته‌ام.



محمدخالق تو میدانی بابا برای چه چیزی رفت سوریه؟

بابا به خاطر جهاد رفت.

جهاد یعنی چه؟

یعنی ایستادن مقابل ظلم.

تو هم بزرگ شوی جهاد می‌کنی؟

خیلی دوست دارم مثل بابا باشم. مهدی هم دوست دارد.

مهدی: من و محمدخالق هم مثل بابا سرباز مدافع حرم هستیم.

نازنین زهرا از بابا چه چیزی یادت می‌آید؟

بابا مهربان بود ...با من بازی می‌کرد. من را پارک می‌برد.

دلت برایش تنگ می شود؟

خیلی دلم تنگ می‌شود. یک بار خیلی گریه کردم . بعد شب که خوابیدم بابا آمد توی خوابم، زنده بود، من را برد پارک بازی کردیم بعدش من خوشحال شدم. الان هم خیلی دلم برای بابا تنگ می‌شود، وقتی دلم تنگ می‌شود می‌رویم بهشت زهرا. آنجا بازی می‌کنم.

می‌دانی الان بابا کجاست؟

رفته بهشت. چون شهید شده. همه شهیدها می‌روند بهشت.


مینا مولایی - خبرنگار جام‌جم‌آنلاین

ناله میمون مادر در غم مرگ فرزند+عکس


عکاس حیات وحش هندی تصویری باورنکردنی از غم و اندوه یک میمون مادر در منطقه مادهاپرداش گرفته که نشان می دهد بچه میمون برای لحظاتی بیهوش شده و ماده میمون گمان می کند که فرزندش مرده است.


به گزارش جام جم آنلاین، عکاس حیات وحش هندی تصویری باورنکردنی از غم و اندوه یک میمون مادر در منطقه مادهاپرداش گرفته که نشان می دهد بچه میمون برای لحظاتی بیهوش شده و میمون مادر گمان کرد که فرزندش مرده است.



«آویناش لودی» عکاس هندی در این باره گفت:« همه چیز در لحظه ای کوتاه اتفاق افتاد میمون مادر در حالیکه فرزندش در حال غذا خوردن بود متوجه وضعیت بدش شد و بچه میمون را در آغوش گرفت . میمون مادر گمان می کرد که فرزندش مرده و هیچ حرکتی نمی کند به همین خاطر شروع به جیغ و فریاد کرد. اما در فاصله کوتاهی از شیون میمون، مادر بچه میمون حالش به وضعیت مطلوب بازگشت و همه چیز ختم به خیر شد. صحنه ای دیدنی و باورنکردنی.»


منبع: فرادید

نان روغنی سنتی آذربایجان (بدون نیاز به فر) ( 81 )

مواد لازم :

شیر سه لیوان
خمیر مایه فوری یک قاشق سوپخوری سرصاف
نمک دو قاشق غذاخوری
آرد هشت لیوان
کره یا روغن مایع کمی
روغن مایع (برای چرب کردن دستها) سه قاشق
شکر (در صورت استفاده از خمیر مایه معمولی) یک قاشق سوپخوری
زنجبیل یکونیم قاشق سوپ خوری
زرده تخم مرغ یک عدد
زعفران دم کرده یک قاشق سوپخوری

کنجد به میزان دلخواه  

طرز تهیه :


شیر را گرم کنید و نمک را در آن بریزید و بگذارید تا شیر ولرم شود.مایه
خمیر را داخل شیر بریزید زنجبیل را هم اضافه کنید سپس آرد را کم کم اضافه کنید و ورز دهید. یک بار دست را به آرد بزنید و خمیر را ورز دهید و یک بار دستتان را با روغن چرب کنید و خمیر را ورز دهید.این کار را چند بار تکرار کنید تا خمیر یکدست شود و چسبندگی نداشته باشد.سعی کنید چسبندگی خمیر را با ورز دادن بگیرید زیرا اضافه کردن زیاد آرد باعث میشود خمیرتان سفت شود و نان بعد از پخته شدن تردی نداشته باشد.سپس دستتان را با روغن چرب کرده و خمیر را به شکل توپ درآورید و داخل یک کاسه بگذارید و رویش یک پارچه تمیز بکشید.پارچه نباید با خمیر تماس داشته باشد و به خمیر دو ساعت وقت بدهید تا ور بیاید و حجمش دو برابر شود.سپس آن را کمی با دست ورز دهید در حدی که حباب هایش گرفته شود.
,طرز تهیه , آموزش,روش تهیه,طرز تهیه انواع شیرینی خشک

 طرز تهیه نان روغنی سنتی آذربایجان (بدون نیاز به فر)


بنا به گزارش آکاایران : داخل تابه یا قالب مورد نظر را چرب کنید و خمیر را داخل تابه باز کنید. روی ظرف را بپوشانید و بار دیگر بیست دقیقه خمیر را استراحت دهید.پس از این مدت روی نان را هرجور دوست دارید شکل بیندازید و شیر و زرده تخم مرغ و زعفران را مخلوط کنید و روی نان ها بمالید و رویش کنجد بپاشید.
روی اجاق پخش کن بگذارید و حرارت را کم کنید.
تابه را روی حرارت بگذارید و روی در آن دمکن بکشید و تابه را بگذارید و پس از یک ربع وقتی یک طرفش طلایی رنگ شد آن را برگردانید تا طرف دیگر نان هم پخته شود.بعد از پختن نان ها آنها را داخل یک پارچه تمیز بپیچید را نرم بماند. 

نکات:


این نان کم کالری است و رژیمی محسوب میشود و در کنار انواع آبمیوه ها و چای فوق العاده خواهد بود
-توجه کنید که حرارت باید کم باشد تا نان حین پختن و طلایی شدن مغز پخت شود و در غیر اینصورت مغز پخت نمیشود
-میزان
زنجبیل را میتوانید بنا به ذائقه خود کم و زیاد کنید 

منبع :

کیک شکلات و آناناس ( 80 )


,کیک شکلات و آناناس, پخت کیک شکلات و آناناس, درست کردن کیک شکلات و آناناس,[categoriy]



مواد لازم برای کیک شکلات و آناناس :


 کره نرم شده برای چرب نمودن قالب2 قاشق چایخوری
کره کم چرب 150 گرم
 شکر دانه ریز125 گرم
 آرد بکینگ پودردار، الک شده100 گرم
پودر کاکائو، الک شده3 قاشق غذاخوری
بکینگ پودر1 و نیم قاشق چایخوری
تخم مرغ2 عدد
تکه های آناناس کنسروی در آب طبیعی آن225 گرم
ماست طبیعی کم چربی غلیظ ( چکیده )125 میلی لیتر
پودر قند1 قاشق غذاخوری
شکلات رنده شدهجهت تزیین


طرز تهیه کیک شکلات و آناناس :


یک قالب کیک مربع شکل به اندازه 20 سانتیمتر را کمی چرب نمایید.
کره کم چرب، شکر دانه ریز، آرد، پودر کاکائو، بکینگ پودر و تخم مرغ ها را در کاسه ای بزرگ بریزید. مواد را با قاشق چوبی یا همزن برقی مخلوط نمایید تا صاف و یکدست شوند.
مایه کیک را درون قالب آماده ریخته و سطح روی کیک را با کاردک صاف نمایید. کیک را در فری که از قبل گرم گردیده روی حرارت 190 درجه سانتیگراد یا 375 درجه فارنهایت و یا عدد 5 فرهای گازی به مدت 20 تا 25 دقیقه بپزید تا کیک حالتی ارتجاعی پیدا نماید. پس از اینکه کیک کمی در قالب خنک شد، آن را روی سینی مشبک فلزی برگردانید تا کاملا سرد گردد.
آناناس را آبکش نموده، به قطعات کوچک خرد نمایید و سپس آبکش نمایید. کمی از آناناس ها را جهت تزیین روی کیک نگه دارید و بقیه را درون کاسه بریزید. ماست را اضافه نموده و طبق ذایقه تان آن را با پودر قند شیرین نمایید.
مخلوط آناناس و ماست را بر روی سطح کیک پخش نمایید و کیک را با تکه های آناناس باقی مانده تزیین نمایید. قبل از سرو، شکلات رنده شده را روی کیک بپاشید.

 

منبع : avayesalamati.com



" تهدید فضای مجازی برای خانواده " :

تجزیه خانواده ، بدون آن که بدانند !

 


" جام جم "


آتش؛ باطن گناه


Related image

 


 برخی گمان می‌کنند که خداوند وقتی سخن از حقایق برخی از امور از جمله گناه می‌کند و آن را آتش می‌داند، از باب تمثیل است؛ در حالی که این گونه نیست. وقتی قرآن می‌گوید: وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ؛ و بعضى از شما غیبت بعضى نکند آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده‌اش را بخورد، از آن کراهت دارید.(حجرات، آیه 12) وقتی غیبت می‌کنید، واقعا دارید گوشت برادر مرده خود را می‌خورید. از همین رو، پیامبر(ص) به آن دو نفر که غیبت امیرمومنان علی(ع) را می‌کردند، یا آن زنان روزه‌داری که غیبت کرده بودند، فرمود شما روزه ندارید، شما گوشت خوردید. آنان عرض کردند: ما چیزی نخوردیم. حضرت (ص) دستور داد طشتی آوردند، سپس فرمود: بالا بیاورید و قِی کنید! اینها گوشت را قِی کردند. آنان عرض کردند: یا رسول الله! ما چیزی نخورده بودیم. حضرت(ص) فرمود: این تکه گوشت همان غیبتی است که شما کردید(محجه البیضاء، فیض کاشانی، ج 5، ص 252) 
از نظر قرآن کسی که مال یتیم را به ظلم و ستم می‌خورد، آتش می‌خورد. خداوند می‌فرماید:  إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیرًا؛ قطعا کسانى که اموال یتیمان را به ستم مى‌‏خورند، جز این نیست که آتشى در شکم خود فرو مى‌‏برند و به تحقیق در آتشى فروزان درخواهند آمد.(نساء، آیه 10)
این آیه می‌فرماید آنچه می‌خورند همین الان آتش است و همین الان در آن آتش فروزان درآمده‌اند؛ تنها مشکل این است که انسان بر دیده‌های قلبش پرده کشیده و نمی‌تواند این حقیقت را ببیند؛ وگرنه همین الان هم آتش را می‌دید که می‌خورد و هم آن آتش فروزان را در جان خود احساس می‌کرد و خود را وصل به آتش دوزخ می‌یافت: لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَیْنَ الْیَقِینِ؛ به یقین دوزخ را مى‌‏بینید؛ سپس آن را قطعا به عین‏الیقین می‌بینید.(تکاثر، آیات 6 و 7) همان طوری که «حارثه بن مالک بن نعمان انصاری» آن جوان مدنی دوزخ و دوزخیان و بهشت و بهشتیان را می‌دید. (اصول کافی، ج 3، صفحه 89) وی در جنگ موته به شهادت رسید.
(ر.ک: حلیهًْ الاولیاء، ج 1 و 2 و صفحه 356 آن از انتشارات مکتبهًْ الخانجی و
مطبعهًْ‌السعاده مصر، 1351 ه)

حق زن بر شوهر

Related image

 


زنی خدمت آقا رسول‌الله(ص) آمد و پرسید: حق من بر شوهرم چیست؟
حضرت فرمود: «حَقُّکِ عَلَیهِ أن یُطعِمَکِ مِمّا یَأکُل وَ یکسُوکِ مِمّا یَلبَسُ وَ لایَلطَم و لایَصیح فی وجهِکِ»(‌مکارم الاخلاق، ص218‌) نیاز تو را از جهت غذا و لباس تأمین کند. همچنین حق ندارد به صورت تو سیلی بزند و یا سر تو فریاد بکشد.
به نظر می‌رسد رسول خدا با توجه به عقل مخاطب حرف زده یا درصدد بیان وظائف مادی بوده و الّا یکی از حقوق اساسی زن بر عهده مرد، این است که فضای خانه را فضای فضیلت و رشد مکارم و فضای پایه‌ریزی نسل سالم قرار دهد و زمینه تباهی و گمراهی زن و فرزندان را فراهم نکند. همچنانکه قرآن فرموده: «قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ»(تحریم/ 6)
با نزول این آیه مردی از اصحاب گریه کرد و گفت: یا رسول‌الله من خودم را نمی‌توانم از آتش حفظ کنم، خداوند مسئولیت حفظ خانواده از آتش جهنم را نیز بر عهده من گذاشت. حضرت فرمود: هر آنچه را که خودت را به آن امر می‌کنی خانواده‌ات را نیز به آن امر کن و از هرچه که خودت را نهی می‌کنی، خانواده‌ات را نیز از آن نهی کن. در این صورت به وظیفه خود عمل کرده‌ای.
طبعاً عمل به این دستورالعمل فرع بر معرفت امر و نهی‌های تربیتی است.

کانال رسمی آیت‌الله سیدحسن عاملی

فقیرنوازی آیت‌الله مرعشی نجفی(ره)


Related image

 

حجت‌الاسلام والمسلمین حاج سید محمود مرعشی نجفی نقل کرده‌اند: پس از رحلت پدرم روزی برای شرکت در جلسه ترحیمی که از طرف رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برگزارشده بود، به تهران رفتم. پیش از شرکت در آن جلسه برای استراحت مختصری به دفتر یکی از دوستان رفتم، پس از ورود به دفتر دوستمان، دیدم ایشان شدیداً متأثر است و به من گفت: مطلبی را امروز بایستی برای شما بگویم و آن این است:


مرحوم آقا(آیت‌الله مرعشی نجفی) به‌وسیله من و تنی چند از بازاری‌های تهران، وجوه قابل‌توجهی در اول هرماه حواله می‌فرمود، آن وجوه را من و دوستانم می‌بایست بر اساس فهرستی که آقا قبلاً به ما داده بودند بین فقرا و مستمندان تقسیم می‌کردیم، در آن لیست فقط آدرس منازلی در جنوب شهر تهران و محلات فقیرنشین بود، اما نام صاحبان منازل و اشخاص در آن لیست نبود. مرحوم آقا ما را مکلف فرموده بودند که پول‌ها و وجوهی که می‌فرستادند به آدرس‌های فوق ببریم و بدهیم، اما هیچ‌گاه سؤال نکنیم آنجا منزل کیست و نام صاحب‌منزل چیست، شاید خیلی از صاحبان منزل هم نمی‌دانستند این پول از کجا می‌رسد و از چه کسی حواله شده است، مرحوم آقا ما را قسم داده بودند تا من زنده هستم نباید هیچ‌کس حتی فرزندانم متوجه این موضوع شوند.


 همچنین نقل کرده‌اند: این عالم پارسا بسیاری از مواقع دستور می‌داد نابینایان فقیر شهر قم یا اطراف را دعوت به‌صرف شام و یا نهار کنند ولی نگویند از جانب چه کسی است و آن‌وقت خود ایشان به پذیرایی از آنها می‌پرداخت و حتی کفش‌های آنها را جفت می‌کرد و در جلو پایشان می‌گذاشت و آنها می‌رفتند و نمی‌دانستند که میزبانشان چه کسی بود.
خرّم آن کس که در این محنت گاه

خاطری را سبب تسکین است

 (پروین اعتصامی)

با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل به نقل از حوزه نیوز

کوکی شکلاتی مغز دار ( 79 )



کوکی با مغز شکلات,شیرینی با مغز شکلاتی,شیرینی کاکائویی با مغز شکلات


زمان آماده سازی :  20 دقیقه


مواد لازم برای 32 عدد کوکی

آرد

3 فنجان

پودر کاکائو

1 و نیم فنجان

دارچین

1 ق چ

نمک

یک چهارم ق چ

کره نرم

1 و نیم فنجان

شکر

1 و سه چهارم فنجان + 3 ق غ برای رول  کردن  کوکی

تخم مرغ بزرگ

2 عدد

عصاره وانیل

1 ق چ

ترافل شکلاتی

32 عدد

 

طرز تهیه :


در این مقاله از آکاایران شما را با طرز تهیه کوکی شکلاتی مغز دار آشنا میکنیم .

آرد ، کاکائو ، دارچین و نمک را مخلوط کرده کناری بگذارید .

کره و شکر را هم بزنید تا کرمی شود تخم مرغ و وانیل را اضافه کرده مخلوط کنید .

مواد خشک را اضافه کرده هم بزنید خمیر یکدست شود .

خمیر را گرد کرده و به 4 قسمت مساوی تقسیم کنید و هر کدام را به صورت دیسکی باز کرده در پلاستیک بپیچید و بهمدت 15 – 30 دقیقه در یخچال بگذارید خنک و سفت شود .

فر را با دمای 180 درجه سانتیگراد روشنن کنید تا گرم شود . یکی از خمیر ها را از یخچال برداشته و به 8 مثلث مساوی تقسیم کنید و وسط هر کدام یک ترافل شکلاتی گذاشته و خمیر را دورش گرد کنید و در شکر بچرخانید و رویس سنی فر با فاصله از هم بچینید و بهمدت 15 دقیقه در فر بگذارید تا بپزند و خودشان را بگیرند .


مترجم : سمانه طبسی

کوکی انگشتی های شکلاتی ( 78 )



شیرینی عید,شیرینی شکلاتی,شیرینی مربایی


زمان آماده سازی : 15 دقیقه


زمان پخت : 20 دقیقه


مواد لازم برای 13 کوکی

آرد

1 فنجان

پودر کاکائو

یک چهارم فنجان

بکینگ پودر

یک هشتم ق چ

نمک

1 پینچ

آب داغ

1 ق چ

پودر اسپرسو

1 ق چ

کره

نصف فنجان

شکر قهوه ای

دو سوم فنجان

زرده تخم مرغ

1 عدد بزرگ

مربای توت فرنگی

یک چهارم فجان

مارمالاد پرتقال

یک چهارم فنجان

 

طرز تهیه :


در این مقاله از آکاایران شما را با طرز تهیه کوکی انگشتی های شکلاتی آشنا میکنیم .

آرد ، کاکائو ، بکینگ پودر و نمک را مخلوط کرده کناری بگذارید . در کاسه ای دیگر اسپرسو را در آب داغ حل کنید .

در کاسه ی همزن برقی کره و شکر با مخلوط کرده با سرعت متوسط هم بزنید حدود 2 – 3 دقیقه تا کرمی و پوک شود . زرده تخم مرغ را اضافه کرده مخلوط کنید و سپس اسپرسو را بیفزایید .

نصف آرد را اضافه کرده مخلوط کنید و سپس باقیمانده ی آرد را هم اضافه کرده مخلوط کنید تا خمیر جممع شود . روی خمیر را پوشانده و حداقل 45 دقیقه در یخچال بگذارید خنک شود .

فر را با دمای 180 درجه سانتیگراد روشن کنید تا گرم شد . کف سینی فر را با کاغذ روغنی بپوشانید .

حدود 1 ق غ از خمیر را برداشته گرد کنید و با انگشت وسط کوکی را فشار دهید تا گود شود و با 1 ق چ مربا پر کرده و در سینی فر چیده به مدت 14 دقیقه بپزید سپس روی توری سیمی منتقل کنید تا کاملا خنک شود .


مترجم : سمانه طبسی

تهیه و ترجمه اختصاصی آکاایران